موج تمام نشدنی کمدی در سینمای ایران
با تمام این انتقادات، اما کمدیها همچنان ساخته میشوند و میفروشند که البته ساختهشدن کمدیهایی از این جنس نیز به دلیل فروش تضمینشدهشان است.
کد خبر :
۷۷۲۲۵
بازدید :
۱۸۰۷
پولاد امین | یک هفته بعد از پایان جشنواره فیلم فجر، در هیاهوی انتقادات و اعتراضات و حواشی مرتبط با جشنواره، اکران فیلم «خوب بد جلف: ارتش سری» آغاز شد. تنها کمدی و البته ناموفقترین فیلم جشنواره (به همراه روز بلوای بهروز شعیبی، بدون حتی یک نامزدی) که داغداغ از فرصت تبلیغاتی جشنواره بهره برده و اسبش را با هدف موفقیت گیشهای تازانده است؛ و این یعنی که میتوان چشم بر تمام سیمرغها و تقدیرها بست و این فیلم را برنده اصلی جشنواره فیلم فجر نامید که از فرصت جشنواره در راستای چرخه اصلی و ذاتی سینما (تولید و اکران و تولیدی دیگر) استفاده کرده است.
دو روز پیش رسانهها اعلام کردند فیلم «مطرب» رکورد پرفروشترین فیلم سینمای ایران را که در اختیار فیلم «هزارپا» بود، شکسته است. خبری که اگرچه بسیاری شائبههای زیادی بر آن وارد کردند، اما همین که در اوج انواع و اقسام انتقادات به کمدیهای کممایه سالهای اخیر باز هم یک کمدی از همان جنس میآید و رکوردها را جابهجا میکند (تو بگو، نزدیک به رکورد میشود!) یعنی که در این سینما همهچیز بر مدار کمدی میچرخد و بادها تنها بر پرچم کمدیها میوزند...
کمدیهای سالهای اخیر انتقادات زیادی را موجب شدهاند. محمدرضا هنرمند که خود با کمدیهایی، چون مرد عوضی و مومیایی سه شناخته میشود، گرایش سینمای ایران را در سالهای اخیر به کمدی «بیمارگونه و افراطگونه» میداند «به قصد سوداگری و سوءاستفاده از شرایط حاکم بر روح و روان جامعه».
کمدیهای سالهای اخیر انتقادات زیادی را موجب شدهاند. محمدرضا هنرمند که خود با کمدیهایی، چون مرد عوضی و مومیایی سه شناخته میشود، گرایش سینمای ایران را در سالهای اخیر به کمدی «بیمارگونه و افراطگونه» میداند «به قصد سوداگری و سوءاستفاده از شرایط حاکم بر روح و روان جامعه».
محسن محسنینسب، کارگردان سینما بر این باور است که «این روزها سینمای کمدی دست همه را بسته. با فیلمنامههایی که با وصل الفاظ و شوخیهای رکیک و مبتذل فضای مجازی تشکیل یک فیلم سخیف را میدهند و توقع مخاطب از سینما را سطحی میکنند.»
سیروس الوند گرفتاری سینمای ایران را «نه فیلمهای کمدی که سینمای مبتذل» میداند. فاطمه معتمدآریا بر این باور است که «دریچههای ابتذال در سینما باز شده است و نگاه عمیق در رابطه با احترام به تماشاگر در سینمای کمدی امروز وجود ندارد.» مسعود فراستی هم رادیکالتر از تمام این صاحبنظران کمدیهای این سالهای سینمای ایران را فیلمهای لمپنی و استقبال از کمدیهای این روزگار را کار تماشاگران لمپن میداند.
با تمام این انتقادات، اما کمدیها همچنان ساخته میشوند و میفروشند که البته ساختهشدن کمدیهایی از این جنس نیز به دلیل فروش تضمینشدهشان است. به گزارش روابط عمومی سازمان امور سینمایی در فاصله سالهای ۹۳ تا ۹۶ از بین مجموعا ۱۱ فیلم «نهنگ عنبر ۲»، «گشت ۲»، «خوب بد جلف»، «فروشنده»، «محمد رسولالله (ص)»، «من سالوادور نیستم»، «سلام بمبئی»، «پنجاه کیلو آلبالو»، «ابد و یک روز»، «بارکد» و «اکسیدان» که بیش از ۱۰میلیارد تومان فروختهاند، هفت فیلم متعلق به سینمای کمدی بودهاند.
با تمام این انتقادات، اما کمدیها همچنان ساخته میشوند و میفروشند که البته ساختهشدن کمدیهایی از این جنس نیز به دلیل فروش تضمینشدهشان است. به گزارش روابط عمومی سازمان امور سینمایی در فاصله سالهای ۹۳ تا ۹۶ از بین مجموعا ۱۱ فیلم «نهنگ عنبر ۲»، «گشت ۲»، «خوب بد جلف»، «فروشنده»، «محمد رسولالله (ص)»، «من سالوادور نیستم»، «سلام بمبئی»، «پنجاه کیلو آلبالو»، «ابد و یک روز»، «بارکد» و «اکسیدان» که بیش از ۱۰میلیارد تومان فروختهاند، هفت فیلم متعلق به سینمای کمدی بودهاند.
یا در جدول فروش سال ٩٨ فیلمهای «مطرب»، «متری شیشونیم»، «تگزاس ٢»، «رحمان ١٤٠٠»، «شبی که ماه کامل شد»، «سرخپوست»، «چشموگوش بسته»، «چهار انگشت»، «ما همه با هم هستیم» و «زیر نظر» تاکنون ١٠ فیلم پرفروشسال بودهاند که در میان این ١٠ فیلم هفت فیلم متعلق به سینمای کمدی هستند که حتی اگر «ما همه با هم هستیم» را هم کمدی ندانیم، باز هم آمار ٦٠درصدی کمدیها در میان فیلمهای پرفروش سال نشان از سیطره این ژانر بر کلیت سینمای ایران دارد.
در جدول پرفروشهای سال گذشته نیز ٦ فیلم «هزارپا»، «مصادره»، «تگزاس»، «قانون مورفی»، «لونه زنبور» و «لسآنجلس تهران» کمدیهای جدول ١٠ فیلمی پرفروشها هستند تا نسبت ٦٠درصدی در آن فهرست نیز پابرجا باشد.
در جدول پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران نیز این قاعده به شکلی تکرار شده است. طبق آخرین آماری که درباره پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران منتشر شده، «مطرب» و «هزارپا» با گذر از مرز ٣٨میلیارد تومان پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران هستند و بعد از این دو فیلم نیز «متری شیشونیم» با ٢٨ میلیارد، «تگزاس ۲» با ٢٥میلیارد و «رحمان ۱۴۰۰» با ٢٣میلیارد در ردههای دوم تا پنجم قرار دارند.
«نهنگ عنبر: سلکشن رویا»، «آینه بغل» و «گشت ارشاد ٢» نیز حدود ٢٠میلیارد فروختهاند و بعد از این سه فیلم نیز «شبی که ماه کامل شد» و «من سالوادور نیستم» دیگر فیلمهای پرفروش فهرست ١٠ فیلمی پرفروشها هستند. جدولی طعنهآمیز که نشانمیدهد هشت فیلم از ١٠ فیلم پرفروش سینمای ایران فیلمهای کمدی هستند و طعنهآمیزتر اینکه سه فیلم از این ١٠فیلم را منوچهر هادی ساخته است.
البته درباره اینکه این پرفروشها واقعا پرمخاطبترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران باشند، شائبههای جدی وجود دارد. نخست اینکه تنها و تنها همین واقعیت ساده که تمام این ١٠ فیلم در دوسال اخیر تولید شدهاند، نشان میدهد نقش تورم و قیمت بلیت در بالانشینی این فیلمها بسیار جدی است. درواقع اگر میانگین بلیت سالهای اخیر را ١٠هزار تومان در نظر بگیریم، مشخصمیشود دو فیلم پرفروش سینمای ایران هر دو کمتر از ٤میلیون مخاطب داشتهاند (در حالی که بلیت در پردیسها که بخش عظیمی از فروش فیلمها در آنها صورت میگیرد، به مراتب بیشتر است».
این درحالی است که گذشته از فیلمهای قبل از انقلاب، در سینمای بعد از انقلاب فیلمهای «عقابها»ی زندهیاد ساموئل خاچیکیان با بیش از هشتونیممیلیون و «کانی مانگا»ی زندهیاد سیفالله داد با ٦میلیون مخاطب، پرمخاطبترین فیلمهای سینمای ایران هستند و به این معناست که اگر امروز روی پرده میآمدند، بیش از هشتاد و شصتمیلیارد تومان میفروختند.
رده سوم پرمخاطبترین فیلمها نیز با بیش از پنجونیممیلیون مخاطب در اختیار «اخراجیها ٢» است و بعد از آن نیز «بگذار زندگی کنم»، «گذرگاه»، «تاراج»، «اجارهنشینها»، «عروس»، «خواستگاری» و «آدم برفی» قرار دارند که همه تعداد مخاطبانشان بیشتر از «مطرب» و «هزارپا» است. فهرستی که نشان میدهد بالانشینی کمدیها در سینمای ایران همیشگی نبوده و بستگی تام و تمامی به حالوهوای اجتماعی زمان اکران فیلمها دارد.
چنان که در دهه ٦٠ اغلب فیلمهای اکشن- جنگی بالانشین بودهاند (چهار فیلم از ١٠ فیلم پرمخاطب) و در دهه ٧٠ نیز نوبت فیلمهای ملودرام اجتماعی رسیده (عروس و آدم برفی) ...
علاوه بر این، مرور آمار پربینندهترین فیلمهای هر دهه نشان از این دارد که اتفاقا دهه سیطره کمدی، کممخاطبترین دوره سینمای ایران بوده است. در دهه ٦٠ «عقابها» با ۸٫۶میلیون نفر، پربینندهترین فیلم دهه بود. در دهه ۱۳۷۰ «افعی» با ۶٫۳میلیون نفر این عنوان را به دست آورد. پربینندهترین فیلم دهه ٨٠ «اخراجیها ۲» بود با ۵٫۳میلیون نفر و در دهه ٩٠ نیز «هزارپا» و «مطرب» با ۴٫۲میلیون مخاطب به این عنوان دست یافتهاند!
اما اینکه چرا در سالهای اخیر سینمای ایران کاملا در سیطره کمدیها قرار گرفته؛ از نظر آنتونیا شرکا «شانس فروش بیشتر فیلمهای کمدی» دلیل اصلی ساختهشدن پشت سر هم چنین فیلمهایی است. شاهرخ دولکو، منتقد کهنهکار سینمای ایران نیز «سودآوری» را راز اصلی تداوم تولید چنین فیلمهایی میداند: «به دلیل شرایط اجتماعی مردم بیش از پیش به دیدن فیلمهای کمدی علاقهمند شدهاند تا در دو ساعت حضور در سالن سینما فارغ از همهچیز شاد باشند و این باعث شده کمدیها سودآوری داشته باشند و سودآوری هم موجب میشود ساخت این فیلمها در اولویت کار تهیهکنندگان سینما قرار گیرد.»
بهروز افخمی، اما از زاویهای دیگر به این معضل نگاه میکند. او در این زمینه گفته که «اصلا سینمای کمدی مبتذل چه ایرادی دارد؟ فراستی و بعضی دیگر فکر میکنند این فیلمها با نوعی توطئه درحال ساخت است تا ارزشهای انقلاب را نابود کند، اما مردم میفهمند و فیلم جدی را جدی میگیرند و فیلم کمدی را کمدی میبینند.
مردم ایران فرهنگ دارند و اینگونه نیست که با فیلم کمدی بتوان ارزشهای مردم را سست کرد. در مورد شوخی تند زننده هم میگویم چه اشکالی دارد؟ برخی میگویند بچه این شوخیها را یاد میگیرد، اما بچهها اگر فحش ناموسی را از پدر و مادر یاد نگرفته باشند، سال اول دبستان حتما یاد میگیرند.»
البته همه مثل افخمی هوادار این نوع فیلمها نیستند. آنان نیز، اما ساختهشدن این نوع کمدیها را ناگزیر میدانند. ابوالحسن داودی، کارگردان فیلم «هزارپا» سیطره کمدی بر سینمای ایران را موجی گذرا میداند: «این امر ناشی از یک نقطه ضعف بزرگ در سینمای ما است که متاسفانه بیشتر از آنکه شبیه یک صنعت باشد، غالبا پروسهای تکمحصولی با اهداف بهشدت کوتاهمدت است و بیش از ۹۰درصد تهیهکنندگان ما کسانی هستند که به زحمت فیلمی را تولید میکنند و بر این اساس وقتی یک فیلم در هر ژانری موفق میشود، اقبال بدون برنامه به آن هم زیاد میشود. همچنان که در خیلی از دورهها دیدهایم فیلمهای اجتماعی یا ملودرامهای موفق نیز چنین وضعیتی داشتند و یکباره ژانرهای مختلف به دنبال موفقیت یک یا دو فیلم رشد کردند و آنقدر پیشپا افتاده تکرار شدند که دوباره به کما رفتند. این اتفاق برای سینمای کمدی هم رخ خواهد داد.»
شیر بییال و دم
علیرضا خمسه ممیزی را در سخیفشدن کمدیها بیدلیل نمیداند: «وقتی نشود در سینمای کمدی راجع به هیچ چیز انتقادکرد، یعنی این عنصر حیاتی از کمدی گرفته شود، آن همهچیز بیمزه و لوس میشود. موقعی یک کمدی بامزه است که من کمدین بتوانم از رفتار شما ایراد بگیرم و در یک اجرای کمیک از آن انتقاد کنم.
حالا شما ممکن است چه کسی باشید؟ یک پزشک؟ نمیتوانم. یک وکیل؟ نمیتوانم. یک هنرمند؟ نمیتوانم. یک کاسب؟ نمیتوانم. شیر بییال و دم و اشکم که دید؟ این چنین شیری خدا کی آفرید؟ مثلا به بخشی از فیلمنامه ایرادمیگیرند و میگویند نه دیگر، میخواهید از نیروی انتظامی ایراد بگیرید؟ از برادران فلان جا و خواهران فلان جا میخواهید ایراد بگیرید؟ نمیشود. همین میشود که من در کمدیهایم فقط از خانواده خودم حرف میزنم! چون اگر یک قدم آنورتر بروم و راجع به خالهام حرف بزنم، ممنوعالفعالیت میشوم!»
۰