شیشه گری در دوران قاجار
علف اشنون در واقـع از مواد اولیه شیشههای سنتی در آن دوران بوده است: «قلیاب قمی که از سوزاندن اشـنون علف بهدست میآید در شیشهگری مصرف دارد.
کد خبر :
۷۰۵۱۰
بازدید :
۲۴۷۲۹
هنر شیشهگری بهعنوان شاخهای از هنرهای دستی در طول تاریخ ایـران مـسیر پرفـراز و نشیبی را پیموده است. تا قبـل از دوران قاجـار، شیشهگری بـه روش سـنتی در اغلـب شهرهای ایران مرسوم بود. با این وجود، شیشه هنوز جزو نیازهای اصلی مـردم محـسوب نمیشد و از این رو، اقتصاد وابسته به آن نیز نقشی جزئی و حاشیهای داشت.
این هنـر، بـه لحاظ نیاز به سرمایهگذاری قابلقبـول و مـواد اولیـه خـاص و متنـوع و نیـز روشهای پیچیده تولید، بیشتر در شهرهای بزرگ متمرکز بوده و هنری شهری محسوب میشد.
در دوران صفویه، بهواسطه گسترش روابط سیاسی با غـرب و حـضور شیشهگران ونیزی، تحولاتی در شیوه ساخت و فرم آثار هنری بهوجود آمد که تا دوره قاجار تداوم یافت. یاکوب ادوارد پـولاک (۱۸۹۱ــ ۱۸۱۸) در ایـنبـاره مینویـسد: «شیشهگری و بلورسازی نیز در حدود دویست و پنجاه سال پیش توسط یک نفر ایتالیایی در ایران رواج یافت و در اوایل پیشرفتهایی هم داشت.
اسـباب و لـوازم عـادی شیـشهای ماننـد لیـوان آبخوری، بطری و آینه را نسبتا خوب میسازند و تقریبا در هر شهر در ایران برای تامین مـصرف شیشهگری رواج دارد. همچنین اولیویه، سفیر فرانسوی، در بازدید از صنایع ایران به صراحت بیان میدارد: «ایرانیان، آبگینه و شیشه خوب ندارند، اما ظروف سفال به درجه اعلی دارند، شیشهگری سنتی در اغلب شهرها فعال بوده و نیازهای مصرفی آن سامان را برطرف میکنند.»
عصر قاجار و انقلاب صنعتی
عصر قاجار (۱۳۰۴ـ۱۱۷۴ش) در ایران همزمان با وقوع انقلاب صنعتی در اروپا بـود. از اینرو، در پی گسترش روابط خارجی در این دوره صنایعدستی در تقابل بـا کالاهـای صنعتی قرار گرفت. در اثر این تغییر، این کالاها جایگزین محصولات کارگـاههای سـنتی شدند و تولیدات کارخانههای شیشه نیز از این قاعده مستثنی نبود.
از سوی دیگر توسعه زندگی شهری در این دوره، موجب افزایش تقاضا در بازار شد که ناتوانی صنایع سنتی در برآوردن این میزان تقاضا زمینه را برای رونق تولیدات صنعتی، بیشتر فراهم کرد. به عبارت دیگر، بهترین شیشه در قم و شیراز و پـس از آن اصـفهان، تهـران، تبریـز و کرمـان تولیـد میشد که کارگاههای سنتی مذکور تنها قادر بـه تولیـد بطـری، جـام، لیـوان، قرابـه و در مواردی گلابپاش یا کوزه و قلیان بودند که این مقدار، در مقایسه با تولید صـنعتی از لحـاظ کیفی و کمی قابلقیاس نبود.
به تدریج مجموع این شرایط و تحولات واکـنشهایی را از سوی حکومت وقت و سرمایهگذاران صنعتی موجـب شد کـه مطالعـه و بررسـی ایـن تلاشها اوضاع شیشهگری سنتی و تلاشهایی که در جهت دستیـابی بـه تولیـد صـنعتی صورت گرفت را روشن میسازد.
بررسی تولیدات محلی شیشه در دوران قاجار
همانگونه که بیان شد، در این عصر، شیشهگری سـنتی در اغلـب شـهرهای ایران برای برآوردن نیازهای محلی و بومی فعالیت میکرد. شیراز علاوه بر قم همچنان بـه لحاظ کیفیت در صدر قرار داشت. چنانچه یاکوب ادوارد پولاک (۱۸۹۱-۱۸۱۸) اتریشی، مینویسد: «لوازم بلوری ساخت قم و شیراز از سایر جاها بهتر اسـت، امـا جـام شیشه را ایرانیها فقط بهصورت ورقههایی به اندازه متوسط میتوانند بسازند.»
درباره تکنیک ساخت شیشه در این زمـان وارینـگ طـی بازدیـد خـود از شـیراز در ۱۲۵۶ش مینویسد: «به نظر میرسد شیشهخانه و شیشهگری دارند کـه بـه روش دمیـدن در قالـب، ظرفهایی با فرمهای متفاوت و بیگانه میسازند و روی آنها با قراردادن گل یـا بـا عکـس مدالیونی [شمسه]کوچک تزئین میشود. وقتی که شیشهها به روش دمی ساخته میشوند، اندازه آنها توسط انبر کنترل و به همین ترتیب، تکههای منظمی تولید میشود که گاه بههم میپیوندد.»
همچنین در این دوران علاوه بر شیراز و اصفهان، از کارخانههای شیـشه در مراغـه و ایروان یاد شده است؛ هرچند کیفیت این تولیدات چنـدان خـوب نبـوده اسـت. راجـعبـه شیشهگری کرمان در منابع کمتر سخن رفتـه اسـت، امـا گـزارشهایی مبنـی بـر وجـود کارگاههای محلی در این ناحیه در دست است. «در کرمان تعدادی کارگاههای شیـشه در ۱۲۹۶ق وجود داشت که توسط دو شیشهگر اداره میشد که بطـریهای شیـشهای خـوب میساختند.»
در سفرنامهای موسوم به تلگرافچی فرنگی نیز به مواد اولیه تولید شیـشه در جلگههای کرمان اشاره شده است که «تمام جلگه شهر بابک پر از علف اشنون اسـت و از علف اشنون، قلیاب (قلیا) میسازند و آن را به کرمان و جای دیگر میبرند.»
علف اشنون در واقـع از مواد اولیه شیشههای سنتی در آن دوران بوده است: «قلیاب قمی که از سوزاندن اشـنون علف بهدست میآید در شیشهگری مصرف دارد.»
علف اشنون در تمـامی نـواحی ایـران یافت میشد و این خود میتواند دلیلی بر وجود کارگاههای محلـی در شـهرهای کوچـک باشد. چارلز عیسوی در توضیح مواد اولیه شیشه در کرمـان عنـوان میکنـد کـه «منگنز که در ذوب شیشه بهکار میرود، در کرمان تولید میشود.»
استرلینگ، در ثبت مشاهدات خود از شیراز از شیشههایی بـا فـرم بطـری و کـوزه قلیان یاد میکند و نیز در سفر به کرمان یا کرمانشاه (ظاهرا نویسنده در اینکه کدامیـک از این شهرها بودند، مردد است) درباره شیشه آنجا مینویسد: «متوجه شدم که کـوارتز و نیز پتاس خود را از آن منطقه تامین میکنند.
به این ترکیبـات، بـرای تهیـه رنـگ قرمـز، سنگهای کروی ترد و شکننده است که اضافه میشود... این سنگها در همـان نزدیکـی شیراز یافت میشود که فلدسپار نامیده میشود. یک من کوارتز در یک مقدار از پتاس که به نسبت خاصی با هم ترکیب و سپس سنگ قرمزی که در بالا ذکر شده به این ترکیب اضـافه میشود.»
هانری رنه دالمانی نیز مینویسد: «در میان بساط هر یک از کـسبه قرابـههای شیشهای با رنگهای مختلف هستند که گویا ساخت محل هستند. این قرابـهها عمومـا از مایعاتی با رنگهای عجیب آکندهاند کـه نظـر مـسافران خـارجی را جلـب نمیکنـد.»
قرابههایی با رنگهای تیره نیز از شیشههای معمولی تولید کارگاههای محلی قم بوده است.
در واقع شیشهگری سنتی، از شاخصههای آفرینش هنـری فاصـله گرفتـه و صـرفا بـه صنعتی مکمل تبدیل شده بود. جنبههای تزئینی و هنری در محصولات کارگاهها به ظروفی، چون قلیان، گلابپاش و گلدان محدود میشد. اینها نیز با مختصر تزئیناتی چـون نقاشـی، نقوش قالبی و نوار افزوده ارائه میشد.
تلاش برای احداث کارخانههای شیشه به موازات نیازهای روزافزونی که توسعه شهرنشینی با خـود بـه همـراه آورد، ایـران را بـه بازاری برای فروش محصولات وارداتی بدل کرد؛ که این کالاها از جمله شیـشه، محـصول انقلاب صنعتی در کشورهای اروپایی و روسیه بودند.
هانری رنه دالمانی نیز مینویسد: «در میان بساط هر یک از کـسبه قرابـههای شیشهای با رنگهای مختلف هستند که گویا ساخت محل هستند. این قرابـهها عمومـا از مایعاتی با رنگهای عجیب آکندهاند کـه نظـر مـسافران خـارجی را جلـب نمیکنـد.»
قرابههایی با رنگهای تیره نیز از شیشههای معمولی تولید کارگاههای محلی قم بوده است.
در واقع شیشهگری سنتی، از شاخصههای آفرینش هنـری فاصـله گرفتـه و صـرفا بـه صنعتی مکمل تبدیل شده بود. جنبههای تزئینی و هنری در محصولات کارگاهها به ظروفی، چون قلیان، گلابپاش و گلدان محدود میشد. اینها نیز با مختصر تزئیناتی چـون نقاشـی، نقوش قالبی و نوار افزوده ارائه میشد.
تلاش برای احداث کارخانههای شیشه به موازات نیازهای روزافزونی که توسعه شهرنشینی با خـود بـه همـراه آورد، ایـران را بـه بازاری برای فروش محصولات وارداتی بدل کرد؛ که این کالاها از جمله شیـشه، محـصول انقلاب صنعتی در کشورهای اروپایی و روسیه بودند.
با این همه، مقوله واردات، برای کشور هزینه هنگفتی را در برداشت. پولاک مینویسد: «واردات آینه و لیوانها و جامهای کریـستال از روسـیه و قسطنطنیه بسیار زیاد است و هر ساله مبالغ هنگفتی از ثروت مملکت صرف آن میشود.»
واکنش دولت ایران در مواجهه با پدیده واردات، راهاندازی کارگاهها و کارخانههایی بود که باید به شیوه صنعتی، شیشههای مورد نیاز را تولیـد کنـد. ایـن کارخانـهها دارای سه رویکرد بودند:
۱. کارخانههایی که با حمایت دولت در مواجهه با محصولات وارداتی، توسط عوامل ایرانی یا خارجی احداث شد.
۲. کارخانههایی که توسط سرمایهگذاران غیرایرانی و دولتهای صنعتی در ایران راهاندازی شد.
۳. کارگاههایی که توسط تجار و تولیدکنندگان داخلی در ایران در راسـتای خودکفـایی بـه شیوه صنعتی تاسیس شد.
کشورهای واردکننده محصولات صنعتی، بنا به دلایلی همچون هزینه حملونقـل، گمرک و نظایر آن، درصدد احداث کارخانههای صـنعتی در ایـران برآمدنـد. محـصولات شیشهای نیز به سبب خساراتی که در مرحله حملونقل متوجه آن بود، از زمره کالاهـایی قرار گرفتند که تولید آنها اهمیت یافت. از اینرو در دوران قاجار، دولتهای صـنعتی بـه سبب حضور گسترده در فضای سیاسی ایران، درصـدد سـرمایهگذاری صـنعتی در ایـران برآمدند.
واکنش دولت ایران در مواجهه با پدیده واردات، راهاندازی کارگاهها و کارخانههایی بود که باید به شیوه صنعتی، شیشههای مورد نیاز را تولیـد کنـد. ایـن کارخانـهها دارای سه رویکرد بودند:
۱. کارخانههایی که با حمایت دولت در مواجهه با محصولات وارداتی، توسط عوامل ایرانی یا خارجی احداث شد.
۲. کارخانههایی که توسط سرمایهگذاران غیرایرانی و دولتهای صنعتی در ایران راهاندازی شد.
۳. کارگاههایی که توسط تجار و تولیدکنندگان داخلی در ایران در راسـتای خودکفـایی بـه شیوه صنعتی تاسیس شد.
کشورهای واردکننده محصولات صنعتی، بنا به دلایلی همچون هزینه حملونقـل، گمرک و نظایر آن، درصدد احداث کارخانههای صـنعتی در ایـران برآمدنـد. محـصولات شیشهای نیز به سبب خساراتی که در مرحله حملونقل متوجه آن بود، از زمره کالاهـایی قرار گرفتند که تولید آنها اهمیت یافت. از اینرو در دوران قاجار، دولتهای صـنعتی بـه سبب حضور گسترده در فضای سیاسی ایران، درصـدد سـرمایهگذاری صـنعتی در ایـران برآمدند.
اولین گام برای راهاندازی صنعت شیشه، کسب دانش لازم از نیروهـای متخـصص کشورهای صنعتی بود که برای تحقق این امر «در ۱۲۳۳ هجری حاجی محمدحـسینخـان ناظمالدوله، گروهی از کارمندان انگلیسی در اصفهان را بـرای کارخانـه شیـشه و کارخانـه چینی استخدام کرد که سبب رشد این صنایع در اصفهان شد. در نهایت ملک قاسممیرزا، کارخانه شیشه ون را در سال ۱۲۵۶ قمری تاسیس کرد.»
در رابطه با کارخانه شیشه ون، منابع و اسنادی با اطلاعات مفصلتر یافت نشد، اما در رابطه با کارخانه شیشه دوران محمد شاه نقل شده است: «در زمان محمدشاه قاجار یک کارخانه بلورسازی توسـط صـنعتگری فرانسوی در تهران دایر شد، ولی مدتی بعد تعطیل شد.» در واقع اولین تلاشها و شاید جدیترین آنها، همزمان با حکومت ناصرالدین شاه و در زمان صدارت امیرکبیر رخ داد.
در رابطه با کارخانه شیشه ون، منابع و اسنادی با اطلاعات مفصلتر یافت نشد، اما در رابطه با کارخانه شیشه دوران محمد شاه نقل شده است: «در زمان محمدشاه قاجار یک کارخانه بلورسازی توسـط صـنعتگری فرانسوی در تهران دایر شد، ولی مدتی بعد تعطیل شد.» در واقع اولین تلاشها و شاید جدیترین آنها، همزمان با حکومت ناصرالدین شاه و در زمان صدارت امیرکبیر رخ داد.
به این ترتیب که خسرو میرزای قاجار، در سفری کـه به قصد عذرخواهی از واقعه قتل گریبایدوف به پترزبورگ رفتـه بـود (۱۸۲۹) از کارخانه بلورسازی بازدید کرد و شرحی از آن نوشت. وی با بازدید از بخشهایی کـه در آن به وسیله چرخهای تراش، شیشهها را تراش و صیقل میدادنـد، همچنـین مـشاهده مراحل ساخت آینه و جیوهای کردن شیشه، با روشها و تکنیکهای مختلفی آشـنا شـد.
میرزا تقیخان امیرکبیر نیز در این سفر، خسرومیرزا را همراهی و از این صنایع جدید دیدن کرد. در اوایل حکومت ناصرالدینشاه و به مدد تلاشهای امیرکبیر، صـدراعظم توانمنـدش، اصلاحات مبتکرانهای در زمینه حکومت، اقتصاد و آموزش کشور انجـام شـد. از دیگـر عوامل تسریعدهنـده در گـسترش صـنایع، مـشاهدات و بازدیـدها بـود. اولـین گـام ایـن اصلاحات، آموزش فنون از کشورهای صنعتی بود.
میرزا تقیخان امیرکبیر نیز در این سفر، خسرومیرزا را همراهی و از این صنایع جدید دیدن کرد. در اوایل حکومت ناصرالدینشاه و به مدد تلاشهای امیرکبیر، صـدراعظم توانمنـدش، اصلاحات مبتکرانهای در زمینه حکومت، اقتصاد و آموزش کشور انجـام شـد. از دیگـر عوامل تسریعدهنـده در گـسترش صـنایع، مـشاهدات و بازدیـدها بـود. اولـین گـام ایـن اصلاحات، آموزش فنون از کشورهای صنعتی بود.
به همین منظور امیرکبیر در ابتدای امـر، با اعزام دو گروه به کشورهای صنعتی، اولین اقدامات را ترتیب داد: «وی عدهای هنرآمـوز را تحت سرپرستی میـرزامحمـد تاجر تبریـزی بـرای فـرا گـرفتن صـنایع بـه مـسکو و سنپترزبورگ و فرانسه روانه کرد.» دومین گروه اعزامی، دانـشجویانی بودنـد کـه بـرای تحصیل علوم و فنون روانه کشورهای اروپایی شدند.
بنا بر شـواهد، در مـدت «سـه سـال صدراعظمی امیرکبیر گروهی به روسیه برای یادگیری صنایع فرستاده شدند که چند نفر از آنان به تحصیل هنر شیشه پرداختند. کربلایی عباس که بـرای یادگیری فنون به سنپترزبورگ رفته بود، هنر بلورسازی را برای تحصیل انتخاب کرد.»
- از مقالهای به قلم محمدتقی آشوری و آرزو خانپور، مندرج در مطالعات تاریخ فرهنگی؛ پژوهشنامه انجمن ایرانی تاریخ، سال سوم، شماره دوازدهم.
- از مقالهای به قلم محمدتقی آشوری و آرزو خانپور، مندرج در مطالعات تاریخ فرهنگی؛ پژوهشنامه انجمن ایرانی تاریخ، سال سوم، شماره دوازدهم.
۰