ربنای شجریان نمادِ ماهِ رمضان است

چون حافظهی جمعی شاملِ حافظههای فردی متراکمیست که با این نواها خو دارند و از به خاطر میآورندشان. حتا بینِ اقشارِ غیرِ دین دار و حتا در فضایِ کاملن مذهبیِ ماهِ رمضان. محمدرضا شجریان و ربنای اش برای تکههای عظیمی از جامعه مصداقِ یادآوری امورِ شخصی، دین داری، تنهایی، شادکامی و... است.
کد خبر :
۶۹۸۱۰
بازدید :
۷۹۷۳

مهدی یزدانیخُرّم | ماهِ رمضان در ممالکِ اسلامی فارغ از اینکه شهروندِ ساکنِ آن جا دین دار باشد یا خیر صاحبِ فرهنگی روایی، داستانی و معنایی ست. ماهی که نمادهای خود را دارد و این نمادها ورای هر نوع گفتمانِ دینیای گاه وارد حافظهی عمومی جامعه شده اند.
در ایران نیز این روند مانندِ مصر یا لبنان و سوریه و سایرِ ممالکِ اسلامی صادق است. منظور از مملکتِ اسلامی نیز دینِ رسمی و نه نوعِ حاکمیت هاست. عناصرِ برساخته شده برای این وضعیتِ مذهبی در حوزهی فرهنگی در ایران اغلب دستوری و فرمایشی و مناسبتی بوده اند که به ندرت توانسته اند جایی میانِ عامهی مردم پیدا کنند و این رویه هنوز هم ادامه دارد.
در حالی که نمادینترین عنصرِ فرهنگی ماهِ رمضان در ایرانِ معاصر نوای «ربنا»ی محمدرضا شجریان است که بیش از سه دهه از صدا و سیمای ایران پخش شد و چنان جای گاهی پیدا کرد که واردِ حوزهی عمومی شد. نیایشی که برگرفته شده از چهار آیهی قرآن که شجریان در تیرماه ۱۳۵۸ در سه گاه آن را اجرا کرد.
در حالی که نمادینترین عنصرِ فرهنگی ماهِ رمضان در ایرانِ معاصر نوای «ربنا»ی محمدرضا شجریان است که بیش از سه دهه از صدا و سیمای ایران پخش شد و چنان جای گاهی پیدا کرد که واردِ حوزهی عمومی شد. نیایشی که برگرفته شده از چهار آیهی قرآن که شجریان در تیرماه ۱۳۵۸ در سه گاه آن را اجرا کرد.
پیرامون این قطعه حرفهای مختلف و روایتهای گوناگونی وجود دارد در بُعد تاریخی و فنی که در جای خود بحث میشود درباره شان، اما حذفِ این دعا با صدای شجریان و جای گزین کردنِ انواعِ ربناهای دیگر در ده سالِ گذشته برآمده از نشناختنِ حافظهی عمومیِ جامعه است. این عدمِ شناخت چیز عجیبی نیست، چه مدام شاهد هستیم که بنا بر برخی ماجراهای سیاسی و درواقع مواجهههای برآمده از آن مدام دست به حذف میزنند.
حذفی که سعی میشود برای اش جای گزین و مدلِ جدید پیدا شود و این درحالی ست که حافظهی فرهنگیِ جامعه به نحوی پرورش یافته که مقابلِ این نوع حذفها نهتنها مقاومت میکند بلکه بیش از پیش امرِ محذوف را به یاد میآورد. «ربنا» یک نیایشِ مذهبی بود که طبقِ بخش نامه تبدیل شد به امری سیاسی و سالهاست با انواعِ لطایف و ترفندها تلاش میشود خواننده اش نیز بینِ اقشارِ نزدیک به دینِ حکومتی تخریب شود.
حذفی که سعی میشود برای اش جای گزین و مدلِ جدید پیدا شود و این درحالی ست که حافظهی فرهنگیِ جامعه به نحوی پرورش یافته که مقابلِ این نوع حذفها نهتنها مقاومت میکند بلکه بیش از پیش امرِ محذوف را به یاد میآورد. «ربنا» یک نیایشِ مذهبی بود که طبقِ بخش نامه تبدیل شد به امری سیاسی و سالهاست با انواعِ لطایف و ترفندها تلاش میشود خواننده اش نیز بینِ اقشارِ نزدیک به دینِ حکومتی تخریب شود.
حملاتِ تند و شرم آور برخی سایتها و روزنامهها و البته اشخاص نه تنها نتوانست این نیایش را حذف کند که باعث شد حتا انبوهی از غیرِ دین داران نیز به آن توجه کنند و درباره اش بنویسند.
حتا در راستای تخریب حاضر شدند صدای خوانندهی شهیر عرب؛ اُم کلثوم را که در همین دستگاه آواز خوانده بود پخش کنند تا نشان دهند کارِ شجریان فقط یک گرتهبرداری صرف بوده و باز نتیجه معکوس بود. چون مثلن در سنتِ مسیحی ما انبوهی اجرا از «آوه ماریا» داریم که برآمده از تمِ اصلی اش هستند در قرونِ گذشته و مدام هم اجرا میشوند گاه بی هیچ توجه به بن مایهی مذهبی اش یا کافی ست به ترانهی «هله لویا» که ترکیبیست برگرفته از عهدِ عتیق و ترانههای بسیاری با این موتیف ساخته شده است. من به یاد ندارم که همین دو نمونهی بسیار مشهور به واسطهی الزامهای سیاسی در دورههای مختلف دچار حذف یا طعنه شده باشند.
«ربنا» از جای گاهِ صرفن مذهبی اش خارج شده و رویارویی با خوانندهی محبوب اش به واسطهی مشکلاتِ سیاسی نمیتواند جای گاهِ تاریخی این اثر را تخریب کند. همان طور که اجرای موذن زاده از اذان غیرِ قابلِ حذف است یا حتا برخی ترانههای ملی میهنی. پیوسته گی این دست آثار با جامعه و مخاطبانشان ورای نگاههای سیاسی و ایده ئوژیک به دین یا میهن است.
حتا در راستای تخریب حاضر شدند صدای خوانندهی شهیر عرب؛ اُم کلثوم را که در همین دستگاه آواز خوانده بود پخش کنند تا نشان دهند کارِ شجریان فقط یک گرتهبرداری صرف بوده و باز نتیجه معکوس بود. چون مثلن در سنتِ مسیحی ما انبوهی اجرا از «آوه ماریا» داریم که برآمده از تمِ اصلی اش هستند در قرونِ گذشته و مدام هم اجرا میشوند گاه بی هیچ توجه به بن مایهی مذهبی اش یا کافی ست به ترانهی «هله لویا» که ترکیبیست برگرفته از عهدِ عتیق و ترانههای بسیاری با این موتیف ساخته شده است. من به یاد ندارم که همین دو نمونهی بسیار مشهور به واسطهی الزامهای سیاسی در دورههای مختلف دچار حذف یا طعنه شده باشند.
«ربنا» از جای گاهِ صرفن مذهبی اش خارج شده و رویارویی با خوانندهی محبوب اش به واسطهی مشکلاتِ سیاسی نمیتواند جای گاهِ تاریخی این اثر را تخریب کند. همان طور که اجرای موذن زاده از اذان غیرِ قابلِ حذف است یا حتا برخی ترانههای ملی میهنی. پیوسته گی این دست آثار با جامعه و مخاطبانشان ورای نگاههای سیاسی و ایده ئوژیک به دین یا میهن است.
چون حافظهی جمعی شاملِ حافظههای فردی متراکمیست که با این نواها خو دارند و از به خاطر میآورندشان. حتا بینِ اقشارِ غیرِ دین دار و حتا در فضایِ کاملن مذهبیِ ماهِ رمضان. محمدرضا شجریان و ربنای اش برای تکههای عظیمی از جامعه مصداقِ یادآوری امورِ شخصی، دین داری، تنهایی، شادکامی و... است.
به خاطر حضورِ این نوا در سالهای طولانی و واردشدن اش به فرهنگِ شنیداری مردم و جاافتادن اش هیچ بخش نامه یا تحقیرنامهای نمیتواند آن را بزداید. درست است که از این ترانه خوانشهای سیاسی نیز شد، اما عملن آن گرد و غبار فرونشست و حالا میبینیم که حتا گاه تندترین رادیکالها نیز در تنهایی ربنا را دانلود کرده و با آن افطار میکنند یا به روزگارِ سپری شدهشان فکر میکنند...
به خاطر حضورِ این نوا در سالهای طولانی و واردشدن اش به فرهنگِ شنیداری مردم و جاافتادن اش هیچ بخش نامه یا تحقیرنامهای نمیتواند آن را بزداید. درست است که از این ترانه خوانشهای سیاسی نیز شد، اما عملن آن گرد و غبار فرونشست و حالا میبینیم که حتا گاه تندترین رادیکالها نیز در تنهایی ربنا را دانلود کرده و با آن افطار میکنند یا به روزگارِ سپری شدهشان فکر میکنند...
این چیزی ست که به آن باور دارم و اینکه در این سی روز بیش از هر چیزی «فقدان» ربنا به چشم میآید نه نواها و دعاها و نمادهای فرمایشی و ساخته شده و همین فقدان است که فاتحِ حافظهی قلب هاست. نیایشی که چنین به پایان میرسد.
«وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَینَا صَبْرًا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ» *
*چون آنها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند، از خدا خواستند که بار پروردگارا به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست کافران یاری فرما...
منبع: سازندگی
۰