اشتیاق دلارهای نفتی

اشتیاق دلارهای نفتی

نفت به‌عنوان مهم‌ترین منبع انرژي در قرن بيستم اهميت ويژه‌اي يافت، به گونه‌ای كه اين قرن را قرن نفت ناميده‌اند. در جنگ جهاني اول براي نخستين‌بار نيروي دريايي انگلستان ترجيح داد نفت را جايگزين سوخت‌هاي ديگر كند. مهم‌ترین منبع نفت كه در دسترس آن كشور بود، منابع نفتي ايران بود بنابراين وابستگي انگلستان به نفت ايران در طول جنگ جهاني بر توسعه صنعت نفت و به تبع آن بر تسريع روند مهاجرت، تحول جمعيت و اختلاط فرهنگ‌هاي مختلف در منطقه نفتي جنوب ايران تاثيري بسزا گذاشت.

کد خبر : ۷۷۶۸
بازدید : ۲۷۹۹
اشتیاق دلارهای نفتی
نفت به‌عنوان مهم‌ترین منبع انرژي در قرن بيستم اهميت ويژه‌اي يافت، به گونه‌ای كه اين قرن را قرن نفت ناميده‌اند. در جنگ جهاني اول براي نخستين‌بار نيروي دريايي انگلستان ترجيح داد نفت را جايگزين سوخت‌هاي ديگر كند. مهم‌ترین منبع نفت كه در دسترس آن كشور بود، منابع نفتي ايران بود بنابراين وابستگي انگلستان به نفت ايران در طول جنگ جهاني بر توسعه صنعت نفت و به تبع آن بر تسريع روند مهاجرت، تحول جمعيت و اختلاط فرهنگ‌هاي مختلف در منطقه نفتي جنوب ايران تاثيري بسزا گذاشت.

دستيابي انگلستان به منابع نفت ايران با قرارداد دارسي آغاز شد. در سال 1901 م/ 1279 ش، ويليام ناكس دارسي با تشويق و وساطت كتابچيخان موفق به كسب امتياز استخراج نفت از مظفرالدين شاه قاجار شد.

اين قرارداد حق انحصاري بهره‌برداري از انواع فرآورده‌هاي نفتي را در تمام مراحل و در سراسر كشور به جز پنج ايالت شمالي براي مدت شصت سال به دارسي واگذار می‌كرد از سال 1902 تا 1905 م عوامل و مهندسان استخدام شده براي اجراي قرارداد، تلاش داشتند در مناطق غرب كشور همچون چیاسرخ در نزديكي قصرشيرين كه منابع نفت مشخصي داشت، چاه‌هاي نفت را حفر كنند، اما با دريافتن ناچيز بودن ذخاير اين منابع و دوري از بنادر خلیج‌فارس و كاهش شديد سرمايه اوليه شركت، تصميم بر اين شد تا منطقه تجسس را به حوزه‌هاي نفتي اطراف مسجدسليمان و مامتين در جنوب‌غربي محدود كنند.

سرانجام، در ماه می‌1908 م. چاه نفت ميدان نفتون به نتيجه رسيد. كشف نفت در 1908 م/ 1287 ش. در مسجدسليمان، موجب تاسيس پالايشگاه‌هاي نفتي، احداث شركت شهرهايي متفاوت با بافت معمول شهرهاي سنتي ايران در منطقه مسجدسليمان و آبادان كنوني و همچنين استخدام عشاير و روستاييان به‌عنوان كارگر در مجموعه وسيع صنعت نفت شد.

در آغاز كار، شركت نفت می‌كوشيد خوانين و كدخدايان را متقاعد كند تا شماري از عشاير و روستاييان منطقه را به استخدام فصلي و مقطعي درآورد؛ اما با وابستگي صنايع جهان غرب به نفت و توسعه فعاليت صنايع نفتي، لازم آمد تعداد كارگران متخصص و غيرمتخصص در شركت نفت ايران و انگليس افزايش يابد.

همزمان مشكلات داخلي همچون ناامني‌هاي ايجاد شده در اثر انقلاب مشروطه و ضعف حكومت مركزي در تثبيت اوضاع اقتصادي و سياسي، قحطي‌هاي متعدد و سپس وقوع جنگ جهاني اول موجب آن شد كه فرودستان آسيب‌ديده از جنگ، از شهرها و روستاها و حتي افراد ايلياتي، مختصر علايق و زندگي خود را در جست‌وجوي كار و نان به اين سرزمين منتقل كنند، چنانكه تعداد كارگران ايراني اين شركت از 2500 نفر در 1910 م/ 1289 ش. به 17000 نفر در 1918 م/ 1297 ش. رسيد.

ايجاد صنعتي جديد با مديريت يك شركت انگليسي و استخدام تقريبا 40 درصد كل كارگران مشغول به كار ايراني كه با دغدغه‌هايي متفاوت روبه‌رو بودند، فصل تازه‌ای در تاريخ اجتماعي ايران گشود. 2. آغاز استخدام نيروي كار و سرعت یافتن روند شهرنشيني در هيچ جايي نمي‌تواند مستقل از مسائل اجتماعي، اقتصادي و سياسي بررسي شود.

به عبارت ديگر، همواره روند شهرنشيني به‌عنوان پديده‌اي اجتماعي، تابع تحولاتي است كه تحت‌تاثير شرايط سياسي و اقتصادي اتفاق می‌افتد. اين تغيير و تحول از يكسو متاثر از عوامل و شرايط گوناگون زماني و مكاني بوده و از سوي ديگر باعث ايجاد دگرگوني‌هايي در شكل و شيوه شهرنشيني و شهرسازي شده است.

مسجدسليمان كه نخستين حضور جمعيت را به دليل برخورداري از نفت و آتش مقدس، در سال‌هاي پيش از ورود اسلام به ايران تجربه كرده بود، از دوره هارون الرشيد براي قرون متمادي خالي از سكنه شد.

به همين دليل نيز زمانی كه نفت در مسجدسليمان كشف و استخراج آن در منطقه آغاز شد، كليه ساخت‌وسازهاي منطقه تحت تاثير اين صنعت قرارگرفت. تا پيش از فعاليت كمپاني در ميدان نفتون مسجدسليمان و اطراف آن، كمتر كسي در آن منطقه زندگي می‌كرد؛ فقط عشاير كوچ‌نشين در مسير كوچ‌هاي فصلي مدتي از سال را در آن محدوده اطراق می‌كردند.

با كشف و استخراج نفت در خوزستان، شركت نفت انگليس و ايران كه از ماندگاري در منطقه و ادامه فعاليت پيرامون توسعه صنعت نفت اطمينان حاصل كرده بود، برنامه‌ريزي براي ساخت شركت شهري براي سكونت كارگران و كاركنان كارگاه‌هاي نفتي در نزديكي چاه‌ها و تاسيسات نفتي را آغازكرد.

در سال‌هاي آغازين واگذاري امتياز نفت به كمپاني دارسي يافتن نيروي كار در حوزه‌هاي نفتي براي مسوولان كمپاني بسيار سخت بود. افراد روستايي نخستين گزينه‌هاي انتخابي بودند كه گهگاه حاضر به همكاري با كمپاني در ماماتين و حوزه نفت مسجدسليمان مي‌شدند. اما، اغلب با فرارسيدن فصل برداشت، كار را رها كرده و به روستا برمي‌گشتند عشاير هم در فصل‌هاي گرم سال در اين سرزمين كه مشهور به قشلاق و گرمسير بود، نمانده و به ييلاق كوچ مي‌كردند.

بنابراين يافتن افراد كافي در آن منطقه براي كار در كمپاني نااميدكننده بود، يافتن كارگر فصلي نيز ساده نبود. كمپاني هنوز نتوانسته بود اعتماد عشاير محل را آن‌قدر جلب‌كند كه حاضر باشند شيوه زندگي و معيشتشان را تغيير داده، وابسته صنعت نفت شوند.

آرنولد ویلسون (Arnold Wilson)، افسر فرمانده گارد حفاظتي كنسولگري اهواز، دست‌ودلبازي طبيعت را در بي‌انگيزه‌بودن افراد براي پذيرفتن كار در كمپاني نفت دخيل مي‌داند: همه جا به قدري وفور نعمت است كه تامين معاش مستلزم زحمت و مشقت نیست و از همين دیدگاه است كه شركت نفت بايد با التماس و تمنا و پرداخت دستمزدهاي گزاف كارگر و عمله استخدام کند.

گذشته از مشكلات جذب نيروي كار در فصل‌هاي بهار و تابستان، در فصول سرد سال نيز مسوولان كمپاني بايد تلاش بسياري براي به دست آوردن كارگر مي‌كردند. هرجا كه ممكن بود، از عشاير و روستايياني كه بر روي زمين كار می‌كردند به خدمت گرفته می‌شدند، اما در تپه‌ها كمتر كسي زندگي می‌كرد مديران شركت نفت براي حل اين معضل كوشيدند از خوانين محلي كمك گرفته و از طريق آنان به استخدام كارگراني از عشاير اقدام كنند.

خوانين طي قرارداد 1905 م/ 1324 ه.ق با كمپاني، متعهد شده بودند تعدادي محافظ براي نگهباني از تاسيسات نفتي در اختيار شركت نفت قراردهند. خوانين بختياري علاوه بر اعزام تفنگچي‌ها، تعدادي از افراد ايل را نيز براي كار به آن شركت می‌فرستادند.

در ازاي اين خدمت، كارگران موظف بودند مبلغي از حقوق و دستمزد خود را توسط كدخدايان به خان تقديم كنند در تاريخ 25 ژوئن، يكي از مسوولان شركت نفت طي نامه‌اي از ناظر شلمزار خواست تا كارگراني را كه زمستان گذشته نيز برايش كاركرده بودند، دوباره به محل كار كمپاني اعزام كند؛ زيرا برايشان كار بسيار داشت و كارگر مناسب و كافي نيافته بود؛ اگرچه شركت نفت تعهدات سخت و جريمه‌هاي مالي متعدد براي جلوگيري از ترك كار براي كارگران عشاير مقرر كرده بود، آنان هر زمان سختي كار، گرماي طاقت‌فرساي خوزستان، تفاوت نوع و شيوه زندگي در حوزه‌هاي نفتي با زندگي عشيره‌ای و محدوديت‌هايي را كه كار در صنعت نفت به نسبت زندگي آزادانه كوچ‌نشيني داشت، تحمل‌ناپذير می‌يافتند، ادامه كار را رها كرده و قيدوبند كار ثابت را گردن نمي‌نهادند.

اين كشمكش در سال‌هاي اوليه كار شركت نفت در مناطق نفتي ادامه داشت، اما زماني كه حفاري چاه‌هاي نفت مسجدسليمان در سال 1908 م به نتيجه نشست و با استخراج نفت و لزوم تاسيس پالايشگاه، نياز شركت به افزايش نيروي كار قطعيت يافت.

استخدام نيروي كار پس از كشف نفت
پس از موفقيت در كشف و استخراج نفت، شركت براي توسعه تاسيسات حفاري و لوله‌كشي نفت، كارگاه‌هايي ساخت. تعمير ابزار و ادوات لازم، حمل‌ونقل وسايل و لوازمي كه به‌تناوب از اروپا به خليج‌فارس فرستاده می‌شد و بايد مسيري سخت، ناهموار و طولاني را از سواحل جنوب تا مسجدسليمان طي می‌كرد، به افزايش گسترده و سريع نيروي انساني نياز داشت؛ راه‌اندازي و تاسيس تصفيه‌خانه نفت و اسكله در منطقه‌ای از خرمشهر به نام آبادان نيز بر اين ضرورت افزود.

تلاش کردند تا شیخ خزعل را نيز همچون خوانين بختياري براساس توافق‌نامه 16 ژوئيه 1909 م به تامين محافظ و كارگران محلي براي كار در تاسيسات و چاه‌هاي نفت موظف كنند. شركت نفت حقوق اين مستخدمان را می‌پرداخت. در اين ايام، شركت نفت تصميم گرفت تا علاوه بر كارگران روستايي و عشاير محلي كه به استخدام صنعت نفت درآمده بودند، از ايالات و مناطق اطراف نيز كارگر استخدام كند.

بنابراين، با سياست افزايش دستمزد بر جذابيت مهاجرت به مناطق نفتي افزود و تمايل بيكاران به استخدام در شركت نفت بيشتر شد. موضوع استخدام كارگر فراتر از آن رفت كه از عهده «كدخدايان» محلي و «سركار»ها برآيد.

پس، در بخش اداري شركت نفت، قسمتي نيز به اين موضوع اختصاص يافت و با ثبت و ضبط مشخصات متقاضيان كار و مستخدمان شركت نفت و سوابق كاري آنان در اداره كارگران» (Staff office and Labor office) شكل استخدام در شركت نفت تغيير كرد.

هنگامي كه مشهور شد كه دستمزد خوبي در آبادان پرداخت می‌شود، مردان از كوهستان‌هاي كردستان و لرستان در صف كارگران ثبت‌نام می‌كردند از اين زمان به بعد، ديگر شكايتي از سوي مسوولان شركت نفت درباره كمبود كارگر يا سختي نگهداشتن آنان در مدارك موجود ديده نمي‌شود؛ گويي معضل كمبود نيروي انساني يكباره فراموش شده است.

البته دلايل فراواني در اين جابه‌جايي نيروي كار دخيل بوده است. عوامل منفي تشويق‌كننده مهاجرت به مناطق نفتي شامل دلايلي منفي همچون ناامني و آشفتگي عمومي در كشور، خشكسالي‌هاي متعدد و ناامني بود.

با نگاهي به تقاضاهاي مكرر و مختلف ايلات و طوايف محل از شركت نفت و با توجه به احساس مالكيت بر اراضي و منطقه، حملات و دستبردهاي گاه و بیگاه به خارجیان، كاروان‌ها و حتي روستاهاي محل، می‌توان ناامني و آشفتگي را در نواحي جنوب غربي و مناطق نفتخيز خوزستان مشاهده كرد.

پس از انعقاد قراردادهاي متعدد شركت نفت با رؤساي ايلات و التزام تفنگداران بختياري به محافظت از كارگران و تاسيسات نفتي، امنيت نسبي در منطقه حاصل شد كه سبب اميدواري ساكنان محل و كاركنان شركت نفت در رهايي از ايلغارها و دستبردهاي معمول گشت.

علاوه بر ناامني جنوب و غرب ايران در اين سال‌ها اوضاع عمومي كشور به علت درگيري‌هاي حاصل از اختلاف طرفداران مشروطه و استبدادطلبان نيز دچار اغتشاش شده و فرصت‌طلبي ياغيان و سركشان نيز مزيد بر علت بود.

پس از فتح تهران، عزل محمدعليشاه و انتصاب احمدشاه، حمله به اروميه و قتل عام 2000 مرد و زن، طغيان نايب حسين كاشي و پسرانش در كاشان و اطراف، تعقيب و گريز قواي بختياري با آنان، حضور بيش از 500 تن راهزن در لار، بلواي يهودي كشي در شيراز، همگي نمونه‌هايي از آشفتگي و ناامني آن روزها هستند.

حسين آباديان به روشني اوضاع آن روزگاران را چنين توصيف می‌كند: وضعيت داخلي ايران به هر چيزي شباهت داشت جز يك كشور مشروطه، نظم پيشين ازدست رفت و هيچ نظم نويني به جاي آن استوار نشد. به واقع، از همان دوره مشروطيت بحران در ايران بيداد مي‌كرد.

هر گوشه كشور در دست جباري بود كه به هيچ‌كس حسابي پس نمي‌داد؛ ايلات و عشاير همراه با سردسته‌هاي راهزنان، اختلافات و مشكلات ايلياتي خود را بهانه كرده و به بهانه مشروطه و استبداد هر روز كه می‌گذشت ميخي ديگر بر تابوت استقلال و تماميت ارضي كشور می‌كوبيدند در چنين اوضاع و احوالي امنيت ايجادشده در مناطق نفتي براي كساني كه در اين آشفتگي نفعي نداشتند، مغتنم شمرده شد: اوضاع سياسي ايران در تمام سال 1910 به مراتب وخيم‌تر از سال قبل بود و با اين وجود اين جاي مسرت است كه امنيت و آرامش خوزستان مثل ساير نقاط ايران دستخوش هرج‌ومرج نگرديد و اعضاي شركت در يك محيط عادي و آرام به انجام وظايف خود توفيق حاصل نمود، اما اين همه آشفتگي اين ايام نبود، بلكه طبيعت نيز با اوضاع سياسي همداستان شده و فشار موجود بر مردم را دوچندان كرده بود.

در اين سال‌ها به دفعات خطه‌هاي مختلف اين سرزمين دچار آفات و بلاياي طبيعي شد؛ حوادثي كه نمي‌توانست بر ايجاد انگيزه براي مهاجرت بي تاثير باشد. بروز قحطي در لرستان و تامين غله از عراق عجم، قحطي در قزوين، كمبود نان و نظارت بر خبازي‌ها در تهران به سال 1329 ق/ 1911 م)، بروز قحطي و خشكسالي در استرآباد، كردستان و ملاير در سال 1330 ق/ 1912 م از اين جمله‌اند.

همچنين، در اصفهان به علت قحطي و كميابي نان، عده‌ای از زنان دست به تظاهرات زده و به عمارت بلديه حمله كرده، پس از غارت اموال، رئيس بلديه را به قتل رسانده و جسد او را در ميدان شاه آويزان كردند دو سال بعد يعني سال‌هاي 1330 و 1331 ق/ 1913 و 1914 م، اصفهان مجددا با خشكسالي، قحطي و آفت‌زدگي محصولات كشاورزي مواجه شد. بنابراين عجيب نيست كه تعداد بسياري از كارگران و كسبه مناطق نفتي آبادان، اهواز و مسجدسليمان، مهاجران اصفهاني بودند.

چارلز عيسوي در اين باره می‌نويسد:
در روستاهاي اطراف اصفهان درصد زيادي از روستاييان بدون زمين بودند و اين روستاها نيروي غيرماهر صنعت نفت جنوب را عرضه مي‌كردند... بيشتر از 1500 نفر از كارگران شركت نفت متعلق به ناحيه اصفهان بودند اينها از جمله عوامل بازدارنده‌ای بود كه مردم را به مهاجرت واميداشت.

حال اين مهاجرت می‌توانست به مناطق صنعتي همسايه مانند شهرهاي صنعتي روسيه همچون باكو، ماوراي خزر يا عثماني بوده، يا در قالب مهاجرتهاي داخلي همچون مناطق نفتخيز جنوب تعريف شود. در كنار اين عوامل، دلايلي تشويق‌كننده و برانگيزاننده نيز وجود داشت كه سبب می‌شد مردم بيشتر از قبل، از ايده مهاجرت به حوزه فعاليت شركت نفت و استخدام در آن صنعت استقبال كنند.

در كنار انگيزه‌هاي مثبتي كه شركت نفت ايجادكرده بود، مانند دريافت دستمزد مناسب نسبت به بقيه مشاغل و فعاليت‌هاي اقتصادي در اين برهه از زمان، همان‌طور كه گفته شد، ايجاد امنيت نسبي براي كارگران و ديگر كساني كه غيرمستقيم با صنعت نفت مربوط شده و در اين مناطق مشغول به كار و زندگي شده بودند، در مهاجرت مردم روستايي يا كارگران شهري از ايالات مختلف به مناطق نفتخيز تاثيرگذار بود.

با اشاره دوباره به وجود ناامني در سراسر كشور در سال‌هاي 1914-1908 م/ 1332-1327 ق و ناامني ويژه و مزمن در سرزمين‌هاي جنوب غربي ايران، شركت نفت موفق شد پس از انعقاد قراردادهاي متعدد و ايجاد روابط دوستانه و شراكت‌هاي مالي با خوانين بختياري و شيخ خزعل، آنان را متعهد سازد تا با استفاده از تفنگداران عشاير بختياري و محافظان عرب، از راه‌هاي ارتباطي، تاسيسات نفتي و كارگران و مستخدمان آن شركت محافظت كرده و جلوي شرارت‌ها و غارت و دستبردها را بگيرند.

بنابراين، منطقه نفتخيز جنوب در زماني كه تمام كشور دستخوش بلوا و قحطي‌هاي دوره‌اي طبيعي و ساختگي بود، مأمني شد براي كساني كه آماده بودند تن به كاري سخت در هوايي سوزان بدهند، اما قحطي و ناامني را دوباره تجربه نكنند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید