رضا مهماندوست؛ بهترین مربی تکواندوی جهان

رضا مهماندوست؛ بهترین مربی تکواندوی جهان

مهماندوست که با وجود سرمربیگری ‏در تیم ملی جمهوری آذربایجان همچنان موفقیت‌هایش را به عنوان یک ایرانی جشن می‌گیرد و نام کشورش را ‏پیش می‌کشد، مهاجرت ملی‌پوشان تکواندو را یک اتفاق عادی و طبیعی می‌داند.

کد خبر : ۷۶۴۶۱
بازدید : ۲۱۲۷
رضا مهماندوست؛ بهترین مربی تکواندوی جهان
حسین جمشیدی | رضا مهماندوست نه تنها یک مربی موفق در رشته تکواندو بلکه به عنوان یک نماد ‏موفقیت در ورزش ایران و جهان شناخته می‌شود. این مربی که درد و رنج‌های زیادی را در زندگی شخصی و ‏ورزشی خود از جمله از دست دادن دو فرزندش به دلیل بیماری سخت و جدایی عجیب از تیم ملی ایران قبل از ‏المپیک ٢٠١٢ تجربه کرده، حالا تنها فرد در جهان است که پنج‌بار عنوان برترین مربی تکواندوی ‏جهان را تصاحب کرده و همچنان هم با انگیزه بالا به کارش ادامه می‌دهد.
مهماندوست که با وجود سرمربیگری ‏در تیم ملی جمهوری آذربایجان همچنان موفقیت‌هایش را به عنوان یک ایرانی جشن می‌گیرد و نام کشورش را ‏پیش می‌کشد، مهاجرت ملی‌پوشان تکواندو را یک اتفاق عادی و طبیعی می‌داند. در ادامه گفت‌وگویی را با رضا مهماندوست می‌خوانید.‏

از اوضاع تیم ملی جمهوری آذربایجان در فاصله ٦ماه مانده تا المپیک بگویید؟
تیم ملی مردان آذربایجان قبلا دو تکواندوکار داشت که رنک یک دنیا بودند و دو، سه ملی‌پوش از تیم زنان هم بین ‏رنک‌های چهار تا هشت حضور داشتند و این شانس را داشتند تا از طریق رنکینگ به المپیک برسند. از سال ٢٠١٨ ‏تا پایان ٢٠١٩ با ٢٦تورنمنت و حتی چند مرحله گرندپری تیم ما اعزام نشد تا این اتفاق باعث شود رنکینگ ‏خیلی از بازیکنان پایین بیاید. با این اوضاع ما در وزن ٨٠ کیلوگرم با میلاد بیگی سهمیه المپیکی خود را ‏قطعی کردیم، اما در مسابقات اروپایی یک تکواندوکار پسر و دو تکواندوکار دختر از آذربایجان می‌توانند سهمیه ‏بگیرند. ‏

چند ماهی است از اوضاع نابسامان فدراسیون تکواندوی آذربایجان گلایه دارید. همچنان ‏وضعیت تغییری نکرده؟
الان که با شما صحبت می‌کنم، ٩ماه است حقوق نگرفته و دو، سه سال است با هوگوی الکترونیکی تمرین ‏نکرده‌ایم. وضعیت تغذیه ما افتضاح است و گرفتاری‌های زیادی داریم. هر چند وقت یک بار جلسه می‌گذارند و به ‏ما امیدواری می‌دهند. با پنبه سر می‌بُرند! دایما می‌گویند درست می‌شود.
٦ ماه به المپیک مانده و نمی‌دانم ‏منظورشان از اینکه درست می‌شود، چیست! همین الان هم برای درست کردن کارها دیر است. می‌خواهیم به ‏یک تورنمنت برویم، اما از ٢٢ نفری که در اردو هستند، می‌گویند ٦نفر را می‌فرستیم. با این وضعیت من گفتم ‏تیم را تعطیل کنید و وقتی پول ندارید چرا این همه آدم اینجا جمع کردید؟
بعد از غر زدن‌ها و اخم کردن‌های ‏من کمیته المپیک آذربایجان جلو آمد و گفت ١٦ نفر را اعزام کنید. فعلا کج‌دار و مریز جلو می‌روم. البته من ‏هشدار دادم که با این وضع به هیچ وجه مثل المپیک قبلی نتیجه نمی‌گیریم. من نمی‌دانم چطور در یک کشور ‏اسلامی اینقدر راحت دروغ می‌گویند. آن از فدراسیون ایران و این هم از اینجا! ‏

از این بحث جدا شویم. کمتر از دو ماه قبل بود که برای پنجمین بار برترین مربی جهان ‏شدید و از این حیث رکورددار هستید.‏
من خیلی به این رکوردها فکر نمی‌کنم. بیشتر دنبال این هستم کارم را درست انجام دهم و به خاطر همین الان ‏ناراحتم چون فدراسیون آذربایجان با شرایط فعلی لطمه به روح، روان و اعصاب من می‌زند. البته این را هم بگویم ‏که من در واقع ٦ بار بهترین مربی جهان شدم، اما یک بار آن را بعد از جام جهانی باکو به سرمربی کره بخشیدم. ‏

پس با این شرایط احتمالا بعد از المپیک ٠٢٠٢ در آذربایجان نمانید. احتمال دارد بهترین ‏مربی جهان بعد از ٨، ٩ سال به تیم ملی ایران برگردد؟
من فعلا برای بعد از المپیک هیچ برنامه‌ای ندارم. اگر پیشنهاد خوبی داشته باشم، شاید به کشور دیگری بروم. ‏دیگر به تیم ملی ایران برنمی‌گردم چون کارم را آنجا انجام دادم و نتایجم را هم گرفتم. مربیان تیم ملی ایران هم ‏عملکرد خوبی داشتند و امیدوارم در المپیک موفق باشند. هنوز یادم نرفته زمانی که حق مرا خوردند و باعث ‏خروج من از ایران شدند. من با افتخار همه جا می‌گویم یک ایرانی‌ام و هر افتخاری کسب کنم، متعلق به ایران ‏است. ‏

تیم ملی تکواندوی ایران دو سهمیه در بخش مردان کسب کرد و در بخش زنان هم که هنوز ‏سهمیه به دست نیاورده. چقدر به موفقیت تکواندوی ایران در المپیک ٢٠٢٠ خوش‌بین هستید؟ ‏
سهمیه گرفتن هم خیلی سخت شده و دیگر مثل قدیم نیست که در تکواندو فقط ایران و کره قدرتمند باشند. ‏همه کشورها سرمایه‌گذاری کردند و حتی تیم‌های آفریقایی هم مدعی گرفتن طلا در المپیک هستند. هر چه ‏بکاری، همان را برداشت می‌کنی. بازیکنان و مربیان ما تا یک جایی می‌توانند غیرت به خرج دهند، اما بقیه‌اش به ‏نرم‌افزار و سخت‌افزارها بستگی دارد.
من نمی‌توانم از الان بگویم ایرانی‌ها می‌توانند در المپیک مدال بگیرند. فقط ‏هم حمایت فدراسیون کافی نیست، باید دولت پشت این رشته مدال‌آور باشد. اگر امکانات لازم مهیا نباشد، نباید ‏بی‌جهت به بازیکنان و مربیان و حتی فدراسیون فشار بیاورند چون از مدال المپیک خبری نیست. ‏
رضا مهماندوست؛ بهترین مربی تکواندوی جهان

مدتی است هادی ساعی هم با فدراسیون آشتی کرده و به عنوان مدیرفنی تیم ملی مشغول ‏شده. او به عنوان پرافتخارین ورزشکار المپیکی ایران می‌تواند تأثیرگذار باشد؟
هادی ساعی قبل از المپیک لندن با فدراسیون آشتی کرد و کنار تیم بود، اما آیا نتیجه مدنظر به دست آمد؟ بحث ‏یک نفر نیست. هادی ساعی مثلا چه تکنیکی می‌خواهد رو کند که مربیان تیم ملی بلد نیستند؟ البته ساعی به ‏اندازه کافی باتجربه است و حضورش قوت قلب می‌دهد، اما همان‌طور که گفتم سیستم ورزش ما در ایران ‏مشکل دارد.
هادی ساعی هم یک تکه از هزار تکه پازل موفقیت ایران است و جادوگر نیست که بخواهد با ‏حضورش همه چیز را درست کند. فقط چند رشته مثل کشتی، وزنه‌برداری و تکواندو مدال‌آور هستند و فشار ‏زیادی روی تکواندوکاران است. یک جوان کم‌تجربه نمی‌تواند زیر این فشار توانایی‌اش را نشان دهد. ‏

برسیم به موضوع مهاجرت کیمیا علیزاده که این روزها سوژه داغ رسانه ها و فضای مجازی ‏است. ‏
کیمیا علیزاده را تا زمانی که در ایران بودم، در اردوها می‌دیدم. به نظرم او دختر باشخصیتی است. الان هم هر ‏تصمیمی که گرفته باید به آن احترام گذاشت چون خودش عاقل و بالغ است. به هر حال باید قبول کنیم او ‏علاقه داشته زندگی‌اش را در کشور دیگری دنبال کند. ما که در ذهن کیمیا نیستیم، به جای او تصمیم‌گیری ‏کنیم.
این همه آسیب‌دیدگی و عمل جراحی خسته‌اش کرده بود. می‌دانید کیمیا برای وزن کم کردن زخم معده ‏گرفت یا دست و پایش هزار بار ورم کرد؟ برخی می‌گویند او در ایران تکواندوکار شده و مدال گرفته، اما شاید در ‏هر جای دیگر دنیا هم بود همین‌قدر و حتی بیشتر موفق می‌شد. نباید به علت امکانات و جوایزی که به او دادیم، ‏منت بگذاریم.
چه کسی بدش می‌آید برای کشورش افتخار کسب کند؟ کیمیا همان‌طور که در مصاحبه اخیرش گفته، ‏بیشتر دنبال آرامش در زندگی‌اش است و به همین دلیل مهاجرت کرده است. به هر حال من برایش آرزوی ‏موفقیت می کنم و می‌گویم که رهایش کنید. ‏

در روزهای اخیر شنیدیم فرزاد ذوالقدر، پسر دبیر سابق فدراسیون هم به بلغارستان ‏مهاجرت کرده و چون پدرش قبلا مخالف این اتفاق بود، حسابی سوژه شد؟
چون پدر فرزاد دبیر فدراسیون بوده، باید این پسر را داخل قفس کنیم و بگوییم تو حق رشد نداری؟ البته یادم است که پدرش گفته بود مهماندوست کشورش را رها کرد و رفت! مگر من رها کردم؟ شما مرا رها کردید و من ‏هم آمدم در کشور دیگری مربیگری کنم.
با این حال من از ذوالقدر حمایت می‌کنم و می‌گویم نباید به او فشار ‏بیاورند که چرا پسرت از ایران رفته. مگر ذوالقدر می‌تواند به دست و پای پسرش زنجیر ببندد، زندانی‌اش کند و ‏از زیر در برایش غذا بفرستد؟! فرزاد ذوالقدر هیچ شانسی در تیم ملی ایران نداشت و حالا می‌خواهد شانسش را ‏جای دیگری امتحان کند.‏

به نظر می‌رسد شما کاملا مخالف موضع گرفتن علیه تکواندوکارانی که مهاجرت کردند، ‏هستید؟
ما به ورزشکاران در ایران خیلی سخت می‌گیریم. تا یک ورزشکار می‌خواهد از ایران برود، دایما بحث غیرت ‏ایرانی را وسط می‌کشیم. چطور وقتی یک پزشک یا فضانورد به کشور دیگری می‌رود و برای آنجا کار می‌‏کند، نه تنها کسی به آنها ایراد نمی‌گیرد، بلکه تشویق‌شان هم می‌کنند و می‌گویند مفاخر ایرانی خارج از کشور ‏هستند، اما به محض اینکه یک ورزشکار یا مربی می‌رود، همه به او حمله می‌کنند و غیرتی می‌شوند! کمی ‏حرفه‌ای باشیم چون ورزش دیگر یک تجارت است. ‏

شما همین چند ماه قبل دومین فرزند خود را هم به دلیل بیماری سخت از دست دادید. در ‏واقع زندگی شخصی سختی داشتید. از سوی دیگر در ورزش هم به علت جدایی از تیم ملی ‏ایران روزهای سختی را سپری کردید. چطور رضا مهماندوست با این همه اتفاق تلخ در ‏زندگی‌اش توانسته موفق‌ترین مربی تاریخ تکواندوی ایران باشد؟
از بچگی یاد گرفتم روی پای خودم بایستم. در محله‌ای بزرگ شدم که دیدم برخی‌ها چطور دزد و معتاد شدند ‏و به زندان رفتند. می‌گویند ادب از که آموختی، از بی‌ادبان! من هم وقتی این مسائل را دیدم و سرنوشت آدم‌های ‏خلافکار را متوجه شدم، معکوس آنها عمل کردم.
نظم برای من در زندگی از هر چیزی مهم‌تر است. همین الان ‏هم دو فرزند دارم که از همان کودکی به آنها نظم را یاد دادم. وقتی در تیم‌ملی ایران هم بودم، دقت و نظم ‏را سرلوحه خودم قرار دادم. همه تکواندوکارانی که در آن دوره شاگرد من بودند، در ماه‌های اول فشار زیادی را ‏تحمل کردند.
من ٦ ماه اول می‌شنیدم که ملی‌پوشان به دلیل سخت‌گیری به من فحش می‌دادند! بعد از آنکه ‏این سختی‌ها باعث شد تکواندوکاران بزرگی شوند و مدال بگیرند،‌ نزد من آمدند و حلالیت طلبیدند. باور کنید ‏خانواده بازیکنان با من تماس می‌گرفتند و تشکر می‌کردند.
می‌گفتند تو با اینها چه کار کردی که اخلاق‌شان بهتر ‏شده؟ من هم این اخلاق و رفتار را از مادرم یاد گرفتم. به همین علت دستش را می‌بوسم.‏
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید