چرا مردم خشمگین هستند؟
خلاصه مطلب اینکه نمونههای زیادی در سراسر جهان وجود دارد که نشان میدهد سدها مسبب سیل هستند، نه پیشگیری کننده آن و هرچه سدها بزرگتر باشند، خطرهای بزرگتری در خود دارند.
کد خبر :
۶۹۰۵۰
بازدید :
۱۲۷۵۷
فرادید | تا یک هفته دیگر، وقوع سیل در ایران یکماهه میشود و همچنان اخبار از خطر وقوع سیل در بسیاری مناطق جنوب و شمال غرب کشور میگوید. در تصاویری که عکاسان خبری در این روزها از استانهای سیلزده ثبت کردهاند، لبخندها معدود است. ما که در پایتخت نشستهایم، نمیدانیم اگر قرار بود سفره هفتسین ما هم، ترکیبی از گل و لای و ریشه درختان جاکنشده و بقایایی با خاطره خانه و باتلاقی از سازههای تخریب شده باشد، آیا قادر به لبخند بودیم؟
فرید براتیسده؛ روانشناس از الفبای اقداماتی میگوید که میتواند در آیندهای نهچندان دور و البته، نهچندان نزدیک، لبخند را، هر چند کمرنگ و محو، دوباره به لبهای هموطنان جنوب و شمال و غرب ایران بازگرداند.
او میگوید: "ما در فرهنگ خودمان میگوییم همه چیز را آب برد. این اصطلاح، یک استعاره است؛ استعارهای از اینکه هیچ چیز ثبات ندارد و هیچ چیز خشک نیست و این شرایط از نظر روانشناختی بسیار بسیار تنشزا و ضربهزاست. اما معمولا واکنشهای مردم و رفتارهای هیجانی نسبت به سیل یا زلزله، تفاوت زیادی ندارد، چون مردم، بلایای طبیعی را کار خدا میدانند، اما در سوانح و بلایای انسانساز مثل سقوط هواپیما یا ریزش پل و جنگ و تلفات جانی ناشی از آن معمولا با خشم و پرخاشگری نسبت به مسببان این اتفاقات مواجه هستیم.
البته در ایران و در این ایام به دلیل فعالیت فضای مجازی یا به دلیل عملکرد سیاسی، یا عملکرد مخالفان داخلی و خارجی، یا حتی به دلیل سوءمدیریت و سوءتدبیر، سیل اخیر که یک حادثه طبیعی بوده در حال تبدیل به یک حادثه انسانساز است، چون حجم خشم و عصبانیت و پرخاشگری مردم افزایش یافته و در حال هدایت به سمت دستگاههای دولتی است.
ممکن است بعضی اوقات، افرادی مرتکب مداخلاتی شوند که به پدیده موسوم به فاجعه دست دوم یا فاجعه مضاعف منجر شود و البته امروز برخی اقدامات مسوولان هم، فاجعه مضاعف را دامن زده است.
سیل و سدها
سیل بهار ۱۳۹۸ بحثی قدیمی را دوباره به میان کشیده است و عدهای از سدسازی و حتی ساختن سدهای جدید دفاع کرده و در مقابل مخالفان سدسازی نیز به مخالفت با آنها پرداختهاند.
در همان نخستین روزها، سخنانی مبنی بر اینکه سدها در جلوگیری از خسارتهای بیشتر موثر بودهاند یا اینکه باید باز هم سد بسازیم تا جلوی سیل را بگیریم، بیان شد. اردکانیان وزیر نیرو یکی، دو روز پس از سیل مازندران و گلستان گفت: «درصورت نبود سد شهید رجایی ممکن بود دهها میلیون مترمکعب آب ناشی از سیلاب که در مخزن این سد آرام گرفته، در منطقه جاری شود و یک تراژدی غمبار انسانی را در آستانه سال نو برای استان مازندران ایجاد کند»
در اینگونه سخنان، چند اشکال به چشم میخورد:
۱- نخستین اشکال اینکه با این دیدگاه، سیل به طور کلی پدیدهای مزاحم تلقی میشود که انسان باید به کمک فناوری آن را مهار کند. مخرب و مزاحم بودن سیل آنقدر تکرار شده که داستان در ذهن بسیاری از مردم به صورت پیشفرض ثبت شده است. واقعیت، اما این است که طغیان رودخانهها و رخداد سیلهای طبیعی، بخشی از چرخه آب در طبیعت، بهویژه در سرزمینهای خشک مانند ایران است که در آن، بارشها با پراکندگی زمانی و شدت و ضعف بسیار رخ میدهند.
۲- مزاحم دانستن سیل، به این پندار هم میانجامد که «مسوولان» (مدیران دولتی) باید فکری برای جلوگیری از سیل یا بروز خطرات آن میکردند که نکردهاند. به بیان دیگر، سخنان مدیران در این زمینه که سدها خطر و آسیب سیل را کاستهاند، بار مسوولیت آنان و توقع مردم را به شکلی غیرمنطقی افزایش میدهد
۳- بخش بزرگی از سیلهای مخرب مانند آنچه در نوروز ۹۸ در استان گلستان رخ داد، از یک دره یا رودخانه جاری نمیشود تا بتوان با زدن سد مانع آن شد.
از این گذشته، آبگرفتگی باغها و کشتزارها و شهرها (مانند مورد آققلا) فقط مربوط به سیلابی نیست که از بالادست روان میشود، بلکه تا حد زیادی نتیجه این هم هست که در پاییندست، مسیر رودخانه از حالت طبیعی خارج شده و پیچوخمهای طبیعی و تالابها که از سرعت سیلاب میکاستند، از میان رفته یا آسیبدیده و در شهرها بستر رودخانه تنگ یا سیمانی شده که درنتیجه توانایی زمین برای جذب سیلاب کم شده است.
۴- اگر بارندگیها زیاد باشند، مخزن سدها پاسخگوی مهار سیلاب نیستند، چراکه معمولا سد برای یک میانگین آورد ساخته میشود نه برای بارشهای استثنایی یا سنگین.
۴- اگر بارندگیها زیاد باشند، مخزن سدها پاسخگوی مهار سیلاب نیستند، چراکه معمولا سد برای یک میانگین آورد ساخته میشود نه برای بارشهای استثنایی یا سنگین.
۵- سدها سازههای بسیار گرانقیمتی هستند. به همین دلیل استفاده از آنها به عنوان سیلبند یا رسوبگیر اصلا توجیه اقتصادی ندارد، چراکه سیلهای طبیعی همیشه خواهند آمد و سدها عمر مفید کوتاهی دارند و در درازمدت کارکرد خود را از دست میدهند.
۶- یکی از مهمترین انتقادهایی که به بحث مهار سیل با سد وارد است، این است که سدسازی سبب افزایش پیچیدگیهای زیستبومی مسیر رودخانه و معضلهای زندگی انسان در کنار رودخانه میشود.
۷- شکلگیری «هاله سازگاری» یکی دیگر از اشکالهایی است که در پی تصور مهار سیل با سد پیش میآید. منظور از هاله سازگاری، وضعیت ندیدن خطر یا عادت کردن به شرایط بالقوه خطرناک است.
خلاصه مطلب اینکه نمونههای زیادی در سراسر جهان وجود دارد که نشان میدهد سدها مسبب سیل هستند، نه پیشگیری کننده آن و هرچه سدها بزرگتر باشند، خطرهای بزرگتری در خود دارند، اگرچه ممکن است این خطرها کمی دیر از راه برسند.
چطور امید را به سیلزدهها برگردانیم؟
فرد آسیبدیده در دقیقههای ابتدایی حادثه در شوک به سر میبرد و در ساعات ابتدایی سعی دارد برخورد شجاعانهای از خود به نمایش بگذارد و طی هفتهها و چندماه بعدی تلاش دارد غمی که تجربه کرده را فراموش کند، اما همین فرد با گذشت سه ماه از حادثه با واقعیتها مواجه میشود، اگرچه گروههای آسیبپذیر علایم دیگری را به خود اختصاص میدهند.
در ابتدای کار حتما باید مسأله سلامت جسمانی افراد مدنظر قرار بگیرد. به این معنا که به مشکلات عینی آنها توجه و این اطمینان به آنها داده شود که حادثه تحتکنترل است و خطری آنها را تهدید نمیکند.
در مراحل بعد گفتن از مشکلاتشان میتواند از بار روانی آنها بکاهد، ممکن است بعضیها به درمان بلندمدت نیاز داشته باشند، اما در بیشتر مواقع پروسه ٦ماه تا یکسال درمان باید وجود داشته باشد. سنین خاص هم درمانهای خاص خود را دارند. بهعنوان مثال کودکان و نوجوانان به درمان خاص خودشان نیازمندند. بازیدرمانی در کودکان نتیجه مطلوبتری دارد، چون کودکان بازیها را جدی میگیرند و در قالب بازی میشود به درمان آنها پرداخت.
راهبردهای مهم بهداشت روان افراد در بلایای طبیعی
وابستگی و روابط انسانی: وجود ارتباط سالم و قوی با سایرین مهمترین عامل حفظ آرامش و سلامت روانی در بازماندگان بلایای طبیعی است.
صحبت در مورد مصیبت وارده: با بیان مناسب احساسهای دردناک، فرد مصیبتزده آرامش خود را از لحاظ عاطفی و روانی به دست خواهد آورد.
گروهبندی: همیاری گروهی با دیگران علاوه بر اینکه از انزوا و گوشهگیری فرد جلوگیری میکند، باعث کاهش فشارهای روانی فرد میشود.
تسلط بر موقعیت: تسلط بر موقعیت از طریق تاکید بر جنبههای مثبت و خود حادثه، فکرنکردن به عوارض فاجعه و خارجکردن تصورات ناخوشایند از ذهن ممکن خواهد شد.
مداخله روانی در بحران
بحرانها و مسائل غیرمنتظره بخشی از زندگی روزمره امروزی است و در این میان توجه به آسیبها و نحوه تابآوری و در مقابل آنها از اهمیت بالایی برخوردار است؛ مداخلههای روانشناختی که برای تمام افراد در معرض بحران ضروری هستند.
تسکین، حمایت، جهتدهی و جهتگیری مجدد از جمله روشهای مؤثر در این زمینه هستند.
منبع: شهروند، اعتماد
۰