زخم و مرهم...
یادداشت دو سه ستونی جای تعارف تکهپاره کردن، در لفافه مطلب نوشتن، شکر پیچ کردن تلخیها و خروس قندی درست کردن نیست.
کد خبر :
۷۸۵۸
بازدید :
۱۱۳۳
محمدمهدی پورمحمدی در شهروند نوشت:
یادداشت دو سه ستونی جای تعارف تکهپاره کردن، در لفافه مطلب نوشتن، شکر پیچ کردن تلخیها و خروس قندی درست کردن نیست.
پس جرأت کنیم و راست و پوست کنده بگوییم که این روزها، چهره کشورهای اسلامی و مسلمانان، در نگاه جهانیان، شایسته سیمای تابناک و تعالیم روحبخش پیامبرِ رَحمَهٌ لِلعالَمین و اسلام راستین نیست.
اگر تاکنون هم بهطور کامل چنین نبوده، وضع فعلی از همیشه بدتر است. منظور نگارنده از جهانیان، مردم عادی است، زیرا خواص شامل سیاسیون، دانشگاهیان و روشنفکران دینشناس و آگاه به وضع سیاسی کشورهای اسلامی، علمای باسواد و فرهیخته دیگر ادیان و اعضا و دستاندرکاران اتاقهای فکر و موسسات مطالعاتی وابسته به دولتها و دانشگاههای کشورهای غیراسلامی که در مورد کشورهای عربی، اسلامی و خاورمیانه، مطالعات، تحقیق، تدریس و تألیف دارند، کمابیش و به درجات مختلف با حقایق آشنا هستند.
٢٠سال پیش، در همان دوران که اتحادیه اروپا با ما و ما با آنان درگیر گفتوگوهای انتقادی بودیم، یکی از مقامات عالیرتبه وزارت امور خارجه یک کشور اروپایی به نگارنده گفت: ما میدانیم که عربستانسعودی تامینکننده مالی، لجستیک و ایدئولوژیک تمام گروههای تروریستی در خاورمیانه و تعداد زیادی از گروههای تروریستی در جهان است!
منافع ملی سیاستمداران دنیا اقتضا نمیکند که حقایق را به ملتهایشان بگویند، موسسات مطالعاتی وابسته به دولتها و دانشگاههای غربی که حقایق اسلام و کشورهای اسلامی را میدانند، چنین اجازه، اختیار و تمایلی ندارند.
صهیونیستها چنان برنامهریزی کردهاند که کودکان آمریکایی، اروپایی و حتی بچههای خودمان در کشورهای اسلامی، از زمانی که با بازیهای کامپیوتری آشنا میشوند، در فضای مجازی و در قالبِ ناجیانِ کشور و مردم خود، آدمهای مزاحم، تروریست، خرابکار، اشغالگر و بهطورکلی آدم بدهایی را با انواع سلاحها و تجهیزات نابود میکنند که شکل و شمایل همه آنها شرقی، خاورمیانهای و اسلامی است.
حتی دانشآموختگان و فرهیختگانی که مطالعاتی درخصوص اسلام، فِرَق و کشورهای اسلامی نداشته و نسبت به صلحدوست بودن همه مسلمانان به غیر از اقلیتی تکفیری آگاهی ندارند، چشم و گوششان به رسانههای جمعی و حواسشان به شبکههای اجتماعی است.
شما به جای آنها، وقتی ببینید که گروهی با پرچم لااِلهَ اِلااَلله، فریاد الله اکبر و گفتن بسمالله بمبگذاری میکنند، شهرها را ویران و مردم را آواره میکنند، بیگناهان را زندهزنده در آتش میسوزانند، از بلندی پرت میکنند، سبعانه سر میبرند، زنان و کودکان را در بازارهای بردهفروشی برای کامبخشی به دیگران میفروشند و همه این وحشیگریها را به مرزهای خود محدود نکرده و میرود که آسایش و آرامش همه دنیا را به هم بریزند، راجع به اسلام و اسلامیان، چه فکری میکنید؟
شما به جای آنها، وقتی میبینید که تشفین، زنی محجبه به همراه شوهرش رضوان که چهره، لباس و هیبتی کاملا اسلامی دارند، با اصلیتی از کشور اسلامی پاکستان، با حمله و تیراندازی به یک مرکز معلولان در سن برناردینو، کالیفرنیای آمریکا، دستکم ۱۴ نفر را کشته و ۱۷ نفر دیگر را زخمی کرده و هر دو در درگیری با پلیس کشته شدهاند، چه دیدگاهی نسبت به مسلمانان پیدا میکنید؟
رسانهها این حمله را مرگبارترین از این دست، از سال ۲۰۱۲ عنوان کردهاند,١ جامعه مسلمانان کالیفرنیا نیز این حمله وحشتناک را صریحا محکوم کرد، اما مگر صدای این محکومیت را چند نفر شنیدند؟ شما به جای آنها، وقتی میبینید که تقریبا همه دنیا حتی اختلافات مرزی، مناقشات فکری و درگیریهای معمول بین خود را موقتا کنار گذاشته و همت خود را به انعقاد قراردادهای همکاری اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی معطوف، هر روز یک پیمان همکاری منطقهای و بین قارهای ایجاد کرده و بهطور نسبی در صلح و آرامش به سر برده، اما در تعداد زیادی کشورهای اسلامی جز آژیر خطر، غرش موشک، صفیر گلوله و چهچهه مسلسل به گوش، جز بوی باروت و آتش و خون به مشام و جز سر بریدن، قتل نفس و به زیر کشیدن همه شرف و عزت آدمی به چشم نمیآید، راجع به ما چه فکری میکنند؟
مگر همه مردمان عادی اروپا و آمریکا میدانند که برخی سران کشورها و کمپانیهای نفتی خودشان با خرید نفتِ مفت و میراث فرهنگی ارزان از داعش و دیگر گروههای تروریستی حمایت میکنند؟ مگر همه مردمان عادی اروپا و آمریکا میدانند که تشفین و همسرش رضوان فاروق هر دو دانشآموخته مدارس سلفی الهدی، وابسته به طالبان در مولتان پاکستان بوده و این مدارس که در آمریکا، انگلستان و امارات شعبه دارد، تحت تعالیم وهابیهای سعودی، دوست و همپیمان آمریکا در منطقه بوده و اکثریت مسلمانان در جهان از باورهای این اقلیت تکفیری و آدمکش بیزار هستند و اعمال وحشیانه و سبعانه آنها را محکوم میکنند.
چه کسی و چه کسانی باید پاسدار آبروی اسلام و مسلمانان باشند. وقتی ناپاکدینان تکفیری چنین چهرهای از اسلام به جهانیان معرفی میکنند، ما جز برای واخوردهها و واپسزده شدهها که هویت خود را در آدمکشی مییابند و جز برای محرومیتکشیدههای زیادهطلبی که برای به ایثارِ لاشه خود به جهاد نکاح میروند، چه جذابیتی خواهیم داشت؟ پاسخ پیامبر رحمت که دینش را به امانت نزد ما سپرده تا با بزرگداشت کرامت انسانی، جهان بشریت را به آیین پاکش دعوت کنیم، را چه کسی خواهد داد؟ اگر درد واقعی را نشناسیم چگونه در درمان تلاش کنیم. نگارنده صادقانه و دردمندانه بر این باور است که همه «علی قدر مراتبهم» مسئولند.
این که در روز عاشورا، جوانان مسلمان، از دختر و پسر، در استرالیا، با توزیع آب معدنی، گل و پیام صلحجویانه، تلاش میکنند، پیام واقعی اسلام را به عابران معرفی کنند، نشان از درک این نیاز و تلاش به اندازه بضاعت مزجات و امکانات اندک آنان است.
نگاههای ملامتگر به آنها این پیام را داده است که پیکر اسلام با دشنه داعشیان زخمی شده و به مرهم نیاز دارد. اینکه در دولت اصلاحات پیشنهاد «گفتوگوی تمدنها» و در دولت تدبیر و امید پیشنهاد «جهان عاری از خشونت و افراطیگری» به دنیا داده میشود، حاکی از درک درست شرایط جهانی، نیاز دنیای اسلام به معرفی راستین و باور به این واقعیت است که ما حرفهایی برای جهانیان داریم که اگر مجال گفتنش را پیدا کنیم گوشهای شنوای بسیاری برای نیوشیدن خواهد یافت. وظیفه عالمان و دانشمندان در این مورد خطیرتر از دیگران است.
یادداشت دو سه ستونی جای تعارف تکهپاره کردن، در لفافه مطلب نوشتن، شکر پیچ کردن تلخیها و خروس قندی درست کردن نیست.
پس جرأت کنیم و راست و پوست کنده بگوییم که این روزها، چهره کشورهای اسلامی و مسلمانان، در نگاه جهانیان، شایسته سیمای تابناک و تعالیم روحبخش پیامبرِ رَحمَهٌ لِلعالَمین و اسلام راستین نیست.
اگر تاکنون هم بهطور کامل چنین نبوده، وضع فعلی از همیشه بدتر است. منظور نگارنده از جهانیان، مردم عادی است، زیرا خواص شامل سیاسیون، دانشگاهیان و روشنفکران دینشناس و آگاه به وضع سیاسی کشورهای اسلامی، علمای باسواد و فرهیخته دیگر ادیان و اعضا و دستاندرکاران اتاقهای فکر و موسسات مطالعاتی وابسته به دولتها و دانشگاههای کشورهای غیراسلامی که در مورد کشورهای عربی، اسلامی و خاورمیانه، مطالعات، تحقیق، تدریس و تألیف دارند، کمابیش و به درجات مختلف با حقایق آشنا هستند.
٢٠سال پیش، در همان دوران که اتحادیه اروپا با ما و ما با آنان درگیر گفتوگوهای انتقادی بودیم، یکی از مقامات عالیرتبه وزارت امور خارجه یک کشور اروپایی به نگارنده گفت: ما میدانیم که عربستانسعودی تامینکننده مالی، لجستیک و ایدئولوژیک تمام گروههای تروریستی در خاورمیانه و تعداد زیادی از گروههای تروریستی در جهان است!
منافع ملی سیاستمداران دنیا اقتضا نمیکند که حقایق را به ملتهایشان بگویند، موسسات مطالعاتی وابسته به دولتها و دانشگاههای غربی که حقایق اسلام و کشورهای اسلامی را میدانند، چنین اجازه، اختیار و تمایلی ندارند.
صهیونیستها چنان برنامهریزی کردهاند که کودکان آمریکایی، اروپایی و حتی بچههای خودمان در کشورهای اسلامی، از زمانی که با بازیهای کامپیوتری آشنا میشوند، در فضای مجازی و در قالبِ ناجیانِ کشور و مردم خود، آدمهای مزاحم، تروریست، خرابکار، اشغالگر و بهطورکلی آدم بدهایی را با انواع سلاحها و تجهیزات نابود میکنند که شکل و شمایل همه آنها شرقی، خاورمیانهای و اسلامی است.
حتی دانشآموختگان و فرهیختگانی که مطالعاتی درخصوص اسلام، فِرَق و کشورهای اسلامی نداشته و نسبت به صلحدوست بودن همه مسلمانان به غیر از اقلیتی تکفیری آگاهی ندارند، چشم و گوششان به رسانههای جمعی و حواسشان به شبکههای اجتماعی است.
شما به جای آنها، وقتی ببینید که گروهی با پرچم لااِلهَ اِلااَلله، فریاد الله اکبر و گفتن بسمالله بمبگذاری میکنند، شهرها را ویران و مردم را آواره میکنند، بیگناهان را زندهزنده در آتش میسوزانند، از بلندی پرت میکنند، سبعانه سر میبرند، زنان و کودکان را در بازارهای بردهفروشی برای کامبخشی به دیگران میفروشند و همه این وحشیگریها را به مرزهای خود محدود نکرده و میرود که آسایش و آرامش همه دنیا را به هم بریزند، راجع به اسلام و اسلامیان، چه فکری میکنید؟
شما به جای آنها، وقتی میبینید که تشفین، زنی محجبه به همراه شوهرش رضوان که چهره، لباس و هیبتی کاملا اسلامی دارند، با اصلیتی از کشور اسلامی پاکستان، با حمله و تیراندازی به یک مرکز معلولان در سن برناردینو، کالیفرنیای آمریکا، دستکم ۱۴ نفر را کشته و ۱۷ نفر دیگر را زخمی کرده و هر دو در درگیری با پلیس کشته شدهاند، چه دیدگاهی نسبت به مسلمانان پیدا میکنید؟
رسانهها این حمله را مرگبارترین از این دست، از سال ۲۰۱۲ عنوان کردهاند,١ جامعه مسلمانان کالیفرنیا نیز این حمله وحشتناک را صریحا محکوم کرد، اما مگر صدای این محکومیت را چند نفر شنیدند؟ شما به جای آنها، وقتی میبینید که تقریبا همه دنیا حتی اختلافات مرزی، مناقشات فکری و درگیریهای معمول بین خود را موقتا کنار گذاشته و همت خود را به انعقاد قراردادهای همکاری اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی معطوف، هر روز یک پیمان همکاری منطقهای و بین قارهای ایجاد کرده و بهطور نسبی در صلح و آرامش به سر برده، اما در تعداد زیادی کشورهای اسلامی جز آژیر خطر، غرش موشک، صفیر گلوله و چهچهه مسلسل به گوش، جز بوی باروت و آتش و خون به مشام و جز سر بریدن، قتل نفس و به زیر کشیدن همه شرف و عزت آدمی به چشم نمیآید، راجع به ما چه فکری میکنند؟
مگر همه مردمان عادی اروپا و آمریکا میدانند که برخی سران کشورها و کمپانیهای نفتی خودشان با خرید نفتِ مفت و میراث فرهنگی ارزان از داعش و دیگر گروههای تروریستی حمایت میکنند؟ مگر همه مردمان عادی اروپا و آمریکا میدانند که تشفین و همسرش رضوان فاروق هر دو دانشآموخته مدارس سلفی الهدی، وابسته به طالبان در مولتان پاکستان بوده و این مدارس که در آمریکا، انگلستان و امارات شعبه دارد، تحت تعالیم وهابیهای سعودی، دوست و همپیمان آمریکا در منطقه بوده و اکثریت مسلمانان در جهان از باورهای این اقلیت تکفیری و آدمکش بیزار هستند و اعمال وحشیانه و سبعانه آنها را محکوم میکنند.
چه کسی و چه کسانی باید پاسدار آبروی اسلام و مسلمانان باشند. وقتی ناپاکدینان تکفیری چنین چهرهای از اسلام به جهانیان معرفی میکنند، ما جز برای واخوردهها و واپسزده شدهها که هویت خود را در آدمکشی مییابند و جز برای محرومیتکشیدههای زیادهطلبی که برای به ایثارِ لاشه خود به جهاد نکاح میروند، چه جذابیتی خواهیم داشت؟ پاسخ پیامبر رحمت که دینش را به امانت نزد ما سپرده تا با بزرگداشت کرامت انسانی، جهان بشریت را به آیین پاکش دعوت کنیم، را چه کسی خواهد داد؟ اگر درد واقعی را نشناسیم چگونه در درمان تلاش کنیم. نگارنده صادقانه و دردمندانه بر این باور است که همه «علی قدر مراتبهم» مسئولند.
این که در روز عاشورا، جوانان مسلمان، از دختر و پسر، در استرالیا، با توزیع آب معدنی، گل و پیام صلحجویانه، تلاش میکنند، پیام واقعی اسلام را به عابران معرفی کنند، نشان از درک این نیاز و تلاش به اندازه بضاعت مزجات و امکانات اندک آنان است.
نگاههای ملامتگر به آنها این پیام را داده است که پیکر اسلام با دشنه داعشیان زخمی شده و به مرهم نیاز دارد. اینکه در دولت اصلاحات پیشنهاد «گفتوگوی تمدنها» و در دولت تدبیر و امید پیشنهاد «جهان عاری از خشونت و افراطیگری» به دنیا داده میشود، حاکی از درک درست شرایط جهانی، نیاز دنیای اسلام به معرفی راستین و باور به این واقعیت است که ما حرفهایی برای جهانیان داریم که اگر مجال گفتنش را پیدا کنیم گوشهای شنوای بسیاری برای نیوشیدن خواهد یافت. وظیفه عالمان و دانشمندان در این مورد خطیرتر از دیگران است.
۰