۱۰ اثر داستانی برتر ۲۰۱۹
در میان نویسندگان این داستانها میتوان از هاروکی موراکامی، نویسنده سرشناس ژاپنی و نیز اولگا توکارچوک، نویسنده لهستانی نام برد که سال گذشته برنده جایزه نوبل ادبیات شده است.
کد خبر :
۷۷۱۹۱
بازدید :
۲۱۲۷
مرسوم است در پایان هر سال، نشریات مختلف بهترینها در حوزههای مختلف ادبیات را به انتخاب خود برمیگزینند. مجله ادبی معتبر «گرانتا» هم با پایان سال ۲۰۱۹، ده اثر برتر داستانی سال را برگزیده است.
در میان نویسندگان این داستانها میتوان از هاروکی موراکامی، نویسنده سرشناس ژاپنی و نیز اولگا توکارچوک، نویسنده لهستانی نام برد که سال گذشته برنده جایزه نوبل ادبیات شده است. آنچه در ادامه میآید، فهرست این ده اثر برتر است بههمراه معرفی نویسندگان آثار برگزیده، معرفی خود این آثار و نقل سطرهایی از آنها به نقل از مجله «گرانتا».
صف، آمور تاولس
داستان جدیدی از «آمور تاولس» نویسنده ۵۶ ساله آمریکایی و خالق رمانهای پرفروش «قوانین تمدن» و «آقایان در مسکو» که هردو از پرفروشهای منتخب نیویورکتایمز بودند. در بخشی از داستان میخوانیم: «طولی نکشید تا شهروندان مسکو دریابند اگر چارهای جز ایستادن در صف نداشته باشند، پوشکین مردیست که در کنار آنها خواهد ایستاد.
در آخرین روزهای حکومت آخرین تزار، دهقانی به نام پوشکین در دهکدهای کوچک در صد مایلی مسکو زندگی میکرد. پوشکین و همسرش ایرینا، فرزندی نداشتند و در کلبهای دنج با دو اتاق و چند هکتار زمین کشاورزی روزگار میگذراندند. در طی روز تمام وقت آنها در زمین کشاورزی میگذشت و شامگاه که به خانه میرفتند، شام آنها اغلب سوپ کلم بود و پس از صرف شام به اندازهای خسته بودند که به خواب میرفتند.
با اینکه پوشکین زندگی سختی داشت، اما از آن راضی بود و از عمق وجود احساس خوشبختی میکرد. دیدن هرروزه برگ درختان توس، رنگهای طلایی و قرمزی که در پاییز تمام مزرعه را میپوشاند و حتی تماشای رعدوبرق آسمان، درون پوشکین را سرشار از حس آرامش و خوشبختی میکرد. زندگی و خوشبختی پوشکین به اندازهای ساده بود که اگر او روزی در مزرعهاش فانوسی جادویی پیدا میکرد، بهسادگی میشد حدس زد که چه آرزویی خواهد کرد».
سرزمین مرزی، اولگا توکارچوک
«او اغلب اوضاعواحوال پس از فروپاشی و تاریکی عمیق پس از آن را برای ما تعریف میکرد. اما همه میدانستند که قبل از آن اتفاقات، مردم ظرفیت و تحمل زیادی داشتند و اغلب اوقات خود را به گپوگفت: با هم میگذراندند». «سرزمین مرزی» داستانی ترسناک و پرهیجان است که میتواند خواننده را همزمان درگیر هیجان و غم کند.
توکارچوک را استاد ایجاد اینگونه احساسات متفاوت خواندهاند. از طرفی نثر روان و بیآلایش این نویسنده لهستانی در کنار تسلط او بر نمادهای مذهبی، به خواننده کمک میکند تا کمتر درگیر پیچیدگیهای داستان شود.
داستان «سرزمین مرزی» از قول سرپرست اداره مرزبانی بیان میشود که سواد خواندن و نوشتن ندارد و حوادث رخداده را شفاهی بیان میکند. راوی در پادگانی در نزدیکی رودخانه پروت، جایی در اروپای شرقی، روزگار میگذراند و نه در آن منطقه و نه هیچ جایی از جهان داستان، دیگر نشانی از تمدن به چشم نمیخورد.
این پادگان را پدر باسیل زمانی ساخت که هنوز فروپاشی رخ نداده بود. سربازانی که در این پادگان مستقر شدند، او را با نام «روحالقدس» میشناختند.
توکارچوک به این داستان نسبتا آخرالزمانی حالوهوایی تازه بخشیده است. اولگا توکارچوک، نویسنده ۵۷ ساله لهستانی در ماه اکتبر گذشته برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۸ شد. توکارچوک پیش از این هم جوایز مهم داخلی و جهانی کسب کرده بود که جایزه منبوکر ۲۰۱۸ از جمله این جوایز است. از ۱۹۰۵ تاکنون توکارچوک ششمین برنده لهستانی نوبل ادبیات و دومین زن لهستانی برنده این جایزه پس از ویسلاوا شیمبورسکا، شاعر بزرگ قرن بیستم، به شمار میآید.
توکارچوک که رمانهایش معمولا ترکیبی از رئالیسم جادویی، سوررئالیسم و تاریخ است، درباره نگاه خود به ادبیات و داستاننویسی میگوید: «مینویسم تا ذهن مردم را باز کنم، تا دیدگاههای جدیدی را ارائه دهم و به مردم بفهمانم که آنچه بدیهی میپندارند آنقدرها هم بدیهی نیست، مینویسم تا مردم بتوانند از زاویه متفاوتی به مسائل پیشپاافتاده بنگرند و به سطوح و معانی دیگری در زندگی پی برند».
آیینهای مرگ، کنستانتیا سوتریو
«زمانی که این اتفاقات هولناک رخ داد، امکان آن وجود نداشت تا بسیاری از مردگان بهدرستی دفن شوند. زمانی برای تدفین آنها نبود و اجساد را با بیل مکانیکی جمعآوری کردند و در گور قرار دادند».
«آیینهای مرگ» داستانی کوتاه است که روایت دردناک زنی در جستوجوی پسر گمشدهاش را بیان میکند. این داستان را درعینحال میتوان داستانی سیاسی دانست که در زمان چندپاره شدن یک سرزمین در پی بروز جنگ داخلی رخ میدهد. در چنین سرزمینی خونریزی و خشونتی که در نهایت به مرگ میانجامد، حتی زیر یک سقف و میان دو برادر امری عادی محسوب میشود.
«آیینهای مرگ» نثری شاعرانه و کمی پیچیده دارد، اما داستانی تحسینبرانگیز است. ترجمه این داستان از «کنستانتیا سوتریو»، نویسنده یونانی، در سال ۲۰۱۹ برنده جایزه کشورهای مشترکالمنافع در بخش داستان کوتاه شد. این برای نخستین بار بود که یک اثر ترجمه برنده چنین جایزهای میشد.
مادرم پاتو، ساراسواتی مانیکام
«مادرم پاتو با نبودن خود بیشترین فیض و برکت را به زندگی ما عطا کرد. پدرم و من و به میزانی کمتر، مادربزرگم سپاسگزار این فقدان بودیم.» «مادرم پاتو» داستان دلخراش یک دختر جوان تامیل اهل مالزی به نام لالیتا و مادرش را روایت میکند.
داستان در سال ۱۹۶۵ حدود هشت سال پس از استقلال مالزی اتفاق میافتد و در جامعهای پدرسالار که در آن هر اندازه لالیتا بیشتر تحقیر میشود، به همان اندازه اراده او برای زندگی و زنده ماندن افزایش مییابد.
لالیتا دانشآموزی است که روز خود را با بازی بدمینتون با همسایگانی از نژادهای مختلف، دوچرخهسواری و کندن پرتقال از درختان میگذراند. این دختر نوجوان آرزویی دارد که هنوز به آن دست نیافته است؛ آرزوی او این است که هر چه زودتر بتواند خواننده شود، آن هم در جامعهای که شنیدن صدای موسیقی امری تازه و عجیب به شمار میآید.
اما مادرش، پاتو، به این خواسته لالیتا اعتنایی نمیکند و همین سردی و بیتفاوتی باعث شده تا پاتو برای دخترش مرده باشد. در ادامه داستان هم واقعیتهای دیگری از رابطه و زندگی پاتو و لالیتا افشا میشود تا برای خواننده روشن شود که چرا پاتو نسبت به دخترش تا این اندازه حسادت میورزد.
ساراسواتی مانیکام، نویسنده مالزیایی، با داستان «مادرم پاتو» برنده جایزه داستان کوتاه کشورهای مشترکالمنافع ۲۰۱۹ در منطقه آسیا شد.
دختر و پسر آمریکایی در شوبراخیت، نور ناگا
«دختر و پسر آمریکایی در شوبراخیت» اولین رمان نور ناگا، نویسنده مصری- آمریکایی، است. پدر و مادر ناگا اهل اسکندریه مصر بودند و خودش در فیلادلفیا متولد شد، در دوبی رشد کرد، در تورنتو درس خواند و اکنون هم در اسکندریه زندگی میکند.
«دختر و پسر آمریکایی در شوبراخیت» (شوبراخیت منطقهای در مصر که در آن ناپلئون بناپارت با مملوک، پادشاه وقت مصر، جنگید) رمانی سرشار از استعاره و ابهام، اما بسیار پرهیجان است.
نور ناگا در سالهای گذشته برنده جوایزی معتبر در ایالات متحده و کانادا شده است. سال ۲۰۱۷ این زن جوان برنده جایزه Bronwen Wallace شد و سال ۲۰۱۹ هم جایزه Disquiet را دریافت کرد. ناگا سبک نوشتاری خود را متأثر از نویسندگان متعددی میداند و مینویسد: «در سالهای اخیر وقت زیادی صرف خواندن کتابهای گریگولف کردهام و اشتیاق زیادی هم برای خواندن رمانهای مگی نلسون، لیلی لانگ، کلاودیا رنکین و سولماز شریف دارم. تمام این نویسندگان به من میآموزند که قوه تخیل و تجسم خود را تقویت کنم.
در ادبیات میتوان تقابلهای جالبی در حوزههای اخلاقی و سیاسی رقم زد و از آن درس گرفت، اما در دنیای واقعی چنین تقابلهایی هزینههایی گاه جبرانناپذیر به همراه دارند. گریگولف در کتابهای خود دولتهای ایدئولوژیک را به چالش میکشد و از تعامل و گفتوگوی فرهنگی حمایت میکند. تحقق چنین نگاهی در دنیای امروز به رؤیا شبیه است».
مانیفست، پمی آگودا
«دیگر نوبت آنها است که ساکت باشند. مشتهای شما در اعتراضها به هوا بلند شده و روی این مشتهای گرهکرده خون نقش بسته است».
داستانی به شدت قدرتمند که به بهترین شکل از روایتهای دومشخص استفاده میکند و جزئیات آن در ذهن خواننده حک میشود. یکی از شخصیتهای کلیدی داستان مادر قهرمان داستان است که اتفاقی چنان تلخ و هولناک برایش رخ میدهد، که کمتر خوانندهای حاضر است به عقب برگردد و آنچه را بر این مادر گذشته دوباره مرور کند.
در بخشی دیگر از این داستان میخوانیم: «شبها برای آنکه از آدمها دور باشد در ماشینش میخوابید و با بوی تند و تهوعآوری بیدار میشد. بویی شبیه بوی سگ خیس، نفس یک حیوان و مدفوع گربه. شیشه ماشین را پایین میداد تا این بو خارج شود، اما غافل از اینکه این بوی زننده از خودش بود، نه هیچ حیوان دیگری».
پمی آگودا نویسنده و آرشیتکت نیجریهای در داستان «مانیفست» موضوعات حساسیتبرانگیزی از جمله وراثت خانوادگی، تناسخ و تملک را به چالش میکشد. آگودا در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه Writivism در بخش داستان کوتاه شد.
چارلی پارکر بوسا نووا مینوازد، هاروکی موراکامی
«طبیعتا هیچ سابقهای از بوسا نووا نواختن چارلی پارکر وجود ندارد. چارلی این نابغه نوازنده ساکسوفون سال ۱۹۵۵ درگذشت و سبک موسیقی بوسا نووا تازه سال ۱۹۶۲ با همت و تلاش استن گتس و دیگران باب شد».
بوسا نووا ترکیبی باکلام از موسیقی سامبا و جاز است و یکی از شناختهشدهترین سبکهای موسیقی آمریکای لاتین، از جمله برزیل، در جهان به شمار میآید.
داستان «چارلی پارکر بوسا نووا مینوازد» هاروکی موراکامی، نویسنده ۷۱ ساله و سرشناس ژاپنی، در بین داستانهای ویژه تابستانی گرانتا قرار داشت؛ موراکامی در این داستان سوررئال به بخشی از زندگی چارلی پارکر و از جمله آلبومی از او میپردازد که اصلا وجود ندارد.
سبک این داستان هم مانند دیگر رمانها و داستانهای موراکامی سوررئال است. موراکامی در این سبک چندان خود را به واقعیتها مقید نمیداند و برای فرار از واقعیتها بیشتر از ناخودآگاه خود بهره میگیرد.
فضای رمانها و حتی داستانهای کوتاه موراکامی فضایی تاریک و رازآلود و پر از پرسش است که شخصیتهای آن همواره در تکاپوی یافتن گمشده یا راه حلی برای پرسشهای خود هستند.
آخرین تشریفات برای تدفین، سوفی مکینتاش
«نامزد سابق من مرد و ما همه جمع شدیم تا به رسم احترام بدنش را لمس و با او وداع کنیم. اما در اتاقی که جسد قرار داشت جای کافی برای همه ما نبود و به ناچار نوبتی وارد اتاق شدیم. در تمام این مدت هیچ کدام از ما به هم نگاه نمیکردیم. وقتی آخرین نفر هم بدن او را لمس کرد، پوست نامزدم را از بدنش جدا کردند و این بار ما برای لمس بدن بدون پوست او صف بستیم.
پس از مدتی مادرش این افتخار را یافت تا دست بر بدن فرزندش بگذارد و این نشانهای از پایان مراسم ادای احترام بود. پس از آن ما دستهای خونین خود را شستیم...». نخستین رمان سوفی مکینتاش نویسنده ۳۲ ساله بریتانیایی با نام «درمان آب» در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و برای او جایزه Betty Trask را به ارمغان آورد.
این رمان همچنین در میان نامزدهای نهایی جایزه «منبوکر» قرار گرفت. تاکنون بسیاری از داستانهای کوتاه، جستارها و اشعار مکینتاش در White Review و نیویورکتایمز منتشر شدهاند.
رانش طولانی، جولیا آرمفیلد
«کوسهها در سطح آب مشغول آفتابگرفتن بودند. مانند اتفاقات ماقبل تاریخ بود. انگار موجوداتی هستند بیآزار که فقط از پلانکتونها تغذیه میکنند. اما واقعیت این است که هرکدامشان هیولایی خونخوار هستند». این داستان جولیا آرمفیلد داستاننویس و نمایشنامهنویس جوان بریتانیایی سال گذشته در میان برگزیدههای تابستانی گرانتا قرار داشت. آرمفیلد سال ۲۰۱۹ یکی از نویسندگان برگزیده نشریه Sunday Times بود.
به سوی اضمحلال، جیانان کیان
«براساس سیاست حکومت مرکزی، لازم است که از سوی روستاییان و رعیتها مورد آموزش و اصلاح قرار گیرم. چون با اینکه والدینم معلم دبیرستان بودند، اما وضعیت طبقه اجتماعی من مشخص نبود».
جیانان کیان نویسنده جوان چینی و عضو انجمن نویسندگان چین در این داستان به ناامیدی و استیصال و آموزشهای مجدد اجباری در مناطق روستایی چین در دوره انقلاب فرهنگی چین و شباهت هر چه بیشتر شرایط انسانها در آن روزها به زندگی سگهای ولگرد میپردازد.
منبع: شرق به نقل از گرانتا
۲