گلاب آدینه؛ بازیگری برای تمام فصول
گلاب آدینه دختر حسینقلی مستعان است؛ یکی از برجستهترین مفاخر ادبیات ایران. او، اما با نام خانوادگی متفاوتی فعالیت خود را ابتدا در تئاتر و بهعنوان عضوی از گروه تئاتر «پیاده» و سپس در تلویزیون و سینما آغاز کرد.
کد خبر :
۷۱۶۴۵
بازدید :
۸۲۳۲
یاسمن خلیلیفرد | گلاب آدینه را شاید بتوان بازیگری برای تمام فصول نامید؛ بازیگری که خیل گستردهای از نقشها را در کارنامهاش دارد و درحالیکه بسیاری از بازیگران ایرانی و حتی غیرایرانی را مدام در حال بازی در نقشهای تکراری میبینیم، آدینه به واسطه توانمندی و البته تا حدودی هم خوشاقبالیاش توانسته است این تابو را در کارنامهاش بشکند و نقشهای متفاوتی را از خود برجای بگذارد.
گلاب آدینه دختر حسینقلی مستعان است؛ یکی از برجستهترین مفاخر ادبیات ایران. او، اما با نام خانوادگی متفاوتی فعالیت خود را ابتدا در تئاتر و بهعنوان عضوی از گروه تئاتر «پیاده» و سپس در تلویزیون و سینما آغاز کرد. نقش «سلطانبانو» در سریال «سلطان و شبان» آغازین نقطه عطف کارنامه گلاب آدینه بود. این سریال محبوبِ اوایل دهه ۶۰ با اقتباسی از «شاهزاده و گدا»ی مارک تواین ساخته و با استقبال زیادی مواجه شد و طرفداران سریال تا سالها آدینه را با نام سلطانبانو میشناختند.
در دهه ۶۰ آدینه در فیلمهایی مانند «شکار خاموش»، «زرد قناری» و «بهترین بابای دنیا» به ایفای نقش پرداخت، اما نقشی که موجب درخشش او در سینما شد، «کبوتر» در «روسریآبی» رخشان بنیاعتماد است. کبوتر یک نقش مکمل است با شخصیتپردازی کامل و هویتی تعریفشده که بازی درخشان آدینه نهتنها نقش را کاملا به بار مینشاند، بلکه سیمرغ بلورینی را نیز نصیب این بازیگر میکند.
این موفقیت در دومین همکاری بنیاعتماد و آدینه هم تکرار شد. کمتر کسی است که گلاب آدینه را با آن گریم متفاوت، بازی خلاقانه و دیالوگهای ماندگار در «زیر پوست شهر» (۱۳۷۹) به یاد نیاورد. از اصلیترین ویژگیهای بازیهای آدینه این است که او نقشهایش را به درون خود میبرد؛ درواقع او نقشها را به خود دعوت میکند و پس از طرح ساختار ذهنی و شناخت روح نقش، به کالبد فیزیکی آن دست مییابد و با افزودن لحن گفتار، نوع رفتار، حرکات بدنی و ... نقش را کاملا در خود حل میکند و به همین جهت بازیهای او عموما ضمن ویژگیهای شبیه به همشان بسیار از هم متمایزند و رنگ تکرار به خود نمیگیرند.
«مهمان مامان» از دیگر شاهنقشهای کارنامه گلاب آدینه است؛ نقشی که تصور هیچ بازیگری بهجز آدینه در آن ممکن نیست. آدینه به هنگام ایفای نقش فرازوفرودهای آن را به شکل ملموسی پیریزی کرده و مخاطب را تا مرز باور حتمی نقش میبرد.
«آرامش در میان مردگان» و «وقتی همه خواب بودند» دو نقش متفاوت دیگر را در کارنامه گلاب آدینه ثبت میکنند و این بازیگر در فیلم «قصهها»ی رخشان بنیاعتماد، طوبای «زیر پوست شهر» را پس از گذشت یک دهه دوباره بازی میکند؛ طوبایی که حالا تجربیات جدیدی را پشتسر گذاشته و به تکامل رسیده است.
«آبجی»، فیلمی به کارگردانی مرجان اشرفیزاده است که آدینه در آن نقش مادری با یک فرزند عقبمانده ذهنی را بازی میکند. بدهبستانهای خوب دو بازیگر اصلی فیلم را تا حد زیادی باید مرهون هوشمندی گلاب آدینه دانست، چراکه در یک کار دراماتیک هرچه بازیگرِ باتجربهتر به بهتر بازیکردن بازیگرِ کمتجربهتر کمک کند، حاصل کار بهتر و قوامیافتهتر میشود و این اتفاقی است که به واسطه خردمندی آدینه در این فیلم رخ میدهد.
این همان رویکردی است که آدینه در «من دیهگو مارادونا هستم» نیز پیش میگیرد و حاصل، بازیهایی درخشان است از تمامی بازیگران. گلاب آدینه شاید اولین بازیگر زنی باشد که در تئاتر «شیرهای خانباباسلطنه» نقش یک سیاه را بازی کرد؛ یک بازی نفسگیر که مهر تأییدی است بر توانمندی این هنرمند که در ۶۴ سالگی صحنه تئاتر را تسخیر میکند.
این روزها گلاب آدینه فیلم «دوباره زندگی» را بر پرده اکران دارد؛ فیلمی از گروه «هنر و تجربه» که بازی متفاوت او در کنار شمسلنگرودی تماشای فیلم را به تجربهای ناب برای دوستداران سینمای هنری بدل میکند.
۰