هراس از مشق شب!
در فیلم مشق شب، بهعمد معلمها غایب هستند. فیلمساز، خود در جایگاهی نزدیک به یک بازجو با عینک تیره دائما سؤالاتی را به صورت تکراری پیرامون مشق شب و تکالیف منزل، از دانشآموزان میپرسد که در انتقال فضای تهدید، رعب و ترس تأثیرگذار است. در ضمن رفتار گیج و مبهم بچههای مدرسه در مقابل سؤالهای تکراری فیلمساز، شرایط نابسامان، آشوبزده و تکانشی را بر فضای فیلم مسلط میکند.
کد خبر :
۶۵۸۴۱
بازدید :
۱۲۹۳
عبدالرحمن نجلرحیم | حذف مشق شب و کتابهای کمکآموزشی در سالهای اولیه مدرسه در هفته گذشته خبرساز شد. موافقان و مخالفان آن در ابعاد مختلف اجتماعی و سیاسی به تفسیرش پرداختند.
از نظر تکامل مغزی، یادگیری زبان تکلمی پیشینیتر از آموختن سواد خواندن و نوشتن است. به همین دلیل آموختن زبان مادری در سالهای اولیه زندگی بیشتر توسط مادر و پدر و اعضای دیگر خانواده امری طبیعی به نظر میرسد.
اما آموختن خواندن و نوشتن و اصول ریاضی که از نظر تکامل مغزی ظرفیت پسینی و نسبتا جدید در جوامع انسانی دارد، پس از سالهای اولیه در مدارس بر عهده معلمانی گذاشته میشود که برای این کار آموزش دیدهاند.
اما آموختن خواندن و نوشتن و اصول ریاضی که از نظر تکامل مغزی ظرفیت پسینی و نسبتا جدید در جوامع انسانی دارد، پس از سالهای اولیه در مدارس بر عهده معلمانی گذاشته میشود که برای این کار آموزش دیدهاند.
در کشور ما مدتهاست که آموزش پیشدبستانی و دبستانی یکی از عرصههای مهم جدال بین سنت و مدرنیته است. بدیهی است که پسینیتربودن همگانیشدن قدرت سوادآموزی در مغز انسان در طول تاریخ تکاملی طبیعیـفرهنگی نسبت به زبان محاوره، آسیبپذیری آن و دخالت قدرت حاکمه اجتماعی در تعیین چندوچون آن را بیشتر کرده است.
مشق شب گرچه در ظاهر نوعی تسهیل مهارت یادگیری سواد بر اثر تکرار تمرین آموختهها در ساعت فراغت و مشارکت خانواده در انجام تکالیف درسی کودکان است، ولی تجربیات دوران گذشته تا امروز در کشور ما نشان میدهد که مشق شب یکی از بهانههای ابزاری برای ترساندن و تنبیهکردن و به اطاعت واداشتن افراد از سنین کودکی است. تجربیات کودکی من گواه چنین برداشتی است و ابعاد منکثر آن با ظرافت در فیلم درخشان «مشق شب» عباس کیارستمی، تصویر شده است.
در این فیلم نشان داده میشود چگونه تمامی عوامل دستاندرکار هستند تا مشق شب بهانهای باشد برای تربیت بر محور اعمال تنبیه هرچه خشونتبارتر، چیزی که بزرگسالان اکثریت جامعه به آن خو کردهاند. پژوهشهای نوین مغزپژوهی نشان میدهد که تنبیهات خشن دوران کودکی، محوری عمودی از مدارهای مغزی را فعال میکند که به آن محور تنشها یا استرسهای مسموم میگویند.
این همان محور آدرنال- هیپوفیز-هیپوتالاموس-آمیگدال-هیپوکامپ-پیشپیشانی در مغز است. فعالیت بیش از حد این مدار در بدن سم ایجاد میکند و نورونهای قشر خاکستری مغز و مدارهای منتهی به آن را از عملکرد سالم محروم میکند که برای کنترل هیجانات، احساسات و تنظیم رفتار مورد نیاز است.
وقتی پدرومادرها و معلمهای ما نیز خود با چنین تجربیاتی پرورش یافته باشند، هیچ تضمینی وجود ندارد که آنها نیز در میانگین رفتار هیجانی عاطفی خود با مشکلاتی روبهرو نباشند و آن را، چون الگویی برای تربیت نسل بعد به کار نبرند و تربیت از راه تنبیه خشونتآمیز و ایجاد ترس و اضطراب را طلب نکنند.
در فیلم مشق شب، بهعمد معلمها غایب هستند. فیلمساز، خود در جایگاهی نزدیک به یک بازجو با عینک تیره دائما سؤالاتی را به صورت تکراری پیرامون مشق شب و تکالیف منزل، از دانشآموزان میپرسد که در انتقال فضای تهدید، رعب و ترس تأثیرگذار است. در ضمن رفتار گیج و مبهم بچههای مدرسه در مقابل سؤالهای تکراری فیلمساز، شرایط نابسامان، آشوبزده و تکانشی را بر فضای فیلم مسلط میکند.
معلوم است که دانشآموزان دچار مشق شب در شرایطی دشوار، آشوبزده و بیامیدی به سر میبرند و به دلایلی از پس وظایف خود برنمیآیند. کودکانی که معلوم نیست چرا باید صبحهای زود با کیفهای بزرگ غیرمتناسب با قدوقواره خود که انباشته از کتاب و دفتر است، از خانه به مدرسه بروند.
آنها در رابطه با مشق شب است که از انواع و اقسام تنبیههای بدنی، با ابزارهایی، چون دست، کمربند و خطکش و... میگویند و کمتر از تشویق چیزی به خاطر میآورند. آنها درعینحال که بین دو روش متفاوت سوادآموزی در خانه و مدرسه، گیج و سرگردان هستند و نمیدانند چرا به خاطرش کتک میخورند و تنبیه میشوند، حق دارند در این نابسامانی و هرجومرج، بیدفاع، نامطمئن و بیاعتماد بمانند.
آنها اغلب چیزی در حافظهشان نمیماند که خود دلیل روشنی است که هیپوکامپ مغزشان، منطقهای که برای بهخاطرسپردن حافظه در طولانیمدت است، از ترس و اضطراب حاکم بر زندگیشان مسموم شده و آسیب دیده است. به همین علت اگر به رفتار مجید در مشق شب توجه کنید، او اوج هراس فلجکنندهای که دستگاه کنترل عواطف و احساسات در مغز پیشپیشانیاش را از کار انداخته، به طرز تکاندهندهای به نمایش میگذارد.
در رفتار او آشکار است که بادامک ترس (آمیگدال) در عمق مغزش، بهطور دائم و مکرر از هر نشانهای حتی غیرمستقیم، تهدید برای تنبیه را بیرون میکشد و به بقیه مغزش در مدارهای کنترلی مجال فعالیت نمیدهد. در این شرایط هولناک احساس تهدید دائم است که مجید فیلم مشق شب، ملتمسانه و عاجزانه به دنبال فرار از فضای خشونت و تهدید و التیامجویی موقت در پناه متن شعری است که در آرزوی دوستی، مهربانی و عشق میخواند. ممکن است که امروزه تنبیهات بدنی در تعلیم و تربیت کشور ما نسبت به قبل رواج کمتری داشته باشد، ولی هنوز جو تهدید و ترس و هراس از تنبیه و مجازات بر فضای آموزشی ما سایه انداخته است.
آیا وقتی در کشوری ۸۰ میلیونی تیراژ کتاب به زیر هزار عدد میرسد، دلیلی نیست که ما دارای سواد از روی اختیاری داوطلبانه نشدهایم و از خواندن کتاب هراس داریم؟ آیا به همین دلیل روشن نیست که تنها کتابهای درسی و کمکدرسی که تهیه آن در جهت اخذ مدرک بالای تحصیلی، اجباری است، فروش بالایی پیدا کند و صاحبان انتشارات وابسته به قدرتشان را ثروتمند کنند؟ در این میانه آیا طبیعی نیست که تشکیلات وابسته به کتابهای درسی و کمکدرسی نگران حذف مشق شب باشند؟
از پیش روشن است که ماندن یا حذف مشق شب تحولی در آموزشوپرورش این سرزمین ایجاد نمیکند. زیرا به نظر میرسد که حاکمیت ترس و تهدید و تنبیه و اعمال خشونت بر فضای آموزشی زاییده تنش سنت و مدرنیته و جانسختی سنت برای بقا در همه عرصههای اجتماعی باشد. در این میان، مشق شب میتواند تنها تلنگری باشد بر کالبد جامعهای بیمار که هنوز از خواندن و نوشتن و آموختن واقعیات هراس دارد، زیرا مغزش با این هراس پرورش یافته است.
۰