کنسرت یا مجلس سخنرانی؟
موزیسین هم ترجیحا باید این دردها را به زبان موسیقی بیان کند و اگر هنرمندی که قادر نباشد مسائل را به زبان موسیقی بیان کند یعنی به بیان خود دست پیدا نکرده است، بهویژه در کنسرت آوازی.
کد خبر :
۷۴۳۸۹
بازدید :
۷۵۶۸
نیره خادمی | محمد معتمدی شب جمعه نخستین اجرا از مجموعه کنسرتهای «حالا که میروی» را با حمایت مرکز موسیقی «ماوا» از مراکز هنری زیرمجموعه سازمان هنری، رسانهای «اوج» به روی صحنه برد؛ کنسرتی که بسیار متفاوتتر از کنسرتهای دیگر این خواننده برگزار شد.
او در این اجرا که در سالن وزارت کشور برگزار شد، دست بر روی مسائل و مشکلات اجتماعی گذاشت. معتمدی از تلاشهایش برای برگزاری کنسرت در مشهد گفت و حتی از طرحی صحبت کرد که برای حمایت از کودکان بدسرپرست دارد.
البته که همه افراد جامعه به سهم خود حق صحبت را درباره مسائل اجتماعی دارند، اما بحث این گزارش جریانی است که بهتازگی در کنسرتها رواج یافته است؛ اینکه مثلا کنسرتی که مخاطبان برای شنیدنش بلیت خریدهاند، میشود جایی برای بیان صحبتهای طولانی. آیا اساسا صحبتهای طولانی و مطرحکردن این موضوعات در میانههای یک کنسرت سنتی، پاپ یا تلفیقی منطقی است؟
هنرمند دردهای جامعه را با هنر فریاد میزند
جامعه ما در سالهای گذشته با مشکلات و مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی روبهرو بوده است و در این شرایط هنرمندان به دلیل حساسیتی که به دنیای اطراف خود دارند، یکی از نخستین گروههایی هستند که به ماجراها واکنش نشان میدهند.
کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده جوان ایرانی، هم تقریبا همین اعتقاد را دارد؛ اگر چه برای آن شرط و شروطی هم قایل است: «اینکه هنرمند در ارتباط مستقیم با جامعه باشد، بسیار پسندیده است؛ چون هنرمند بازگوکننده دردها، شادیها، غم و آرزوهای همه مردم زمان خود است، اما هنرمند با زبان هنر حرف میزند؛ بنابراین معتقدم موزیسین هم ترجیحا باید این دردها را به زبان موسیقی بیان کند و اگر هنرمندی که قادر نباشد مسائل را به زبان موسیقی بیان کند یعنی به بیان خود دست پیدا نکرده است، بهویژه در کنسرت آوازی.»
او از خوانندگان قدیمی ایرانی ازجمله تاج اصفهانی، اقبال آذر و بنان یاد کرد که به مناسبخوانی شهره بودند و با کلام زیبای شعر، حرف و سخن خود را درباره وقایع روزگار بیان میکردند؛ نه اینکه در کنسرت برای مردم سخنرانی کنند: «در کنسرتهایی که در دنیا برگزار میشود هم کمتر دیدهام که خواننده صحبتهای طولانی را در میانه کنسرت بگنجاند.
آنها هم اغلب از شعرا و آهنگسازان کمک میگیرند تا از طریق هنر حرف خود را بزنند.» ساکت هم مثل شاهین فرهت معتقد است که تفاوتی ندارد کنسرت پاپ، سنتی یا تلفیقی باشد: «کنسرت ممکن است در محتوا، شکل و احساس اجرا متفاوت باشد، اما در کلیت آن تفاوتی نیست.
مخاطب برای گوشکردن موسیقی و جلاخوردن روحش به کنسرت میآید، البته که بیان سخنان و جملات کوتاه اشکالی ندارد. برای من هم پیش آمده است که بعد از فوت هنرمندی در کنسرت چند جملهای بیان کردهام یا حتی خواستهام که به احترامش یک دقیقه سکوت کنند و بایستند.»
البته شاهین فرهت، آهنگساز مطرح ایرانی هم میگوید که هر کنسرتی در هر ژانر از موسیقی که باشد فقط باید به موسیقی بپردازد: «در کشورهای دیگر دنیا حتی درباره برنامه کنسرت و قطعهها هم صحبت نمیشود؛ چون همه این موارد در بروشورها چاپ شده است.
اینکه بپرسیم چرا نباید در کنسرت خواننده صحبت کند مثل این است که بپرسیم چرا در نان سنگک از عدس استفاده نمیکنیم؟ بنابراین در سالن کنسرت فقط باید موسیقی جاری باشد. اما ممکن است شما برای کنسرت خود نشست خبری برگزار کنید یا صحبت از میزگرد باشد که در این شرایط، وضع فرق میکند و شما میتوانید درباره مسائل مختلف اظهارنظر کنید.»
کنسرت آداب و فرهنگ خاص خود را دارد
سامان احتشامی، آهنگساز و نوازنده پیانو نگاه مثبتی به این اتفاقات و حرفها در جریان کنسرت دارد: «هیچ اشکالی ندارد که خواننده به صورت رودررو درباره مسائل روز جامعه با مخاطب خود صحبت کند.» او میگوید که ما چند نوع کنسرت داریم؛ کنسرتی که مردم خیلی ساکت در سالن نشستهاند و هیچکس از جایش تکان نمیخورد. در برخی کنسرتها مخاطبان فقط بعد از قطعهای میتوانند تشویق کنند و در برخی دیگر هم مخاطب راحتتر است.»
سامان احتشامی معتقد است که هر کنسرتی آداب و فرهنگ خاص خود را دارد: «در دورههای گذشته نمیپسندیدند که خواننده در میان کنسرت صحبت کند، اما این روزها ما بیشتر به سمت کنسرتهای پاپ موزیک رفتهایم و موسیقی که این روزها اجرا میشود، برای مردم بیشتر جنبه سرگرمی دارد، حتی ممکن است نیمی از اجرا با کامپیوتر پخش شود و ٥٠درصد آن موسیقی زنده باشد.» البته که در موسیقی بینالمللی اتفاقاتی از این دست، بسیار عادی است و نمونههای زیادی هم دارد.
در سال ١٩٩٠ راجر واترز به مناسبت گرامیداشت تخریب دیوار برلین کنسرت دیوار برلین را در شهر برلین برگزار کرد و صحبتهایی هم در اینباره داشت یا مثلا گروه بیتلز که در یکی از اجراهای خود در حمایت از سیاهان حدود ٣٠دقیقه در دفاع از آنها صحبت کردند. با وجود این، احتشامی میگوید که ایران را نباید با هیچ کشور دیگری مقایسه کرد، چون هرگز اتفاقاتی که در کنسرتهای بینالمللی میافتد، در ایران قابل اجرا نیست.
از طرح حمایت از کودکان تا «آمریکن راست پنجگاه»
البته که صحبتهای محمد معتمدی در این کنسرت نکات قابل تأملی دارد، مثل آنجایی که گفته است: «بنده هنوز در باک اتومبیلم از بنزین ۱۰۰۰ تومانی چیزی باقی مانده بود که خودم را به اجرا رساندم، اما قطعا بسیاری از شما امشب با باک ۳هزار تومانی اینچنین با انرژی در تالار وزارت کشور حضور پیدا کردید که این برای من بسیار ارزشمند است!»
او درجای دیگر از تلاشهایش برای برگزاری کنسرت در شهر مشهد صحبت کرده است؛ کنسرت برگزاری آن خیلی هم دور از انتظار نیست، بهویژه اگر آن اجرا هم با حمایت مرکز موسیقی «ماوا» از مراکز هنری زیرمجموعه سازمان هنری، رسانهای «اوج» باشد.
بعد از اجرای این قطعات گفت: «حدود دوسال است که در تلاشم شرایطی فراهم شود تا بتوانیم در شهر مشهد نیز کنسرت برگزار کنیم، حتی در پروژه قبلی نیز تلاشهایی در این زمینه صورت گرفت، اما متأسفانه نشد. البته در این مدت اجراهایی در قالب همایش و سمینار پیشروی مخاطبان عزیز مشهدی قرار گرفت. به هرحال همه عوامل این گروه و مجموعه بر این باورند که شهری عزیز، چون مشهد که نور چشم مردم ایران است، میتواند میزبان اجراهای موسیقایی باشد که معیارهای لازم برای اجرا در این مکان دارد.
به هر ترتیب امید این است که تا آخرسال هم بتوانیم این کنسرت را در مشهد نیز برگزار کنیم که امیدوارم این شرایط با یاری همه مدیران و دستاندرکاران مهیا شود.» او در بخش دیگری از طرحی برای حمایت از کودکان بدسرپرست صحبت کرد: «در ایام قدیم که اینترنت وصل بود، ما به واسطه فضای مجازی و آشنایی با یک دوست عزیز، فردی را پیدا کردیم که در اتوبان امام رضا (ع) درشرایط بسیار بد و غمانگیزی زندگی میکرد.
او در محلهای زندگی میکرد که نامش بر خلاف مکانش «غنیآباد» بود و من از همان زمان بود که تصمیم گرفتم در آینده که اینترنت وصل شد، قراری با شما بگذاریم که در حمایت از بچههای بیسرپرست و بدسرپرست کارهایی را انجام دهیم که از آن جمله میتوان به راهاندازی یک کارگاه بستهبندی حبوبات و مواردی از این دست اشاره کرد که بتوان در این چارچوب هزینه تحصیل این عزیزان نیز تأمین شود.»
یکی از نکات جالب سخنان محمد معتمدی هم درباره قطعه «غم پنهان» بود. او در توضیح این قطعه که آهنگسازی آن برعهده خودش بوده است، گفت: «تلاش کردم این ترانه را در دستگاه «راست پنجگاه» بگنجانم که خودم آن را «آمریکن راست پنجگاه» مینامم؛ چراکه درنهایت به نوعی از موسیقی رسید که به موسیقی جَز نیست نزدیک شد و خودم هم نفهمیدم چه شد؟ اما به هرحال آن را برای اولینبار برای شما اجرا میکنیم.»
۰