دزدی، قتل و انتقام!
در یک شهر دورافتاده با جمعیت چند صد نفری که عمدتاً از کشاورزان، صاحبان کسبوکارهای کوچک و موجسواران تشکیل شده است، بحث بر سر پیامی که قرار بود بر روی بنای یادبود حک شود، همسایگان را به دشمن تبدیل کرد، معادلۀ قدرت را در دولت محلی تغییر داد و حتی روزمرهترین تعاملات را خدشهدار کرد.
کد خبر :
۶۵۱۹۲
بازدید :
۱۴۴۳
بنای یادبود کشتار الیستون
فرادید | جک جانکوک، یک پیشوای محلی مردم ویرانگو است، و به جایی در نزدیکی خلیج واترلو اشاره میکند که از آن، گروهی از بومیان استرالیا از بالای صخرههای سنگی بالای یک دریای خروشان به پایین هل داده شدهاند، تا بمیرند.
به گزارش فرادید به نقل از نیویورک تایمز، آقای جانکوک میگوید: "به آنجا که نگاه میکنم، بدنم رعشه میگیرد. "
او نمیخواست زیاد به محل نزدیک شود.
شهر کوچک الیستون ماههاست که درگیر بحث در رابطه کشته شدن چند نفر یا چند صد نفر است. اگر به خاطر وجود بنای یادبود جدیدی که اعلام میدارد "تعدادی بومی استرالیایی در ماه می ۱۸۴۹ توسط گروهی از ساکنان (سفیدپوست) در نزدیکی این محل کشته شدند"، نبود، آقای جانکوک نیز اینجا نبود.
به نظر آقای جانکوک، آنچه که در این صخرهها اتفاق افتاده است، یک کشتار بوده است؛ و این چیزی است که این بنای یادبود یادآوری میکند: "حادثهای که صاحبان سنتی این سرزمین آن را "کشتار خلیج واترلو" نامیدهاند. ".
اما رسیدن به همین تاییدیۀ کوچک، حاصل بیش از یکسال کشمش بوده است.
جانکوک میگوید: "خیلی از مردم نمیخواستند حقیقت را قبول کنند. "
دلا میلر متیوز و ودا بتز، از سالخوردگان قبیلۀ ویرانگو هستند
در یک شهر دورافتاده با جمعیت چند صد نفری که عمدتاً از کشاورزان، صاحبان کسبوکارهای کوچک و موجسواران تشکیل شده است، بحث بر سر پیامی که قرار بود بر روی بنای یادبود حک شود، همسایگان را به دشمن تبدیل کرد، معادلۀ قدرت را در دولت محلی تغییر داد و حتی روزمرهترین تعاملات را خدشهدار کرد.
در یک میخانۀ محلی، آگهیهایی که جلسات شورای شهر الیستون راجع به بنای یادبود را اعلام میکنند، پاره شدهاند. عریضههایی که توسط گروههایی کوچک از اهالی در مخالفت با استفاده از واژۀ "کشتار" تهیه شدند، به داد و فریاد، پستهای فیسبوکی زننده، توهینها و کشمکشهای نژادیای منجر شدند که هنوز هم، دو ماه پس از افتتاح بنای یادبود ادامه دارد.
کیم کالاگان، که در زمان رایگیری بر سر بنای یادبود ریاست شورا را بر عهده داشته، میگوید: "این جنگ است. بعضی از مردم نمیتوانند، گذشته را رها کنند. "
این بحث و جدلها و زخمهایی که هنوز باز هستند، نشان میدهد که سایۀ گذشتۀ استرالیا هنوز بر سر این کشور است، و این کشور هنوز با تاریخ استعماری اغلب زشت خود بیپرده روبرو نشده است، و این در حالی است که جنایاتی که از گذشتۀ دور بر آنها سرپوش گذشته بود، پیوسته برملا میشوند و یا مورد توجه قرار میگیرند؛ و در این میان بومیهای استرالیایی، اصرار دارند که روایت آنان از رویدادها به رسمیت شناخته شود.
اما این مناقشه، بسیاری از مردم الیستون را غافلگیر کرد، چرا که فرآیند ساخت بنای یادبود در ابتدای امر بسیار سرراست و بیحاشیه به نظر میرسید.
