آیدا هندل؛ اولین زن نابغه ویلن نوازی در جهان
حین اجرا کاملاً خشکش میزد، ولی مخاطبان با گوش دادن به اجرای او از کارهای بتهوون، برامس، والتون و قطعه کنسرتوی ویلن خاص سیبلیوس انگشت حیرت به دهان میماندند.
کد خبر :
۸۲۳۰۸
بازدید :
۷۱۸۸
ایدا هندل نابغه ویلننواز زاده لهستان بود که پس از مهاجرت به بریتانیا تبدیل به تکنواز پرطرفداری شد. در بریتانیا به خاطر نواختن کنسرتوهای ژان سیبلیوس و ویلیام والتون به سبک خاص خودش بسیار مورد تحسین قرار گرفت.
هندل روز اول ژوئیه در سن ۹۶ سالگی در آسایشگاهی در پمبروک پارک فلوریدا درگذشت. به گفته خواهرزادهاش ریچارد گرونبرگ در ماه مارس به علت مشکلات تنفسی در بیمارستان بستری شده بود، اما گمان نمیکند جواب آزمایش کرونایش مثبت شده باشد. پس از آن نیز به علت سرطان کلیه تحت درمان بود.
به روایت خود هندل، سه سال بیشتر نداشت که ویولن خواهر بزرگترش را برداشت و شروع به نواختن کرد. بدین ترتیب با نواختن ترانهای که تازه شنیده بود اعجاب مادرش را برانگیخت. از آن زمان حدود هشت دهه به صورت حرفهای ویلن مینواخت.
هندل روز اول ژوئیه در سن ۹۶ سالگی در آسایشگاهی در پمبروک پارک فلوریدا درگذشت. به گفته خواهرزادهاش ریچارد گرونبرگ در ماه مارس به علت مشکلات تنفسی در بیمارستان بستری شده بود، اما گمان نمیکند جواب آزمایش کرونایش مثبت شده باشد. پس از آن نیز به علت سرطان کلیه تحت درمان بود.
به روایت خود هندل، سه سال بیشتر نداشت که ویولن خواهر بزرگترش را برداشت و شروع به نواختن کرد. بدین ترتیب با نواختن ترانهای که تازه شنیده بود اعجاب مادرش را برانگیخت. از آن زمان حدود هشت دهه به صورت حرفهای ویلن مینواخت.
هنگام جنگ دوم جهانی کنسرتهای روحیه بخشی در لندن برگزار کرد و پس از آن در سراسر دنیا برنامه اجرا کرد و به «بزرگبانوی ویلننوازی» معروف شد. زوبین مهتا رهبر سابق ارکستر فیلارمونیک نیویورک و لسآنجلس در سال ۲۰۱۰ به آسوشیتدپرس گفت: «هنگامی که هندل کنسرتوی بتهوون را میزند آدم حس میکند دقیقاً دارد مطابق میل بتهوون مینوازد. او ویلننواز ویلننوازان بوده و هست.»
هندل را-چنان که فیلیپ کنیکات منتقد هنری واشینگتن پست گفت- به «سبک نوازندگی فاخر و در عین حال رها» میشناسند، سبکی که در اوایل قرن بیستم محبوب بود، اما اکنون «بسیار نادر» است. او نزد نوازده رومانیایی گیورگ انسکو و ویلننواز مجارستانی کارل فلش آموزش دید.
هندل را-چنان که فیلیپ کنیکات منتقد هنری واشینگتن پست گفت- به «سبک نوازندگی فاخر و در عین حال رها» میشناسند، سبکی که در اوایل قرن بیستم محبوب بود، اما اکنون «بسیار نادر» است. او نزد نوازده رومانیایی گیورگ انسکو و ویلننواز مجارستانی کارل فلش آموزش دید.
حین اجرا کاملاً خشکش میزد، ولی مخاطبان با گوش دادن به اجرای او از کارهای بتهوون، برامس، والتون و قطعه کنسرتوی ویلن خاص سیبلیوس انگشت حیرت به دهان میماندند.
در سال ۱۹۴۹ پس از اجرای یک کنسرتو در هلسینکی از سازنده آن نامهای دریافت کرد.
سیبلیوس خطاب به او نوشته بود: «این قطعه را از هر لحاظ استادانه نواختی. به خودم تبریک میگویم که کنسرتوام به دست توانای نوازنده کمنظیری مانند تو نواخته شده.» یکی دیگر از کسانی که این اجرای او را تحسین کرد منتقد موسیقی روزنامه تلگراف جفری نوریس بود. او نوشت هندل کنسرتوی سیبلیوس را با «یخ و آتش» نواخت و درنهایت در سال ۲۰۰۹ شرکت تستامنت ریکوردز این قطعه «اعجابانگیز» را ضبط و پخش کرد.
در سال ۱۹۴۹ پس از اجرای یک کنسرتو در هلسینکی از سازنده آن نامهای دریافت کرد.
سیبلیوس خطاب به او نوشته بود: «این قطعه را از هر لحاظ استادانه نواختی. به خودم تبریک میگویم که کنسرتوام به دست توانای نوازنده کمنظیری مانند تو نواخته شده.» یکی دیگر از کسانی که این اجرای او را تحسین کرد منتقد موسیقی روزنامه تلگراف جفری نوریس بود. او نوشت هندل کنسرتوی سیبلیوس را با «یخ و آتش» نواخت و درنهایت در سال ۲۰۰۹ شرکت تستامنت ریکوردز این قطعه «اعجابانگیز» را ضبط و پخش کرد.
وقتی هندل شروع به نوازندگی کرد کمتر زنی ویلن میزد. او در بخش عمدهای از سالهای عمرش همچنان یکی از معدود زنانی بود که در تالارهای کنسرت نوربارانشده قدیم برنامه اجرا کرده بود.
او در چهلمین جشن تولد شاهزاده چارلز اجرا داشت، اولین کسی بود که کنسرتوی ویولنی از آلن پترسون اجرا کرد، و سالها در مراسم پرامز مینواخت. پرامز مجموعه کنسرتهایی است که هر تابستان برگزار میشود و به یکی از محبوبترین برنامههای موسیقی در لندن تبدیل شده است.
او پس از اولین اجرای پرامز در سال ۱۹۳۷میلادی ۶۷ بار دیگر نیز در این جشنواره شرکت کرد. یکی از چشمگیرترین اجراهایش اجرای کنسرتوی ویولن برامس در سال ۱۹۳۸ به رهبری هنری وود بود.
او بعدها در مصاحبه با مجله موسیقی بریتانیایی استراد گفت: «فقط و فقط با استفاده از غریزهام مینواختم، چون برای نواختن کارهای برامس دقیقاً غریزه لازم است. آدم باید از اول این غریزه را در وجودش داشته باشد. اگر از لحاظ احساسی و چه عقلی آن را در وجود خود حس نکنی آموختنی هم نیست. اگر کسی این ظرفیت و غریزه را در خود نداشته باشد، نمیشود آن را به او یاد داد.»
هندل میگفت: استعداد ذاتیاش را مدیون تناسخ است و احتمالاً در زندگی قبلی ویولننواز بوده است. اما بزرگ شدن در خانهای که اهالیاش اهل موسیقی بودهاند قطعاً بیتأثیر نبوده است. چون پدرش هم نقاش تکچهره بود و هم ویولنسل و ویولن میزد، خواهرش پیانو میزد.
خانواده هندل در شهری به نام شلم در شرق لهستان زندگی میکردند و ایدا در ۱۵ دسامبر چشم به جهان گشود. به گفته خواهر بزرگترش و طبق گواهی تولدش او در سال ۱۹۲۳ به دنیا آمد. هنگامی که ایدا میخواست برای اولین بار در لندن به روی صحنه برود، چون سنش کم بود پدرش این گواهی را برای اثبات سنش به برگزارکننده نشان داد. هندل بعدها گواهی دیگری ارائه کرد که نشان میداد در سال ۱۹۲۸ به دنیا آمده است.
دوستش نورمن لبرشت که پدیدآور وبلاگ «صفحه دررفته» (سلیپد دیسک) در زمینه موسیقی کلاسیک است روز اول ژوئیه در سوگ او نوشت: «یک بار سه گواهی تولد مختلف به من نشان داد و گفت: در لهستان تولدها را خیلی دقیق ثبت نمیکردند.»
املای اصلی نام خانوادگی او هِندل Hendel بود، اما به نشانه احترام به آهنگسازی به نام جورج فریدریک هندل که املای نامش مشابه بود و ایدا مدعی بود از بستگانشان است، آن را به Haendel تغییر داد. خانواده هندل یهودی بود و برای آن که دخترشان موسیقیآموزی را پی بگیرد درست پیش از جنگ دوم جهانی به انگلستان مهاجرت کردند و از هولوکاست جان به در بردند.
او بعدها در سال ۲۰۰۶ و در قالب تور اجراهایش در لهستان به اردوگاه کار اجباری آشویتس رفت و قطعه «ای خدای دتینگن» (نام لاتین: دتینگن تی دییم) ساخته جورج هندل را در حضور پاپ بندیکت شانزدهم اجرا کرد.
او پس از اولین اجرای پرامز در سال ۱۹۳۷میلادی ۶۷ بار دیگر نیز در این جشنواره شرکت کرد. یکی از چشمگیرترین اجراهایش اجرای کنسرتوی ویولن برامس در سال ۱۹۳۸ به رهبری هنری وود بود.
او بعدها در مصاحبه با مجله موسیقی بریتانیایی استراد گفت: «فقط و فقط با استفاده از غریزهام مینواختم، چون برای نواختن کارهای برامس دقیقاً غریزه لازم است. آدم باید از اول این غریزه را در وجودش داشته باشد. اگر از لحاظ احساسی و چه عقلی آن را در وجود خود حس نکنی آموختنی هم نیست. اگر کسی این ظرفیت و غریزه را در خود نداشته باشد، نمیشود آن را به او یاد داد.»
هندل میگفت: استعداد ذاتیاش را مدیون تناسخ است و احتمالاً در زندگی قبلی ویولننواز بوده است. اما بزرگ شدن در خانهای که اهالیاش اهل موسیقی بودهاند قطعاً بیتأثیر نبوده است. چون پدرش هم نقاش تکچهره بود و هم ویولنسل و ویولن میزد، خواهرش پیانو میزد.
خانواده هندل در شهری به نام شلم در شرق لهستان زندگی میکردند و ایدا در ۱۵ دسامبر چشم به جهان گشود. به گفته خواهر بزرگترش و طبق گواهی تولدش او در سال ۱۹۲۳ به دنیا آمد. هنگامی که ایدا میخواست برای اولین بار در لندن به روی صحنه برود، چون سنش کم بود پدرش این گواهی را برای اثبات سنش به برگزارکننده نشان داد. هندل بعدها گواهی دیگری ارائه کرد که نشان میداد در سال ۱۹۲۸ به دنیا آمده است.
دوستش نورمن لبرشت که پدیدآور وبلاگ «صفحه دررفته» (سلیپد دیسک) در زمینه موسیقی کلاسیک است روز اول ژوئیه در سوگ او نوشت: «یک بار سه گواهی تولد مختلف به من نشان داد و گفت: در لهستان تولدها را خیلی دقیق ثبت نمیکردند.»
املای اصلی نام خانوادگی او هِندل Hendel بود، اما به نشانه احترام به آهنگسازی به نام جورج فریدریک هندل که املای نامش مشابه بود و ایدا مدعی بود از بستگانشان است، آن را به Haendel تغییر داد. خانواده هندل یهودی بود و برای آن که دخترشان موسیقیآموزی را پی بگیرد درست پیش از جنگ دوم جهانی به انگلستان مهاجرت کردند و از هولوکاست جان به در بردند.
او بعدها در سال ۲۰۰۶ و در قالب تور اجراهایش در لهستان به اردوگاه کار اجباری آشویتس رفت و قطعه «ای خدای دتینگن» (نام لاتین: دتینگن تی دییم) ساخته جورج هندل را در حضور پاپ بندیکت شانزدهم اجرا کرد.
در طول جنگ جهانی هندل در لندن کنسرتهایی اجرا کرد که مایرا هسِ پیانیست آنها را ترتیب داده بود. پس از آن در سال ۱۹۴۶ برای اولین بار در آمریکا و در تالار کارنگی نیویورک به روی صحنه رفت. شش سال بعد به کانادا مهاجرت کرد از اواخر دهه هفتاد به بعد میان مونترال و میامی در رفتوآمد بود، چون پدرش برای این که نزدیک دوست نویسندهاش و برنده جایزه نوبل آیزاک باشویس سینگر زندگی کند، در میامی به سر میبرد.
هندل با رهبران بزرگ ارکستر از جمله مِهتا، سرجیو چلیبیداکه (در اجرای قطعات برامس) و اوتو کلمپرر (در اجرای قطعات بتهوون) همکاری کرد. او در جایی گفته است: «اگر رهبر ارکستر خرفت باشد نمیشود با جان و دل ساز زد.»
کارهای او را شرکتهایی، چون دکا ضبط کردهاند (نام دکا را بر بسیاری از سگهایش گذاشت) و در انواع دورهها از کلاسهای بسیار بزرگ تا کلاسهای خصوصی درس نوازندگی داده است و شاگردانی همچون ویولننواز آلمانی دیوید گرت تربیت کرد.
هندل هرگز ازدواج نکرد و از خود فرزندی بر جای نگذاشت. خواهرزادهاش میگوید: «تمام زندگیاش موسیقیاش بود.»
در سال ۱۹۹۱ عنوان فرماندهای در خدمت «سلطنت بریتانیای کبیر» را به هندل دادند و او تا همین چند سال پیش همچنان به کار نوازندگی مشغول بود. او میگفت: هنوز به دههها اجراهای انواع کنسرتو افتخار میکند و سعی میکند درنواختن آنها به آن «کیفیت متعالیای» که بتهوون، برامس یا دیگران در نظر داشتهاند برسد.
در سال ۲۰۰۰ به لبرشت گفت: «هدف من ارضای مخاطبان نیست، چون خودم را در نقش سرگرمکننده مردم نمیبینم. من در خدمت اهداف آهنگسازم.»
منبع: ایندیپندنت
۰