رابرت اوپنهایمر؛ پدر قدرندیده بمب اتمی آمریکا
او که همچون آلبرت اینشتین در یک خانواده یهودی آلمانی به دنیا آمده بود، تحصیلات خود را در دانشگاههای سطح بالایی، چون هاروارد و کمبریج به پایان رسانده و با بزرگترین فیزیکدانهای آن دوران یعنی ارنست رادرفورد، نیلز بور، ادوارد تلر، پاول دیراک، ماکس بورن، و... مراوده داشت.
کد خبر :
۷۷۱۴۸
بازدید :
۱۰۲۷۵
شهر نیویورک از پنج بخش به نامهای استاتن آیلند، کوینز، برانکس، بروکلین و منهتن تشکیل شده است. از میان همه این بخشها، شاید بتوان منهتن را مشهورترین ناحیه این شهر و صاحب آوازهای جهانی به شمار آورد. دلیل آن هم مشخص است؛ زیرا بازار بورس مشهور نیویورک، مقر سازمان ملل متحد و همچنین مجسمه آزادی در این بخش قرار گرفتهاند.
اما وقتی به ابتدای نام این بخش از شهر نیویورک واژه «پروژه» را اضافه میکنیم و به واژه ترکیبی «پروژه منهتن» میرسیم، دیگر همه معانی قبلی از اذهان زدوده شده و باطن و محتوایی کاملا نو از آن زاده میشود.
این محتوای تازه که شاید تاریکترین زوایای زندگی انسان معاصر را بتوان در حاصل آن جستوجو کرد، چیزی نیست جز برنامه ساخت نخستین بمب هستهای تاریخ بشر که ذیل عنوان «پروژه منهتن» شکل گرفت و مولود آن بمبهای ویرانگری بود که در سال ١٩٤٥ میلادی به فاصلهای کوتاه در دو شهر بزرگ ژاپن منفجر شد.
موجودیت پروژه منهتن را پیش از هرچیز باید در نامه لئو زیلارد فیزیکدان مجارستانی و آلبرت اینشتین فیزیکدان آلمانی به فرانکلین روزولت جستوجو کرد، آنجا که فیزیکدانهای نامبرده ضمن هشدار درخصوص تلاش آلمان نازی برای دستیابی به سلاح هستهای، لزوم پیشدستی متفقین در این امر را به رئیسجمهوری وقت ایالات متحده یادآور شدند.
سکان «پروژه منهتن» در دست هموطن اینشتین
نامه زیلارد و اینشتین در سال ١٩٣٩ نگاشته شد، اما تهیه مقدمات راهاندازی پروژهای که این دو دانشمند از آن با عنوان «عمل پیشدستانه» یاد کرده بودند، سه سال به طول انجامید. در سال ١٩٤٢ و به دستور فرانکلین روزولت ارتش آمریکا «پروژه منهتن» را اجرایی کرد و زمام آن را به دست رابرت اوپنهایمر سپرد.
سکان «پروژه منهتن» در دست هموطن اینشتین
نامه زیلارد و اینشتین در سال ١٩٣٩ نگاشته شد، اما تهیه مقدمات راهاندازی پروژهای که این دو دانشمند از آن با عنوان «عمل پیشدستانه» یاد کرده بودند، سه سال به طول انجامید. در سال ١٩٤٢ و به دستور فرانکلین روزولت ارتش آمریکا «پروژه منهتن» را اجرایی کرد و زمام آن را به دست رابرت اوپنهایمر سپرد.
رابرت اوپنهایمر که ٥٢سال پیش در چنین روزی، برابر ١٨ فوریه ١٩٦٧ میلادی، در ٦٣سالگی درگذشت را شاید بتوان مشهورترین فیزیکدان نظری عصر خود قلمداد کرد. او که همچون آلبرت اینشتین در یک خانواده یهودی آلمانی به دنیا آمده بود، تحصیلات خود را در دانشگاههای سطح بالایی، چون هاروارد و کمبریج به پایان رسانده و با بزرگترین فیزیکدانهای آن دوران یعنی ارنست رادرفورد، نیلز بور، ادوارد تلر، پاول دیراک، ماکس بورن، و... مراوده داشت، کما اینکه خیلی از آنها را نیز در جریان «پروژه منهتن» دعوت به همکاری کرد.
آنهایی که تاریخ خواندهاند و به تاریخ معاصر خصوصا بخش جنگ جهانی دوم مسلط هستند، خوب میدانند که «پروژه منهتن» پس از سهسال زیرنظر اوپنهایمر به ثمر رسید و ایالات متحده آمریکا توانست نخستین بمب اتمی تاریخ را جولای ١٩٤٥ میلادی در آزمایشگاه ملی لس آلاموس (ایالت نیومکزیکو) با موفقیت آزمایش کند.
یکماه بعد از این تاریخ نیز اهالی هیروشیما و ناگازاکی دستپخت اوپنهایمر و همکارانش را با تمام وجود چشیدند تا نقطه پایان جنگ جهانی دوم با انفجار جهنمیترین سلاح تاریخ بشر رقم بخورد.
رابرت اوپنهایمر در چنگ شکارچی کمونیستها
اگر میاندیشید دولت آمریکا بعد از موفقیت «پروژه منهتن» مدال لیاقت به سینه اوپنهایمر چسباند، کاملا در اشتباهید؛ چون او خیلی زود به دلیل سوابق چپگرایانهاش مورد بازخواست کمیته فعالیتهای ضد آمریکایی به ریاست جوزف مک کارتی قرار گرفت و حتی اجازه امنیتیاش برای ورود به مراکزی که در آنها روی پروژههای هستهای کار میکرد، لغو شد.
رابرت اوپنهایمر در چنگ شکارچی کمونیستها
اگر میاندیشید دولت آمریکا بعد از موفقیت «پروژه منهتن» مدال لیاقت به سینه اوپنهایمر چسباند، کاملا در اشتباهید؛ چون او خیلی زود به دلیل سوابق چپگرایانهاش مورد بازخواست کمیته فعالیتهای ضد آمریکایی به ریاست جوزف مک کارتی قرار گرفت و حتی اجازه امنیتیاش برای ورود به مراکزی که در آنها روی پروژههای هستهای کار میکرد، لغو شد.
«کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی» را در واقع باید مولود جوزف مککارتی سناتور جمهوریخواه از ایالت ویسکانسین قلمداد کرد که هدف خود را کشف و اخراج کمونیستها از مراکز تأثیرگذار ایالات متحده آمریکا قرار داده بود. شیوه کمیته فعالیتهای ضد آمریکایی برای شناسایی کمونیستها و سمپاتهای اتحاد جماهیر شوروی مبتنی بر دادهها و اطلاعات خامی بود که اصولا کمونیستبودن هیچکس را در هیچ دادگاهی اثبات نمیکرد، اما، چون مککارتی دستورالعمل اجرایی کمیته تحت نظارت خود را بر اصل «همه کمونیست هستند، مگر آنکه خلافش ثابت شود» قرار داده بود، کسانی، چون اوپنهایمر که سالها پیش حضور در میتینگها و جمعهای منتسب به گروههای چپگرا را تجربه کرده بودند، به هیچوجه نتوانستند از زیرِبار اتهام کمونیستبودن فرار کنند.
اوپنهایمر تا ١٩٦٣ یعنی سال به قدرترسیدن جان اف. کندی و تعطیلشدن کمیته مککارتی از همه پروژههای دولتی کنار گذاشته شد و در این سال به پاس خدمات خود به رشد صنعت هستهای ایالات متحده جایزه انریکو فرمی را از وزارت انرژی آمریکا دریافت کرد.
منبع: «بازیگران نمایش اورانیوم» نشر فرزان روز
۰