چند سال پیش، مسئولان محلی پیشنهاد ساخت یک نردۀ پیادهروی در امتداد ساحل را دادند. توافقنامۀ تامین بودجۀ دولتی، شهر را ملزم میکرد که یک بنای یادبود که پیام آشتی با بومیان را در خود دارد را در قالب این طرح بگنجاند و سازد.
اوایل سال گذشته، تنها چیزی که اهالی شهر باید در مورد آن به توافق میرسیدند، نوشتهای بود که توضیح میداد در خلیج واترلو چه اتفاقی اتفاده و قرار بود روی بنای یادبود حک شود.
آقای کالاگان، یک گوسفنددار بازنشسته که ریشههای عمیقی در این منطقه دارد، میگوید: "برای من تصمیم سختی نبود. وقتی که پسر بچه بودم، مادربزرگ و مادرم به من گفته بودند که سیاهها را به خاطر کشته شدن همپ از این صخرهها پایین انداخته بودند. "
دزدیها، قتلها و انتقام
جان همپ یکی از ساکنان اروپایی بود که در ژوئن ۱۸۴۸ در یک گاوداری کشته شد. داستانی که آقای کالاگان شنیده، این است که پس از قتل آقای همپ، یک رشته رویدادهای خشونتآمیز در حوالی الیستون اتفاق افتاده که با کشتار بومیان از راه پرتاب از صخره به اوج رسیده است.
اما روایتهای رسمی و تاریخهای شفاهی، در جزییات ماجرا با هم اختلاف دارند.
آقا و خانم بتز در حال نوشتن نامۀ تشکر به کیم کالاگان و دیگر اعضای شورا
به خاطر حمایتشان از ساخت بنای یادبود
بر اساس یک تاریخ چاپ شدۀ این ناحیه و دیگر سوابق رسمی، "به دنبال مرگ همپ در آگوست ۱۸۴۸ "نزاعی" روی داد، که حداقل یک بومی در آن با شلیک تفنگ کشته شد. " پس از آن یک سلسله دزدیها، مرگها و انتقامجوییها اتفاق افتاده است.
پنج بومی استرالیا پس از دزدیدن غلهای که ساکنان سفیدپوست ظاهراً به عمد با آرسنیک مسموم کرده بودند، مردند. پس از آن، یک زن سفیدپوست به قتل رسید که منجر به به دار آویخته شدن دو بومی شد.
در نهایت، کلبۀ یک سفیدپوست مورد سرقت قرار گرفت، که پس از آن، دامداران تا صخرههای خلیج واترلو به تعقیب یک گروه از مظنونان بومی پرداختند.
بر اساس سوابق رسمی، حداقل دو نفر از مظنونان همانجا با شلیک گلوله کشته شدند و مظنون سوم هم بعداً مرده است.
اما بنا بر تحقیق دکتر تیم هاینس، یک مردمشناس که برای مشورت در مورد بنای یادبود از طرف شهر الیستون استخدام شده بود، ممکن است تعداد بومیان کشتهشده، حتی از ۲۰ تن هم بیشتر بوده باشد؛ و روایتهای شفاهی ویرانگوها، تعداد کشتهشدگان را بسیار بیشتر و حتی صدها ذکر میکنند.
این روایتهای شفاهی همچنین جزییات هولناکی را ذکر میکنند که در تاریخ مکتوب نیست.
ودا بتز، یک زن کهنسال ویرانگویی که ۷۶ سال دارد، میگوید که وقتی مادربزرگش دختربچه بوده، با زنی ملاقات کرده که برایش نقل کرده که چطور در کودکی با چنگ زدن به یک شاخه در دیوارۀ صخره، توانسته از حملۀ سال ۱۸۴۹ جان به در ببرد.
آقای جانکوک میگوید: "داستانی که ما روایت میکنیم صحیح است. همانی است که سالها نقل شده است. "
این جنگها در قلمروهایی که به تازگی به سکونت ساکنان اروپایی در آمده بودند، نقش بزرگی ایفا کردهاند.
بروزترین نقشۀ خشونتهای استعماری در استرالیا، که توسط دانشگاه نیوکاسل تهیه شده، ۲۵۰ کشتار را که از سال ۱۷۸۸ تا ۱۹۳۰ صورت گرفتهاند را نشان میدهد. این نقشه خلیج واترلو را هم در برمیگیرد و طبق اطلاعات نقشه، در آنجا "دستهای از ساکنان اروپایی حداقل ۱۰ نفر را که در میان شمشادها و درختچهها پناه گرفته بودند"، با شلیک گلوله کشتند.
اغلب محلهای ذکر شده در این نقشه فاقد هر نوع یادبود یا نوعی به رسمیتشناسی عمومی نسبت به کشتار وقوعیافته هستند، و همین موضوع بنای یادبود الیستون برای اقلیت بومی استرالیا، معنای قویای دارد؛ این یکی از معدود محلهایی است که روایت آنها به عنوان روایت رسمی قبول شده است.
تاریخ مکتوب در تقابل با تاریخ شفاهی
آن اهالی شهر که با تکیه کردن بر تاریخ شفاهی مخالف بودند، استدلالشان این بود که با حقایق تایید شده ارجاع میدهند.
کارولین جیلت، رهبر مخالفان که پاسخگویی در این زمینه نبود، در یکی از جلسات اولیۀ شورا گفته بود که شواهد مکتوب کافی حتی برای اثبات وقوع کشتار وجود ندارد.
بنا بر گزارشها، او گفته بود: "اینکه به این دروغ رسمیت ببخشیم، نادرست و شدیداً اشتباه است. "
جک جانکوک، از ویرانگوها در سمت چپ، و آقای کالاگان
در جریان مباحثات شورا بر سر بنای یادبود با هم دوست شدند
او در آن جلسه، یک عریضه در مخالفت با زبان به کار رفته در نوشتۀ یادبود پخش کرد. در نهایت توانست حدود ۶۰ امضا جمع کند.
مسئولان گفتهاند که یک عریضه دیگر پس از آن نتوانست در این ناحیۀ ۱۳۰۰ نفری بیش از ۸۵ امضا جمع کند.
آقای کالاگان میگوید: "این گروه کوچک به شدت از واژۀ "کشتار" ترس داشتند. "
رایگیری نهایی در سپتامبر ۲۰۱۷ انجام شد که در آن آرا ۷ به ۱ به نفع این یادبود به شکلی اکنون هست، بود.
کالاگان در مزرعهاش میگوید که آنچه که او بیش از دست دادن ریاست ناراحت کرده، پاسخهای بعضی از همسایگانش در هنگام بحث و جدل بوده است؛ و در طول مباحثات چند ماهه، این مسئله برای او حالت شخصی پیدا کرد. او دریافت که با وجود چشمهای آبی و پوست روشنش، خانوادهاش قدری ریشۀ بومی دارد. او میگوید که نوههایش که قدری تیرهتر هستند، در مدرسه هدف توهینهای نژادپرستانه بودهاند.
این فرآیند طولانی و دردناک، مواهبی هم داشته است. او و آقای جانکوک به دوستان صمیمیای بدل شدهاند.
بسیاری از مردم که از بنای یادبود حمایت میکنند، میگویند که مبارزه بر سر یادبود الیستون در نهایت به ایجاد یک مدل باز و شفاف برای سایر جوامعی که درگیر گذشته هستند، کمک کرده است.
یان دادلی، آموزگار ۳۸ سالۀ مدرسۀ ابتدایی، میگوید: "آدمهای زیادی هستند که چیزی را یاد گرفتهاند. ما تاریخ پیچیدهای داریم؛ و آنطور که برخی از افراد دوست دارند باشد، نبوده است. "
این یادبود در سرحدات شهر ساخته شد و به صخرهها چشمانداز دارد. صدای بلند موجهای خشمگین، که مشخصۀ این تکه از ساحل جنوبی استرالیاست، همواره به گوش میرسد. اینجا مکانی تفکربرانگیز است که شما را به سکوت دعوت میکند.
برای ویرانگوها و دیگر گروههای بومی، نفس وجود این بنای یادبود مایۀ آرامش است.
شارون بتز، دختر ۴۷ سالۀ ودا بتز، که مدارس محلی در رابطه با مسائل بومیان همکاری میکند، میگوید: "ارواح با فهمیدن اینکه به این موضوع رسیدگی شده، به آرامش خواهند رسید. "
مادر او که پشت میز آشپزخانه نشسته است، به نشانۀ تایید سر تکان میدهد.
او میگوید: "این یک پیشرفت است. اما ما باید بیشتر شاهد این اقدامات باشیم. همهجا. "
۰