توقیف حساب علی دایی با زلزلهزدگان کرمانشاه چه کرد؟
اهالی دل چرکین از مسدود شدن حساب «علی دایی» میگویند: «کار را دو ماه عقب انداختند.» حالا آنها میدانند دو هفته میشود که حساب قهرمان روستای «مله رولان» و روستای «تپانیه قدیم» و «تپانیه جدید» باز شده و همه چیز دوباره روی ریل باشه، اما دو ماه فرصت، نرسیده به بارانهای پاییزی، زمان مغتنمی بود که میتوانست زلزله زدههای مله رولان را زودتر صاحبخانه کند.
کد خبر :
۶۴۳۶۵
بازدید :
۱۸۲۴
کانکسها در ورودی روستای «مله رولان» جایی بعد از «سرپل ذهاب» و نرسیده به «ثلاث بابانی جانی» چنان به سمتم هجوم میآورد که برای چند ثانیه نفس کم میآوری. ساخت و سازها در روستای قبل از مله رولان به فاصله ۵ دقیقه، کانکسها را در خود حل کرده. اصلاً در ساخت و سازها فرو رفتهاند.
همه روستاهای سر راه سر و سامان یافتهاند اینجا، اما انگار جهان متوقف شده! انگار پای هیچ بنی بشری که بتواند زلزله زدگان این روستا را از بیخانمانی نجات بدهد به اینجا نرسیده؟ آخر دنیاست؟ زخم کانکسها تاول به قلبت میزند. کانکسهایی که جا خوش کردهاند میان خرابههایی که سر آبادانی ندارند. هیچ ساخت وسازی دو دوی نگاهت را به آرامش نمیرساند. چادرها خیس از باران فراموشی انگار! مردمش تن داده به تقدیری سرد و سخت! چرا؟
هیچ یک از اهالی جلوی ماشین غریبهها نمیآیند. در میان این زمهریر، سرشان به زندگی گرم! وسط این بیپناهی عکس بزرگی از «علی دایی» و تشکر کوچک و بزرگ این روستا از او، لج هر تازه واردی را درمیآورد. برای چه؟ برای این فراموشی؟ برای این زندگی که زیر باران، بیامان شلاق میخورد! برای آن فردای در گل و لای فرو مانده؟! گز کرده زیررگباری از سؤالات بیامان و یخ زدهای از جوابی که نمییابی! پشت اولین تپه، اما خانههایی سفید روی پستی و بلندی کوه در پناهت میگیرند.
همه روستاهای سر راه سر و سامان یافتهاند اینجا، اما انگار جهان متوقف شده! انگار پای هیچ بنی بشری که بتواند زلزله زدگان این روستا را از بیخانمانی نجات بدهد به اینجا نرسیده؟ آخر دنیاست؟ زخم کانکسها تاول به قلبت میزند. کانکسهایی که جا خوش کردهاند میان خرابههایی که سر آبادانی ندارند. هیچ ساخت وسازی دو دوی نگاهت را به آرامش نمیرساند. چادرها خیس از باران فراموشی انگار! مردمش تن داده به تقدیری سرد و سخت! چرا؟
هیچ یک از اهالی جلوی ماشین غریبهها نمیآیند. در میان این زمهریر، سرشان به زندگی گرم! وسط این بیپناهی عکس بزرگی از «علی دایی» و تشکر کوچک و بزرگ این روستا از او، لج هر تازه واردی را درمیآورد. برای چه؟ برای این فراموشی؟ برای این زندگی که زیر باران، بیامان شلاق میخورد! برای آن فردای در گل و لای فرو مانده؟! گز کرده زیررگباری از سؤالات بیامان و یخ زدهای از جوابی که نمییابی! پشت اولین تپه، اما خانههایی سفید روی پستی و بلندی کوه در پناهت میگیرند.
حالا باران روی شیروانیهای قرمز، ریتم دیگری میگیرد. پاسخ را یافتهای و از آنچه میبینی بهت به پهنه صورت مینشیند. اهالی سر به کار خود دارند. سگ گله پشت گوسفندها زل زده به تازه واردها. مهندسها و کارگران هم مشغول خانه سازی. حالا آن آرامش موج خورده در میان چادرها و کانکسها معنا پیدا میکند. علی دایی از زبان روستا نمیافتد. اولین خانهای که انگشت اهالی به سمتش میرود، خانهایست که برای پذیرایی از دختری از روستا آماده میشود.
«سید جواد میرحیدری» مشاور علی دایی میگوید: «صاحبخانه دختری است که قطع نخاع شده و خانه او زودتر از سایر اهالی آماده میشود.» کارکنان مشغول نصب کابینت آشپزخانه هستند. سینک هم منتظر نصب. خانهها همه ضد زلزلهاند. عایق رطوبتی دارند. پنجره دوجداره شان به طبیعت بینظیری بازمیشود که سفمونی گنجشکها چارچوب آن را رنگ دیگری میزند.
«حسین بشیری» یکی از مهندسین همکار «علی دایی» میگوید بهترین مهاجم تاریخ جام ملتهای آسیا با توجه به زلزله خیز بودن منطقه همه ساختمانها را ضد زلزله ساخته است. «باران خیز بودن» منطقه هم مرد فوتبال ایران را به سمت سقفهای شیروانی برده! دیگر از خانههای گلی که با هر باران باید خشت روی آنها سراند، خبری نیست.
اهالی دل چرکین از مسدود شدن حساب «علی دایی» میگویند: «کار را دو ماه عقب انداختند.» حالا آنها میدانند دو هفته میشود که حساب قهرمان روستای «مله رولان» و روستای «تپانیه قدیم» و «تپانیه جدید» باز شده و همه چیز دوباره روی ریل باشه، اما دو ماه فرصت، نرسیده به بارانهای پاییزی، زمان مغتنمی بود که میتوانست زلزله زدههای مله رولان را زودتر صاحبخانه کند.
«حسین بشیری» میگوید: «کابینتها همه امدیاف هستند.» سرامیک خانهها، سرامیک تبریز است. او سرامیک تبریز را بهترین سرامیک موجود کشور میداند. انگار علی دایی هر خانهای که ساخته، باخودش گفته است قرار است خودم در آن زندگی کنم! برای همه چیز سنگ تمام گذاشته، اصیل و استخواندار!
حسین بشیری میگوید: «برای دیوارها رنگ عایق استفاده میشود. هم آب گریز است هم اشعه را برمی گرداند.» معنای حرف بشیری یعنی اینکه علی دایی خانهای برای اهالی ساخته که در تابستان داغ، خنک است و در زمستان سرد، گرم! عایق رطوبتی است.
هر ساختمان به گفته «سید جواد میرحیدری» مشاور دایی، ۱۲۰ میلیون تومان هزینه میبرد که ۳۵ میلیون تومان آن وامی است که دولت به هر خانوار روستایی برای بازسازی خانه آوار شدهاش در زلزله ۲۲ آبان ۹۶ میدهد. باقی کمکهایی است که علی دایی از مردم برای کمک زلزله زدهها گرفت. آنطور که «میرحیدری» میگوید، علی دایی ابتدای زمستان امسال بهار را به خانه ۲۰۰ خانه روستایی میبرد.
۱۵۰ خانه را به صورت کامل با تیمش ساخته و ۵۰ خانه ساخته شده توسط مسکن و شهرسازی را هم کامل میکند. به گفته میرحیدری اسطوره پرسپولیسیها، شمایل یکسان به همه خانهها داده. اهالی دودو چشمان هر تازه وارد را میبیند میگوید: «آنه خانههای سفید یک شکل کار علی دایی ست.» بحث خیلی زود درباره حساب علی دایی میان اهالی گل میاندازد. آنها میگویند: «علی دایی امانتدار کمکهای مردمی است، بنابراین پول را به هیچ کس نمیدهد.» متراژ همه خانهها ۸۳ متری است، اما بزرگتر از آنچه هستند به نظر میآیند. میرحیدری میگوید: «نقشهها را قبل از اجرا به تأیید سازمان مسکن و شهرسازی رساندهایم.»
علی دایی هم پذیرفته تا کار نیمه تمام مسکن و شهرسازی را کامل کند. مسکن و شهرسازی نازککاریها را به عهده روستاییها میگذارد. اسطوره پرسپولیسی میخواهد برای خانههایی که مسکن و شهرسازی ساخته هم شیروانی قرمز بزند. شیروانی برای باران شاد. او برای آنچه در سه روستا زلزله سرپل ذهاب انجام داده احضار شده، چند بار سؤال و جواب پس داده و حسابش هم مدتی مسدود بوده!
به نظر میرسد، کسانی که برای تحقیقات درباره فعالیت او به مله رولان آمدهاند، نرسیده به پیچ اول روستا برگشته اند! کانکسها را دیده و حکم را بریده اند! درست جایی که قهرمانی ملی پشت پیچی برای همیشه در دل مردم کرد زبانش جاودانه شده! پشت آن تابلوی بزرگی که علی دایی را به تصویر کشیده. تصویری از آقای گل که دستش را به نشانه سلام به تازه واردها بلند میکند و بفرما میزند تا پشت در نمانند و قصه نبافند!
منبع: ایران
۰