ایران در بین ۳ نقطه هدف ترامپ
ترامپ و همکاران نزدیک او خواب فاتحشدن را در نبرد احتمالی دیده بودند، اما امروز فشار آمریکا در حال کاهش است. حتی با وجود اعمال تحریمهای اقتصادی جدید علیه ایران، نخستین آثار پایانیافتن ماجرا با کاهش ارزش دلار و بازگشت تدریجی قدرت ریال نمایان شده است.
کد خبر :
۷۱۶۷۹
بازدید :
۷۲۵۲
احمد عظیمیبلوریان | رویدادهای جهانی در سده گذشته شباهت زیادی با تغییرات آبوهوایی داشته؛ هماکنون که این یادداشت در دست تنظیم است، بحرانهای آبوهوایی و سیاسی پابهپای هم پیش میروند. دمای اروپای شمالی تا سیبری، قاره آمریکا و همین خاورمیانه خودمان بهصورت وخیمی افزایش یافته و سیل، توفان و زلزله همهجاگیر شده است.
همزمان درگیریهای سیاسی نیز در جهان شدت گرفته و آن آرامشی که پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمده بود، جای خود را به اغتشاش و دگرگونی در سراسر جهان داده است. شدت بحران در خاورمیانه بهویژه در ارتباط با ایران شاید قابل توجه باشد.
نکته جالب در این بحرانها نقش قدرتهای بزرگ جهانی بهویژه ایالات متحده آمریکاست که در ایجاد تنش در دوران ریاستجمهوری ترامپ شدت یافته، اما بهدلیل روحیه متلاطم او نقش آمریکا بیشتر حالت نمایشی به خود گرفته است.
سه نمونه بسیار بارزی که نشاندهنده رفتار نمایشی دونالد ترامپ در بیش از دو سالی است که از زمامداری او میگذرد، عبارت اند از بحرانهای ونزوئلا، کره شمالی و ایران. ونزوئلا در دو سال گذشته چنان مورد تاختوتاز اقتصادی و سیاسی آمریکا واقع شد که اقتصاد آن به زیر صفر سقوط کرد.
سران دولت آمریکا با گزینش جانشینی برای مادورو چنان قاطعانه با تغییر رژیم آن کشور برخورد کردند که برای اذهان عمومی در پایش اوضاع جهان تردیدی وجود نداشت که او بهزودی سقوط میکند. نماد این واژگونی کاهش بیسابقه ارزش واحد پول ونزوئلا بود.
ترامپ و پمپئو با سربلندی خود را معمار تغییر رژیم آن کشور جلوه میدادند. صادرات نفت ونزوئلا به صفر رسید؛ اما دخالتهای پشت پرده قدرتهای دیگر جهانی از جمله روسیه و چین و شاید کمکهای ایران ناگهان به نمایش سقوط در کشور مورد اشاره پایان داد. دومین مورد و پابهپای ایران، کره شمالی بود که در معرض فشار آمریکا قرار گرفت. وضع کرهشمالی با ونزوئلا تفاوت زیادی دارد.
کرهشمالی قدرت موشکی قابل توجه و احتمالا هستهای دارد. این کشور روزیروزگاری در خط تهاجم و اشغال ژاپن بود؛ حالتی که کشورهای اروپای شرقی در دوران زمامداری هیتلر در آلمان به آن دچار شده بودند. آلمان و ژاپن در قوای محور همپیمان بودند؛ اما بهدلیل بمباران اتمی ژاپن توسط آمریکا و ازمیانرفتن قدرت تهاجمی آن، کره شمالی از خطر اشغال ژاپن نجات یافت.
داستان امروز کره شمالی وارونه چیزی است که پیش از بمباران ناکازاکی و هیروشیما وجود داشت؛ امروز قدرت موشکی کره شمالی تهدیدی برای ژاپن به شمار میآید. موقعیت جغرافیایی
کرهشمالی - قرارداشتن آن میان روسیه کنونی
کرهجنوبی و چین - بهصورتی است که آمریکا باید برای دخالت در آن کشور دو بار فکر کند. سادهترین راه فرار از بروز یک بحران بسیار جدی به تحریک آمریکا در منطقه شرق آسیا همین حرکت نمایشی ترامپ در پاگذاردن به درون خاک کره شمالی و دستدادن و لبخندزدن با «اون»، رهبر کره شمالی بود. کشمکش پایان یافت یا پرونده آن بهصورت موقت به بایگانی سپرده شده است. تردیدی نیست که گفتگوهای پشت پرده میان آمریکا، روسیه، چین و ژاپن در آرامش کنونی مؤثر بوده است.
کرهشمالی - قرارداشتن آن میان روسیه کنونی
کرهجنوبی و چین - بهصورتی است که آمریکا باید برای دخالت در آن کشور دو بار فکر کند. سادهترین راه فرار از بروز یک بحران بسیار جدی به تحریک آمریکا در منطقه شرق آسیا همین حرکت نمایشی ترامپ در پاگذاردن به درون خاک کره شمالی و دستدادن و لبخندزدن با «اون»، رهبر کره شمالی بود. کشمکش پایان یافت یا پرونده آن بهصورت موقت به بایگانی سپرده شده است. تردیدی نیست که گفتگوهای پشت پرده میان آمریکا، روسیه، چین و ژاپن در آرامش کنونی مؤثر بوده است.
سومین و آخرین نمایش قدرتطلبی آمریکا بازی آن کشور در خلیج فارس علیه ایران و تحریک کشورهای عربی است. این بازی واکنشی به رسوخ تدریجی قدرتهای روسیه و چین از یک سو و فروش اسلحه به کشورهای خاورمیانه از سوی دیگر است.
نمونه واکنش آمریکا به رفتارهای روسیه را هماکنون میتوان با فروش موشکهای اس - ۴۰۰ روسی به ترکیه ملاحظه کرد. ما آمار دقیق نداریم؛ اما ایالات متحده در چند سال گذشته مقادیر زیادی اسلحه و موشک به کشورهای عربی فروخته و همزمان بهای فروش نفت منطقه را مدیریت کرده است تا بتواند اسخراج نفت شل در آمریکا را بهلحاظ اقتصادی توجیهپذیر کند.
آمریکا در یک حرکت تدریجی بسیار محترمانه از دهه ۱۳۳۰ شمسی تاکنون پای خود را در خاورمیانه جای پای انگلیس گذارده و نقش اصلی حمایت از اسرائیل را بر عهده گرفته است. این حمایت در دوران هشتساله زمامداری اوباما آنقدرها قوی نبود، بهطوریکه در یکی، دو سال پایان زمامداری او، رابطهاش با ناتانیاهو به حالت قهر درآمده بود. ناتانیاهو که در سال آخر دوره اوباما به آمریکا رفت، موفق به ملاقات با او نشد و فقط توانست با کنگره آمریکا مذاکره کند.
جنگ روانی شدید آمریکا علیه ایران و حضور فعال آن در منطقه خاورمیانه پس از انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری و بهدلیل رویدادهای اشارهشده در بالا، شباهت زیادی به برخورد آمریکا با ونزوئلا و کره شمالی دارد.
آمریکا با بزرگنمایی و بهرخکشیدن پیشرفت صنایع هستهای ایران و اعمال تحریم تجاری، در پی آن بود که همان بلایی را که سر ونزوئلا درآورده بود، سر ایران درآورد. هزینه آن را هم با فروش اسلحه به کشورهای عربی تأمین کرد؛ اما همسایگی روسیه و ترکیه و حضور پرقدرت چین در منطقه، موجبات عقبنشینی تدریجی آمریکا را در سومین بازی قدرت فراهم کرده است.
آمریکا با بزرگنمایی و بهرخکشیدن پیشرفت صنایع هستهای ایران و اعمال تحریم تجاری، در پی آن بود که همان بلایی را که سر ونزوئلا درآورده بود، سر ایران درآورد. هزینه آن را هم با فروش اسلحه به کشورهای عربی تأمین کرد؛ اما همسایگی روسیه و ترکیه و حضور پرقدرت چین در منطقه، موجبات عقبنشینی تدریجی آمریکا را در سومین بازی قدرت فراهم کرده است.
ترامپ و همکاران نزدیک او خواب فاتحشدن را در نبرد احتمالی دیده بودند، اما امروز فشار آمریکا در حال کاهش است. حتی با وجود اعمال تحریمهای اقتصادی جدید علیه ایران، نخستین آثار پایانیافتن ماجرا با کاهش ارزش دلار و بازگشت تدریجی قدرت ریال نمایان شده است.
هم شخص ترامپ و هم وزیر خارجه او امروز سخنی میگویند که وارونه حرفهای چند روز پیش آنهاست. تا هفته پیش مقامات مورد اشاره از تغییر رژیم در ایران سخن میگفتند. امروز از علاقه خود به ثبات رژیم و مذاکره سخن میگویند.
درگیریهای رسانهای و تبلیغاتی آنها نیز کمکم کاهش یافته است و بیشتر از روشهای برخورد صلحآمیز با ایران سخن میگویند؛ اما اینکه آیا تغییر رفتار آمریکا با ایران ادامه مییابد و به سطح ونزوئلا و کره شمالی میرسد یا به تشدید بحران کشیده میشود، قابل پیشبینی نیست. پیشبینیکردن، شرط لازم برای تنظیم سیاستهای بلندمدت و برنامهریزی است، بهویژه در کشوری که برنامهریزی توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی دارد. در خاورمیانه امروز بهصورتیکه درآمده است، آیندهنگری بههیچوجه میسر نیست.
صاحبنظران سیاسی و اقتصادی غالبا در معرض چند پرسش قرار میگیرند که پاسخدادن به آنها هم ممکن نیست. نخستین پرسش درباره وقوع جنگ است. هیچکس نمیتواند بروز جنگ را دقیقا پیشبینی کند، زیرا جنگ بیشتر بهدلیل اشتباه محاسبه و در یک جو بلاتکلیفی آغاز میشود.
بدتر از آن پیشبینیکردن نتیجه نهایی جنگ است. حتی هیتلر و موسولینی با همه قدرت و تواناییشان نتوانستند شکست خود را پیشبینی کنند و این یعنی طرفهای تخاصم علیه ایران، باید متوجه وضعیت پیشبینیناپذیر یک درگیری باشند.
زمامداران شوروی هم نتوانستند سرنگونی آن قدرت شگفتآور را پیشبینی کنند. داستان شهردار سابق تهران نمونه بسیار کوچکی از ترکیبی از غفلت، عصبانیت و واکنش آنی است. یک کشور یا یک منطقه که جای خود دارد.
۰