مشکلات زوجهای دونژادی در آفریقای جنوبی
این مرد ۳۵ ساله، در سال ۲۰۱۵ با چریل ازدواج کرد. آنها بعد از پرداخت "لبولا" (مهریه) و مراسم قربانی گوسفند، یک عروسی "سفید" و یک عروسی "آفریقایی" برگزار کردند
کد خبر :
۶۹۴۲۲
بازدید :
۲۶۶۷
فرادید| کمتر از ۴۰ سال پیش، امفو موجاپلو و همسرش، چریل، احتمالاً باید به زندان میافتادند.
به گزارش فرادید به نقل از AFP، موجاپلو، مردی سیاهپوست که با زنی سفیدپوست در آفریقای جنوبی ازدواج کرده، میگوید: "باید رابطۀمان را پنهان میکردیم، یا مجبور بودیم که جدا زندگی کنیم، یا اینکه کشور را ترک کنیم. ما خیلی خوششانسیم که در این زمانه زندگی میکنیم. "
این مرد ۳۵ ساله، در سال ۲۰۱۵ با چریل ازدواج کرد. آنها بعد از پرداخت "لبولا" (مهریه) و مراسم قربانی گوسفند، یک عروسی "سفید" و یک عروسی "آفریقایی" برگزار کردند.
اما با وجود گذشت ۲۵ سال از حکومت آپارتاید سفیدپوستان، و بدل شدن نلسون ماندلا به اولین رییسجمهور سیاهپوست که وعدۀ "ملت رنگینکمان" را داده بود، مورد این زن و شوهر همچنین یک استثنا است.
امفو، که بوتهای داک مارتنس به پا دارد و چندین تتو بر بدنش خودنمایی میکنند، میگوید: "هنوز خیلی اختلاط در زمینۀ روابط و تعاملات وجود ندارد.
"
او با لبخند میگوید: "ما خیلی توی چشم هستیم. "
او با لبخند میگوید: "ما خیلی توی چشم هستیم. "
این دو به مرور زمان به نگاه دیگران عادت کردهاند. چریل با خنده میگوید که دلیل این نگاهها "شیفتگی" است.
اما امفو میگوید که گهگاه "هنوز افرادی پیدا میشوند که طرز رفتارشان جوری است که انگار در حباب خودشان زندگی میکنند. "
یک بار یک زوج سفیدپوست مسن در رستورانی در شمال لیپوپو، به زبان آفریکان که زبان سفیدپوستانی است که ریشۀ هلندی دارند، زیرلب از لفظ "مشمئزکننده" استفاده کردهاند.
چریل میگوید که "بهتزده" شده بوده است.
امفو میگوید: "اینکه چیزها تغییر کند به بیشتر از ۲۵ سال زمان نیاز دارد. ما سالهای خیلی زیادی در وضعیت تنش بودهایم. "
از سال ۱۹۴۸ به بعد، دولت تحت تسلط سفیدپوستان به قرنها جداسازی نژادی رسمیت بخشید.
یکی از اولین قوانین که در سال ۱۹۴۹ وضع شد، "ازدواجهای مخلوط" میان اروپاییها و غیراروپاییها را ممنوع میکرد.
"نه یک گسست نژادی... یک گسست اجتماعی"
برای امکان ازدواج به فردی از یک نژاد متفاوت، افراد باید درخواست میدادند که نژادشان را تغییر دهند. این یک امکان سورئالیستی بوروکراتیک بود که قانون آپارتاید فراهم آورده بود.
این قانون در سال ۱۹۸۵، نه سال پیش از فروپاشی آپارتاید، برچیده شد.
در همان حدود زمانی، خانوادۀ امفو شهرک سوئتو را ترک گفتند و به رودهپورت، که شهرکی سفیدپوستنشین در ۲۰ کیلومتر آنجا بود نقل مکان کردند.
امفو میگوید که مدرسۀ جدیدش "دنیایی به کل جدید بوده که در آن پرتاب شده بود. "
او میگوید: "در مدرسۀ ابتدایی تنها سه بچۀ سیاهپوست وجود داشتند... آن موقع وقتی بود که فهمیدم متفاوت هستم. "
چریل کودکیش در کیپتاون و بعد از آن در رودهپورت گذراند. او در محیطی بسته پرورش یافت.
او میگوید: "یک همسایه خودش را به من رساند، من هفت یا هشت سال داشتم، و گفت: "یک مرد سیاهپوست دارد میآید، باید قایم شویم، او از ما دزدی خواهد کرد. " من متوجه منظورش نشدم. "
این زوج به فاصلۀ چند سال در یک مدرسه تحصیل کردند و در اوایل هزارۀ جدید، در مهمانیای که توسط دوستی مشترک ترتیب داده شده بود، با هم ملاقات کردند.
چریل میگوید: "ما تحصیلات مشابهی داشتیم. میتوانیم با هم ارتباط برقرار کنیم، چرا که در محیطهای مشابهی بزرگ شدهایم. "
او میپرسد: "اگر امفو کل زندگیش در سوئتو بزرگ شده بود، و انگلیسی صحبت نمیکرد، آیا ما باز هم با هم دوست میشدیم؟ قضیه گسست نژادی نیست، یک گسست اجتماعی وجود دارد. "
هیل مکاوانز، پژوهشگر در مرکز ویتس، میگوید: "زوجهای مخلوطی که با هم بیرون میروند خدمات مناسبی دریافت نمیکنند، مردم به آنها خیره میشوند. مردم رابطۀ آنها را در حد رابطۀ خانوادگی خودشان جدی نمیگیرند. "
"کار هنوز به انجام نرسیده"
آنچه که پیش از آنکه وارد رابطۀ عاطفی شوند، چریل و امفو را به سوی هم کشاند، علاقۀ مشترکشان به شعر بود.
چریل پیش از آنکه رابطۀشان را عمومی کند، پیش خود فکر کرده بود که "مردم چه فکری میکنند؟ مردم چه میگویند؟ "
او میگوید که "از گفتن موضوع به والدینم قدری میترسیدم. ".
اما والدین او که مهاجران بریتانیایی به آفریقای جنوبی هستند، خیلی سریع امفو را پذیرفتند. "
چریل میگوید: "آنها به من گفتند که مهم نیست پوستش چه رنگی است، مهم این است که با تو خوب رفتار کند و شما رابطۀ خوبی داشته باشید. "
در حالی که هیچیک از اعضای نزدیکان اجتماعی امفو حرفی از نژاد همسرش نمیزنند، چریل میگوید که به خاطر رنگ پوستش، رفتاری "متفاوت" با او دارند.
والدین امفو، به چریل اجازه نمیدهند که وقتی به خانۀشان میرود ظرفها را بشوید.
چریل، پس از ازدواج نام خانوادگی خود را که فارست بود کنار گذاشت، و نام خانوادگی شوهرش را که موجاپلو است برگزید. او میگوید که این امر موجب سردرگمی دیگران میشود.
او میگوید: "وقتی قرار میگذارم یا وقت میگیرم، مردم انتظار دارند که سیاهپوست باشم. وقتی که مراجعه میکنند مردم از دیدن من تعجب میکنند. پشت تلفن هم به صورت اتوماتیک با من به زبانی آفریقایی صحبت میکنند. ".
اما میگوید که در یک پاسگاه پلیس، یک افسر بداخلاق وقتی که نام فامیلش را فهمیده، مثل مهمان ویژه با او رفتار کرده است.
او با خنده میگوید: "الان فرض میکنند که، چون من با یک فرد سیاهپوست ازدواج کردهام، پس حتماً آدم خوب و مهربانی هستم. "
فرزند این دو به نام کامدن، شش ماه پیش به دنیا آمده است.
پر کردن فرمهایی که باید نژاد کامدن در آنها مشخص شود برای پدر و مادرش یک چالش است؛ او نه سفید است نه سیاه.
امفو و چریل به اتفاق میگویند: "آنها حتماً باید یک گزینۀ نژاد مخلوط هم بگذارند. "
چریل میگوید: "ما همه باید در رابطه با تغییرات واقعگرا باشیم. از لحاظ نژادی و سیاسی این موضوعات زمان میبرد. کار هنوز به انجام نرسیده است. "
۰