تابوشکنیهای خبری چگونه شکل میگیرد؟
رسانه برای کار در موقعیت بحران باید از قبل برنامهریزی کرده باشد. ممکن است برای یک مورد، چند برنامهریزی و جریان برنامه خبری لازم باشد. باید یاد بگیریم در فرصتهایی که از قبل داریم، برنامه کار را آماده کنیم.
کد خبر :
۷۴۹۴۵
بازدید :
۴۴۰۶
امیر هاتفینیا | «در زمینلرزه رودبار و منجیل جزو نخستین خبرنگارانی بودم که در همان ساعتهای اول وقوع زمینلرزه، خود را به منطقه رساندم؛ آنقدر سریع که فردای روز حادثه روزنامهها نوشتند: خبرنگاران زودتر از امدادگران در منطقه حاضر شدند.
نکتهای در این میان وجود داشت: نهادهای امدادرسان آمار طول و عرض تونلها را هم نداشتند. در اولین تونل قزوین به سمت رشت در روز دوم پس از زلزله لودر فرستاده بودند که روی تریلی قرار گرفته بود و باعث شد تریلی در دهانه تونل گیر کند.»
اینها را «رئوف پیشدار» میگوید؛ فردی که ٤٠سال کار خبری در کارنامه خود دارد و در حوادث مختلف داخلی و بینالمللی حضور داشته است. او با آغاز جنگ هشتساله بهعنوان خبرنگار در مناطق جنگی حاضر شد. پس از آن، وقتی رژیم صهیونیستی لبنان را اشغال کرد، برای دورهای به لبنان رفت و بعدها با ورود آمریکا به افغانستان در این کشور حاضر شد.
پیشدار حوادث و رویدادهای بسیاری را پوشش خبری داده است که میتوان به زمینلرزه منجیل و رودبار و زمینلرزه بم ١٣٨٥ اشاره کرد. این روزنامهنگار که سالها سردبیر ایرنا بوده، در حال تدریس روزنامهنگاری در دانشگاه است.
پیشدار تابوشکنیهای خبری بسیاری را هم به نام خود ثبت کرده است: «در زلزله رودبار خبری نوشتم که مورد توجه قرار گرفت: در کنار نیاز آسیبدیدگان به نان، آب و کنسرو به نیازهای بهداشتی زنان هم اشاره کردم. نخستینبار بود که چنین خبری منتشر میشد.»
آقای پیشدار؛ شما در بحرانها و حوادث مهم داخلی و بینالمللی حضور داشتهاید. از نظر شما رسانه چطور میتواند در بحران عملکرد موثری داشته باشد؟
رسانه برای کار در موقعیت بحران باید از قبل برنامهریزی کرده باشد. ممکن است برای یک مورد، چند برنامهریزی و جریان برنامه خبری لازم باشد. باید یاد بگیریم در فرصتهایی که از قبل داریم، برنامه کار را آماده کنیم.
آقای پیشدار؛ شما در بحرانها و حوادث مهم داخلی و بینالمللی حضور داشتهاید. از نظر شما رسانه چطور میتواند در بحران عملکرد موثری داشته باشد؟
رسانه برای کار در موقعیت بحران باید از قبل برنامهریزی کرده باشد. ممکن است برای یک مورد، چند برنامهریزی و جریان برنامه خبری لازم باشد. باید یاد بگیریم در فرصتهایی که از قبل داریم، برنامه کار را آماده کنیم.
در این برنامه باید همه ملاحظات رسانه در تمام ابعاد خود لحاظ شود. این برنامهها باید با توجه به عواملی که بر کار رسانه اثر میگذارد، آماده شود. به این شکل، افراد هنگام بحران شروع به برنامهریزی نمیکنند و سراسیمه تصمیم نمیگیرند. در این برنامهها همه ملاحظات را باید دید: جمعیت، جنسیت و ...
فکر میکنید این آمار بهراحتی در اختیار نهادهای مرتبط قرار میگیرد؟ چون ما معمولا در لحظات اولیه دچار آشفتگی میشویم؛ آشفتگیای که بخشی از آن به نداشتن آمار درست برمیگردد.
این اطلاعات باید در اختیار نهادهای امدادرسان باشد. در زمینلرزه رودبار و منجیل جزو نخستین خبرنگارانی بودم که در همان ساعتهای اول وقوع زمینلرزه، خود را به منطقه رساندم؛ آنقدر سریع که فردای روز حادثه روزنامهها نوشتند: خبرنگاران زودتر از امدادگران در منطقه حاضر شدند.
این حضور و کار خبری در منطقه ٤٠ روز ادامه یافت. نکتهای در این میان وجود داشت: نهادهای امدادرسان آمار طول و عرض تونلها را هم نداشتند. در اولین تونل قزوین به سمت رشت در روز دوم پس از زلزله لودر فرستاده بودند که روی تریلی قرار گرفته بود و باعث شد تریلی در دهانه تونل گیر کند. در برنامههایمان باید آمار کامل داشته باشیم. این یک تکلیف است.
معضل دیگری که در این میان وجود دارد، بیتوجهی به مستندسازی است. ما حتی در مناطقی که بحرانخیز است و حادثههای مختلفی از سر گذرانده هم اطلاعات مستندِ قابل توجه نداریم. مثلا مشخص نیست در منطقهای که دچار حادثه شده، پیش از این چه حوادثی و در چه گسترهای اتفاق افتاده و چه ابعادی داشته است. ما در این زمینه کارهای تدوینشده مشخص و با جزئیات نداریم. فکر میکنم تکیه بیش از حد بر کار هیجانی باعث شده از این امر مهم غافل شویم.
همینطور است. متاسفانه بیشتر کار احساسی و هیجانی انجام میدهیم. برای همین در روزهای ابتدایی حادثه شاهد کمکهای بسیاری هستیم و موارد دیگر به فراموشی سپرده میشود. در زلزله رودبار و منجیل خبری نوشتم که مورد توجه قرار گرفت. آن زمان تابوهای بسیاری در کشور داشتیم.
در خبرهایی که تنظیم میکردم، در کنار نیاز به نان، آب و کنسرو به نیازهای بهداشتی زنان هم اشاره کردم. زمان زلزله تعداد زیادی بچه باقی مانده بودند. ما در خبرهایمان نوشتیم اینها اسباببازی هم میخواهند. همه اینها نیاز به تمرین دارد؛ تمرینهای درونسازمانی که باید از قبل مورد توجه قرار گیرد؛ به این شکل در میدان عمل دستپاچه عمل نمیکنیم.
وقتی در خبر به نوار بهداشتی اشاره کردید، مخالفتی نشد؟
تابوشکنیهای خبریِ زیادی انجام دادهام. اولین خبری را هم که از دیده شدن ایدز منتشر شد، من منتشر کردم. یادم میآید مطلبی با عنوان «بیرودربایستی همه چیز درباره ایدز» را نوشتم که مورد توجه قرار گرفت.
رسانهنگاران همواره بر نقش موثر رسانه در مدیریت بحران تأکید کردهاند. میخواهم از شما بپرسم رسانهها در این حوزه چقدر موفق بودهاند؟
صراحتا میگویم که موفقیت کمی داشتهاند. ما مردم آموزشپذیری نیستیم. در این میان کادرسازی لازم است و روزنامهنگاری بحران نیاز به تجربه دارد.
روزنامهنگاری کار در لحظه است. باید آنقدر درک داشته باشیم که بدانیم در لحظه چه کاری انجام دهیم. کادرها را باید با توجه به ویژگیهای علمی، تجربی و حتی فیزیکی آنها دستهبندی کنیم. مثلا فردی که چابکنیست، نمیتواند در تیم بحران حضور پیدا کند؛ فردی که از نظر روحی آمادگی لازم را ندارد هم نمیتواند این کار را انجامدهد، البته دانش روزنامهنگاری هم مهم است.
خاطرهای را برای شما تعریف کنم. هواپیمای حامل خبرنگاران که سقوط کرد، دو نفر آن زمان در اتاق خبر ایرنا نشسته بودند و نوشتن خبر را به فردی سپردند که هواپیمای «سی١٣٠» را به صورت «٣٠-١٣٠» آن هم پس از تأخیر بسیار نوشته بود. این موارد نشان میدهد ما باید به دانش روزنامهنگاری تأکید کنیم.
در سالهای اخیر تغییری در مسئولیت رسانه در مدیریت بحران ایجاد شده است؟
دوره یکسری از نظریهها مثل «قطرهچکانی» به پایان رسیده و رسانه مسئولیت جدیتری پیدا کرده است. «دهکده جهانی» هم به پایان رسیده است. الان دوره «فرد-رسانه» است و همه آدمها رسانهاند و میتوانند به راحتی تولید گستردهای داشته باشند.
ما وارد فاز جدیدی شدهایم که به آن «بازار جهانی پیام» گفتهمیشود. رسانه باید روی بحث اعتمادسازی کار و وظیفه نهادها را بررسی و بر شفافسازی کارشان تأکید کند. اگر فردی در کشوری اروپایی به خیریه کمک برساند، بلافاصله در سیستم دیده میشود که او چقدر کمک کرده است و آن پول صرف چه موردی خواهد شد، این کار باعث اعتمادسازی میشود.
مهمترین نقش رسانه در بحران چیست؟
«همه آن را بگو»: تمام اتفاقی که افتاده را باید بگوییم. نباید مخاطب را طبقهبندی و بر آن مبنا خبر را منتشر کنیم.
«زود بگو»: الان دوره «فرد-رسانه» است و باید سریعا تولید خود را منتشر کنیم. «تازگی» در این میان خیلی مهم است.
«با صداقت بگو»: آن چیزی را که اتفاق افتاده است، روایت کنیم.
بخش عمدهای از کاری که رسانهها میتوانند انجام دهند، به پیش از بحران برمیگردد و آن آموزش سواد رسانهای است تا مردم بفهمند مسئولیتهایی دارند. باید به مردم آموزش داده شود. وقتی شهروند سواد رسانهای بالایی داشته باشد، هر خبری را باورنمیکند و مسئولیتپذیریِ بیشتری دارد.
برای رسانهها پیش از بحران، حین بحران و پس از بحران چه وظایفی را قائلید؟
در «پیش از بحران» لازم است بحث آمادگی را مطرح کنیم که شامل آموزش و شیوههای مختلف آن میشود. آگاهیرسانی هم مهم است، مردم باید بدانند چطور با بحران مواجه شوند.
در «حین بحران» نیاز به اطلاعات، امنیت و همبستگی است. امنیت مفهومی کلی است که گاهی تحتتأثیر رفتارهای احساسی قرار میگیرد و مخدوش میشود. قدم بعدی ما باید خبررسانی و دروازهبانی خبر و همراهسازی باشد. ما باید دروازهبانی مناسبی در بحران داشته باشیم.
در «پس از بحران» هم نیاز به پیگیری است. لازم است ما از مسئولان پاسخ بخواهیم و مطالبهگری و تحلیلگری داشته باشیم. در ادامه هم باید آرامشدهی کنیم، اما این نباید به معنای فراموشکردن باشد.
آقای پیشدار؛ برخی معتقدند در خبررسانی بحران هم میتوان به جنبههای سرگرمی دقتکرد. شما چقدر با این گزاره موافقید؟
این موضوع زمانی معنا پیدا میکند که بحث «آرامشدهی» مطرحاست. من کارنامه تلویزیون را در زمینلرزههایی که چندوقت پیش در تهران شاهد بودیم، موفق نمیدانم.
صداوسیما به جای آرامشدهی، مردم را نگرانتر کرد. خبرنگار آن به خیابان رفت و گزارش داد که ترافیک ایجاد شده و پمپبنزینها شلوغ است، در صورتی که باید آموزش داده میشد. این سبک از گزارشدهی باعث ایجاد دلهره بین مردم میشود. در بحران نباید به مردم اضافهبار تزریق کنیم. باید همان چیزی را که در خبر هست، بگوییم و دنبال حاشیه نرویم.
برخی از نیروهای امدادی معتقدند شبکههای اجتماعی در زلزله کرمانشاه، هم کمکرسان بودند و هم آسیبرسان. چگونه میتوان از این شبکهها برای مدیریت یکپارچه در کمکرسانی بهره برد؟ روزنامهنگاران چطور میتوانند نقش موثری در این شبکهها داشته باشند؟
در حال حاضر بخش مهمی از مرجعیت خبری از روی رسانههای جریان اصلی برداشته شده و به سمت رسانههایی رفته است که نظارتی روی آنها نیست. در فضای وب بهطورکلی باید ویژگیهای کار در آن فضا را شناخت. در فضای مجازی خبر خوانده نمیشود، خبر دیده میشود.
رسانهها باید به سمت کارهای چندرسانهای بروند. باید قابلیتهای فضای مجازی را با دقت بررسی کرد و اصل کاری هر رسانه را شناخت. در دنیای امروز موضوعی به نام فیلتر بیمعناست. در بحث فاجعه منا میدان را به سعودیها واگذار کردیم. میدانید چرا؟ چون توییتر و فیسبوک در ایران فیلتر بود.
به روزنامهنگاری موبایلی و آنلاین باید توجه شود. آیندهای که برای ما متصور است، روزنامهنگاری آنلاین است، البته روزنامهنگاری مکتوب جای خود را خواهد داشت، همانطور که مداد و کتاب ماندهاند. مردم از روزنامه چرایی و چگونگی را میخواهند.
«فِیکنیوزها» در زمان حادثه چقدر میتوانند نقش مخرب داشته باشند؟
«خبرجعلی»، خبری است که اطلاعات فریبنده را از منبعی به ظاهر موثق ارایه میدهد. وقتی سواد رسانهای پایین باشد، فِیکنیوزها به راحتی بازنشر میشوند. بین مردم و بعضی از نهادها فاصلهای هست، رسانهها میتوانند در پُرکردنِ این فاصله نقش ایفا کنند. باید توجه داشت که خبر جعلی باعث از بین رفتن اعتماد عمومی میشود و این یعنی خلل در روند کمکرسانی به آسیبدیدگان.
۰