با عادل فردوسیپور چه میشود کرد؟
عادل حتی همین روزها هم نمیخواهد بپذیرد فروغی «مهرهای» برای پروژه حذف او و ۹۰ از صداوسیما بود و نه «تصمیمگیرنده». همین تفکر، اما باعث شد به «روزهای روشن» پیشرو امیدوار بماند.
کد خبر :
۷۵۰۷۹
بازدید :
۶۹۹۶
سجاد فیروزی | «با عادل فردوسیپور چه میشود کرد؟» این شاید یکی از سؤالات هرروزهای است که مسئولان صداوسیما و البته در رأس آن، مسئولان شبکه ۳ سیما از خودشان میپرسند. مجری محبوبی که تمام دوشنبههای معمولی هفتههای سال را گاها تبدیل به یکی از خاطرهانگیزترین دوشنبهها میکرد، حالا خیلیوقت است جلوی دوربین و در قاب سیما جایی ندارد؛ دقیقتر، از زمانی که علی فروغی، رئیس پیشین بسیج صداوسیما، زمام امور در شبکه ۳ را به دست گرفت.
عادل، دلگرم به پیشینه برنامه و البته محبوبیت مردمیاش تصور میکرد فروغی هم یکی از همان «جوان»هایی است که چندروزی برای سرزبانافتادن نامش آمده و میرود، تلاش کرد اسب یکهتازش را تازیانه بزند و زیر بار حرفی که تصور میکرد «زور» است و جنبه «بلهقربانگویی» دارد نرود.
دستآخر، اما برخلاف تصور عادل، برخلاف تصور مشاوران و البته دوستان رسانهایاش، تیغ علی فروغی برندهتر از تمام سالهای دهه اخیر ظاهر شد و برنامه «۹۰»، پرمخاطبترین برنامه سیما را قیچی کرد. عادل که به اشتباه تصور میکرد فروغی «عامل اصلی» است، فکرش را هم نمیکرد دوریاش از سیما اینقدر طولانی شود. او که به خیالش فقط با علی فروغی و نه یک جریان از قبل برنامهریزیشده، روبهرو شده، تلاش کرد حرفی نزند تا مسئولان صداوسیما را برنجاند. «سکوت» تنها پناه فردوسیپوری شد که با «۹۰» اش کلی هیاهو به راهانداخته بود.
عادل حتی همین روزها هم نمیخواهد بپذیرد فروغی «مهرهای» برای پروژه حذف او و ۹۰ از صداوسیما بود و نه «تصمیمگیرنده». همین تفکر، اما باعث شد به «روزهای روشن» پیشرو امیدوار بماند. این روزهای روشن، اما از راه نرسیدند هیچ، رفتهرفته یاد و تصویر عادل به همراه صدایش هم از شبکه ۳ پر کشید تا او فقط دلخوش به «نریشن»گویی در برنامه «فوتبال ۱۲۰» از شبکه ورزش باشد؛ برنامهای که شاید فقط گوشهای از عشق عادل به فوتبال را ارضا کند و کمی از جنون دیوانهوارش برای سرکشیدن شربت هیجان فوتبال بکاهد.
او حتی در جشن امضای کتاب جدیدش هم از حضار خواست با شعارهای حمایتیشان برایش «دردسر» بیشتری درست نکنند تا بتواند به زودی دوباره با معشوقهاش (برنامه ۹۰) به آغوش سیما برگردد. روزهای دوریاش از شبکه ۳ سیما، اما آنقدر طولانی شد که شایعات دیگری از گوشهوکنار خودنمایی کردند؛ اینکه عادل از شبکههای آنطرفآبی پیشنهادهای خوبی دارد یا اینکه قرار است با اسپانسرهای گردنکلفت، کارش را در شبکههای اینترنتی از سر بگیرد.
انتشار همین شایعات هم، اما کافی بود تا لرزه بر تن تصمیمگیرندگان اصلی «حذف عادل» بیفتد؛ اگر او از ایران میرفت، کاری که مزدک میرزایی کرد؛ انگشت اتهام دوباره به سمت مسئولان شبکه ۳ گرفته میشد؛ شبکهای که نهتنها مخاطب پرکشیده با ۹۰ را به دست نیاورد، بلکه موج جدیدی از انتقادات مبنیبر بیکیفیتبودن برنامههای این شبکه را هم به همراه داشت.
اگر هم عادل قرار بود برنامهای برای شبکههای اینترنتی بسازد که نان صداوسیما از چیزی که بود، دستکم در حوزه فوتبال، آجرتر میشد. «با عادل فردوسیپور چه میشود کرد؟»؛ این سؤال دوباره بعد از بهراهافتادن همان شایعات، بین صداوسیماییها روی دور تکرار افتاد. شاید خیلیها در این سازمان بدشان نمیآید، عادل از ایران برود و سایهاش از روی صداوسیما برداشته شود.
فردوسیپور، اما با بیانیهای کوتاه خبر داد قرار نیست جایی برود. خطر دوم، اما به قوت خودش باقی بود؛ آنها که از عادل فردوسیپور برای برنامهسازی در شبکههای اینترنتی هراس داشتند، چارهای اندیشیدند: چارهای مشابه با آنچه که شبکه ۳ بر سرش آورده بود: سانسور. از آنجا که طبق قراردادی عجیب هر شبکه اینترنتی دوباره برای محتوایش باید از فیلتر صداوسیما عبور میکرد، کار سادهتر شد؛ دستور رسید که چهره و تصویر عادل از این شبکهها هم پخش نشود. آنقدر این «بدبینی و هراس از عادل» زیاد شده که مثل کابوس، خواب راحتی برای تصمیمگیرندگان نگذاشته و آشفتگی مدام در پی دارد.
عادل علیه سیما؟
در همین فضا و در همین پرسش مکرر «با عادل فردوسیپور چه میشود کرد؟» بود که خبر رسید برنامه عادل قرار است جایی به غیر از شبکه ورزش پخش شود؛ این خبر درست در روزهایی منتشر شد که کمی قبل از آن، حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور و نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بر صداوسیما، نامهای خطاب به محسنیاژهای، رئیس شورای نظارت، نوشت که در آن نسبت به حذف کامل عادل فردوسیپور هشدار داد.
برنامه عادل، «کلاسیکو» بود که بنا داشت به اتفاقات مهمترین دربی دنیا؛ یعنی بازی رئالمادرید و بارسلونا بپردازد؛ موضوعش مهم نبود، این خبر که عادل فردوسیپور قرار است برنامهای خارج از صداوسیما بسازد، برای سیماییها نگرانکننده بود.
رسانههای نزدیک به عادل، اما با تیتر «فردوسیپور علیه صداوسیما» به استقبالش رفتند تا تلنگری به تفکرات آنهایی بزنند که معتقدند کیفیت برنامههای ورزشی شبکه سه، از جمله برنامه لیگ برتر، دستکمی از ۹۰ عادل فردوسیپور ندارد.
«عادل علیه سیما» اما، هم معنی مشخصی داشت و هم یک تناقض بزرگ را در دل جا داده بود؛ او برای این برنامه به سراغ علی دایی و وریا غفوری رفته بود؛ دو چهرهای که علنا مخالفتشان با تلویزیون را نشان داده و گفته بودند با دوربینهای سیما حرف نمیزنند.
البته مخالفت با سیما فقط مربوط به انتخاب این دو کارشناس نمیشد، چون در این برنامه که با حضور تعدادی از هواداران دو تیم برگزار شد، خط قرمز دیگری که سیما از آن واهمه داشت هم زیر پا گذاشته شده: زنان فوتبالدوست. به سبک برنامههای خندوانه در این برنامه زنان علاقهمند به رئالمادرید و بارسلونا هم دعوت شده بودند تا عادل زخم قدیمی دیگری را هم در برنامهاش باز کند؛ اینکه زنان هم حق دارند از فوتبال لذت ببرند.
با وجود این نشانههای مستقیم که مشخصا صداوسیما را نشانه رفته بود، اما یک مثال نقض بزرگ وجود داشت: خود فردوسیپور. آیا عادل هم مخالف صداوسیماست؟ به ظاهر نه. او خیلیوقت نیست که خودش را «فرزند صداوسیما» معرفی کرده و علاقهاش برای بازگشت به برنامههای سیما را بروز داده بود.
پس چطور میشود کسی که خودش را صداوسیمایی میداند، به سراغ آنهایی برود که دل خوشی از تلویزیون ندارند؟ پاسخ به این تناقض همانقدر پیچیده است که محتوای برنامه کلاسیکو. برنامهای که نهتنها چیز جدیدی به مخاطبان فوتبالی نداد، بلکه شبیه به یکی از هزاران آیتم «فوتبال ۱۲۰» شبکه ورزش بود؛ برنامهای که دستکم برای کسی مثل عادل فردوسیپور، ضعیف و بدون جان بود. بااینحال عادل شاید نه برنامه، نه مخاطب، بلکه صداوسیما را نشانه رفته بود.
او به همراه دوستان رسانهایاش کمی پیش از شروع این برنامه، خبررسانی پررنگی به راه انداخت تا زنگ خطر را برای صداوسیما به صدا درآورد که عادل فردوسیپور هنوز «بُرش» دارد؛ حالا چه ۹۰ داشته باشد، چه نداشته باشد.
برای این برش هم کافی است به سِرور شبکههای اینترنتی که قرار بود برنامه عادل را پخش کنند، نگاهی انداخته شود؛ سرورهایی که اصلا تاب هجوم علاقهمندان به برنامههای عادل فردوسیپور را نداشتند. عادل با همین برنامه «کلاسیکو»ی ضعیف هم دوباره آنقدر سروصدا به راه انداخته که سیماییها همان سؤال تکراری را از خودشان بپرسند که «با عادل فردوسیپور چه میشود کرد؟».
۰