بساط ریاکاری در تلویزیون
مجریانی که از بس تلویزیون خواسته است مردانش را چارچوببندی شده و آنکادرشده و زنانش را ارزشی نشان دهد خیلی راحت زیر ذرهبین مردم خود واقعیشان را نشان دادهاند.
کد خبر :
۷۰۸۱۱
بازدید :
۴۶۸۰
سها جامی | در منزل نشستهای و در حال نوشیدن چای هستی. تلویزیون روشن است و تصاویری از مردمی را نشان میدهد که قرار است برای انتخابات شرکت کنند. دختری را میبینی که با مانتوی رنگی بالای زانو و شالی که موهای سرش پیداست صفحه تلویزیون ظاهر شده است. گزارشگر از او سوالی میپرسد و او هم میگوید حتما به کاندیدای مورد نظرش رای میدهد.
اولش تعجب میکنی، چون دیده بودی که همین چند روز پیش گشت ارشاد دختر دیگری را با همین لباس به پلیس امنیت اجتماعی در خیابان وزرا برده بود و حالا تو کسی دیگر را با همین لباس در قاب تلویزیون میبینی. این قصه البته الان دیگر نه تنها تکراری که به اتفاقی نخنمای تبدیل شده است که تلویزیون در آستانه انتخابات، خودی و غیرخودی را در قاب تصویر ظاهر میکند و بعد از آن دیگر شما هیچ نشانی از این مردم نمیبینید.
این بزرگترین قاب از دوگانگی است که تلویزیون در مقابل مخاطبانش قرار میدهد و در چنین شرایطی است که احتمالا تماشای زندگی دوگانه و متناقض مجریان و برنامهسازان تلویزیون اگرچه از همان سرچشمه اصلی نشات میگیرد، اما هنوز آنچنان بر مخاطب عادی نشده است و هر بار شگفتی میآفریند.
این میان قصه یکی دو مجری که سر زبانها افتادهاند تنها نمونهای از این تناقضهاست؛ نمونهای از فردی که حدود ۶۰۰ برنامه از میهندوستی و عرق ملی و ایران میگوید و بعد تصمیم میگیرد فرزندش را در کشور دیگری به دنیا بیاورد.
از رامبد جوان و پاسپورت کانادایی فرزند او در این چند روزه بسیار حرفها گفته شده است. ما هم قصد نداریم دوباره این سخنان را تکرار کنیم، اما قصد داریم بگوییم چه کسانی در بروز و ظهور مجری و برنامهساز و تلویزیونیهایی که این روزها در مقابل دیدگان مخاطب حرفی میزنند و در خلوت آن کار دیگر میکنند موثر هستند و چگونه این ریاکاری در همه عرصههای نمایشی و غیرنمایشی و مدیریت و اجرا و ... تلویزیون را در برگرفته است.
یک - ادبیات متظاهر مجریان
رامبد جوان نه اولین نمونه است نه آخرین نمونه و پیش از او هم اتفاقات مشابهی برای مجریان تلویزیون رخ داده است؛ مجریانی که از بس تلویزیون خواسته است مردانش را چارچوببندی شده و آنکادرشده و زنانش را ارزشی نشان دهد خیلی راحت زیر ذرهبین مردم خود واقعیشان را نشان دادهاند.
یک - ادبیات متظاهر مجریان
رامبد جوان نه اولین نمونه است نه آخرین نمونه و پیش از او هم اتفاقات مشابهی برای مجریان تلویزیون رخ داده است؛ مجریانی که از بس تلویزیون خواسته است مردانش را چارچوببندی شده و آنکادرشده و زنانش را ارزشی نشان دهد خیلی راحت زیر ذرهبین مردم خود واقعیشان را نشان دادهاند.
ماجرای آزاده نامداری که در مقابل آنتن رسانه ملی و در برنامههای زنده بارها از اهمیت حجاب گفته بود و بعد در کشور خارج با ظاهری دیگر عکسهایش منتشر شد از این قبیل مثالهاست؛ مجریای که هیچگاه در خارج از سازمان صداوسیما هم بدون چادر ظاهر نمیشد و بعد یک باره مخاطب با چهره دیگری از او مواجه شد.
هرچند اینها نمونههایی هستند که هزینههای گزافی را برای آنتن رسانه ملی در بر داشتهاند، اما تلویزیون چندان تمایلی نداشته است که این رویه را تغییر دهد. برنامهسازان و تهیهکنندگان انگار میدانند کدام مجریها «مدیرپسندتر» هستند و بر همین اساس تا حد ممکن سعی دارند کلام و ادبیات مجری را از خود واقعیاش دور کرده و به ارزشها و آرمانهای تلویزیون گره بزنند.
آنجاست که شما میشنوید محمدرضا گلزار در اجرای مسابقه برنده باش باید حدیث بخواند؛ حتی اگر نحوه ادای واژگان را به درستی بلد نباشد. اتفاقی که حتی میتواند ارزشهای دینی را به عنوان لقلقهای برای زبان و شعاری کلیشهای که بیشتر میتواند به ضد خویش بدل شود، تبدیل کند.
دو - صحنه پریدن یک پسر از پنجره برای روبهرو نشدن با همکلاسی دختر
حتی آنها که سریال «پدر» را ندیده بودند و حامد عنقا نویسنده و بهرنگ توفیقی کارگردان این سریال را نمیشناختند، سکانس پریدن یک دانشجوی پسر از پنجره را در شبکههای اجتماعی دیدند که وقتی همکلاسی دخترش جلوی او آمد برای اینکه به گناه نیفتد خود را از پنجره طبقه اول یا دوم دانشگاه به بیرون پرتاب کرد؛ سکانسی که اگرچه شوخیهای بسیاری با آن شد ولی در یک سریال طنز یا فانتزی پخش نشد بلکه صحنهای بود از یک سریال کاملا جدی.
دو - صحنه پریدن یک پسر از پنجره برای روبهرو نشدن با همکلاسی دختر
حتی آنها که سریال «پدر» را ندیده بودند و حامد عنقا نویسنده و بهرنگ توفیقی کارگردان این سریال را نمیشناختند، سکانس پریدن یک دانشجوی پسر از پنجره را در شبکههای اجتماعی دیدند که وقتی همکلاسی دخترش جلوی او آمد برای اینکه به گناه نیفتد خود را از پنجره طبقه اول یا دوم دانشگاه به بیرون پرتاب کرد؛ سکانسی که اگرچه شوخیهای بسیاری با آن شد ولی در یک سریال طنز یا فانتزی پخش نشد بلکه صحنهای بود از یک سریال کاملا جدی.
این صحنه برای بسیاری این سوال را به وجود آورد که مگر در سال ۹۷ برای روبهرو نشدن با جنس مخالف باید اینچنین عمل کرد؟ هرچند حامد عنقا نویسنده سریال بعدها گفت که شیطنت کرده است، اما این صحنه و صحنههای مشابه نهتنها قرار نیست یک آرمان و ارزش را به مخاطب انتقال دهد و ارزش افزودهای برایش داشته باشد بلکه بیشتر به معرکهای برای به سخره گرفتن تبدیل خواهد شد و بر همان ریاکاریها صحه خواهد گذاشت.
جانمایی صحنههای متناقض و دوگانه در سریالها کم نیست، اما گاهی کارگردان و تهیهکننده بنا به نیاز خود و گرفتن مجوز ساخت صحنهای از نماز خواندن یا وضو گرفتن را به گونهای در اثر خود قرار میدهد که بیشتر به یک شعار تبدیل میشود؛ شعارهایی که تنها به یک صحنه محدود نمیشود و از دیالوگها تا پوشش و گریم بازیگران را هم در برمیگیرد.
چندی پیش نویسنده فیلمنامه بعضی از سریالهای مهران مدیری با اشاره به سانسورهای تلویزیونی در یک پست اینستاگرامی نوشته بود: «سر سریال برره یکی از اشکال پخشهایی که برای ما اومد این بود که چرا حجم گوش شقایق دهقان از زیر روسری معلومه!
(توجه کنید گوش نه، حجم گوش) و ما هیچوقت نفهمیده بودیم دوستان چه عنصر تحریککنندهای توی حجم گوش یک بازیگر از زیر روسری کشف کرده بودن...» نکتهای که برخی از بازیگران هم آن را تایید کردند و حتی معترض شدند که چرا باید حجاب آنها در سریال تلویزیونی آنقدر با حجاب خودشان و حتی پوشش و ظاهر مردم کوچه و خیابان متفاوت باشد.
سه - مدیرانی که ظاهرپسندند
علی فروغی، مدیر شبکه سه سیما اولین گفتوگوی خود را با برنامه حالا خورشید با اجرای رضا رشیدپور انتخاب کرد و همان ابتدا به لیوان آب پرتقال خود واکنش نشان داد و گفت: «اگر من آب پرتقال بخورم ممکن است مردم هوس کنند» یا از دوربینها خواست قاب بسته او را نگیرند.
سه - مدیرانی که ظاهرپسندند
علی فروغی، مدیر شبکه سه سیما اولین گفتوگوی خود را با برنامه حالا خورشید با اجرای رضا رشیدپور انتخاب کرد و همان ابتدا به لیوان آب پرتقال خود واکنش نشان داد و گفت: «اگر من آب پرتقال بخورم ممکن است مردم هوس کنند» یا از دوربینها خواست قاب بسته او را نگیرند.
او همچنین درباره برنامه نود که رشیدپور آن را ماجرایی پیچیده توصیف کرده بود گفته بود قضیهای پیچیده نیست و علاقهای ندارد دعوای داخل خانواده را به بیرون از خانواده ببرد. فروغی اگرچه هیچگاه بطور مشخص درباره این دعوای به زعم خود خانوادگی دلیل مشخصی نیاورد، اما به راحتی توانست فردوسیپور این فرزند رسانه را از خانه خود بیرون کند.
این تنها شمایلی رو و ظاهری از رفتار سیستماتیک برخی مدیران سازمان کلانی، چون صداوسیماست. در این سیستم رفتاری، مجموعهای از کنشهایی وجود دارد که بیشتر و بیشتر شما را به تناقض میکشاند. مثلا چند سالی است که از دوره بازنشستگی محمدرضا جعفری جلوه، مدیر شبکه دو سیما گذشته است، اما چند بار این زمان برای او تمدید شده است و احتمالا این تلاش او برای باقی ماندن بر عرصه قدرت و مدیریت و حفظ صندلی صرفا برای ساعتی خدمت بیشتر است.
از دیگر عناصر این سیستم رفتاری «پاسخگو نبودن» است، یعنی مدیری که باید در جایگاه خود و نسبت به آنچه در مدیریت تحت امر او صورت میگیرد مسوول و پاسخگو باشد. تریبون به دست میگیرد و به جای اینکه درباره دایره اتفاقات تخصصی خود سخن بگوید به جملات شعاری و سخنرانیهای کلیشهای اکتفا میکند. کمتر مدیری در سازمان صداوسیما میبینید که حاضر به مصاحبه باشد، اما همین مدیران در صف اول سخنرانیهایی هستند که نه به کسی برمیخورد و نه قرار است به محدوده مدیریتی آنها بپردازد.
چهار - دعوت از مهمانان ظاهرفریب
حضور مهمانان حاشیهساز در تلویزیون از آن دست اتفاقاتی است که هر از گاهی این رسانه را با چالش مواجه میکند و تنها به یک یا دو بار هم منحصر نشده است، اما جدیترین و حاشیهایترین این مهمانان به برنامهای در ماه رمضان برمیگردد که یک زوج اینستاگرامی در برنامه «هزار راه نرفته» در ابتدای ماه رمضان که با محوریت روانشناسی و آسیبشناسی اجتماعی پخش شد، حضور پیدا میکنند و از این میگویند که از وقتی که پایبند ارزشها شدهاند و توبه کردهاند، زندگی بهتری دارند.
این تنها شمایلی رو و ظاهری از رفتار سیستماتیک برخی مدیران سازمان کلانی، چون صداوسیماست. در این سیستم رفتاری، مجموعهای از کنشهایی وجود دارد که بیشتر و بیشتر شما را به تناقض میکشاند. مثلا چند سالی است که از دوره بازنشستگی محمدرضا جعفری جلوه، مدیر شبکه دو سیما گذشته است، اما چند بار این زمان برای او تمدید شده است و احتمالا این تلاش او برای باقی ماندن بر عرصه قدرت و مدیریت و حفظ صندلی صرفا برای ساعتی خدمت بیشتر است.
از دیگر عناصر این سیستم رفتاری «پاسخگو نبودن» است، یعنی مدیری که باید در جایگاه خود و نسبت به آنچه در مدیریت تحت امر او صورت میگیرد مسوول و پاسخگو باشد. تریبون به دست میگیرد و به جای اینکه درباره دایره اتفاقات تخصصی خود سخن بگوید به جملات شعاری و سخنرانیهای کلیشهای اکتفا میکند. کمتر مدیری در سازمان صداوسیما میبینید که حاضر به مصاحبه باشد، اما همین مدیران در صف اول سخنرانیهایی هستند که نه به کسی برمیخورد و نه قرار است به محدوده مدیریتی آنها بپردازد.
چهار - دعوت از مهمانان ظاهرفریب
حضور مهمانان حاشیهساز در تلویزیون از آن دست اتفاقاتی است که هر از گاهی این رسانه را با چالش مواجه میکند و تنها به یک یا دو بار هم منحصر نشده است، اما جدیترین و حاشیهایترین این مهمانان به برنامهای در ماه رمضان برمیگردد که یک زوج اینستاگرامی در برنامه «هزار راه نرفته» در ابتدای ماه رمضان که با محوریت روانشناسی و آسیبشناسی اجتماعی پخش شد، حضور پیدا میکنند و از این میگویند که از وقتی که پایبند ارزشها شدهاند و توبه کردهاند، زندگی بهتری دارند.
آنها همچنین توضیح میدهند که در شبکههای اجتماعی فعالیتی ندارند و این باعث شده روابط این زوج بهتر شود؛ با این حال درست بعد از پخش برنامه، عکسهایی از این زوج منتشر میشود که همه ادعاهای آنها را از توبه و ارزشها و ... زیر پا میگذارد و مخاطب را یک بار دیگر با این سوال مواجه میکند که اساسا چرا باید مهمانانی از این دست به عنوان الگو برای مخاطب معرفی شوند و اصلا چرا تلویزیون تلاش دارد دست به الگوسازی بزند؟ الگوهایی که وقتی از گیت سازمان وارد میشوند باید از لحاظ پوشش مانتو تا شلوار، لاک ناخن، روسری، پیراهن آستین کوتاه، شلوار جین و... همه و همه مورد بررسی قرار بگیرند و بعد از عبور از گیت حراست و با حفظ پوشش مورد نظر سازمان میتوانند به الگویی مناسبسازی شده برای مخاطب تبدیل شوند.
پنج- نگاهی روانشناسانه به پدیده ریاکاری در تلویزیون
مهدی اسماعیلتبار، روانشناس فرهنگی با اشاره به اینکه نباید از یک بازیگر انتظاری بیشتر از نقش او را داشت، بیان میکند: از هرکسی که در تلویزیون چیزی میگوید نباید انتظار داشته باشیم به همان حرفها اعتقاد داشته باشد.
این روانشناس با اشاره به اینکه آنچه در تلویزیون دیده میشود عصارهای از همه جامعه است، بیان میکند: نفاق و دورویی در بخشهایی از جامعه موج میزند. ما در کشور دادگاه ویژه روحانیت داریم؛ دادگاهی که به صنفی تعلق دارد که از آنها انتظار میرود کمتر در وادی اشتباه و جرم و خطا وارد شوند، پس آیا از تلویزیون نمیتوان انتظار داشت که مرتکب خطا شوند؟
پنج- نگاهی روانشناسانه به پدیده ریاکاری در تلویزیون
مهدی اسماعیلتبار، روانشناس فرهنگی با اشاره به اینکه نباید از یک بازیگر انتظاری بیشتر از نقش او را داشت، بیان میکند: از هرکسی که در تلویزیون چیزی میگوید نباید انتظار داشته باشیم به همان حرفها اعتقاد داشته باشد.
این روانشناس با اشاره به اینکه آنچه در تلویزیون دیده میشود عصارهای از همه جامعه است، بیان میکند: نفاق و دورویی در بخشهایی از جامعه موج میزند. ما در کشور دادگاه ویژه روحانیت داریم؛ دادگاهی که به صنفی تعلق دارد که از آنها انتظار میرود کمتر در وادی اشتباه و جرم و خطا وارد شوند، پس آیا از تلویزیون نمیتوان انتظار داشت که مرتکب خطا شوند؟
او در سخنانش با ذکر مثالی توضیح میدهد: از عوامل برنامهای که درباره ازدواج نصیحت و توصیه میکنند انتظار میرود خودشان هم به آن عمل کنند، اما شما میبنید برنامهای که درباره ازدواج ساخته میشود مجری، تهیهکننده، سردبیر و بسیاری از عواملش خودشان مجرد هستند، پس چطور تلویزیون توقع دارد که این برنامه موثر باشد؟
این روانشناس فرهنگی در پایان میگوید: اگر کسی از خودش و کشورش ناامید باشد به کانادا میرود و کودکش را به دنیا میآورد و برای مخاطب این سوال مطرح میشود که اگر فردی از کشور خود ناامید است چرا باید دایم تلقین کند که همهچیز خوب و عالی است؟
این روانشناس فرهنگی در پایان میگوید: اگر کسی از خودش و کشورش ناامید باشد به کانادا میرود و کودکش را به دنیا میآورد و برای مخاطب این سوال مطرح میشود که اگر فردی از کشور خود ناامید است چرا باید دایم تلقین کند که همهچیز خوب و عالی است؟
۰