جنگ آینده چین و آمریکا

جنگ آینده چین و آمریکا

جاه‌طلبی‌های چین موجب آشفتگی‌هایی در واشنگتن و «سیلیکون ولی» شده است. در سال ۲۰۱۸، پکن برنامه «ساخت چین ۲۰۲۵» را اعلام کرد تا به بازیگری مسلط در زمینه هوافضا، روباتیک، تراشه‌های رایانه‌ای، بیوتکنولوژی و سایر صنایع با تکنولوژی بالا تبدیل شود. این جدیدترین نشانه در رویکرد به‌شدت تهاجمی چین در تقویت صنایع داخلی با تکنولوژی بالاست.

کد خبر : ۶۷۱۹۷
بازدید : ۱۳۱۰
شاخص ابرقدرتی جهان تغییر می‌کند
«لی شیانگفو» در یک کلبه تک‌اتاقه بزرگ شد که فقط با یک لامپ که از سقف آویزان بود روشن می‌شد. این کلبه کوچک در بخش فقیرنشین استان «هنان» در ۵۰۰ مایلی پکن قرار داشت. پدرش پس از اینکه پای خود را در یک حادثه کاری از دست داد دیگر قادر به کار کردن نبود.
مادرش هم هر روز در مزارع گندم زحمت می‌کشید و مرارت می‌برد. وقتی برای اولین بار در تابستان ۲۰۰۱ با «لی» در یک سفر طولانی با قطار آشنا شدم، قرار بود زندگی‌اش دگرگون شود.

او پس از فراغت از تحصیل در دانشگاه Tsinghua در پکن - نسخه چینی MIT- در حال بازگشت به خانه بود. قرار بود اولین شغل خود را به‌عنوان مهندس نرم‌افزار در شرکتی شروع کند که در آن زمان در غرب ناشناخته بود: هوآوی. «بیل پاول»، گزارشگر نیوزویک در شماره ۲۵ ژانویه ۲۰۱۹ می‌نویسد، این شرکت که در سال ۱۹۸۷ به‌عنوان تولید‌کننده سوئیچ‌های تلفن تاسیس شد یکی از صد‌ها تامین‌کننده صنعت خفته و البته دولتی مخابرات (ارتباط از راه دور) بود.
«لی» تقریبا ظرف دو دهه به موفقیت دست یافت؛ او اکنون یکی از معاونان ارشد شرکت هوآوی است که هدایت تیمی از برجستگان نرم‌افزار در حوزه نوظهور هوش مصنوعی یا AI را بر عهده دارد. این شرکت مستقر در «شنژن» به‌عنوان یکی از بازیگران پیشرو در تحول چین از یک کشور تولید‌کننده با دستمزد پایین به یک قدرت صنعتی و تکنولوژیک تبدیل شده است. فروش تلفن‌های هوشمند این شرکت بیش از اپل است.
این شرکت تجهیزاتی ارائه می‌دهد که تقویت‌کننده اینترنت و دیگر سیستم‌های مخابراتی در چین و تمام کشور‌های در حال توسعه است. شرکت هوآوی بازیگری پیشرو در راه‌اندازی شبکه‌های مخابراتی ۵ G. است که هر ابزار، ادوات، وسیله و چیزی را به «اینترنت اشیا» (internet of things) متصل می‌سازد.

آگوست گذشته، شرکت هوآوی به اولین شرکت جهانی تکنولوژی تبدیل شد که «چیپ ست» [chipset]های هوش مصنوعی را معرفی کرد و به‌کار گرفت؛ یک‌سری از تراشه‌های کامپیوتری که تلفن‌های هوشمند را قادر به استفاده از تکنیک‌های هوش مصنوعی برای شناخت چهره‌ها و دیگر اشیا در تصاویر دیجیتال و ترجمه شفاهی همزمان با سرعت بسیار بالا می‌سازد. این خبر سرعت خیره‌کننده‌ای را نشان می‌دهد که به واسطه آن چین می‌کوشد خود را از یک کشور فقیر با اقتصادی ضعیف به یک ابرقدرت تکنولوژیک تبدیل سازد.
این خبر همچنین جدیدترین نشانه از رشد جاه‌طلبی چین برای اعمال نفوذ در این تکنولوژی است که مترصد دگرگون ساختن زندگی روزمره ما و تغییر یا شکل دادن دوباره تجارت جهانی است. جاه‌طلبی‌های چین موجب آشفتگی‌هایی در واشنگتن و «سیلیکون ولی» شده است. در سال ۲۰۱۸، پکن برنامه «ساخت چین ۲۰۲۵» را اعلام کرد تا به بازیگری مسلط در زمینه هوافضا، روباتیک، تراشه‌های رایانه‌ای، بیوتکنولوژی و سایر صنایع با تکنولوژی بالا تبدیل شود. این جدیدترین نشانه در رویکرد به‌شدت تهاجمی چین در تقویت صنایع داخلی با تکنولوژی بالاست.
در راستای هزینه‌های کسب‌وکار در چین، پکن درحال وضع مقررات سختگیرانه‌ای بر شرکت‌های خارجی است تا مالکیت فکری، دانش مربوطه و کنترل بر سرمایه‌هایشان را به‌دست آورد. این کشور همچنین با هدف دزدیدن اسرار تجاری، دست به حملات سایبری علیه شرکت‌های غربی زده است. به گفته منتقدان، در مورد خاص هوآوی، دولت روابط نزدیک خود با شرکت‌های چینی را از طریق ساختار‌های مبهم مالکیتی پنهان می‌سازد.

برای سال‌ها، واشنگتن خشنود بود که سوءاستفاده‌های ادعایی پکن را کم‌اهمیت جلوه دهد، زیرا شرکت‌های آمریکایی خواستار دسترسی به بازار وسیع و به سرعت درحال گسترش چین بودند. تا زمانی که پکن به اصلاح اقتصادی خود ادامه می‌داد، روابط در وضعیت برد- برد بود. این منطق ظاهرا دیگر کاربرد ندارد.
یک دلیل این است که اقتصاد چین دیگر به سرعت فوق‌العاده گذشته رشد نمی‌کند و رئیس‌جمهور «شی‌جین‌پینگ» سرعت بازگشایی بازار‌های چین را کند کرده و در برخی حوزه‌ها آن را وارونه کرده است.
بر اساس گزارش شورای روابط خارجی، برنامه «ساخت چین ۲۰۲۵» نمایاننده «تهدید موجودیتی رهبری تکنولوژیک آمریکاست.» همین تهدید موجودیتی شاید دلیل کافی برای آمریکا جهت سختگیری در قبال چین باشد.
در حقیقت، یک جنگ تجاری تمام عیار میان دو کشور در جریان است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، تعرفه‌ای ۱۰ درصدی بر ۲۰۰ میلیارد دلار فولاد، آلومینیوم و طیف گسترده‌ای از کالا‌های دیگر ساخت چین وضع کرده است. اگر دور آخر مذاکرات با پکن که از ۷ ژانویه شروع شده به توافقی منجر نشود، ترامپ گفته است که این تعرفه را تا ماه مارس به ۲۵ درصد افزایش خواهد داد.

در پاسخ، چین هم مالیات خود بر طیفی از محصولات وارداتی از آمریکا را افزایش داد و خرید سویا و دیگرمحصولات کشاورزی را قطع کرد. همزمان، شرکت‌های برجسته‌ای که محصولاتی در چین برای فروش تولید می‌کنند مانند اپل متحمل خسارت می‌شوند، زیرا مشتریان، برند‌های آمریکایی را کنار می‌گذارند.
مشکل این است که ترامپ جنگ اشتباهی را کلید زده است. تعرفه‌های او «صنایع رشد»‌ی [growth industries: صنایع رشد، بخشی از اقتصاد است که نرخ رشد بیشتری نسبت به سایر بخش‌ها دارد. در حقیقت، رشد آن‌ها به درخواست مشتریان برای تولیدات یا خدمات جدیدی مربوط است که شرکت‌های درون این صنعت آن را ارائه می‌دهند]را نادیده می‌گیرد که تاثیری عظیم بر کامیابی آینده کشور‌های توسعه یافته دارد. ترامپ با تنبیه چین به‌دلیل صادرات فولادش به این کشور اجازه می‌دهد که رفتار تندخویانه‌تری در قبال شرکت‌های «های‌تک» آمریکایی داشته باشد که در بلندمدت می‌تواند واقعا آسیب‌زا باشد.

همان‌طور که ضرب‌الاجل تعرفه ماه مارس نشان می‌دهد، دولت ترامپ فرصت دارد تا با سیاست‌های صنعتی ضدبازاری چین که هدفش استیلا بر تکنولوژی به هزینه دیگر کشورهاست مقابله کند. انجام چنین کاری ریسک یک جنگ تجاری ویرانگر را کاهش می‌دهد و برخی اصلاحگران اقتصادی در پکن می‌گویند که این امر می‌تواند به اصلاحات معنی‌دار داخلی منجر شود. این تحولات به نفع همه از جمله چین است. اما کاخ سفید باید همچنان چیزی مثل یک استراتژی منسجم را برای پرداختن به «ساخت چین ۲۰۲۵» شکل دهد.
«لی کای‌فو»، مدیر سابق گوگل در چین که اکنون شرکت سرمایه‌گذاری خود را دارد، می‌گوید: «موج بعدی اخلال در فناوری و وعده‌های فناورانه که از سوی هوش مصنوعی و ۵ G. هدایت می‌شود در دست ماست. تا جایی که می‌توانم بگویم، هیچ‌کس در دولت آمریکا سرنخ زیادی در مورد اینکه چگونه به شکل‌گیری این نیرو‌های قدرتمند کمک کند، ندارد.»

ظهور ناسیونالیسم فناورانه
چین در سال ۲۰۰۱ به سازمان تجارت جهانی پیوست؛ همان سالی که با «لی» در قطار دیدار کردم. آن سال یک نقطه عطف تاریخی و نماد بازگشت این کشور به اقتصاد جهانی بود. بقیه جهان، به رهبری آمریکا، سخت می‌کوشیدند که دسترسی به بازار این کشور رخ دهد و معتقد بودند که استقبال از کشوری به وسعت و با پتانسیلی به اندازه چین و ورود آن به رژیم تجاری قاعده‌محور به نفع همه است. از آن سال به بعد، رشد اقتصادی فوق‌العاده چین با سرعتی پیش رفت که کمتر کسی آن را پیش‌بینی می‌کرد. این کشور اکنون دومین اقتصاد بزرگ جهان است و در مسیر پیشی جستن از آمریکا و تبدیل شدن به قدرت شماره یک طی یک یا دو دهه آینده است.
پس از پیوستن به سازمان تجارت‌جهانی، چین شروع به بازگشایی اقتصاد خود به روی سرمایه‌گذاری و تجارت کرد و وعده داد که این مسیر را ادامه دهد. در دوران رهبری «شی»، این وعده‌ها از ابتدا ناموفق بود و همچون کودکی «مرده» بود.
وضعیت در حوزه‌های کلیدی اقتصادی از جمله در مخابرات و حوزه‌های هوا-فضا بدتر شد؛ حوزه‌هایی که پکن شرکت‌های داخلی را در آن‌ها ارتقا داد. مارک کوهن، مدیر مرکز برکلی برای قانون و فناوری، می‌گوید: درخواست‌های خارجی برای حق امتیاز در آنچه که چین معتقد است «صنایع استراتژیک» هستند مانند نفت و گاز، انرژی‌های جایگزین و داروسازی، درحال‌حاضر به نرخ بسیار بالاتری و به میزان قابل‌توجه‌تری رد می‌شوند تا درخواست‌های حق امتیاز در بخش‌های غیراستراتژیک و واگرایی هم درحال تسریع است. وقتی اتاق بازرگانی آمریکا در چین از شرایط کسب‌وکار در آن کشور در سال ۲۰۱۷ نظرخواهی به‌عمل آورد، ۶۰ درصد از شرکت‌های عضو به حمایت‌گرایی گسترده و سریع اشاره کرده و گفتند که آن‌ها اعتماد کمی دارند (یا اصلا اعتماد ندارند) به اینکه چین در‌های بازار خود را در چند سال آینده باز کند.

از وقتی چین به سازمان تجارت‌جهانی پیوست، شرکت‌های چندملیتی آمریکایی امیدوار بودند که درخواست‌های پکن برای انتقال تکنولوژی به شرکای بومی (که سرمایه‌گذاری مشترک با این شرکت‌های چندملیتی داشتند) - رویه عملیاتی استاندارد در سال‌های آغازین پس از بازگشایی اقتصادی- با بلوغ اقتصادی چین کاهش می‌یابد. شاید بتوان گفت که عکس آن اتفاق افتاده است؛ چین خواستار این شد که شرکت‌های خارجی حتی تکنولوژی‌های حساس و مهم را هم به شرکای بومی چینی انتقال دهند؛ چیزی که- صادقانه بگویم- موجب شد ترامپ با تلخی و تندی از پکن زبان به شکایت بگشاید. «ساخت چین ۲۰۲۵» - که در زمانه افزایش ناامیدی از آمریکا و دیگر شرکت‌های خارجی اعلام شد- مقررات و الزامات گرانباری را وضع می‌کند.
شرکت‌های چندملیتی باید تاسیسات تولید و مونتاژ را به چین منتقل کنند و با رقبای آینده‌شان همکاری کنند آن‌هم به شکل شریکی با سرمایه‌گذاری کمتر (یعنی سرمایه‌گذاری‌ای که ۷۰ درصد آن چینی و مابقی متعلق به شرکت باشد). «مایکل فرومان»، نماینده تجاری سابق آمریکا، می‌گوید: در این سند «به‌طور ضمنی آمده بود که آن‌ها مایلند در این بخش‌ها به برتری جهانی دست یابند و- در صورت لزوم- چنین هم خواهند کرد، آن‌هم با دخالت قابل‌توجه دولت؛ از یارانه‌های مستقیم به صنایع نوظهور گرفته تا حمایت از «قهرمانان ملی» چین در برابر رقبای خارجی.»

همزمان چنانکه گزارش کاترین کولسکی، تحلیلگر سیاسی در کمیسیون بازنگری اقتصادی و امنیتی آمریکا- چین، می‌گوید: «چین در حال بهره‌برداری از فضای باز اقتصاد آمریکا و دیگر کشور‌های بازارمحور است تا به تحقیقات و داده‌های پیشرفته دسترسی یابد، در شرکت‌های پیشرو از طریق تامین مالی دولت چین سرمایه‌گذاری کرده و محصولات و خدمات خود را در خارج آزادانه بفروشد. مقیاس و حجم منابع دولتی هدایت‌شده به سوی این تلاش‌ها به‌شدت توانایی شرکت‌های خارجی برای رقابت عادلانه در بازار چین را محدود ساخته است.»
متخصصان تجارت سیاست چین را «ناسیونالیسم فناورانه» می‌نامند. اکنون دولت مداخله مستقیم‌تری در انتقال منابع - کولسکی آن را «کمک مالی عظیم دولتی» می‌نامد- به بخش‌های اقتصادی مطلوب دارد. فقط در حوزه هوش مصنوعی، دولت مرکزی می‌گوید که ۲ میلیارد دلار را صرف یک پارک فناورانه که به تحقیق و توسعه در پکن اختصاص دارد، خواهد کرد. چندین استان دیگر هم همین کار را کرده‌اند و پارک‌های مختص به خود را در چنگدو، گوانگژو و جا‌های دیگر راه‌اندازی کرده‌اند.
همان‌طور که «لی کای‌فو» می‌گوید، پکن «از طریق سیل کمک‌های مالی جدید از جمله یارانه به استارت‌آپ‌های هوش مصنوعی و قرارداد‌های سخاوتمندانه دولتی برای سرعت بخشیدن به قبول هوش مصنوعی در ساحت اقتصاد درحال توربوشارژ کردن خود است» [کنایه از تقویت خود و بیشتر کردن توان موتور اقتصادی کشور است].

در کانون تمایل پکن برای تسلط بر فناوری‌های کلیدی «چیپ»‌های [تراشه‌های]کامپیوتری قرار دارد؛ جزء اصلی اقتصاد مدرن. درحال‌حاضر، شرکت‌های آمریکایی مانند اینتل، کوالکوم، AMD و «انویدیا» (Nvidia) صنعت تراشه جهانی را رهبری می‌کنند. چین مصرف‌کننده ۵۰ درصد از «نیمه رسانا»‌های [semiconductors]جهان است، اما ۸۰ درصد از آن خرید‌ها از عرضه‌کنندگان خارجی است. به همین دلیل است که از ۹۹۱ مورد ادغام و خرید در بخش تراشه جهانی از ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶، یک‌سوم به چین تعلق داشت؛ طی دهه آینده، به گفته رسانه‌های دولتی، پکن قصد دارد که ۱۶۰ میلیارد دلار روی صنعت بومی خود هزینه کند.
هوش مصنوعی کلید پیشی جستن از غرب در زمینه تراشه‌هاست. برخی کارشناسان و مدیران شرکت‌های کامپیوتری می‌گویند چین دیگر از نظر تکنولوژی در موقعیت پایین‌تری نسبت به آمریکا قرار ندارد و درست همتا و رقیب آن شده است.
چین اکنون دارای توانایی‌هایی است که بتواند در تکنولوژی هوش مصنوعی از آمریکا سبقت بگیرد. این کارشناسان معتقدند: «رقابت آمریکا با چین در دنیای تکنولوژی و استفاده از هوش مصنوعی تعیین‌کننده قدرت و توازن اقتصادی- نظامی این دو ابرقدرت در آینده خواهد بود.» آن‌ها معتقدند فرض بر این است که آمریکا تا ۵ سال آینده رقیبی در تکنولوژی هوش مصنوعی نخواهد داشت. اما با سرعتی که چین در این زمینه حرکت می‌کند، پس از این ۵ سال، دو کشور در یک سطح قرار خواهند گرفت.
پکن خواهان این است که شرکت‌های دیگر چینی موفقیت هوآوی در توسعه طرح‌های انقلابی تراشه‌ای را - که شبکه‌های عمیق عصبی [neural networks]را کنترل می‌کند- تکثیر کنند؛ شبکه‌های عصبی مصنوعی شاخه‌ای از یادگیری ماشینی است که برای بسیاری از برنامه‌های کاربردی هوش مصنوعی مهم است. این شبکه‌های عصبی در خودرو‌های بدون راننده و کامپیوتر‌هایی استفاده می‌شوند که می‌توانند کلمات نوشته شده و گفته شده را تجزیه کرده و چهره‌ها و دیگر اشیا در تصاویر دیجیتال را تشخیص دهند.
در حقیقت، «ساخت چین ۲۰۲۵» به‌طور خاص خواستار توسعه تراشه‌های شبکه‌ای عصبی است که ۲۰ بار بهتر از تراشه‌های M. ۴۰ انویدیا است؛ یک عامل کلیدی در برنامه‌های کاربردی هوش مصنوعی. در ماه جولای، «بایدو» (Baidu)، غول جست‌وجوی اینترنتی چین، اعلام کرد درحال توسعه تراشه‌های یادگیری ماشینی خاص خود است و هوآوی درحال همکاری روی تراشه‌های هوش مصنوعی برای تلفن‌های همراه با شرکت چینی Cambricon است.

اریک اشمیت، مدیرعامل اسبق آلفابت با اشاره به پروژه دولت چین با نام «مدیریت جهانی با هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰»، می‌گوید: «پیاده‌سازی پروژه مدیریت جهانی با هوش مصنوعی از سوی چینی‌ها بسیار ساده است.

چرا که آن‌ها تا سال ۲۰۲۰ دست به دست هم می‌دهند. تا سال ۲۰۲۵ بهتر از ما خواهند شد و تا سال ۲۰۳۰ نیز دنیا را با هوش مصنوعی به تسخیر خود درمی‌آورند.» براساس برخی آمار و ارقام‌ها، سرمایه‌گذاری‌های چین در حوزه هوش مصنوعی، تراشه‌ها و وسایل نقلیه الکتریکی به حدود ۳۰۰ میلیارد دلار رسیده است.
چینی‌ها تا سال ۲۰۳۰، ارزش همه صنایع مرتبط با هوش مصنوعی را ۱۰تریلیون یوآن برآورد می‌کنند. اتکای چین به فناوری هوش مصنوعی باعث خواهد شد تولید ناخالص داخلی این کشور تا سال ۲۰۳۰ حدود ۲۶درصد افزایش یابد. رقبا و منتقدان هوآوی بر این باورند که توسعه سریع این شرکت نتیجه سرقت مالکیت معنوی و نقض صریح قوانین سازمان تجارت جهانی بوده است.
شرکت آمریکایی «سیسکو سیستمز» (Cisco Systems)، در سال ۲۰۰۳ از هوآوی شکایت کرد - شکایتی که در نهایت حل‌وفصل شد- و شرکت «شبکه‌های نورتل» کانادا معتقد است چین سیستم‌هایش را هک کرده و فناوری مهمی را به سرقت برده که به نفع هوآوی تمام شده است. حداقل، یک مدیر سابق نورتل می‌گوید این اقدام موجب ورشکستگی نهایی این شرکت شد. هوآوی این اتهامات را رد کرده و به فقدان آشکار شواهد در دسترس برای اثبات آن اشاره می‌کند.

جامعه اطلاعاتی آمریکا هم به‌شدت نگران هوآوی است و مظنون به این است که تراشه‌های کامپیوتری هوآوی شامل قطعات پنهانی است که به پکن اجازه می‌دهد شبکه‌هایی که با تجهیزات هوآوی ساخته شده را هک کند. در نتیجه، واشنگتن مانع سرمایه‌گذاری این شرکت در آمریکا شده است. سوءظنی که سال‌ها به‌دنبال هوآوی بود اکنون رشته‌های روابط تجاری چین و آمریکا را آلوده کرده و بر این روابط تاثیر گذاشته است. «لی‌کای‌فو» استدلال می‌کند که محیط و شرایط برای کارآفرینی در هوش مصنوعی در چین مطلوب‌تر از سیلیکون، ولی است.
«لی» در کتاب «ابرقدرت‌های هوش مصنوعی» می‌گوید، بله؛ پیشگامان یادگیری عمیق (deep learning) هنوز در غرب هستند، اما وی استدلال می‌کند که مهندسان چینی سخت در تلاشند تا این پیشرفت‌ها را به واقعیتی تجاری تبدیل کنند.
«لی» می‌گوید این بسیار شبیه به روز‌های آغازین برق در ایالات‌متحده است که هزاران مهندس سعی در استفاده از نیروی برق و استفاده از آن در فرآیند‌های صنعتی داشتند. او می‌گوید اکنون چین بیش از هر کشور دیگری متخصص دارد. این پیشرفت تا حد زیادی نتیجه جریان «سرمایه‌گذاری جسورانه» است. چینی‌ها برای سرمایه‌گذاران جسور و ریسک‌پذیر سرمایه و شرایط را آماده می‌سازند. چنین است که بسیاری از کارآفرینان و متخصصان می‌گویند هیچ کشوری در جهان در این زمینه [جسارت در سرمایه‌گذاری]به پای چین نمی‌رسد.

دانشگاه‌های چین در رتبه دوم بهترین دانشگاه‌ها در مقایسه با کشور‌های توسعه یافته دیگر قرار دارند. این کشور به شهروندان خود- تحصیل کردگان در دانشگاه‌های خارج- متکی است و به آن‌ها به چشم فرصت (و نه تهدید) می‌نگرد تا شکاف علمی را پر کند.
از آنچه تاکنون دیده‌ایم، به‌نظر می‌رسد که دولت ترامپ ناتوان از تدوین سیاست‌هایی برای پرداختن به تهدید تکنولوژیک است. «جیم مک گریگور»، رئیس سابق اتاق بازرگانی آمریکا در چین و مشاور شرکت APCO در شانگ‌های می‌گوید: دولت ترامپ در عوض «دستور کاری را به اجرا در آورده که بر حفظ صنایع سنگین متمرکز است. این سیاست با شرایط دهه ۵۰ جور در می‌آید.»
چنین است که چینی‌ها به‌خاطر تمرکز آمریکا بر چنین دستور کاری می‌کوشند در حوزه‌های دیگر خلأ به‌وجود آمده را پر کنند. چینی‌ها هوشمندانه می‌کوشند توجه آمریکا را به حوزه‌هایی «خاص» جلب کنند، اما خودشان در حوزه‌های «خاص‌تر» متمرکز می‌شوند.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید