تهران؛ رکورددار تخریب طبیعت
تهران بزرگ و بزرگتر شد. در شمال تهران کوهها را اشغال کردند و باز ساختوسازهای دهشتناک. یکی از آنها در هزارو ۸۰۰ متری و روی گسل زلزلهخیز و نامش شد دانشگاه آزاد. با جادهای که پیاده هم با ترس میروی؛ وای به حال اینکه با اتوبوس بالا بروی. جادهای که نه پیچهایش با استانداردهای جادهسازی همخوانی دارد، نه محافظ جادهای دارد که اتومبیل به دره سقوط نکند.
کد خبر :
۶۶۷۴۲
بازدید :
۷۲۰
هوشنگ ماهرویان | ۶۰، ۷۰ سال پیش وقتی از خیابان دربند پایین میآمدی آب شفافی را در جوی آب میدیدی که دلت میآمد با آن آب صورتت را بشویی؛ حتی اگر تشنه بودی از آن آب بنوشی.
تهران شهری بود با جمعیتی زیر یک پنجم جمعیت کنونی و آن آب هم آب قنات بود که در جویها روان میشد. ولی بعد از چند دهه جمعیت زیاد شد و تهران اگوی کلان نداشت. هنوز هم ندارد.
پس برای فاضلابها چاه حفر میشد و فاضلاب به زیرزمین میرفت که گاه مثل چشمه فاضلاب بیرون میزد و بوی تعفن هم میداد. چنان شده بود که سر بسیاری از چهارراهها چاه زده بودند و با پمپ، گندآبها را بیرون میکشیدند.
اما باز بدون هیچ برنامه جامعی برج و آپارتمان ساخته شد و فاضلابها درون چاهها رفت. کسی هم نمیگفت: پاریس در اوایل قرن نوزدهم اگوی کلانی داشت که تراکتور میتوانست درون آن برود.
ولی ما با جمعیتی چند برابر، فقط اگوهای کوچک و محدودی داشتیم که جواب هیچ فاضلابی را نمیداد. تازه گاه فاضلاب از دریچههای آن هم به بیرون فوران میکرد؛ تا جایی که اگر نیمهشب به خیابان جردن یا فرشته میرفتی، از بوی فاضلاب بینیات را میگرفتی. اکنون به جای آب قنات، فاضلاب بود که در جوی جاری شده بود و دیگر خبری از درختان توت و گردو و گیلاس در باغهای خیابان فرشته نبود.
این فاضلاب زیرزمینی چنان معضلی ایجاد کرد که مسئولان احداث مترو در تهران در هراس بودند که نکند این فاضلاب، سیل زیرزمینی شود و مترو را با خود ببرد یا تخریب کند. بعد برای تأمین آب چنان چاههای عمیق و زیادی زدیم که سطح آب زیرزمینی پایین و پایینتر رفت و با فرونشست زمین و ایجاد چاهکها و فرورفتگیهایی در زمین روبهرو شدیم که در جهان بینظیر بود. آری ما رکورد را شکستیم؛ رکورد در تخریب طبیعت. باز این روند را ادامه دادیم و باز چاه فاضلاب زدیم و نپرسیدیم آیا تهران گنجایش این جمعیت را دارد؟
آیا فکری به حال هوای آلوده و ترافیک وحشتناک و فاضلاب آن کردیم؟ تهران بزرگ و بزرگتر شد و با گرانشدن ملک و اجاره آن، شهرهای اطراف تهران هم بزرگ شد. پس صبح به تهران میآمدند و عصر برمیگشتند و این جمعیت حدود چهار، پنج میلیون بود. صبح زود در بزرگراه کرج همه به طرف تهران روانه شدند و عصر در جهت عکس.
تهران بزرگ و بزرگتر شد. در شمال تهران کوهها را اشغال کردند و باز ساختوسازهای دهشتناک. یکی از آنها در هزارو ۸۰۰ متری و روی گسل زلزلهخیز و نامش شد دانشگاه آزاد. با جادهای که پیاده هم با ترس میروی؛ وای به حال اینکه با اتوبوس بالا بروی. جادهای که نه پیچهایش با استانداردهای جادهسازی همخوانی دارد، نه محافظ جادهای دارد که اتومبیل به دره سقوط نکند.
کوه نیز که ملک عمومی کل جمعیت ایران است، غصب شد و تعجیل هم بود تا جلوی این کار غیرقانونی گرفته نشود، پس سرهمبندی شد و حاصلش شد همین که شاهدش هستیم و بهایش جان جوانان دانشجو با خانوادههای عزادار. ما با تهران زیبای ۶۰ سال پیشمان چه کردیم؟ آیا فکر کردیم که تهران توان جوابدادن به مسئله آب و فاضلاب و رفتوآمد ماشین را ندارد؟
این افراطکاری و این بازی با طبیعت چنان کرده است که نمیدانیم بوی تعفن که چند روز است در تهران پخش شده، از کجاست. یاد باغهای توت فرحزاد و درختان توت باغهای نیاوران میافتم که همه تخریب شدهاند، درختانشان نابود شده و جای آنها را آپارتمانهای بدقواره گرفته که با بیسلیقگی ساخته شده است.
ما این همه فارغالتحصیل معماری و شهرسازی داشتیم، ولی یک نقشه جامع برای توسعه تهران نداشتیم. راستی چرا؟ مگر گسترش تهران به نقشه جامع نیاز ندارد؟ تهران بدون هیچ نقشه جامعی گسترش یافت، خانهها و باغهایش تخریب و درختانش قطع شد و پر شد از آپارتمانهایی ناهماهنگ و زشت که با آپارتمان کناری همخوانی نداشتند؛ یکی با روبنای سنگی و دیگری سیمانی و بعدی آجری، یکی جلوی پنجره دیگری را گرفته بود و یکی شش طبقه و دیگری چهار طبقه و دیگری دو طبقه بود و شهرداری که مجوز داد، فقط به فکر گرفتن حق تراکم بود و دیگر هیچ.
بسازبفروشها بودند و فکر سود بیشتر. در کوچهای باریک که مطلقا استعداد ساخت آپارتمان را ندارد، آپارتمان ششطبقه ساخته شد و ۱۲ خانواده در آن ساکن شدند با حداقل ۱۲ اتومبیل که امکان رفتوآمد در کوچه را ندارند. در خیابانی که عرض آن جواب خانههای یکطبقه ویلایی را میدهد، مجتمع بزرگ تجاری ساخته میشود و خیابان از رفتوآمد ماشین کاملا مسدود میشود و کسی هم جوابگو نیست.
بهاینترتیب فضایی ایجاد شد که فقط میشد آن را فضای شیزوفرنیک نامید و بس. شهری که بعد از چند روز هنوز نمیتوانیم بگوییم منشأ بوی تعفنی که در آن پخش شده از کجاست و نمیتوانیم هیچ پاسخگویی پیدا کنیم. هنوز هم که هنوز است، واقعا به فکر نقشهای جامع برای شهرهایمان نیفتادهایم. راستی چرا؟ آیا شهرداری به مؤسسه مالی تبدیل شده است؟ آیا علت همین است که تهران تبدیل به شهری شیزوفرنیک شده است؟
۰