ابراهیم در ادیان آسمانی

ابراهیم (ع) در نگاه نخست، یک کوچ‏نشین ساده است، شبانی که در جست‌وجوی چراگاه برای رمه‎های خویش، بیابان‌های بین‎النهرین تا مصر را در می‎نوردد، تا آنکه خدا به دلیل پارسایی، مهربانی و نیکوکاری، او را بر می‎گزیند تا پدر خاندانی باشد که در سرزمین نوید‎داده شده، جای گیرند.

کد خبر : ۷۲۱۵۸
بازدید : ۱۰۹۸۸
محسن آزموده | «و اینگونه ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین‌کنندگان باشد (۷۵) پس، چون شب بر او پرده افکند ستاره‎ای دید گفت: این پروردگار من است و آنگاه، چون غروب کرد گفت: غروب‎کنندگان را دوست ندارم (۷۶) و، چون ماه را در حال طلوع دید گفت: این پروردگار من است آنگاه، چون ناپدید شد گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود قطعا از گمراهان بودم (۷۷) پس، چون خورشید بر آمده دید گفت: این پروردگار من است این بزرگ‌تر است و هنگامی که افول کرد گفت‌ای قوم من، من از آنچه [برای خدا]شریک می‎سازید بیزارم (۷۸)
من از روی اخلاص پاکدلانه روی خود را به سوی کسی گردانیدم که آسمان‌ها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم (۷۹)» در این ترجمه محمدمهدی فولادوند از آیات سوره مبارکه انعام، به وضوح بر سرشت عقلانی ایمان ابراهیم (ع) صحه گذاشته می‎شود، پیامبری صاحب اراده که به تعبیر سورن کرکگور فیلسوف دانمارکی شهسوار ایمان است، بنیانگذار هر سه دین سامی؛ یهودیت، مسیحیت و اسلام، او نه فقط نخستین نیای بنی‎اسراییل است بلکه پیروان همه ادیان ابراهیمی، او را نیای خود می‎دانند. حضرت ابراهیم (ع) بت‌شکن و بانی کعبه، نخستین کسی است که در کتاب مقدس «نبی» خوانده می‌شود.
«پدیده پیامبری و جایگاه خاندان پیامبران، با ابراهیم (ع) شکل دیگری به خود می‎گیرد، و برای نخستین بار، پیامبری در خاندان ابراهیم (ع) نهادینه و ماندگار می‎شود». در قرآن کریم، دست کم سه جا یعنی آیه ۳۳ سوره آل‎عمران، آیه ۵۴ سوره نساء و آیات ۸۳ تا ۸۸ سوره انعام، به این موضوع اشاره مستقیم می‎شود. در آیه ۲۶ سوره حدید هم به این اشاره شده که خدا، نبوت و کتاب را هم در ذریه نوح (ع) و هم در ذریه ابراهیم (ع) نهاده است.

ابراهیم و پدرش
ابراهیم (ع) در نگاه نخست، یک کوچ‏نشین ساده است، شبانی که در جست‌وجوی چراگاه برای رمه‎های خویش، بیابان‌های بین‎النهرین تا مصر را در می‎نوردد، تا آنکه خدا به دلیل پارسایی، مهربانی و نیکوکاری، او را بر می‎گزیند تا پدر خاندانی باشد که در سرزمین نوید‎داده شده، جای گیرند. نام او پیش از مبعوث شدن به پیامبری «ابرام» و پس از آن «ابراهیم» است، به معنای «پدر مردمان بسیار» یا «پدر مهربان» یعنی ترکیبی از «اب (پدر)» و «راهیم (مهربان)».
او بیستمین نواده آدم (ع) است. در عهد عتیق، نام پدرش «تارح» ذکر شده است، مردی که پیشه‎اش سنگ‎تراشی بوده، برخی او را بت‎پرست خوانده‎اند و شماری در این مساله شک کرده‌اند. در گزارش‎های تلمودی، گفته شده ابراهیم (ع)، پدرش تارح را به پرستش خدای یکتا فرا می‏خواند و از او می‎خواهد تا دست از بت‎پرستی بردارد، اما تارح از آزار و اذیت مردمان می‎هراسد و از پسرش می‎خواهد که خاموش باشد.
«ابراهیم (ع) از کیستی آفریننده آسمان‎ها و زمین می‎پرسد، و، چون پدر، بت‎ها را به او نشان می‎دهد؛ او خوراک در برابرشان می‎نهد تا بخورند، اما آنان را ناتوان از این کار در می‎یابد، و خشمگینانه آنان را می‎سوزاند. پدر باز می‎گردد، و سرآسیمه از آنکه چنین گستاخی بزرگی ورزیده، سراغ می‎گیرد.
ابراهیم (ع) می‎گوید: میان دو تن از آنان کشمکشی برخاست، و یکی دیگری را سوزاند! پدر می‎گوید: چگونه چنین کرده‎اند؛ در حالی که نه می‎بینند و نه می‌شنوند؟! ابراهیم (ع) هوشمندانه پاسخ می‎دهد: پدر جان! چگونه چیزی را می‌پرستی که نه می‎بیند و نه می‎شنود؟!»

قرآن هم در جا‌های مختلف مثل آیه ۷۴ سوره انعام، آیه ۱۱۴ سوره توبه، آیه ۴۲ تا ۵۰ سوره مریم و ... گفتگو‌های چالشی ابراهیم (ع) با پدرش را روایت می‎کند و پدر او را بت‎پرست (سوره شعرا آیات ۷۰ و ۷۱)، گمراه (سوره انعام آیه ۷۴) و دشمن خدا (سوره توبه آیه ۱۱۴۵) می‎داند. اما یک بار هم در سوره انعام آیه ۷۴ پدر ابراهیم را «آزر» می‎خواند که همین باعث اختلاف نظر میان پژوهشگران شده است.
برخی آزر را نه پدر ابراهیم (ع)، که بت‎پرستی سرشناس می‎خوانند که ابراهیم (ع) او را از این کار باز می‎دارد و برخی او را همان «الیعازر»، پیش‎کار ابراهیم (ع) می‎خوانند. عده‎ای، چون علامه طباطبایی نیز با توجه به تفاوت دو اصطلاح «اب» و «والد» اولی را به معنای مجازی و دومی را به معنای حقیقی در نظر می‎گیرند.
همچنین در تلمود برای مادر ابراهیم (ع) نام‎هایی، چون «آماتلای»، «املیه»، «یونا»، «عوشا» و ... گزارش شده است، او را زنی پارسا و مومن خوانده‎اند.

ابراهیم (ع) در میان اهل کتاب
کلام عهد عتیق درباره ابراهیم (ع) از باب دوازده کتاب پیدایش و با وعده الهی به او برای برکت یافتن خاندانش آغاز می‎شود. این وعده مکرر، نشان‎دهنده اهمیت جایگاه خاندان ابراهیم (ع) است. خدا و فرشتگان الهی، در خواب و بیداری بار‌ها بر او آشکار می‎شوند و با او گفتگو می‎کنند.
خدا با او پیمان می‎بندد و او را از رویداد‌های آینده آگاه می‌سازد. ابراهیم (ع) به خدا اعتماد می‎کند و خدا از او خشنود می‎شود و او را به دوستی می‎پذیرد. ابراهیم (ع) دو بار با خدا گفتگو می‎کند و از او می‎خواهد تا از کیفر گناهکاران چشم‎پوشی کند.
خدا یک بار درخواست او را می‎پذیرد. ایمان به وعده الهی، آرامش‎خواهی و آشتی‎جویی، دلاوری و جنگاوری، درستکاری، میانجیگری و آمرزش‎خواهی برای گناهکاران و دریغ نورزیدن از دستور‌های الهی از ویژگی‎های این پیامبر بزرگ در کتاب مقدس است. بطور کلی چهره ابراهیم (ع) در آیین یهود بسیار درخشان است.

در عهد جدید (انجیل) و در میان مسیحیان نیز ابراهیم (ع) جایگاهی بلند دارد. در عهد جدید، ۷۲ بار از ابراهیم یاد می‎شود. در دو گزارش انجیلی از پدران عیسی (ع) نام ابراهیم (ع) به چشم می‏خورد. در بخش‎های زیادی از عهد جدید، به پیمان خدا با ابراهیم (ع) اشاره می‎شود و بر جایگاه او به عنوان دوست خدا تاکید می‎شود.
پولس قدیس، ابراهیم (ع) را الگوی آرمانی از ایمان می‎داند. در بخش دیگری از عهد جدید، افزون بر ایمان ابراهیم (ع) کردار او الگوی همه مومنان به شمار می‎آید. بنابراین در اندیشه مسیحی، ابراهیم نمونه ایمان و پدر همه مومنان است.

ابراهیم (ع) در قرآن
در قرآن کریم، ۷۹ بار از ابراهیم (ع) یاد می‎‏شود که بعد از نام موسی (ع) بیشترین است. قرآن، ابراهیم (ع) را پیشوای مردم (آیه ۱۲۴ سوره بقره)، بناکننده خانه خدا (آیات ۱۲۵ و ۱۲۷ سوره بقره)، دوست خدا (آیه ۱۲۵ سوره نسا)، بنده خدا (آیه ۴۵ سوره ص)، راستگو (آیه ۴۱ سوره مریم)، الگوی نیکی (آیه ۴ سوره ممتحنه) و ... می‎نامد و در آیه ۱۰۹ سوره صافات به او سلام و درود می‎فرستد.
در قرآن داستان موحد شدن ابراهیم (ع)، درگیری‎اش با پدر و مردم قومش بر سر پرستش بت‎ها، مخالفتش با خدا بودن نمرود، شکستن بت‎ها و سردشدن آتش بر او، دیدارش با فرشتگان الهی و شفاعتش برای مردم سدوم روایت می‎شود. همچنین سوره چهاردم قرآن کریم به نام ابراهیم (ع) است و این سوره به داستان ساختن خانه خدا به دست ابراهیم و تلاش پیامبران (ع) برای دعوت مردم به یگانه‌پرستی اختصاص دارد.

جمع خرد و ایمان
ابراهیم (ع) خردورزانه و آگاهانه خدای احد و واحد را پرستش می‎کند. او پس از چالش با پدر، در حالی که چهارده سال بیشتر ندارد، بت‎های ساخته شده به دست او را می‎شکند. در آیه ۸۰ سوره انعام، صراحتا از استدلال‎ورزی ابراهیم (ع) سخن به میان‎ می‎آید: «و قومش با او به ستیزه پرداختند گفت: آیا با من درباره خدا محاجه می‎کنید و حال آنکه او مرا راهنمایی کرده است و من از آنچه شریک او می‌سازید بیمی ندارم مگر آنکه پروردگارم چیزی بخواهد علم پروردگارم به هر چیزی احاطه یافته است پس آیا متذکر نمی‎شوید» (ترجمه فولادوند).
در مقطعی دیگر، او را دستگیر و به دربار نمرود، پادشاه بین‎النهرین می‎برند. نمرود از او می‎پرسد: مگر نمی‎دانی که من خدا و فرمانروای آسمان و زمین هستم؟ ابراهیم (ع) پاسخ می‌دهد: اگر چنین است، چرا دستور نمی‎دهی تا خورشید از غرب طلوع کند؟ چرا نمی‎گویی من در دل چه دارم و فردا چه خواهم ساخت؟
چرا پدر خود را از مرگ نجات نمی‎دهی؟ نمرود از پاسخ به سوال‎ها باز می‎ماند و برای کیفر او دستور فراهم کردن آتشی بزرگ می‎دهد، اما خدا او را از آتش نجات می‎دهد. خردورزی ابراهیم (ع) از سوی متفکران و اندیشمندان نیز مورد اذعان واقع شده است.
موسی بن ‎میمون اندیشمند و فیلسوف بزرگ یهودی، ابراهیم (ع) را نخستین کسی می‎داند که بر پایه عقل و خرد، به وجود خدای یگانه ایمان می‎آورد و هلوی فیلسوف و شاعر یهودی قرن یازدهم، تعبیر «خدای ارسطو» را جایگزین «خدای ابراهیم» می‎کند. در عصر جدید نیز فلاسفه‎ای، چون سورن کرکگور دانمارکی در قرن نوزدهم، و ژان پل سارتر و ژاک دریدا، فیلسوفان فرانسوی نیز درباره حضرت ابراهیم (ع) سخن رانده‏اند.
نقطه تمرکز تامل کرکگور درباره ابراهیم (ع) به داستان دستور الهی برای قربانی کردن فرزندش اختصاص دارد. خدا از ابراهیم (ع) می‏‎خواهد که یگانه پسرش را قربانی کند. کرکگور با بسط و شرح این داستان در کتاب مشهورش «ترس و لرز» موضوع ایمان ابراهیم (ع) را محور بحث قرار می‌دهد.
او نتیجه می‎گیرد که اطاعت محض ابراهیم (ع) از فرمان الهی «جهش ایمان» است. سارتر، در این داستان به دشواری تصمیم انسان در زندگی برای پذیرش سرنوشت خویش اشاره می‎کند. از نظر سارتر، ما به تنهایی بر لبه آزادی خویش ایستاده‎ایم و یگانه مسوول اعمال خویشتن هستیم، مسوولیتی که از دید او هسته اندیشه اگزیستانسیال است.

قربانی کردن فرزند، ایثار و ایمان
واپسین و مشهورترین واقعه زندگی ابراهیم (ع)، ماجرای قربانی کردن فرزندش است. قرآن کریم، در آیات ۱۰۰ تا ۱۱۳ سوره صافات به این ماجرا اشاره می‎کند: «پس او را به پسری بردبار مژده دادیم (۱۰۱) و وقتی با او به جایگاه سعی رسید گفت‌ای پسرک من، من در خواب [چنین]می‎بینم که تو را سر می‎برم پس ببین چه به نظرت می‎آید.
گفت:‌ای پدر من آنچه را ماموری بکن ان‎شاءالله مرا از شکیبایان خواهی یافت (۱۰۲) پس وقتی هر دو تن در دادند [و همدیگر را بدرود گفتند]و [پسر]را به پیشانی بر خاک افکند (۱۰۳) او را ندا دادیم که‌ای ابراهیم [۱۰۴]رویا [خود]را حقیقت بخشیدی ما نیکوکاران را چنین پاداش می‎دهیم (۱۰۵) راستی که این همان آزمایش آشکار بود (۱۰۶) و او را در ازای قربانی بزرگی بازرهانیدیم (۱۰۷) و در [میان]آیندگان برای او [آوازه نیک]به جای گذاشتیم (۱۰۸) درود بر ابراهیم (۱۰۹)» (ترجمه محمد مهدی فولادوند).
عموم مسلمانان این قربانی را اسماعیل (ع) پسر ابراهیم (ع) از همسر دومش هاجر می‎‏دانند، در حالی که اکثر اهل کتاب این داستان را درباره اسحاق (ع)، پسر دوم ابراهیم از همسر نخست او یعنی سارا می‏دانند. قرآن کریم، چنان که خواندیم، نام قربانی را به میان نمی‎آورد. سید روح‎اله شفیعی، پژوهشگر علوم قرآنی، در کتاب ارزنده «خاندان پیامبران در کتاب مقدس و قرآن» (دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۹۵)
همسو با ابن‎عاشور مفسر تونسی قرآن و نویسنده تفسیر «التحریر و التنویر»، عدم ذکر نام قربانی را نشانگر سوگیری کلی قرآن برای پرهیز از اختلاف‎افکنی میان مومنان تلقی می‎کند و معتقد است که باید به پیام اصلی این داستان توجه کرد که همانا ایمان ابراهیم (ع) و فرزندش به خدا و سربلندی خاندان ابراهیم (ع) از آزمون الهی است.
نکته مهم در داستان ابراهیم (ع) و قربانی کردن فرزند، واکنش متفاوت و نامعهود این پیامبر اولوالعزم به این فرمان است. ابراهیم (ع) آن طور که خواندیم، شخصیتی سخت عقلانی و اهل استدلال است و هم با خدا و هم با بندگان او به گفتگو و استدلال‎ورزی می‎پردازد.
مثلا در آیه ۲۶۰ سوره بقره می‎خوانیم که برای آرامش دل (اطمینان قلب) از خدا می‎‏خواهد زنده شدن مردگان را به او نشان دهد و خدا نیز از او می‎خواهد: «چهار پرنده برگیر، و آن‌ها را پیش خود، ریزریز گردان؛ سپس بر هر کوهی پاره‎ای از آن‌ها را قرار ده؛ آنگاه آن‌ها را فراخوان، شتابان به سوی تو می‎آیند».
اما همین ابراهیم (ع) وقتی در رویا حدس می‎زند که خدا از او می‎خواهد عزیزترین موجود زندگی‎اش یعنی یگانه پسرش را ذبح کند، لحظه‎ای تردید نمی‎کند و فرزندش را به قربانگاه می‌برد. یعنی به تعبیر آقای شفیعی، جایی که سخن از متعلقات خود ابراهیم (ع) به میان می‎آید، او، اما و اگر نمی‎کند و همه‌چیز را فدای معبود می‎کند. بی‎دلیل نیست که خدا بر او درود می‎فرستد و او را دوست و یار خود خطاب می‎کند.

منبع: خاندان پیامبران در کتاب مقدس و قرآن نوشته روح‌اله شفیعی
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید