حق‌جویی در دو عرصه‌ی واقعیت و ارزش

حق‌جویی در دو عرصه‌ی واقعیت و ارزش

موحد نجات فرد را در گرو التزام نظری و عملی به آموزه‌های عرفانی میداند، که چیزی جز دویدن در پی آواز حق نیست. موضع‌اش در امور اجتماعی در برابر مواضعی قرار میگیرد که یکی از آرمان‌های دیگر اجتماعی، مانند آزادی، برادری و برابری، را برتر از عدالت مینشانند؛ و موضع‌اش در امور فردی در تقابل است با مواضعی که مکاتب یکسره عقل‌گرا یا یکسره نقل‌گرا را بر تجربه‌گرایی و شهود‌گرایی عرفانی ترجیح میدهند.

کد خبر : ۶۵۶۵۳
بازدید : ۸۱۲
حق‌جویی در دو عرصه‌ی واقعیت و ارزش مصطفی ملکیان | در یک تقسیم‌بندی بسیار کلی، اجمالی و طبعاً سهل‌گیرانه و تسامح‌آمیز، متفکران را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: متفکران فردگرا، که بیش از هر چیز دغدغه‌ی نجات افراد را دارند، و متفکران جامعه‌گرا، که اهتمام‌شان عمدتاً معطوف به صلاح جامعه است.
فردگرایان اصلاح جامعه را یا هدفی بلند پروازانه و غیر واقع‌بینانه میدانند یا هدفی می‌انگارند که جز به وسیله و به‌واسطه‌ی نجات یافتگی یکان‌یکان افراد جامعه امکان حصول ندارد و، به هر تقدیر، برآن‌اند که عقلانیت عملی حکم میکند که به فرهنگ درونی افراد، یعنی به باورها، احساسات و عواطف و خواسته‌ها، ارزش‌ها و آرمان‌های آنان بپردازیم و در جهت تصحیح و بهبود‌بخشی آن بکوشیم.
جامعه‌گرایان این تصحیح و بهبودبخشی فرهنگ درونی افراد را یا هدفی غیر ضرور میدانند یا هدفی می‌انگارند که جز به مدد به صلاح آمدن نهاد‌های اجتماعی، بویژه نهاد‌های سیاست، اقتصاد و حقوق، امکان‌پذیر نیست و، در هر حال معتقد‌اند که اقتضای عقلانیت عملی این است که به‌اصلاح نهاد‌های اجتماعی همت بگماریم و زمینه‌ی جمعی زندگیی خوب و خوش و ارزشمند را برای همه فراهم آوریم.

استاد دکتر محمدعلی موّحد- که عمراش به درازای آرزوی شاگردان و دوست‌داران‌اش باد! - به شهادت کارنامه‌ی فکری و قلمی‌اش، در هر دو گروه مذکور جای گرفته است: هم دغدغه‌ی نجات افراد را دارد و هم به صلاح جامعه اهتمام میورزد. و، باز، به شهادت همان‌کارنامه، در باب هر یک از این دو امر خطیر موضعی دارد.
صلاح‌جامعه را، بیش و پیش از هرچیز، در گرو تحقق عدالت میداند، که چیزی جز پاس داشت حقوق نیست؛ و نجات فرد را در گرو التزام نظری و عملی به آموزه‌های عرفانی میداند، که چیزی جز دویدن در پی آواز حق نیست. موضع‌اش در امور اجتماعی در برابر مواضعی قرار میگیرد که یکی از آرمان‌های دیگر اجتماعی، مانند آزادی، برادری و برابری، را برتر از عدالت مینشانند؛ و موضع‌اش در امور فردی در تقابل است با مواضعی که مکاتب یکسره عقل‌گرا یا یکسره نقل‌گرا را بر تجربه‌گرایی و شهود‌گرایی عرفانی ترجیح میدهند.

در میان بیش از ۳۰ اثر نشر یافته از استاد دکتر موّحد، ۱۲ اثر، کمابیش و با واسطه یا بیواسطه، با فکرت عدالت و حق سروکار دارند: مختصر حقوق مدنی، دیباچه‌ای بر حقوق مدنی، در خانه اگر کس است، در هوای حق و عدالت، نفتِ ما و مسائل حقوقی آن، درس‌هایی از داوری‌های نفتی (دفتر اول: قانون حاکم، دفتر دوم: ملی‌کردن و غرامت)، خواب آشفته‌ی نفت، یاد گذشته و اندیشه‌ی آینده در تاریخ ایران و صنعت نفت ایران، مبالغه‌ی مستعار (یا: هیاهو بر سر هیچ)، ترجمه‌ی عدالت و انرژی (از ایوان ایلیچ) و ترجمه‌ی خزران (از آرتور کستلر) و ۱۲ اثر با فکرت عرفان و حق: ترجمه‌ی بهگود گیتا، تصحیح و تعلیق مقالات شمس‌تبریزی، تصحیح و تعلیق مثنوی معنوی مولانا، تصحیح و تعلیق ابتداء‌نامه‌ی سلطان ولد، تصحیح و تعلیق رساله در مناقب خداوندگار سپهسالار، قصه‌ی قصه‌ها، باغ سبز، خٌمی از شراب ربانی، اسطرلاب حق، شمس تبریزی، شرح فصوص الحکم محی‌الدین ابن عربی، تصحیح و تعلیق حدیقة‌الحقیقه احمدجام.

بدین قرار، میتوان گفت که استاد موحد ره‌رو اقلیم عدالت و عرفان است. در پهنه‌ی عدالت، پاس حق ارزش شناختی (axiological) را دارد، که ارزش برین و ارزش ارزش‌ها است؛ و در پهنه‌ی عرفان، پروای حق وجودشناختی (ontological) را دارد، که حقیقت علیا و حقیقة‌الحقائق است.

آن‌چه گفتم اندکی است از بسا بسیار‌ها که درباره‌ی استاد بزرگ، موحد عزیزما، میتوان گفت. اما جلوه‌های این حق‌جویی در شخصیت و منش او از شمار اموری‌اند که، به تعبیر ویتگنشتاین، نمی‌توان‌شان گفت و باید‌شان نشان داد؛ و این یعنی تا نبینی ندانی.
منبع: ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید