قتل مرموز ۲ مرد در کارگاه

وقتی وارد کارگاه شدم دو جسد دیدم که سر از تنشان جدا شده بود. من این افراد را نمی‌شناسم، وسایلی هم آنجا بود که متعلق به من نیست و نمی‌دانم چه کسی آن‌ها را آنجا گذاشته، ضمن اینکه نگهبان کارگاه نیز ناپدید شده استو

کد خبر : ۷۶۲۷۸
بازدید : ۱۶۰۸
۱۵ سال بعد از به‌قتل‌رسیدن دو دوست در یک کارگاه این پرونده در حالی در دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت که عامل قتل هنوز شناسایی نشده است. اسفند سال ۸۳ صاحب یک کارگاه در شمال شهر تهران به مأموران خبر داد دو نفر در کارگاهش به قتل رسیده‌اند.
او گفت: در کارگاه من یک نگهبان افغانستانی زندگی می‌کرد، شب‌ها که کارگاه تعطیل می‌شد او می‌ماند و اگر مشکلی پیش می‌آمد حتما با من تماس می‌گرفت. روز حادثه صبح زود مانند روز‌های دیگر سر کار رفتم و در زدم، اما در را باز نکرد. خودم در را باز کردم و دیدم مرد نگهبان به نام جمعه نیست.
این مرد ادامه داد: وقتی وارد کارگاه شدم دو جسد دیدم که سر از تنشان جدا شده بود. من این افراد را نمی‌شناسم، وسایلی هم آنجا بود که متعلق به من نیست و نمی‌دانم چه کسی آن‌ها را آنجا گذاشته، ضمن اینکه نگهبان کارگاه نیز ناپدید شده است.
وقتی مأموران در محل حاضر شدند جسد دو مرد جوان را که به نظر می‌رسید درگیری شدیدی هم داشته‌اند، مشاهده کردند. پلیس چند بسته بزرگ را که به شکل خاص بسته‌بندی شده بود، پیدا کرد؛ هرچند از ظاهر بسته‌ها به نظر می‌رسید مواد داخل آن تریاک است، اما پلیس آن را برای آزمایش به مرکز مخصوص فرستاد. پیگیری‌ها برای مشخص‌شدن راز این دو قتل همچنان ادامه داشت.
پلیس در گام بعدی تحقیقات خود متوجه شد دو مقتول از افرادی بودند که در زمینه حمل و نگهداری مواد مخدر فعالیت داشتند. این در حالی بود که آزمایشگاه نیز اعلام کرد آنچه به عنوان تریاک به این مرکز داده شده، مقداری شن، رنگ و خرما است که به شکل تریاک آن را درست کرده‌اند.
با مشخص‌شدن تقلبی‌بودن تریاک‌ها این ظن که درگیری بر سر مواد مخدر بوده و عامل قتل‌ها متوجه شده این مواد تقلبی است، قوت گرفت. پلیس حدس می‌زد با اینکه مواد بسته‌بندی‌شده بسیار به تریاک شباهت داشته احتمالا خریدار متوجه شده که این مواد تریاک نیست و با فروشنده درگیر شده و همین باعث قتل‌ها شده است. این در حالی بود که مأموران متوجه شدند جمعه نیز از کشور متواری شده است.
آن‌ها پی بردند جمعه بعد از رخ‌دادن این قتل‌ها احتمالا از تهران فرار کرده و به سمت شرق کشور رفته و از آنجا ایران را ترک کرده و به کشور خودش برگشته است. تحقیقات مأموران برای پیدا‌کردن عامل یا عاملان قتل بی‌نتیجه ماند تا اینکه ۱۵ سال بعد همسران این دو مقتول از دادگاه درخواست رسیدگی کردند.
این در حالی بود که فرزندان آن‌ها که زمان قتل سه و چهار ساله بودند، حالا به سن رشد رسیده و آن‌ها نیز خودشان درخواست دیه از بیت‌المال کردند. فرزند ۱۸ ساله یکی از مقتولان به دادگاه گفت: من وقتی پدرم را از دست دادم سه ساله بودم، اصلا نمی‌دانم ماجرا چیست و چرا او کشته شده است.
من تنها فرزند مادرم هستم و در این سال‌ها مادرم بسیار زحمت کشید تا من را بزرگ کند. من چیزی از پدرم به یاد ندارم، به همین دلیل هم نمی‌توانم بگویم که او چه دشمنی داشته یا چرا به قتل رسیده است، اما این را می‌دانم که بعد از مرگ او مادرم بسیار عذاب کشید او کار می‌کرد که بتواند من را بزرگ کند و خرجی‌ام را بدهد.
من درخواست دیه از بیت‌المال دارم، البته درخواست بررسی پرونده قتل پدرم را هم دارم، در‌صورتی‌که قاتل پیدا شود از او شکایت دارم و خواستار قصاص نیز هستم. در ادامه، فرزند مقتول دیگر پرونده در جایگاه قرار گرفت. او نیز گفت: اگر پدرم زنده بود، قطعا من زندگی بهتری داشتم.
او به قتل رسیده و، چون قاتلش پیدا نشده است، من درخواست دیه از بیت‌المال را دارم و اگر قاتل پیدا شود درخواست مجازات او را دارم. اما حالا که قاتل پیدا نشده دیه می‌تواند زندگی من و مادرم را دگرگون کند و خواستار پرداخت دیه هستم. در پایان قضات شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید