رابطه عاشقانه، راز قتل را فاش کرد

رابطه عاشقانه، راز قتل را فاش کرد

یک روز وقتی مهرداد خیلی مست بود به من گفت که شوهر آناهیتا را با ضرب گلوله به قتل رسانده است و این‌طور بود که من از ماجرا باخبر شدم.

کد خبر : ۷۶۹۹۳
بازدید : ۴۵۸۶
رابطه عاشقانه، راز قتل را فاش کرد
زنی که با همدستی شوهرخواهرش اقدام به قتل شوهرش کرده بود، نمی‌دانست رابطه عاشقانه‌اش با مردی جوان بعد از سال‌ها راز قتل را فاش خواهد کرد. قتل مرد تاجر هفت سال قبل اتفاق افتاد و زنی به نام آناهیتا به پلیس گزارش داد که شوهرش در خانه کشته شده است.
وقتی پلیس در خانه حاضر و با جسد جمشید روبه‌رو شد، از آناهیتا خواست تا درباره روابط شوهرش توضیح دهد. آناهیتا گفت: شوهرش دشمنی نداشت و او نمی‌داند دقیقا چه اتفاقی افتاده است. این در حالی بود که همه اعضای خانواده جمشید به مأموران گفتند این مرد تاجر موفقی بود و ثروت زیادی داشت.
ضمن اینکه حساب‌های مالی او کاملا روشن بود و به کسی بدهکار یا از کسی طلبکار نبود و با شخص خاصی درگیری نداشت. بررسی‌های مأموران نشان داد جمشید تماس مشکوکی هم نداشته است. هرچند پلیس متوجه شد آناهیتا با شوهرش اختلاف داشته، اما گفته‌های این زن مأموران را قانع کرد که او در قتل شوهرش نقشی نداشته است.
آناهیتا به مأموران گفت: من قبول دارم که با شوهرم اختلافاتی داشتم، اما شوهرم را دوست داشتم و هیچ‌وقت کاری نکردم که بچه‌هایم بی‌پدر شوند. روز حادثه ما به خانه عمه بچه‌ها رفته بودیم. شوهرم در خانه تنها بود، وقتی برگشتیم، در زدیم. در را باز نکرد و من با کلید در را باز کردم و با جسد شوهرم روبه‌رو شدم.
هیچ سرنخی از عامل قتل وجود نداشت تا اینکه شش سال بعد مأموران متوجه شدند آناهیتا با مردی رابطه دارد و این رابطه را از فرزندانش مخفی کرده است. وقتی زن جوان یک‌بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت، اتهام قتل را رد کرد و گفت: من بعد از مرگ شوهرم با سیروان آشنا شدم. در زمانی که شوهرم زنده بود ما با هم رابطه‌ای نداشتیم.

در سوی دیگر ماجرا، سیروان در بازجویی‌ها راز قتلی را فاش کرد که مدت‌ها بود پلیس به دنبال آن بود. او به مأموران گفت: من در مرگ شوهر آناهیتا هیچ نقشی نداشتم، اما می‌دانم چه اتفاقی افتاده است. من و مهرداد، شوهرخواهر آناهیتا، با هم دوست بودیم. من از طریق مهرداد با آناهیتا آشنا شدم.
یک روز وقتی مهرداد خیلی مست بود به من گفت که شوهر آناهیتا را با ضرب گلوله به قتل رسانده است و این‌طور بود که من از ماجرا باخبر شدم. مهرداد وقتی هوشیار شد، من از او پرسیدم دقیقا چه اتفاقی افتاده است. او از من خواست سکوت کنم و به کسی چیزی نگویم، من هم همین کار را کردم تا اینکه پلیس بازداشتم کرد.
وقتی آناهیتا بازداشت شد، گفت: شوهرم پیش از من ازدواج کرده بود، اما بچه‌دار نمی‌شد، به‌همین‌دلیل همسرش از او جدا شده بود. او که ۲۰ سال از من بزرگ‌تر بود به خواستگاری من آمد، اما، چون ثروتمند بود، با او ازدواج کردم. بعد از ازدواج خیلی دکتر رفتیم و در نهایت بچه‌دار شدیم و خداوند به ما یک دختر و پسر داد.
شوهرم مرد بداخلاقی بود. او خیلی من را اذیت می‌کرد. کتکم می‌زد و فحاشی می‌کرد. یک روز به من گفت: اگر از زندگی با من ناراحت هستی می‌توانی طلاق بگیری. من از این حرفش خیلی ناراحت شدم، چون برایش دو بچه به دنیا آورده بودم و دوستش داشتم.
وقتی داشتم موضوع را به خواهرم می‌گفتم و درددل می‌کردم، گفتم می‌خواهم شوهرم را بکشم. او هم پیشنهاد کرد با مهرداد این کار را بکنیم. روز حادثه وقتی شوهرم در منزل تنها بود، مهرداد به خانه ما رفت و با شلیک گلوله به سر شوهرم او را کشت. بعد از اعترافات این زن، مهرداد نیز بازداشت شد و قتل را برعهده گرفت و جزئیات را بیان کرد.
درحالی‌که پرونده برای صدور کیفرخواست حاضر شده بود، دو فرزند مقتول به دادسرا مراجعه و نسبت به مادر و شوهرخاله‌شان اعلام گذشت کردند. به‌این‌ترتیب پرونده با صدور کیفرخواست به لحاظ جنبه عمومی جرم برای هر دو متهم به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید