فرهنگِ غرق شده در گرداب اقتصاد

فرهنگِ غرق شده در گرداب اقتصاد

این روزها اما روزهای خوش شانسی ما در حوزه فرهنگ نیست و انتخاب‌های ما در زمینه‌های مختلف توسط آثار و محصولات بی‌کیفیت اما پر سر و صدا محدود شده است.

کد خبر : ۷۶۰۸۳
بازدید : ۱۶۰۲
فرهنگِ غرق شده در گرداب اقتصاد
احسان رستمی‌پور | صحنه‌ای از کنسرت جدید محمدرضا گلزار بتازگی در صفحه‎های مجازی دست‌ به‌ دست می‌شود که در بخشی از آن کودکی معروف به امیر عباس کچلیک که محصول طنزهای اینستاگرامی است با گریم شخصیت جوکر روی صحنه حاضر می‎شود و به شعرخوانی می‌پردازد.
فارغ از مباحث مربوط به حقوق این کودک، میانداری چنین اجراهایی در بازار فرهنگ، نشانه‌ای از سطح سلیقه این روزها دارد و به‌نظر می‌رسد که حتی مخاطبان چنین اجراهایی در زمانه‌ای زندگی می‌کنند که نباید آنها را خوش شانس دانست.

تکه‌ای از مصاحبه «سایه» بتازگی در فضای مجازی دست به دست می‌شود که این شاعر سرشناس در پاسخ به سؤالی درباره رضایتش از زندگی به شانسش در شنیدن سمفونی نهم بتهوون و آواز محمدرضا شجریان اشاره و از زندگی اعلام رضایت می‌کند. خوراک فرهنگی، نیاز بخشی از جامعه است.
بخشی از جامعه که روزانه پس‌ از کار و تحصیل به سراغ گزینه‌های فرهنگی می‌رود تا باقی زمان خود را بگذراند. بسیارند کسانی که حتی حس مفید بودن خود را در مخاطب شدن این رویدادهای فرهنگی درمی یابند و پای ثابت محافل فرهنگی هستند.
نگاهی به شرایط و بازار فرهنگی این روزها اما نشان می‌دهد، بازار اقتصادی در حال بلعیدن سبک زندگی فرهنگی است و تولیدات جنبه‌های مختلف فرهنگ روز به روز بیشتر در گرداب اقتصاد غرق می‌‌شوند و از کیفیت حداقلی آنها نیز کاسته می‌شود. این روزها اما روزهای خوش شانسی ما در حوزه فرهنگ نیست و انتخاب‌های ما در زمینه‌های مختلف توسط آثار و محصولات بی‌کیفیت اما پر سر و صدا محدود شده است.
در روزگاری که کنسرت محمدرضا گلزار پس‌ از انتشار ویدئویی عجیب از ویولن نوازی‌اش همچنان پر می‌شود، باقی گزینه‌ها نیز تفاوت کیفیت آنچنانی‌ای ندارند. بازار اصلی موسیقی این روزها که نبض اقتصادی بازار را در دست دارد پر از بندها و آدم‌هایی است که هر کدام برای چند سال با دوپینگ تبلیغات وارد این حوزه می‌شوند و صداهایشان مدتی بازار را پر می‌کند و در همین مدت‌ها با صدها سانس کنسرت، بار خود را می‌بندند.
دور نیست روزهایی که مسئولان وزارت ارشاد گروه‌های موسیقی را درجه‌بندی کیفی می‌کردند، فیلم قطعات اجرای کنسرت‌ها را بارها قبل از صحنه می‌دیدند و بعد هم با توجه به درجه‌بندی خود سالن در اختیار گروه‌های موسیقی می‌گذاشتند. این روزها اما حتی تقلب فاحش خوانندگان در اجراهای زنده نیز باعث برخورد نمی‌شود و چی‌چی‌بندها و اسم‌های مستعار بازاری با وجود کیفیت نازل میدان دار بازار هستند.
بخش‌های دیگر فرهنگ نیز با مشکلات مشابه روبرو هستند. نگاهی به بازار سینما در دو سال اخیر نشان می‌دهد که فیلم‌های طنز و پرچهره که به اعتقاد منتقدان فاقد ارزش‌های فرهنگی هستند، صدر جدول‌های فروش را در می‌نوردند. سال 97 فیلم هزارپا با 38 میلیارد تومان پر فروش‌ترین فیلم سال شد و تا امروز نیز فیلم مطرب با بیش از 31 میلیارد تومان فروش در رتبه نخست فروش سینما در سال 98 قرار گرفته است.
بازار تئاتر هم در اختیار چهره ها و جریان های پولساز قرار گرفته و آثار کیفی هنرمندان جوان هم از جریان تبلیغات بی بهره اند.جریان پولساز حتی به بازار کم رونق کتاب نیز حمله کرده و این جنبه فرهنگی را نیز در اختیار خود قرار داده است. ترجمه‌های بازاری و کتاب‎های بی‌کیفیت که چاپ‌های زیادی می‌خورند، نمونه این حضور جریان پولساز در عرصه کتاب است.

در روزهایی که از بلندگوهای تاکسی‎ها، شهرکتاب‌ها و فضاهای عمومی صدای چی‌چی بندهای موسیقی در جریان است و تبلیغات از بیلبوردهای اتوبان‌ تا صفحه‌های طنز اینستاگرام در اختیار چهره‌ها و تولیدات ضعیف آنهاست، روز خوش شانسی فرهنگ و مخاطبانش نیست.

بسیاری اما معتقدند که زیر جریان اصلی فرهنگ که حالا براحتی باید آن را جریان پولساز دانست، جریان‌های فرعی‌ای در حوزه‌های مختلف فرهنگی حیات دارند و به‌ کار خود ادامه می‌دهند،هرچند که حضور این جریان‌ها حتی گاهی می تواند بازار اصلی را تحت تأثیر قرار دهد اما تولیدات فست فودی جریان پولساز با دوپینگ‌های تبلیغاتی چنان روی بازار چنبره زده‌اند که هوایی برای تنفس جریان‌های فرعی وجود ندارد.
منطق زنده بودن در این بازار به اقتصاد متکی است و حجم بالای تولیدات بی کیفیت به قدری است که مخاطبان را به سرعت بین یکدیگر تقسیم می‌کنند و با از دور خارج شدن یک مهره، سریع مهره‌ای جدید در بازار جایگزین می‌شود.

سمفونی نهم بتهوون و آواز شجریان این روزها براحتی در دسترس است اما سطح سلیقه مخاطبان را نه چنین تولیدات قدیمی که بازار زنده این روزها در زمینه‌های مختلف شکل می‌دهد. جریان پولساز این روزها آنقدر قدرت دارد که تولیدات مد نظر خود را به‌هر طریقی در عمومی‌ترین فضاها پخش کند و حتی مخاطبان غیر پیگیر را نیز در دام این بازار بیندازد.
مخاطبان حالا برای انتخاب محصول فرهنگی خود در سینما، موسیقی و کتاب تحت تأثیر تبلیغات گسترده‌ای هستند که ابزارهای مختلف اطلاع‌رسانی را در اختیار گرفته است و هر روز می‌کوشد که دایره بازار پولساز خود را گسترده‌تر کند.

همچنین مخاطبانی که عادت به مصرف تولیدات فرهنگی دارند و سعی در انتخاب می‌کنند، هر روز دایره انتخابشان تنگ تر می‌شود و حالا با حربه‌های تبلیغاتی طرف هستند که تلاش می‌کند تولیدات سطحی و پولساز را به عنوان گزینه انتخاب شده مخاطب به آنها بقبولاند.
صدای چی‌چی بندها، بیلبورد چهره‌ها و تبلیغات پرحجم اینستاگرامی این روزها تعیین کننده بازار هستند و مخاطبان میان این ولوله ایجاد شده روزهای خوشی ندارند و شانس به آنها رو نکرده است.
منبع: رونامه ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید