دغدغههای نیکی کریمی
حوادثي است كه سبب به هم ريختن روان آدمها ميشود كه فكر كنند راه چارهاي ندارند. اما من توانستم قصه را از نگاه همسر اين مرد ببينم. همان خانمي كه از چيزي خبر ندارد و مانند اين است كه به شكل ناگهاني با كوهي از مشكلات روبهرو ميشود ولي چون فرد منفعلي نيست، سعي ميكند با مبارزه مشكلات را حل كند./ من درماندگي جامعه را براي زن و مرد به يك اندازه ميدانم. شخصيت فيلم هم دقيقا با همين موضوع روبهرو است. ما نميخواهيم بگوييم كه زن خوب است و مرد بد. اصلا چنين ديدگاهي ندارم. / نبايد بين نسلها خطكشي كنيم. اتفاقا در نسل جديد هم ما بازيگراني داريم كه كار خودشان را بلد هستند. من هيچوقت با اين فاصلهگذاريها ارتباط برقرار نميكنم. / نميخواهم فيلم سفارشي بسازم و واقعا بر اساس موضوعاتي كه در ذهن دارم به سراغ ساخت فيلم ميروم. من به همه آنها ايمان دارم و مدام به اين فكر ميكنم كه چطور آنها را روايت كنم. همه آدمها وقتي با خودشان تنها ميشوند و به قطعيت انجام كاري ميرسند، در آن صورت با جان و دل حاضر هستند برايش وقت بگذارند.
كريمي البته يك چهره بينالمللي نيز به شمار ميرود و در تمام اين سالها در جشنوارههاي متعدد خارجي به عنوان داور حضور داشته است.
با وجود اين آثار او در جشنوارههاي داخلي خيلي نتوانستند حضورهاي موفقي داشته باشند و عمدتا با بيمهري داوران روبهرو شدهاند در حالي كه در جشنوارههاي خارجي هميشه مورد توجه بودند. اين روزها «شيفت شب» آخرين ساخته اين فيلمساز سينماي ايران روي پرده سينماها است و فروش قابل قبولي هم داشته است. با نيكي كريمي درباره «شيف شب» و همچنين دغدغههاي اجتماعي اين روزهايش كه منجر به ساخت چنين فيلمي شده است، گفتوگو كرديم.
شما به عنوان يك زن فيلمساز مستقل تلاش كرديد فيلم سوم خود را بدون هرگونه حمايتي اكران كنيد. شما به واسطه اينكه سالها در عرصه بازيگري در سينما فعاليت ميكنيد، ميدانيد كه اگر فيلم را در اكران رها كنيد هرگز به خوبي ديده نميشود. به همين دليل كنار فيلم ايستادهايد تا از تمام شرايط تبليغي به خوبي استفاده كنيد. قطعا در اين شرايط فقط نيكي كريمي به عنوان يك بازيگر كه مخاطب شناخت خوبي از او دارد، مطرح نميشود؛ بلكه فيلمسازي برايتان خيلي جدي است و تمام تلاش خود را ميكنيد تا «شيفت شب» به خوبي ديده شود.
يك فيلم از زمان شكلگيري فيلمنامه تا پايان مانند بچهاي است كه بايد از آن مراقبت كنيم. در اين ميان ما هم جزو گروههايي نيستيم كه حامي داشته باشيم، بنابراين خودمان بايد شرايط را به وجود بياريم. البته از چند ماه قبل كمپين تبليغاتي براي اين فيلم در نظر گرفته بوديم، ولي به دليل تاخيري كه در اكران فيلم اتفاق افتاد، خيلي شكل كاملي نگرفت.
آيا شما اكران فيلم را به خاطر فيلم «محمد(ص)» عقب انداختيد؟
بعد از تمديد اكران فيلم «محمد(ص)»، تاريخ اكرانها تغيير كرد. در نتيجه اكران «شيفت شب» هم به اين زمان موكول شد. ما هم مجبور شديم چون از قبل بيلبوردها را هماهنگ كرده بوديم، در همان تاريخ قبلي تبليغات شهري را انجام دهيم. جالب بود به دليل همين تغييرات در حالي كه بيلبوردها «شيفت شب» را تبليغ ميكردند، فيلم ما اكران نشده بود! ولي با اين حال فكر ميكنم كه شايد همين تاخير در زمان اكران هم اتفاقات خوبي را به همراه داشت.
شما در «شيفت شب» و «سوت پايان» به سراغ دغدغههاي اجتماعي خود رفتيد و به نظر ميرسد پرداختن به چنين موضوعاتي كه برگرفته از دل جامعه باشد در دو فيلم آخرتان پررنگتر شده است. خصوصا در «شيفت شب» كه به نظر ميرسد ما با فيلمي روبهرو هستيم كه لايههاي بيشتري دارد. شايد در ظاهر اين گونه درباره فيلم صحبت شود كه بيشتر فيلمساز از ساخت چنين اثري قصد دارد به زندگي زوجي بپردازد كه دچار مشكلاتي شدهاند ولي تلاش ميكنند زندگيشان را حفظ كنند. اما اين فقط لايه ابتدايي فيلم است.
بله. دقيقا همين طور است. داستان «شيفت شب» روايت زندگي يك زن و مرد نيست، بلكه لايههاي بيشتري دارد كه حتي در آن به بحث روانشناسي هم پرداخته ميشود. وقتي در جامعه ما به دليل تحريمها، با مشكلاتي روبهرو ميشويم، قطعا اين اتفاقات ميتواند در كانونهاي مختلف بازتابهاي متفاوتي داشته باشد.
در اين ميان وقتي اوضاع اقتصادي بهم ميريزد، افرادي هم تلاش ميكنند از اين آب گل آلود ماهي بگيرند، اما ممكن است نتوانند به نتيجه دلخواه برسند. مرد قصه «شيفت شب» هم دقيقا همين شرايط را دارد. او حالا به دليل چنين مشكلاتي، در زندگي و كانون خانوادگي هم دچار مشكل شده است. من در اطراف خودم چنين افرادي را زياد ديدم.
در تمام اين سالهاي تحريم و شرايط اقتصادي، مردهايي را ميديدم كه شب و روز در چند شيفت كار ميكنند و در همان زمان فكر ميكردم همسران اين افراد در خانه مشغول چه كاري هستند؟! البته بعضي خانمها هستند كه خودشان هم كار بيرون انجام ميدهند. اما برخي ديگر تمام مدت در خانه سرشان گرم ماهواره است و اصلا خبر ندارند كه شرايط اقتصادي در جامعه چگونه است. اين موضوع دقيقا مسالهاي بود كه در اين فيلم دنبال ميكردم.
پس قصه و طرح اوليه از همين جا شكل گرفت؟
محمود آيدن پيش از اين براي من داستان مردي را روايت كرده بود كه به دلايل مشكلات زندگي، خود و خانوادهاش را كشته بود. او اين خط داستان را از بخش حوادث روزنامه خوانده بود. چرا چنين اتفاقي بايد رخ دهد؟ مطمئنا حوادثي است كه باعث به هم ريختن روان آدمها ميشود و فكر ميكنند كه راه چارهاي ندارند. اما من ميتوانستم قصه را از نگاه همسر اين مرد ببينم. همان خانمي كه از چيزي خبر ندارد و مانند اين است كه به شكل ناگهاني با كوهي از مشكلات روبهرو ميشود ولي چون فرد منفعلي نيست، سعي ميكند با مبارزه مشكلات را حل كند.
بله. ما در ابتدا شخصيت زن قصه را به شكلي ميبينيم كه غرق در روزمرّگي است و اصلا خبر ندارد در اطرافش چه اتفاقهايي ميافتد. زندگيهايي كه اين روزها در اطرافمان زياد ميبينيم.
دقيقا زن قصه نيز چنين شخصيتي دارد.
شما در اين فيلم تلاش ميكنيد، نگاه تكبعدي به زنان قصه نداشته باشيد. در واقع «شيفت شب» نگاه فمينيستي ندارد. در حالي كه عمدتا اين تصور وجود دارد كه زنان فيلمساز ميتوانند به راحتي در آثارشان به اين نگاه دچار شوند.
من هميشه در پاسخ به چنين سوالي ترجيح ميدهم با مثالي از فيلم صحبتم را تكميل كنم. در سكانسي كه فرهاد، ناهيد را كتك ميزند. پس از اين صحنه ما به جاي اينكه با ناهيد همراه شويم، فرهاد را ميبينيم و با او به ايوان خانه ميرويم در حالي كه سيگار ميكشد. من درماندگي جامعه را براي زن و مرد به يك اندازه ميدانم. شخصيت فيلم هم دقيقا با همين موضوع روبهرو است. ما نميخواهيم بگوييم كه زن خوب است و مرد بد. اصلا چنين ديدگاهي ندارم.
البته همان طور كه اشاره كرديد شما در نگارش فيلمنامه «شيفت شب» يك همكار فيلمنامهنويس هم داشتيد كه قطعا در به تصوير كشيدن اين نگاه نقش مهمي داشته است.
در حقيقت محمود آيدن در همان ابتدا به من سيناپس يك صفحهاي داد كه در آن درباره مردي نوشته شده بود كه به بنبست رسيده و از لحاظ رواني شرايط خوبي ندارد و ميخواهد خودكشي كند. او در تمام مدت به اين فكر ميكند كه بايد كسي را بكشد. اما من فكر كردم كه ميخواهم فيلمي درباره ايران امروز تعريف كنم.
چيزي كه باعث بروز خشونت در جامعه امروز شده است. همين موضوع كه اصلا خشونت از كجا ميآيد؟ يا اينكه يك فرد در چه شرايطي عصبي ميشود؟ يا فشار مالي ميتواند منجر به چه اتفاقاتي بشود. مسائلي بود كه دوست داشتم در اين فيلم به آنها بپردازم. در اصل كل داستان را خودم نوشتم و بعد براي پروانه ساخت اقدام كرديم. البته پس از آن با علي اصغري متن را بازنويسي كرديم.
خيليها در شرايط تحريم سعي كردند درباره اين موضوع فيلم بسازند و داستانهايي را روايت كنند كه در آن به شكل زندگي افرادي پرداخته ميشود كه با چنين مشكلاتي دست و پنجه نرم كردند. چه تمهيداتي انديشيديد كه فيلم شما نسبت به اين آثار تفاوتهايي داشته باشد ولي همچنان لايههاي اجتماعي را به تصوير بكشد. خصوصا اينكه چنين فيلمهايي به راحتي ميتوانند به ورطه شعار بيفتند.
من سينماي مستند و سينماي مينيمالي كه درباره واقعيت صحبت ميكند را دوست دارم. حالا اين قرار نيست كه حتما در خارج از شهر باشد. خودم فكر ميكنم زيباترين فيلم رئالي كه ساخته شده است، «گزارش» عباس كيارستمي است كه درباره يك خانواده است. ولي ما به قدري آنها را باور ميكنيم كه من در كمتر فيلمي اين واقعيت را ديدهام.
به هر حال من سالها دستيار آقاي كيارستمي بودهام و اين سبك و نوع كار را ميشناسم. بنابراين به اين معتقدم كه حتي اگر به دنبال روايت داستان هستيم، به شكلي اين كار را انجام دهيم كه باورپذير باشد. البته خود من در اين فيلم دوست داشتم، بيشتر قصه بگويم و همين موضوع «شيفت شب» را از ديگر فيلمهايم متفاوت كرد.
بله، دقيقا اين نگاه مستندگونهاي كه به آن اشاره كرديد را ما در فيلمهاي قبليتان پررنگتر ديديم.
بله. اما در اين فيلم لازم بود كه ما به سمت قصهگويي برويم. چون بايد شرايط شخصيتهاي قصه را تعريف ميكردم.
ما در اين فيلم با شخصيتهايي فرعي روبهرو ميشويم كه در برخي مواقع به كمك قصه ميآيند و هر كدام از آنها خرده داستانهايي دارند. مانند شخصيت زن همسايه كه خودتان آن را ايفا كرديد يا سحر قريشي. البته به نظر ميرسد هر كدام از اين شخصيتها براي شما بيانگر قشري از جامعه هستند.
به هر حال وقتي ما قصه را در يك آپارتمان به تصوير ميكشيم، بايد به همسايهها هم ميپرداختيم. اما همه اين شخصيتهاي فرعي داستان كه اتفاقا خودم هم در يكي از آنها بازي كردم، برايم بسيار اهميت داشت. اتفاقا اين شخصيت ابتدا قرار بود آرايشگاهي از خودش داشته باشد كه با علي اصغري به اين نكته رسيديم، بهتر است محل كارش در خانه نباشد.
شخصيت اين زن، نماد زناني است كه همه ما آنها را به خوبي ميشناسيم. آنهايي كه با داشتن فرزند بزرگ، طلاق گرفتهاند و نبايد به دليل نگاهي كه در جامعه وجود دارد، با فرد ديگري ارتباط داشته باشند. اما در قصه ميبينيم اين زن چون مستقل است و كار ميكند، حالا با فردي آشنا شده و ازدواج هم كرده است. ولي نميتواند به دخترش بگويد. اتفاقا يكي از دوستان من دقيقا با چنين مشكلي در زندگيش روبهرو شده است.
به همين دليل ميخواستم خودم اين نقش را بازي كنم چون اين افراد در جامعه خيلي مورد قضاوت قرار ميگيرند. البته ميدانيد كه در كشور ما بحث قضاوت هميشه وجود دارد. براي اين نقش بازيگرهاي زيادي را در ذهن داشتيم و حتي چند نفري هم به دفتر آمدند، اما شايد براي اينكه كمي بيشتر ديده شود و مورد توجه قرار بگيرد، خودم آن را بازي كردم.
شايد برايتان جالب باشد، كه من از وكيلي شنيدم، جامعه امروز ما پر از دخترهايي شده است كه به دليل فرار از خانواده ازدواج ميكنند و اتفاقا با يك فرد پولدار آشنا ميشوند و بعد از مدتي بهانهاي براي طلاق پيدا ميكنند و حالا كه پول زيادي به دست آوردهاند، سراغ شوهر دوم و سوم ميروند. نقشي كه سحر قريشي در «شيفت شب» بازي ميكند، براي من نمادي از همين افراد است. ميخواستم ما اين دو خواهر را در كنار يكديگر ببينيم. اينكه ناهيد اصلا فرد مادياي نيست ولي خواهرش دقيقا برعكس اوست.
همان طور كه ما امروز با بمباران تبليغاتي در شبكههاي مختلف روبهرو هستيم. همه انگار به ما ميگويند كه چطور خوبتر زندگي كنيم و افراد را راهنمايي ميكنند. در حقيقت فرهاد و ناهيد در معرض بمباران چنين موضوعاتي هستند تا يك قدم به جلو بردارند و بيشتر زندگي مصنوعي خود را بچرخانند. در اين مورد هم من آدمهاي زيادي را ديدهام كه ميخواهند زندگيهايشان را جور ديگري نشان دهند.
البته در ميان همكاران بازيگر خودمان هم چنين افرادي ديده ميشوند. آنها براي اين كار مجبور هستند زير بار مسائل مختلف مالي بروند. درست مثل شخصيتي كه فرهاد در اين فيلم دارد. او براي اينكه همپاي شوهرخواهر زنش و همين طور جامعه حركت كند، مجبور است كارهايي را انجام دهد كه باعث گرفتارياش ميشود.
ما با اينكه در ابتدا شخصيتي از ناهيد در قصه ميبينيم كه اصلا متوجه نيست زندگياش دچار چه مشكلاتي شده است، اما كمكم كه جلو ميرويم، ميبينيم كه او اتفاقا برخلاف آنچه نشان ميدهد، تلاش ميكند بنيان خانوادهاش را نگه دارد. با اينكه كتك ميخورد و حتي مجبور به ترك خانه ميشود.
دليل اين موضوع را ميتوان در دوست داشتن ناهيد ديد، چون از زمان دانشگاه همسرش را دوست داشته و حالا نميخواهد به هيچ قيمتي زندگياش را از دست بدهد.
حرفهاي كه براي شخصيت فرهاد در فيلم در نظر گرفتيد، خيلي بكر است؛ يك موشكش! آيا انتخاب اين شغل به دليل گرهي است كه ميتواند در قصه به وجود آورد يا كدهايي كه ميتواند ذهن مخاطب را به هم بريزد. به طور مثال مرگ موش.
واقعيت اين است كه ما اول شغل را انتخاب كرديم و بعد كدها را پيدا كرديم.
ذهنيت اين شغل از كجا شكل گرفت؟
من و علياصغري، زماني كه روي فيلمنامه كار ميكرديم، اصلا پايان را ننوشته بوديم و شغلي را براي اين شخصيت در نظر نداشتيم. كامبوزيا پرتوي و كيانوش عياري هم دستياران ما بودند و ماهي يك بار بعد از اينكه ما روي فيلمنامه كار ميكرديم، جلسه مشترك ميگذاشتيم و صحبت ميكرديم. براي شغل ايدههاي مختلفي داشتيم تا اينكه يك روز آقاي اصغري عكسهاي واقعي از افرادي كه به استخدام شهرداري درآمدهاند و شبها موش ميكشند، آورد.
من فكر كردم كه چرا اين افراد از خواب شبانه خودشان ميزنند و براي كشتن موشها بيرون ميآيند و از همين رو قضيه برايم جالب شد كه اين آدمها با وسيله و خيلي مجهز اين كار را با تفنگ و كنار جوبها انجام ميدهند. آن شغل به ما كمك كرد و در مسير داستان چيزهايي را اضافه كرديم و با تسلط كامل از آن بهره برديم.
از طرفي وقتي علي اصغري اين شغل را به من گفت، هم به اين فكر كرديم كه چقدر شبيه به نشانهگذاريهاي جامعه خودمان است و خيليها پولهاي بيشماري به دست ميآورند و اختلاس ميكنند ولي هيچ اتفاقي نميافتد، اما آدمي به خاطر ۵۰۰ ميليون تومان بايد با چنين مشكلاتي روبهرو شود و جامعه ما همين افراد را مانند موشهايي از بين ميبرد، چون هركدام به نوعي در حال از بين رفتن هستند.
پس بيشتر اين حرفه براي شما يك نوع نماد است.
بله، چون هم نشاندهنده خشمي است كه آن را خالي ميكند و هم اينكه شخصيت فرهاد از كودكي به تفنگ علاقه زيادي داشته است.
درباره انتخاب بازيگران توضيح بدهيد. آيا حضور سحر قريشي صرفا براي جذب گيشه بود؟
بحث توجه به گيشه اصلا برايم مهم نبود. وقتي تركيب بازيگران درست باشد قطعا بخشي از راه را رفتهايم و نتيجه هم خوب خواهد بود. براي من بيشتر انتخاب بازيگراني مهم بود كه با نقش همخواني داشته باشند.
آيا براساس بازيگر خاصي فيلمنامه را نوشتيد؟
در زمان بازنويسي ليلا زارع را در ذهن داشتيم و بعد از اينكه كمي جلوتر رفتيم به محمدرضا فروتن هم براي نقش فرهاد رسيديم.
شما در «شيفت شب» تلاش ميكنيد ارزشهاي اخلاقياي را كه در جامعه كمرنگ شده است دوباره يادآوري كنيد. از اين جهت معتقدم كه فيلم داراي چندين لايه است. به طور نمونه بحث قضاوت كردن افراد درباره يكديگر مسالهاي است كه در فيلم به درستي ديده ميشود.
بله اين موضوع براي خودم هم خيلي مهم است. و بارها شاهد اين موضوع بودم و شنيدهام كه افراد به راحتي با يك برداشت اشتباه درباره يكديگر قضاوت ميكنند. اتفاقا هميشه هم درباره اين موضوع واكنش نشان دادم.
شرايط جامعه ما به گونهاي است كه همهچيز به افراد امر و نهي ميشود و به نوعي مرز بين خوب و بد خطكشي شده است. در چنين شرايطي كمتر با رفتار واقعي افراد روبهرو ميشويم. همين موضوع باعث ميشود كه مردم به راحتي يكديگر را قضاوت كنند. اما من سعي كردم از اين موضوع دور شوم و هميشه تلاش ميكنم آدمها را كمتر قضاوت كنم.
شايد به خاطر همين موضوع است كه شما هميشه از حاشيه دوري ميكنيد.
اتفاقا چند روز قبل خبرنگاري در گفتوگويي عنوان كرد كه نسل شما در بازيگري نسل ديگري بود. اتفاقا من اصلا موضوع را اين گونه نميبينم. قصد قضاوت ندارم. اما ممكن است در نسل من هم افرادي اينگونه باشند. نبايد بين نسلها خط كشي كنيم. اتفاقا در نسل جديد هم ما بازيگراني داريم كه كار خودشان را بلد هستند. من هيچوقت با اين فاصلهگذاريها ارتباط برقرار نميكنم.
شما در طي تمام اين سالها درباره ديدهنشدنهاي كارهايتان هم سكوت كرديد. فكر ميكنم شما به عنوان بازيگر در طي تمام اين سالهايي كه در سينماي ايران فعاليت كرديد، آن طور كه بايد تقدير نشديد. البته در خارج از ايران بيشتر آثار شما حضورهاي بينالمللي داشته و اتفاقا در اين بخش به ديده شدن سينماي ايران در مرزهاي بينالمللي هم كمك كرديد.
من نبايد جوابي به اين مسائل بدهم و ديگران بايد درباره آن صحبت كنند.
نيكي كريمي به خاطر دغدغههاي اجتماعياش به فيلمسازي رو آورده يا اساسا كارگرداني برايش دغدغه است و ميخواهد كارهاي تازهاي انجام دهد؟
هر دوي آنها باهم.
بازيگرهايي كه وارد دنياي كارگرداني ميشوند، يا ظرف بازيگري آنها پر شده يا دغدغه فرم و محتوا دارند. براي شما اين ظرف بازيگري پر نشده و همچنان حضور داريد، دغدغهاي كه به دنبالش هستيد، چيست كه شما را در اين حوزه با جديت و تلاش نگه ميدارد؟
فكر ميكنم علاقه است. از طرفي نميخواهم فيلم سفارشي بسازم و واقعا بر اساس موضوعاتي كه در ذهن دارم به سراغ ساخت فيلم ميروم. من به همه آنها ايمان داريم و مدام به اين فكر ميكنم كه چطور آنها روايت كنم. همه آدمها وقتي با خودشان تنها ميشوند و به قطعيت انجام كاري ميرسند، در آن صورت با جان و دل حاضر هستند برايش وقت بگذارند. همين موضوع دليلي است كه من ميخواهم هميشه روي اين دغدغهها كار كنم و همچنان ادامه بدهم.
چقدر به حضور بينالمللي فيلم فكر كرديد.
اين موضوع هميشه برايم مهم است. هميشه تلاش ميكنم كه فيلم عمدتا در جشنوارههاي مختلفي ديده شود. البته اين مدت درگير اكران «شيفت شب» بودم و نتوانستم خيلي در نمايشهاي فيلم در جشنوارههاي خارجي حضور پيدا كنم.
قطعا از حالا به فكر فيلم بعدي هم هستيد.
عمدتا مرحله نگارش فيلمنامه برايم طولاني است. اينبارهم ميخواهم با تمركز زيادي كار كنم. سراغ قصهاي از يك نويسنده ايراني رفتم. و هدفم اقتباس ادبي است. اما اينبار فيلم درباره زنان نيست.