همسرم را کشتم به خاطر حرف مردم

همسرم را کشتم به خاطر حرف مردم

همسرم با عصبانیت با من صحبت کرد. او حرف‌هایی زد که خیلی من را ناراحت کرد و گفت: دیگر به من ربطی ندارد او چطور زندگی می‌کند و می‌خواهد از من جدا شود. من که کنترلم را از دست داده بودم، با آجری که کنار در بود همسرم را زدم که باعث مرگش شد.

کد خبر : ۷۳۵۸۹
بازدید : ۱۴۷۲۴
به خاطر حرف مردم همسرم را کشتم
مرد بیمار که همسرش را به دلیل حرف‌هایی که پشت‌سرش زده می‌شد به قتل رساند، با رضایت اولیای‌دم از قصاص نجات پیدا کرد. این مرد که در زندان به سرطان خون مبتلا شده است، وقتی برای محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد، گفت: سه سال و چهار ماه قبل من همسرم را به قتل رساندم. من عاشق او بودم و تازه عقد کرده بودیم، اما مردم پشت‌سر زنم خیلی حرف می‌زدند و می‌گفتند او با فردی رابطه دارد.
من خیلی ناراحت می‌شدم. ما مدت‌ها بود سر این مسئله با هم درگیری داشتیم. یک روز قبل از حادثه یکی از نزدیکانم به من گفت: همسرم را با مردی در خیابان دیده است. از شنیدن این موضوع خیلی ناراحت شدم. روز حادثه در خانه در حال استراحت بودیم که سر این مسئله با همسرم صحبت کردم و گفتم نباید کاری کند که دیگران درباره‌اش این‌طور صحبت کنند.
جرو‌بحث بین ما بالا گرفت. همسرم با عصبانیت با من صحبت کرد. او حرف‌هایی زد که خیلی من را ناراحت کرد و گفت: دیگر به من ربطی ندارد او چطور زندگی می‌کند و می‌خواهد از من جدا شود. من که کنترلم را از دست داده بودم، با آجری که کنار در بود همسرم را زدم که باعث مرگش شد.

متهم در پاسخ به این سؤال که چرا آجر در خانه داشت، گفت: تکه‌ای آجر برای اینکه در بسته نشود کنار در اتاق گذاشته بودیم. دستم را انداختم و آن را برداشتم و به سر زنم کوبیدم. باور کنید نمی‌خواستم او را بکشم. متهم از سختی‌های زندگی در زندان گفت و از دادگاه خواست که در مجازاتش تخفیف قائل شود. او گفت: زمانی که بازداشت شدم یک کارگاه تولیدی داشتم و ۱۶ نفر در آن کارگاه کار می‌کردند و نان می‌خوردند.
من مردی ثروتمند بودم. با اینکه خیلی جوان بودم، اما پول زیادی داشتم و مرد موفقی بودم. با کاری که کردم، هم خودم را بدبخت کردم و هم خانواده‌ام سختی زیادی کشیدند و هم اینکه خانواده همسرم را سیاه‌پوش و بیچاره کردم. از همان ابتدای جوانی من مشکل کم‌خونی داشتم و دارو استفاده می‌کردم.
وقتی که زندانی شدم، بیماری‌ام پیشرفت کرد. دکتر زندان گفت: روند درمان در زندان امکان‌پذیر نیست و من هر دو ماه برای تزریق خون به خارج از زندان منتقل می‌شدم. دارو‌های خاصی هم می‌خوردم، اما باز هم بیماری‌ام تشدید شد. با هر سختی‌ای شده بود، به بیمارستان می‌رفتم و خون ترزیق می‌کردم.
آخرین‌باری که به بیمارستان رفتم، دکتر‌ها گفتند دیگر تزریق خون هم فایده‌ای ندارد و بیماری‌ام تشدید شده است. متهم که پوست و صورتی کاملا زرد داشت و ظاهرش نشان می‌داد بیماری خاصی دارد، ادامه داد: آخرین‌باری که پزشکان من را معاینه کردند گفتند به شیمی‌درمانی نیاز دارم و بیماری‌ام به سرطان خون تبدیل شده است.
در ادامه، وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: همه ما در جریان سختی‌های درمان در زندان هستیم. موکل من شرایط بسیار خاصی دارد و گاهی امکان اعزام به‌موقع از زندان به بیمارستان وجود ندارد، ضمن اینکه بیماری او بسیار سخت است و به مراقبت در خانه و بیمارستان نیاز دارد. بیماری او تبدیل به سرطان خون شده که سرطان خطرناکی است.
با توجه به اینکه موکل من سه سال و چهار ماه است که در زندان به‌سر می‌برد، درخواست دارم با آزادی او موافقت شود. با پایان جلسه دادگاه، قضات شعبه ۲ برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را به تحمل سه سال و چهار ماه حبس محکوم و متهم را در همان روز آزاد کردند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید