موقعی که در مسکن راحت و گرم آرمیدهاید...
آن سالها که طالبوف تبریزی، دگراندیش نجارزاده، از پنجره روزگار، افقهایی گسترده از ایرانی دیگر را میدید و از آرمانهای بلندش برای وطن مینوشت، همزمان از عدالت اقتصادی نیز سخن میراند.
کد خبر :
۷۷۷۹
بازدید :
۳۱۵۸
آن سالها که طالبوف تبریزی، دگراندیش نجارزاده، از پنجره روزگار، افقهایی گسترده از ایرانی دیگر را میدید و از آرمانهای بلندش برای وطن مینوشت، همزمان از عدالت اقتصادی نیز سخن میراند.
او در مسالکالمحسنین مینویسد «بعد از اینکه علم سوسیالیسم- علم اصلاح حالت فقرا و رفاهیت محتاجین منتشر گشت و مردم فهمیدند که تکالیف نفوس باید در خور استطاعت و استعداد آنها باشد، کارهای عالم صورت دیگر گرفت، مخاطرات و محظورات از میان برخاست».
گرچه با انتشار علم سوسیالیسم به اعتقاد طالبوف، مخاطرات و محظورات از میان برنخاست اما آشنایی با چنین تفکراتی که شیوهای از زندگی جدید را در پرتو عدالت نوید میداد، برای بسیاری که از استبداد مطلقه به جان آمده بودند، جذاب بود و دستیافتنی مینمود.
تبریز به سبب موقعیت جغرافیایی و تجاری و رفتوآمدهای پیاپی با دنیای بیرون، از نخستین شهرهایی بود که زمزمههای دگرگونیخواهی و تجددطلبی را سرداد و تجربههایی آزمود. مردم منطقه در پی آن، در کنار دیگر شهرهای بزرگ آگاهانه برای تغییر به خطر تن دادند و به دریایی دل زدند که پایانی نداشت، از امواجی سرشار بود که مشخص نمیشد به کجا مقصد میبرد.
تبوتابی در شهر راه افتاد، مردم در سایه آگاهیهای تازه که از دریچههایی گوناگون همچون مدرسه، روزنامه و سفر مییافتند، حقوقی تازه برای خود مطالبه کردند. جامعه پوست میانداخت و راه خود را به راهی نو میخواست باز کند. با رخداد جنبشمشروطه، تبریز و آذربایجانیها، روزگاری سخت پشتسر گذاشتند؛ شد آنچه که باید میشد. کتابهای تاریخ که اینگونه روایت میکنند.
بذرهایی از پسِ آرمانهای بلند دوران مشروطه روییدن گرفت که توانست در بدنه جامعه دگرگونیهایی را در مسیر دستیابی به عدالت اجتماعی و اقتصادی پدید آورد. مردم، خودجوش بسیاری از این دگرگونیها را موجب شدند.
کسانی با گرمی دستهای یاریگر و دلهای پرامید، زندگی مطلوب را حق هر ایرانی میدانستند و براساس آموزههای دینی و اخلاقی و با وجدانی انسانی، یاری نیازمندان را در گذر تاریخ از یاد نبرده بودند و برای سازماندهی به کمکها و تقویت همدلیهایشان انجمنها و جمعیتهایی را بنیان مینهادند. اینگونه فعالیتهای مردمی در گوشهگوشه سرزمینمان از زمان مشروطه رنگوبویی دیگر گرفت.
نوبر، یکی از محلههای قدیم تبریز، جایی است که قصه نه، قصههایی از یاریگریها و کمکهای انسانهای دلسوز به همنوعانشان را بهیاد دارد و در حافظه تاریخی خود ثبت کردهاست. دستهای یاریگر در این محله برای زدودن چهره فقر و بدبختی از جامعه به یکدیگر در گذر تاریخ معاصر ایران گره خورده است.
جمعیت خیریه نوبر، یکی از فعالیتهای سازمانیافته در تاریخ این محله پرآوازه تبریز است. تاریخ شکلگیری این جمعیت بهسال ١٣٢٦ قمری بازمیگردد. جمعیت خیریه نوبر بنابر آنچه میدانیم در اسفند این سال دومین پیام خود را صادر کرده است؛ پیامی که در آن بهگونهای به همهگیر شدن فعالیتهای خیرخواهانه و سازمانیافته در تبریز اشاره دارد.
آنگونه که پیام دوم این جمعیت گواهی میدهد، اعلامیه نخست، شوری در تبریز به راه انداخته بود. مردم برای فعالیت نیکاندیشانه و خیرخواهانه و ایجاد دگرگونیهای اجتماعی تمایل زیادی نشان دادند. جمعیت نوبر در این زمان آماری از تهیدستان به دست میدهد. کار این جمعیت به روایت اسناد تاریخی با نظم و نظامی ویژه پیش میرفته است.
در بخشی از این پیام که در مجله آیین اسلام سال ١٣٢٦ به چاپ رسیده، آمده است «خیریه با معاشرت دایم و تماس نزدیکی که در جریان تحقیق و توزیع اعانهها با خانوادههای پریشان دارد، وظیفه اخلاقی خود میداند که وضع اسفناک و رقتآور افراد علیل و بینوا را که متاسفانه تعداد قابلملاحظه و شایانتوجهی را در جامعه ما تشکیل میدهند به اطلاع همشهریان محترم خود برساند اینک کسانی را که بضاعت و قدرت دستگیری نیازمندان و دردمندان را دارند مخاطب قرار داده میگوییم موقعی که در مسکن راحت و گرم آرمیدهاید به یاد داشته باشید که به فاصله چند قدمی شما زیرزمینهای سرد و تاریکی وجود دارد که ساکنین آن از تهیه یکمتر کرباس وطنی برای پوشش اطفال لخت و عور خود عاجزند زمانیکه در بستر نرم و لذتبخش غنودهاید درنظر بیاورید که هستند خانوادههای تنگدستی که قدرت خرید یک مشت زغال برای گرمکردن تن برهنه و لرزان خود را ندارند».
در ادامه این اطلاعیه، برای گردآوری کمکهای بیشتر مردم و یاری به جمعیتهای دیگر محلهها نیز مطالبی آمده است که در خود، آرمانهای والای اجتماعی را دربر دارند؛ آرمانهایی که اینگونه جمعیتها از جان و دل برای آن زمان و هزینه صرف میکردند «هنگامیکه برای معالجه سرفه یا سرماخوردگی خفیف جگرگوشههای خود از خرید گرانترین داروها مضایقه نمیکنید اطفال دردمند و نالان همسایه و هممحله خود را فراموش نکنید که از داشتن یک پیمانه شیر یا یک پیاله آش محرومند. هر روز صبح که نوردیدگان خود را با ناز و بوسه و نوازش به دبستان روانه میسازید فکر کنید اگر برای همین بچههای یتیمی که روزها میان خاک و کثافت در کوچهها ولگردی میکنند وسائل تحصیل و تربیت فراهم شود و استعدادهای شایانی که در قفای سیمای زرد و اندام لاغر آنها نهفته و پنهان است مورد توجه و پرورش قرارگیرد یقینا عناصر مفید و موثری برای جامعه بهوجود خواهد آمد. امیدواریم در آینده نزدیک اسامی کسانی را که به خیریه مساعدتهای مالی نموده یا خدمات برجستهای در راه پیشرفت امور آن انجام دادهاند به اطلاع عموم برسانیم و دفاتر و صورت عایدات و مخارج خیریه همیشه برای اطلاع و مطالعه کسانیکه مایل باشند حاضر بوده و خیریه مفید و موثر باشد با کمال میل و امتنان آماده و مهیاست. همشهریان محترم باز تکرار میکنیم به خیریههای محلات خود ولو با پرداخت وجوه جزیی کمک کنیم تا بتوانیم با یاری خداوند ریشه جهل و مرض و فقر را از مسکن خود برانداخته و با دست تفقد دلهای ریش و جراحات اجتماعی مرهم گذارد بهبودی بخشیم».
براساس اسناد و مدارک بر جای مانده میدانیم که جمعیت نوبر تبریز ٥سال پس از بنیانگذاری، در سال ١٣٣١ قمری به ثبت رسیده است. در اینسال نخستین جلسه در خانه سیدهادی خسروشاهی که از علما بود تشکیل شد. خانه وی در محله نوبر بود.
جمعیت، هدفهایی چون کمک به فرودستان، تعلیم و تربیت یتیمان و کمک به بیماران فقیر را فارغ از مقوله گداپروری پیمیگرفت. بنا به نوشته غلامرضا درکتانیان در نوشتاری با نام «جمعیت خیریه محلهنوبر» اهداف این جمعیت همچنین براساس نیازهای فقیران و تهیدستان، تهیه وسایل تحصیلی و تأسیس آموزشگاههای صنعتی دخترانه و پسرانه برای ایتام و فقرا، ایجاد مراکز بهداشتی برای معالجه بیماران تهیدست، بنای درمانگاه، جلب کمک اطبا و تهیه دارو و موارد مورد نیاز مراکز بهداشتی در حد وسع مالی، اعاشه و اداره افراد ازکارافتاده و تهیه وسایل معیشت آنها، تهیه وسایل کفن و دفن افراد بیکس یا کسانی که خرج لازم را برای اینگونه امور ندارند، دادن قرضهای درازمدت به افراد آبرومندی که سرمایهشان را در پی حادثهای از دست دادهاند، تهیه سوخت زمستان تهیدستان و دیگر معاونتهای عمومی در حد توانایی تعریف شده بود.
براساس مستندات تاریخی، اعضای موسس این جمعیت سیدهادی خسروشاهی، حاج معصوم شیخالاسلامی، محمدتقی بیتالله، احمد جوادزاده، محمدجعفر خوئی، احمد خسروشاهی، حاج محمود منیری و دیگر افرادی بودند که نام آنها برای ما ناشناخته است.
گزارشهایی که این جمعیت از عملکردش در سالهای فعالیت خود تا امروز ارایه کرده است نشان میدهد اقدامات شایان توجه خیرخواهانه انجام شده است. بهطور مثال فعالیتهایی در زمینه رسیدگی به بیماران بیبضاعت انجام گرفت که چنین امکاناتی در محدوده شهر تبریز نبود.
این فعالیتها در بیمارستان پهلوی (امام خمینی) آغاز شد و با عیادت از بیماران بیبضاعت و کمک به آنان همراه بود. تشکیل هیأتمدیره عیادت از بیماران و تدوین نظامنامهای برای این منظور، از اقدامات نخستین این انجمن بود.
در کنار آن، ایجاد تسهیلات برای ازدواج، تأمین آب و برق و مسکن و کاریابی و خدمات زمستانی نیز انجام میگرفت. این جمعیت با وجود مشکلات مالی و نیز سیاسی که با شکلگیری ساواک و عملکرد این سازمان پدید آمد، فعالیتهای خیرخواهانه خود را تا امروز ادامه داده است؛ جمعیتی که پس از گذشت دههها همچنان زنده و پابرجا است و بنابر نیازهای روز اقشار ضعیف جامعه، انجام اقداماتی را در سرلوحه امور خود قرار میدهد.
۰