احسان علیخانی در فستیوال هیپ‌هاپ

احسان علیخانی در فستیوال هیپ‌هاپ

«عصر جدید» جُدا از استعداد‌های دَم‌دستی و معمول میدانی برای حضور هیجان‌انگیز هنرمندان زیرزمینی شده است

کد خبر : ۶۹۱۴۷
بازدید : ۱۸۱۸
احسان علیخانی در فستیوال هیپ‌هاپ
بیت‌باکس، بریک دنس و گرافیتی را کمترکسی می‌شناخت. احسان علیخانی دنبال همین ناشناخته‌ها و ‏کمترشناخته‌شده‌ها بود. این‌طور شد که مُجوز پیوند «هیپ‌هاپ» و «تلویزیون» را گرفت. او ‏اخذمجوز‌های بسیاری را در کارنامه خود دارد. انگار قرار است بسیاری از نخستین‌ها در سیمای ‏جمهوری‌اسلامی به‌دست علیخانی رقم بخورد. او مجریِ پُرطرفدار و درعین‌حال حرف‌گوش‌کنِ ‏صداوسیماست. «عصر جدید» مُزد این دو فاکتورِ علیخانی به‌حساب می‌آید! ‏

پیوند هیپ‌هاپ و صداوسیما به کجا برمی‌گردد؟
هیپ‌هاپ جنبشی فرهنگی است که از چهار عنصر تشکیل شده است. وقتی که می‌خواهیم حضور این جنبش در تلویزیون را بررسی کنیم، به «رپ» و چند نام می‌رسیم؛ ‏شهاب حسینی، مهران مدیری و رضا عطاران. آن‌ها در اواخر دهه ٧٠ و اوایل دهه ٨٠ در اجرا ‏و سریال‌هاشان از رپ بهره بُردند.
عطاران این تجربه را حتی در کار‌های بعدی‌اش هم تکرار کرد. ‏رپ‌خوانیِ او هنگام افطار در ماه‌رمضان پخش می‌شد و همین مسأله یک هنجارشکنی به‌حساب می‌آمد. ‏رپ که پیش‌تر در رسانه‌های رسمی به‌عنوان نشانه شیطان‌پرستی، شرارت و وندالیسم معرفی می‌شد، حالا به ایرانی‌ها سلام می‌کرد.
«خانه به‌دوش»، «متهم گریخت» و «ترش‌وشیرین» ‏سریال‌های عطاران‌اند که تیتراژ آن‌ها با استفاده از موسیقی رپ ساخته شده. شهاب حسینی هم مجریِ ‏برنامه‌ای به‌نام «اکسیژن» بود که از شبکه دو پخش می‌شد. او یک قطعه رپ در «اکسیژن» خواند که ‏در زمان خودش کلی مورد استقبال قرار گرفت.
«خندوانه» هم مدت‌هاست که با توسل به شاخه‌های ‏مختلف هیپ‌هاپ سعی می‌کند با هیجانِ بیشتری تولید شود. خندوانه‌ای‌ها در قسمت‌های مختلف ‏برنامه‌شان از بیت‌باکس، رپ و گرافیتی استفاده کرده‌اند. ‏ رپ در تلویزیون ایران معمولا در دوحالت رُخصتِ حضور پیدا می‌کند: مسخره‌بازی یا مُجرم‌انگاری. ‏مهران مدیری پیشگام استفاده مسخره‌آمیز از رپ است. وزنه اصلیِ این ماجرا هم بر دوش جواد ‏رضویان می‌افتد. این بازیگر انگار توجه ویژه‌ای به رپ دارد. او در سریال سروش صحت هم در ‏جایگاه یک رپر قرار گرفت.
رضویان حتی چندوقت پیش در خندوانه اجرای رپ داشت‎. وقت دیگری ‏که صداوسیما سراغ این شاخه از هیپ‌هاپ می‌رود، زمان کاراکترسازیِ منفی است. آن‌هایی که قرار ‏است دُزد، عیاش و شَرور نشان داده شوند، شیفته رپ‌اند! شخصیت مانی در سریال «بچه‌مهندس» ‏مصداق دقیق این حرف است.
او تُخس، جِلف و شَر به‌تصویر کشیده شد و خانواده‌ای ازهم‌پاشیده داشت‎. ‎‏ ‏در واقع می‌توان گفت: صداوسیمایی‌ها معمولا وقت‌هایی سراغ رپ می‌روند که دو نوع کاراکتر دارند: ‏شرور و بد یا لوده و مسخره! درک آن‌ها از هیپ هاپ اغلب همین‌قدر سطحی و نادرست است. ‏

اهالی خانواده هیپ‌هاپ چرا به تلویزیون می‌روند؟
شاید مهمترین ادعای آن‌دسته از هیپ‌هاپی‌هایی که به تلویزیون می‌روند، معرفی این فرهنگ به مردم ‏باشد. آن‌ها مدعی‌اند که مردم از این راه با فرهنگ هیپ‌هاپ آشنا می‌شوند و درک درستی نسبت به ‏عناصرِ آن پیدا می‌کنند. اما آیا صداوسیما و برنامه‌سازانش دنبال تبیین اصول هیپ‌هاپ‌اند؟! آیا آن‌ها ‏اصلا اسمی از هیپ‌هاپ به‌میان می‌آورند؟ این اجازه را دارند؟ یا این‌که فقط دنبال گزینه ‏سرگرم‌سازی‌اند؟! صداوسیما چیزی به هیپ‌هاپ اضافه می‌کند یا چیزی از آن می‌گیرد؟ این فرصت‏منجر به شناخت و همراهی مردم می‌شود یا کالایی‌سازیِ هیپ‌هاپ؟
وقتی اهالیِ این خانواده مثل بقیه ‏فرهنگ‌ها و هنر‌ها روی زمین و بر صفحه تلویزیون حاضر می‌شوند، چطور می‌توانند از رویارویی ‏با جریان اصلی حرف بزنند؟ اصلا جریان اصلی‌ای باقی می‌ماند؟ این چیزی ا‌ست که دقیقا آن گروهِ ‏محافظه‌کار می‌خواهند: یک هیپ‌هاپ تقلیل‌یافته درحد دیگرهنر‌ها و سرگرمی‌ها. چیزی شبیه‌به هنرِ ‏همان آدمی که به خودش موز می‌چسباند یا شبیه‌به هنر فردی که روی سرش چوب خرد می‌کرد‎. ‎‏ به‌قول ‏‏ «نوید مرداب»، «تجاری‌سازی مفاهیم هنر زیرزمینی برای دیده‌شدن و پول‌درآوردن در هر ابعاد و ‏جایگاهی که باشد بی‌ارزش است. هنر حتی اگر اسم هیپ‌هاپ را یدک بکشد و بی‌دغدغه باشد، مثل مداد ‏بی‌مغز می‌ماند؛ هرچقدر که آن را بتراشی، چیزی نیست!» ‏

ما به کدام رسانه می‌رویم و با چه آدم‌هایی سَروکار داریم؟
هدف تلویزیون از میدان‌دادن به خانواده‌ای که هیچ اعتقادی به کاروبارشان ندارد، چیست؟ آیا آن‌ها برابر ‏حضور همه‌جانبه و موثر این خانواده کم آورده و مُجاب شده‌اند؟ یا با عرصه‌دادن به فکر قرائت‌های جدید ‏و ابتر از این فرهنگ‌اند؟ پاسخ به این پرسش‌ها ساده است. کافی ا‌ست نگاهی به سازمان صداوسیما و ‏رویکردش بیندازیم.
آن‌وقت متوجه می‌شویم که این رسانه به‌هیچ‌وجه مواجهه همدلانه‌ای با هیپ‌هاپ ‏ندارد. اصلا نمی‌تواند هم داشته باشد. زهرا چخماقی یکی از کارمندان تلویزیون است که گزارشی ‏تخریبی‎ ‎علیه هیپ‌هاپ‎ ‎ایران‎ ‎ساخته. او در یک‌دقیقه با ترکیب‌های زیر برای کوبیدنِ‎ ‎رپ‎ ‎زور می‌زند: ‏‏ «خیلی ذهنو درگیر می‌کنه؛ خیلی تنده؛ خوشم نمیاد؛ موادمخدر؛ قانون‌شکنی؛ جملات مبتذل و تحقیرآمیز؛ ‏آشفتگی؛ نمی‌شه جلوی خونواده و حتی دوست‌ها گوش داد؛ بی‌اعتنایی به ساختار‌های شعری و ‏قافیه‌سازی؛ درست صحبت نمی‌کنن؛ رپ و حرف‌هاش تأیید اجتماعی نداره؛ مواجهه با مفاهیم پوچ‌گرا، ‏افسرده و پُر از ناسزا‎.» به‌قول «فدایی» ‏‎ ‎در‎ ‎‏ «جعبه جادویی»، «ندارم حسی به عشقی که تحمیل شه از ‏جعبه جادویی/نمی‌شه سربسته حرف زد/وقتی آینه نشون می‌ده سرباز هرشب/عقلم می‌گه بجنگم بشکنم ‏مرز‌های فلزی رو/به تلویزیون‎ ‎نشم خیره/یه جعبه که به زبونای مختلف چرند می‌گه/در حدی که/جنگ ‏شده سینمای حضار و‎. از طرفی، داورانِ این میدان چه کسانی‌اند؟ آیا صلاحیت نظردهی درباره ‏هیپ‌هاپ را دارند؟ نگاه‌ها و سوال‌های داوران نشان می‌داد که آن‌ها نخستین برخورد -دست‌کم- مستقیم‌شان ‏با هیپ‌هاپ را در «عصر جدید» تجربه کرده‌اند! ‏

مگر هیپ‌هاپ خودش رسانه نیست؟
‏ «زیرزمین»، «اعتراض»، «فرهنگ»، «استقلال» ...؛ این‌ها واژه‌هایی‌اند که روز‌به‌روز کمرنگ و ‏کمرنگ‌تر می‌شوند. چهره‌های تریبون‌دارِ هیپ‌هاپ مُدام زور می‌زنند تا اصل‌های ریشه‌دار را از این ‏فرهنگ جُدا کنند. همین هم می‌شود که رسانه جریان اصلی، مَقر جولان مدعیان جریان فرعی می‌شود. ‏
این میزان از قرابت بی‌سابقه است. همه این‌ها درحالی اتفاق می‌افتد که یکی از ویژگی‌های هیپ‌هاپ ‏عدم‌وابستگی به رسانه‌هاست. دلیلش هم واضح است: هیپ‌هاپ خود رسانه است. شما چه رسانه‌ای را ‏کارآمدتر از «خیابان» و «دیوار» سراغ دارید؟ به‌قول «الون» (پیشگام گرافیتی در ایران)، «هنرمند ‏زیرزمینی‎ ‎به‌محض آن‌که به‌فکر ساختن برج‌وبارو از‎ ‎هنر خود شود، از‎ ‎زیرزمین‎ ‎فاصله خواهد گرفت؛ ‏چراکه در این‌جا خود را تابع الگوی پله‌های ترقیِ‎ ‎سیستم‎ ‎می‌کند.
حتی اگر شعار‌ها یا پوششی ‏آزادی‌خواهانه به کارش بدهد، باز هم در پایه کار خود تابع سیستم عمل می‌کند و این تناقض با حرف یا ‏سکوت رفع‌شدنی نیست؛ بلکه تنها عمل و روش انتخاب عملیِ هنرمند می‌تواند زیرزمینی و ‏پیشرو‌بودنش را نشان دهد. ساحتی از هنر را زیرزمینی باید دانست که آگاهانه به تمامی این الگو‌ها ‏پشت کرده است‎. ‎‏
هنرمند زیرزمینی‎ ‎به عمق می‌رود و از آن‌جاکه خود باید روشنی‌بخش مسیر‌های نهفته ‏و ناگفته زیرِزمین باشد، از پله گریزان است. چه‌بسیار دوستانی که هم زیرزمینی‌اند و هم با همین ‏برچسب و نام، فعالانه به‌دنبال شرکت در فستیوال‌ها و جشنواره‌ها فرم پُر می‌کنند و در بهترین و ‏تکامل‌یافته‌ترین حالت نظرشان این است که به‌هرحال باید از این تریبون‌ها استفاده کرد تا این آثار یا این ‏صدا به مخاطبانِ بیشتری برسد! اما دوستانِ من! «زیرزمینی» یک برچسب بازاریابی نیست‎.‎‏» ‏

شسته‌رفته بنویسم: ما همان‌طور که در رپ باید افراد بی‌مایه‌ای مثل «لیتو» داشته باشیم تا شیفته «رض»، «نوید»، ‏‏ «سورنا» و «پیکار» شویم؛ در بیت‌باکس و بریک‌دنس هم لابد باید «لیتو»‌های کم‌ارزشی داشته باشیم تا قدر ‏سورناهایش را بدانیم. همان‌ها که قیمت ندارند، اما قیمتی‌ترین‌اند! ‏
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید