دوئـل پای تخته سیاه
این در حالی است که خانواده پسر دانشآموز مدعی هستند که ضربه مشت معلم بر صورت فرزندشان باعث شکستگی قاب عینک و پارگی بخشهایی از عنبیه چشم شده است.
کد خبر :
۶۹۷۱۷
بازدید :
۱۰۰۲۱
کامران علمدهی | درگیریهای لفظی یا فیزیکی به طور معمول بین دو یا چند نفر رخ میدهد که رفتار یا گفتار متناقضی نسبت به یکدیگر داشته باشند. رفتاری که هریک دیگری را متهم به اشتباه و اعمال خودش را درست تلقی میکند. اگر غیر از این حالات باشد به طور حتم یکی از طرفین درگیری مبتلا به اختلالات روانی است.
درگیری در مدارس هم یکی از مصادیق تنشها و تنبیهاتی است که یا از سوی دانشآموز یا از طرف معلم اعمال میشود. اما بهراستی در دوئلها و درگیری میان دانشآموزان و معلمان کدام یک مقصرند؟!
درگیری در دوران مدرسه اغلب در سنینی رخ میدهد که دانشآموزان بخصوص پسرها از سن ۱۴ سالگی عبور کرده و به این باور رسیدهاند که شخصیت مستقل و مردانهای دارند. غرور سراپای آنها را فرا گرفته و به اصطلاح دوست ندارند کسی آنها را مورد تمسخر قرار دهد و تمایلی نیز به شنیدن حرف زور ندارند.
با اولین برخورد سینه ستبر میکنند، صدایشان را در گلو میاندازند و اعتراضشان را علنیتر از قبل ابراز میکنند و از اینکه اطرافیان، آنها را فردی قدرتمند ببینند سرمست میشوند. از آن سو معلمها هم تمایلی ندارند که اجازه خودنمایی و عرض اندام به این گونه دانشآموزان بدهند و احساس میکنند که اگر با اولین گستاخی برخورد نشود، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود.
اما به صراحت میتوان گفت: این رابطه و بروز چنین رفتارهایی نتیجه برخوردهای غیراصولی برخی از معلمان است که در ادوار گذشته و سینه به سینه آموختهاند که دانشآموز مغرور و پرخاشگر باید در نطفه خفه شود.
حال آنکه اگر شیوههای تربیتی آموزش و پرورش در میان معلمها تغییر کند و آنها با اصول مختلف روانشناسی بیش از پیش آشنا شوند کمتر شاهد برخوردهای فیزیکی میان دانشآموزان و معلمها خواهیم بود و بدتر اینکه برخی از همین معلمها به جای برخورد با تخلف دانشآموز با خود شخص برخورد میکنند حال آنکه اگر معلم راهکاری مناسب در نظر داشته باشد، هم مانع تکرار تخلف میشود و هم غرور شخصی دانشآموزان خدشه دار نمیشود و هم کلاس درس تبدیل به میدان جنگ نخواهد شد.
البته در این میان نمیتوان منکر نقش تأثیرگذار خانوادهها شد. بیتردید شخصیت و تربیت کودکان در سنین زیر ۷ سالگی یعنی زمانی که هنوز به مدرسه نرفته شکل میگیرد و سهم خانوادهها بیشتر از سایر عوامل است.
پس از آن هم جامعه در کنار مدرسه دانشآموز را هدایت میکند و شخصیت فرد تکامل مییابد؛ بنابراین اگر دانشآموزان در مواجهه با سه ضلع مثلث شخص، خانواده و جامعه بدرستی هدایت شود وضعیت نگرانکننده پرخاشگری و غرور کاذب در میان آنها تا حد زیادی کاهش پیدا میکند.
ماجرای تنبیهی که خبرساز شد
دو هفته قبل خبر تنبیه یک دانشآموز پسر از سوی معلم مدرسهای در غرب تهران بازتاب گستردهای داشت. در این حادثه خانواده دانشآموز مدعی بودند که تنبیه شدید معلم باعث آسیب جدی به چشم فرزندشان شده است. چند روز پس از انتشار این خبر معلم مدرسه با گروه حوادث روزنامه ایران تماس گرفت و جزئیات این ماجرا را به گونه دیگری تعریف کرد.
ماجرای تنبیهی که خبرساز شد
دو هفته قبل خبر تنبیه یک دانشآموز پسر از سوی معلم مدرسهای در غرب تهران بازتاب گستردهای داشت. در این حادثه خانواده دانشآموز مدعی بودند که تنبیه شدید معلم باعث آسیب جدی به چشم فرزندشان شده است. چند روز پس از انتشار این خبر معلم مدرسه با گروه حوادث روزنامه ایران تماس گرفت و جزئیات این ماجرا را به گونه دیگری تعریف کرد.
او در رابطه با این حادثه میگوید: آن روز پس از پایان کلاس در حال صحبت کردن با دانشآموزان بودم که متوجه شدم دو دانشآموز در حال صحبت کردن هستند. چند مرتبه به آنها تذکر دادم، اما توجهی نکردند، پس از آن یکی از آنها را به بیرون کلاس هدایت کردم، اما او به من حمله کرد که با وساطت ناظم مدرسه برخوردی صورت نگرفت پس از آن او مدام با صدای بلند به من توهین میکرد و ناسزا میگفت: تا اینکه ناچار شدم دو سیلی به او بزنم که همین دو ضربه باعث شد عینک از روی چشمانش به زمین بیفتد.
وی با عصبانیت با مشت به آیینه داخل راهرو مدرسه کوبید و وقتی برگشت دیدیم که چشماش خونریزی میکند البته بابت مشتی که به آیینه زده بود بخشی از دستش هم آسیب دید. حالا من نمیدانم که خونریزی چشماش ناشی از سیلی من بوده یا برادههای آیینهای که خودش به آن ضربه زده بود. در هر صورت من مشتی به صورت دانشآموز نزدم.
این در حالی است که خانواده پسر دانشآموز مدعی هستند که ضربه مشت معلم بر صورت فرزندشان باعث شکستگی قاب عینک و پارگی بخشهایی از عنبیه چشم شده است. حال باید منتظر ماند و نظر کارشناسان سازمان پزشکی قانونی را شنید تا مشخص شود کدام روایت به واقعیت نزدیکتر است...
روشهای تجربی گذشته منجر به برخوردهای فیزیکی میشود
سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این باره میگوید: وقتی از مدرسه صحبت میکنیم یعنی محیطی که علاوه بر اهمیت، شاخصههای دیگری همچون سلامت را نیز دارد که کودکان و نوجوانان ما در آن رشد میکنند و انتظار میرود در چنین محیطی نظم و جدیت همراه تعلیم و تربیت به بهترین حالت برقرار باشد.
اما آنچه که برقراری نظم را تثبیت میکند روابط و تعامل میان اولیای مدرسه، دانشآموزان و خانوادهها است که تقویت روابط انسانی بر مبنای احترام متقابل و حقوق شهروندی میتواند به کاهش تنشهای احتمالی کمک کند.
وی در ادامه تصریح میکند: نکته حائزاهمیت مدیریت صحیح این محیط است که از چند زاویه قابل بررسی است. نخست بحث شناخت و آشنایی با اصول روانشناسی از سوی معلمان، ناظمها و مدیران مدارس است.
در عصر حاضر اگر این شناخت به حد کافی وجود نداشته باشد الگوهای تجربی قبلی مبنا قرار میگیرد. دومین مسأله توجه به تفاوتهای فردی دانشآموزان است که باید اولیای مدرسه آن را مدنظر قرار دهند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران خاطرنشان میکند: شرایط خانواده دانشآموزان باید از سوی مسئولان مدرسه مورد واکاوی قرار گیرد، چراکه اگر دانشآموزی شرایط خانوادگی مناسبی نداشته باشد در ادامه میتواند به مسیرهایی، چون ناسازگاری، تنبلی، خشونت طلبی و بینظمی ختم شود از اینرو بهتر است واحدهای مددکاری در مدارس وجود داشته باشند تا جلوی بسیاری از رفتارهایی که به خشونت و برخوردهای فیزیکی ختم میشود گرفته شود.
نکته چهارم هم آگاهی از مهارتهای ارتباطی است که این امر هم میتواند به کاهش خشونت در مدارس کمک شایانی کند.
موسوی چلک در پاسخ به این سؤال که آیا در مدارس، بحرانهایی، چون برخوردهای فیزیکی بخوبی مدیریت میشود یا خیر، میگوید: اتفاقاً افرادی که با دانشآموزان در ارتباط هستند باید بخوبی با مدیریت بحران آشنا باشند تا در صورت لزوم بتوانند بهترین رفتار را داشته باشند. حتی بهطورکلی باید بدانند که از ابتدای یک مشاجره یا برخورد چه کارهایی را انجام دهند که کار به تنش یا درگیری فیزیکی نینجامد.
به هرحال دانشآموزان پسر در دوران بلوغ علاقه زیادی به ابراز وجود دارند و ممکن است به هر کنشی واکنش نشان دهند و در برخی مواقع این واکنشها به درگیری فیزیکی، ضرب و جرح و حتی قتل ختم شود چه بسا بارها شاهد بودهایم که دانشآموزی به سبب آنکه فکر کرده معلماش غرورش را خرد کرده او را به قتل رسانده است.
این روانشناس در جواب به این سؤال که چرا اخلاق در مدارس تنزل پیدا کرده و دانشآموزان تا این حد اجازه پیدا کردهاند که به معلمانشان توهین کنند، تأکید میکند: این موضوع محدود به مدارس نیست مربوط به جامعه است که اخلاق در آن تا حد زیادی دچار اضمحلال شده است.
وقتی در همه جا شاهد افول اخلاق هستیم این مسأله به مدارس و دانشآموزان هم سرایت میکند؛ بنابراین اگر میخواهیم جایگاه درستی در محیطی مثل مدارس داشته باشیم ابتدا باید اخلاق را در جامعهمان تقویت کنیم.
جدیت و سختگیری تنبیه بدنی نیست
فریبا همتی، معلم و روانشناس درباره وضعیت روابط معلمها و دانشآموزان میگوید: در حال حاضر با توجه به اینکه دانشآموزان اطلاعات متعددی را از طریق خانواده، ماهواره، اینترنت و حتی فیلمها و کارتونهای جدید به دست میآورند، احساس میکنند که میتوانند همانند دانشآموزانی که مثلاً در فیلمها دیدهاند رفتار کنند و هرگاه خواستند از کلاس خارج شوند و هرزمانی که دوست داشتند از رفتار معلمشان انتقاد کنند.
نکته بعدی فشارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی است که امروزه خانوادهها با آن درگیر هستند و همین مسأله باعث شده تا اضطرابها و واکنشهایشان را به محیط خانه بروز دهند و بچهها هم به مرور تحت تأثیر این فضا قرار گرفته و آن را به محیط مدرسه وارد میکنند.
وی در ادامه میافزاید: حتی وقتی میبینند که خانوادههایشان از مسائلی انتقاد و گله میکنند، به این باور میرسند که آنها هم هر وقت تمایل داشتند دست به نقد بزنند و گله کنند بیآنکه بدانند هر نقد یا کلام جا و زمانی دارد و همین موارد باعث میشود که وضعیت کلاسهای درسی بخصوص در سنین بالاتر به فضای تنشآلود بدل شود.
همتی در پاسخ به این سؤال که چرا حجب و حیا در میان دانشآموزان این دوره نسبت به نسلهای گذشته تا حد زیاد کاهش یافته میگوید: دلایل متعددی برای این مسأله وجود دارد؛ اول اینکه در ادوار گذشته تعداد افراد تحصیلکرده در خانوادهها زیاد نبود و معلم بهعنوان یک فرد تحصیلکرده و باسواد نزد دانشآموزان از جایگاه والایی برخوردار بود، اما امروزه وقتی دانشآموز با تعداد افراد تحصیلکرده در خانوادهاش مواجه میشود و در بسیاری از مواقع احساس میکند که بهعنوان مثال اطلاعات پدر یا مادرش از معلماش بالاتر است دیگر معلم آن جایگاه سابق را ندارد.
مسأله دیگر مباحث آموزشی است که میتوانست از سنین دبستان به دانشآموزان آموخته شود که احترام به بزرگتر و معلم را در اولویت قرار دهند، اما در حال حاضر شاهدیم که بسیاری از دروسی که جنبه آموزنده برای دانشآموزان داشته از کتابهای درسی حذف شده است. این روانشناس تصریح میکند: یکی دیگر از مشکلات کنونی دانشآموزان که منجر به خشونت میشود، شب بیداری آنها بواسطه استفاده از اینترنت، ماهواره و استفاده از گوشی تلفن همراهشان است که معمولاً بسیاری از آنها را با مشکلات عدیدهای، چون بیحوصلگی و خشونت مواجه کرده است.
این معلم در جواب این پرسش که آیا سختگیری در گذشته بهتر بود یا آسانگیری فعلی، خاطرنشان میکند: به اعتقاد من سختگیری بدون تنبیه بدنی کارسازتر بود.
در حال حاضر آسانگیری برای دانشآموزان آنها را بدعادت کرده؛ از نمره دادن که تبدیل به ارزیابی خوب و بد شده گرفته تا رفتارهایی که معلمها باید مدنظر داشته باشند که دانشآموزی نرنجد، همه به نوعی باعث شده تا هیچ دانشآموزی طعم سختگیری و جدیت را نچشد و مستقل بار نیاید البته بازهم تأکید میکنم، جدیت و سختگیری لزوماً تنبیه بدنی نیست.
منبع: روزنامه ایران
۰