عاقبت نقشه دختر جوان برای خرید جهیزیه

عاقبت نقشه دختر جوان برای خرید جهیزیه

من را داخل اتاق کردند و در را بستند. کامران ادعا کرد شوهر من است و به‌سمت ساسان حمله کرد و گفت: او چرا با من قرار گذاشته است. من تمام مدت در اتاق بودم و نمی‌دانستم که پول گرفتند یا ساسان را کتک زدند.

کد خبر : ۷۲۹۴۹
بازدید : ۱۱۶۹۲
آدم ربایی برای خرید جهیزیه
دختر جوانی که برای تهیه جهیزیه با همکاری دو پسر اقدام به آدم‌ربایی کرده بود، وقتی در دادگاه حاضر شد، جزئیات را توضیح داد و بی‌پولی را انگیزه خود برای ارتکاب جرم عنوان کرد.
مردی یک سال قبل به مأموران پلیس در شمال تهران مراجعه کرد و مدعی شد از سوی سه نفر که یکی از آن‌ها دختری جوان است، ربوده شده بود. این مرد گفت: دختر جوان من را اغفال کرد و به خانه‌ای کشاند و در آنجا دو مرد از من صد میلیون تومان سرقت کردند و مرا مورد ضرب و جرح هم قرار دادند.

مأموران در تحقیقات انجام‌شده و با توجه به نشانه‌هایی که این مرد داده بود، متوجه شدند یکی از آدم‌ربایان قبلا برای شاکی کار می‌کرده است. این در حالی بود که هم‌زمان مأموران دختر جوان را نیز شناسایی و بازداشت کردند.

در ابتدا نریمان، طراح این نقشه آدم‌ربایی که با شاکی آشنایی داشت، مورد بازجویی قرار گرفت. او گفت: من به دلیل اختلافی که با ساسان، شاکی پرونده، داشتم او را به خانه خودم کشاندم تا بتوانم پولم را بگیرم. من او را ندزدیدم و ادعای آدم‌ربایی درست نیست.

در ادامه کیانا، دختر جوان که متهم به مشارکت در این آدم‌ربایی بود، در بازجویی‌ها گفت: من اصلا قصد آدم‌ربایی نداشتم و نمی‌خواستم کسی را بدزدم. به من گفتند قصد دارند از ساسان نقطه ضعف پیدا کنند و از من کمک خواستند.

متهم سوم نیز در بازجویی‌ها اتهام آدم‌ربایی را رد کرد. با توجه به مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه سه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد و در ادامه شاکی در جایگاه حاضر شد. او یک‌بار دیگر توضیح داد که چطور او را به خانه‌ای کشاندند و پول‌هایش را سرقت کردند. او برای متهمان درخواست اشد مجازات را کرد.

سپس دو جوانی که در این آدم‌ربایی نقش داشتند، صحبت و دفاعیات خود را مطرح کردند. وقتی نوبت به کیانا رسید، او گفت: من نه قصد آدم‌ربایی داشتم و نه اینکه می‌دانستم چرا می‌خواهند ساسان را بدزدند. عقد کرده بودم و برای اینکه بتوانم جهیزیه تهیه کنم، به پول احتیاج داشتم.
پشتوانه‌ای هم نداشتم که از من حمایت شود و مثلا اینکه بگویم پدر و مادرم برایم جهیزیه می‌خرند. کادو‌هایی را که برای عقد گرفته بودم، آماده کردم که بفروشم، اما باز هم کم بود. از یکی از دوستانم کمک خواستم و به او گفتم می‌خواهم جهیزیه بخرم و ۴۰ میلیون تومان پول لازم دارم. از او قرض خواستم، اما گفت: چنین پولی ندارد که به من بدهد. چند روز بعد به من گفت: با برادرش صحبت کرده و او حاضر است در قبال کاری، پول را به من قرض بدهد.
پرسیدم چه کاری، گفت: باید حضوری توضیح دهد. نریمان، برادر دوستم، با من تماس گرفت و قرار حضوری گذاشتیم. گفت: صاحب‌کارش او را به‌خاطر اینکه به دختری شماره داده اخراج کرده است. نریمان از من خواست که آن مرد را اغفال کنم تا به قول خودش نقطع ضعفی از او داشته باشد و بتواند دوباره سر کارش برگردد.

این متهم ادامه داد: من پیشنهاد نریمان را قبول کردم. ساسان مغازه میوه‌فروشی داشت و میوه‌های لاکچری می‌فروخت. به آنجا رفتم و نام میوه‌ای را گفتم. او گفت: میوه را حالا ندارد و بعد می‌آورد. شماره تماسش را به من داد و من چند روز بعد با او تماس گرفتم و بعد دوباره به مغازه رفتم. بار دومی که رفتم شماره من را گرفت و گفت: خودش هر وقت میوه‌ها آماده شد، خبرم می‌کند.
بعد یکی، دو بار پیامکی با هم در ارتباط بودیم. من کاری کردم که او از من خوشش آمد. مرا به یک کافه دعوت کرد و با هم چند ساعتی گفتگو کردیم. در این مدت هم نگفته بودم متأهل هستم. من در این مدت همه‌چیز را درباره نقشه‌مان به نریمان می‌گفتم.
تا اینکه نریمان به من گفت: ساسان را به یک سفرخانه سنتی بکشانم. ساسان قبول نکرد به آن سفره‌خانه برویم و نقشه نریمان با شکست مواجه شد و او به‌ناچار نقشه را تغییر داد. به من گفت: هرطور شده او را به خانه بکشانم.

این‌گونه بود که ساسان را به خانه نریمان کشاندم. او میوه‌ها را هم با خودش آورده بود. وارد خانه شدیم من به اتاق رفتم منتظر بودم که نریمان و دوستش کامران بیایند. وقتی آن‌ها وارد شدند، شروع به دعوا کردند.
من را داخل اتاق کردند و در را بستند. کامران ادعا کرد شوهر من است و به‌سمت ساسان حمله کرد و گفت: او چرا با من قرار گذاشته است. من تمام مدت در اتاق بودم و نمی‌دانستم که پول گرفتند یا ساسان را کتک زدند.
بعد از اینکه همه‌چیز تمام شد و من به خانه خودم رفتم، فردای آن روز نریمان با من تماس گرفت و ۴۰ میلیون تومان قرض داد و قرار بود بعد از عروسی با کادو‌های عروسی پول را برگردانم. من هم پول را قبول کردم. من پولی بابت این کار نگرفتم و در جرمی که پسران مرتکب شدند، نقشی نداشتم.

متهم همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا هنوز با همسرش زندگی می‌کند، گفت: ما هنوز نتوانستیم عروسی کنیم و در مرحله عقد هستیم، اما شوهرم وقتی فهمید برای چه این کار را کردم، من را بخشید.

قضات با پایان جلسه دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید