مشکلات دایاسپورا‌های ایرانی

مشکلات دایاسپورا‌های ایرانی

جامعه‌ای که نخبه‌پرور نیست و دنبال میان‌مایگی و پوپولیسم است، اصلاً نمی‌تواند برای نخبگان سیاست مؤثری را تدوین کند. مشکل ما در ایران «امتناع سیاست» است. «امر سیاسی» بر «سیاست» غلبه پیدا کرده است. «امر سیاسی» به معنای سیاست معطوف به قدرت، نمی‌گذارد که امر سیاستگذاری به معنای عمل فنی حکمروایی در سرزمین، اتفاق بیفتد و این مشکلی جدی است

کد خبر : ۶۳۶۱۵
بازدید : ۹۹۰
آیا فرار مغزها واقعیت دارد؟ مقصود فراستخواه | «دایاسپورای ایرانی» به معنای «ایرانیان دور از وطن» در عین حال که یک مسأله است می‌تواند راه‌حل هم باشد. «مسأله» است از این جهت که در یک بازه زمانی، هر روز چند صد نفر تحصیلکرده از ایران خارج می‌شوند و می‌توان از آن با عنوان یک نوع «فرسایش ذخیره ژنتیکی سرزمین» یاد کرد. مخصوصاً اگر رنج رفتن از سرزمین را بتوانیم تخیل کنیم که مثلاً کسی که از سرزمینش هجرت می‌کند چه رنج‌هایی را متحمل می‌شود؛ دوباره باید کل زندگی و ارتباطاتش را تعریف کند، لذت بودن در سرزمینش و بسیاری از امکاناتش را از دست می‌دهد و مجدداً باید برای خود فرصت‌های تازه‌ای خلق کند.

بنابراین، اگر از منظر اجتماعی و اخلاقی به مهاجرت بنگریم آن را مسأله خواهیم یافت، اما در عین حال، می‌توان به مهاجرت به‌عنوان یک راه‌حل هم نگریست. «دایاسپوراها» سرمایه‌های اقتصادی و فکری هستند که می‌توانند همواره برای کشور فرصت‌های جدیدی ایجاد کنند. در شرایطی که دیپلماسی رسمی شکست می‌خورد یا نفوذش کم می‌شود، دایاسپورا‌های ایرانی می‌توانند در زمانه امتناع دیپلماسی رسمی، دیپلماسی عمومی و غیررسمی را برای ایران ایجاد کنند. این فرصت و ظرفیتی است که ما از آن بهره نمی‌گیریم.

در سده ۱۲۰۰ ما یک رنسانس ایرانی داشتیم که متأسفانه ناتمام ماند و ادامه نیافت. یکی از عوامل این تحول بزرگ در آن سده ۱۰۰۰ نفری بودند که اقدام به مهاجرت کردند؛ بنابراین برای بهره‌مندی از این ظرفیت‌ها، نباید نگاه ابزاری به دایاسپورا داشته باشیم. باید به نخبگان نشان دهیم که ما به آنان به‌عنوان «ذخیره تمدنی» نگاه می‌کنیم، اما متأسفانه ساختار‌های ما از سیستم هوشمندی برخوردار نیست و نسبت به محیط خارجی، مسأله‌ها و آسیب‌هایش حساس نیست و دچار لختی، آنتروپی و آشفتگی است. در این فضا، ما به یک سیاست زیستی نیاز داریم، به تعبیری به یک خط‌مشی نیاز داریم که با سیاست زندگی این نخبگان هم‌راستا و پشتیبان آنان باشد. در ایران میان «سیاست» policy و practice «عملکرد مردم» دوگانگی وجود دارد، policy یک چیز است و practice مردم چیز دیگری است.

سیاست مؤثر و کارآمد برای ایرانیان دور از وطن، سیاستی است که آنان را عاقل در نظر گرفته و برای این عقلا، سیاست ترتیب دهد؛ از زندگی آنان در جهت مشارکت‌شان در منافع عمومی کشور و مسائل ایران پشتیبانی کند. به این منظور، ابتدا باید از مدل «فرار مغزها» خارج شویم، امروز «فرار مغزها» نمی‌تواند مسأله دایاسپورای ایرانی را بخوبی توضیح دهد، به این معنا که چه سیاستی در پیش بگیریم که بتوانیم آنان را بازگردانیم؛ چنین برداشتی، تفکری غلط و ناکارآمد است. امروز باید از مدل «چرخش مغزها» سخن گفت؛ به این معنا که نخبگان و دایاسپورا‌های ما براحتی بتوانند رفت و آمد کنند. مهم نیست که نخبگان ما کجا هستند، مهم این است که چقدر به سرزمین‌شان تعلق دارند و چقدر می‌توانند در سرزمین‌شان مشارکت کنند، چقدر می‌توانند ارتباط‌شان را حفظ کنند و چقدر ما می‌توانیم آنان را مدیریت کنیم.

جامعه‌ای که نخبه‌پرور نیست و دنبال میان‌مایگی و پوپولیسم است، اصلاً نمی‌تواند برای نخبگان سیاست مؤثری را تدوین کند. مشکل ما در ایران «امتناع سیاست» است. «امر سیاسی» بر «سیاست» غلبه پیدا کرده است. «امر سیاسی» به معنای سیاست معطوف به قدرت، نمی‌گذارد که امر سیاستگذاری به معنای عمل فنی حکمروایی در سرزمین، اتفاق بیفتد و این مشکلی جدی است که برای برون‌رفت از آن می‌توانیم از چهار عمل اصلی سیاست بهره بگیریم؛

۱. کاری کنیم که نخبگان بلیت‌های دو طرفه داشته باشند و براحتی بتوانند رفت‌وآمد کنند.

۲. راه برگشت را برای مهاجران تسهیل کنیم. اما متأسفانه امروز این شیب برعکس ساخته شده است.

۳. باید برای کسانی که عاقل هستند و انتخاب عقلانی می‌کنند، مشوق و سیاست‌های عقلانی داشته باشیم که به ادغام عقلانی آنان کمک کند. ما به دایاسپورا‌ها می‌گوییم بیایید، بعد آنان را با انواع و اقسام مقررات و بوروکراسی مواجه می‌کنیم. ما حتی NQF (شبکه سراسری سنجش صلاحیت) نداریم؛ یعنی اگر آنان در خارج از کشور واحد‌هایی را گذرانده باشند و مدارکی داشته باشند ما نمی‌توانیم این مدارک را به صلاحیت‌های حرفه‌ای کشورمان ترجمه کنیم؛ چراکه متأسفانه به «شبکه‌های صلاحیت دنیا» متصل نیستیم.

۴. بهره‌گیری از سیاست شتاب‌دهنده‌ها مورد دیگری است که با ساز و کار‌های آیین‌نامه‌ای می‌توانیم به این مهم نیز تحقق بخشیم. به این معنا که بوروکراسی را کوتاه‌تر کرده و شرایط برای به ثبات رسیدن موقعیت این دایاسپورا‌ها را سرعت دهیم.

معتقدم با استناد به این چهار عمل اصلی سیاست، می‌توان قدری از مشکلات دایاسپورا‌های ایرانی کاست.
منبع: روزنامه ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید