چرا صداقت داشتن مهم است؟
با نگاهی سطحی به آن، مفهوم صداقت بسیار ساده به نظر میآید. تمام آنچه باید انجام دهیم گفتن حقیقت در هر موقعیتی است، اینطور نیست؟ پس چرا افراد صادق نیز در برخی مواقع واقعیت را به شکل دیگری نشان میدهند؟ اگر صادق بودن زندگی را سادهتر میکند، پس چرا کسی باید بخواهد که زندگیاش را حتی با اندکی بیصداقتی پیچیدهتر و بغرنجتر کند؟ موقعیتهای بسیاری وجود دارند که به سرعت عزم و اراده ما را برای صادق بودن میآزمایند. تمایل به بیصداقتی گویا از دوران کودکی ما آغاز میشود، هنگامی که دوست نداریم تنبیه شویم. ترس بر ما غلبه میکند و ما در تلاش برای اجتناب از پیامدهای آنچه انجام دادهایم، چیزی میگوییم که حقیقت ندارد. اگر این رویه جواب داد، آنگاه به این نتیجه میرسیم که دروغ گفتن نسبت به صداقت، ناراحتی کمتری دارد و شجاعت کمتری هم میخواهد.
با نگاهی سطحی به آن، مفهوم صداقت بسیار ساده به نظر میآید. تمام آنچه باید انجام دهیم گفتن حقیقت در هر موقعیتی است، اینطور نیست؟ پس چرا افراد صادق نیز در برخی مواقع واقعیت را به شکل دیگری نشان میدهند؟ اگر صادق بودن زندگی را سادهتر میکند، پس چرا کسی باید بخواهد که زندگیاش را حتی با اندکی بیصداقتی پیچیدهتر و بغرنجتر کند؟ موقعیتهای بسیاری وجود دارند که به سرعت عزم و اراده ما را برای صادق بودن میآزمایند. تمایل به بیصداقتی گویا از دوران کودکی ما آغاز میشود، هنگامی که دوست نداریم تنبیه شویم. ترس بر ما غلبه میکند و ما در تلاش برای اجتناب از پیامدهای آنچه انجام دادهایم، چیزی میگوییم که حقیقت ندارد. اگر این رویه جواب داد، آنگاه به این نتیجه میرسیم که دروغ گفتن نسبت به صداقت، ناراحتی کمتری دارد و شجاعت کمتری هم میخواهد.
صادق بودن نیازمند شجاعت است، زیرا ما را آسیبپذیر و مسئولیتپذیر میکند. اما برای اینکه با صادق بودنمان، از جریحهدار کردن احساسات دیگران اجتناب کنیم، نیازمند درایت هستیم. واضح است که واقعا صادق بودن، چیزی بیش از گفتن حقیقت در هر موقعیتی است، اما در مورد افرادِ روراست تنها گزینه قابل قبول است. هنگامی که پای صادق بودن در همه زمینهها به میان میآید، احتمالا هیچ کس نیست که بگوید نیازی به بهتر شدن در این زمینه ندارد. در ادامه چند استراتژی برای کمک به بهبود تلاشهایتان برای تقویت شجاعت به منظور صادق و بادرایت بودن بیان میکنیم.
چرا صداقت مهم است؟
دیگران نمیتوانند فکر شما را بخوانند. صادق بودن تنها به معنای گفتن حقیقت درباره اطلاعات واقعی نیست، بلکه به احساساتتان نیز مربوط است. اگر به خاطر حرفی که کسی به شما زده است، ناراحت و آزرده شدهاید، آن فرد ممکن است حتی متوجه ناراحتی شما نشود، مگر اینکه شما صادقانه درباره تأثیر حرفش بر خودتان و احساستان صحبت کنید. اگر به جای حرف زدن، احساستان را پنهان کنید، آنگاه قدرت طرف مقابلتان را برای اینکه بتواند کاری در مورد این مسئله انجام بدهد، سلب کردهاید و فرصت رشد را از او گرفتهاید. همچنین ممکن است طرف مقابلتان پس از اینکه متوجه شود که شما ناراحت بودهاید و آن را بیان نکردهاید یا اینکه درباره احساستان با او صادق نبودهاید، آزرده شود. در حالی که از سوی دیگر صادق بودن درباره احساساتتان میتواند التیامبخش باشد و مسائل را حل کند.
هنگامی که کسی دروغ میگوید، دیگران سعی میکنند حقیقت را حدس بزنند. یعنی صادق نبودن درباره چیزی باعث میشود که دیگران سعی کنند آنچه را طرف نگفته است یا آنچه را واقعا حقیقت است، کشف کنند. این کار باعث ایجاد شایعات میشود و میتواند در ادامه منجر به دروغها و فریبکاریهای بیشتر میشود که ممکن است دیگران با حقیقت اشتباه بگیرند. در نهایت، هنگامی که حقیقت آشکار شود، باعث میشود افراد بیشتری ناراحت و آزرده شوند. در حالی که اگر از همان ابتدا موضوع مورد نظر با صداقت بیان میشد، همه این مسائل قابل اجتناب بودند.
پنهان کردن حقیقت معمولا بیشتر از خود حقیقت افراد را آزار میدهد. بعضی از افراد دروغ میگویند، زیرا از این میترسند که گفتن حقیقت آنها را به دردسر بیندازد یا ناراحتی بیشتری ایجاد کند. اما اغلب با اینکه حقیقت ممکن است دردناک باشد، معمولا هنگامی که صادقانه بیان میشود، کمتر از زمانی که با فریبکاری پوشانده میشود، دردناک و آزاردهنده است. پنهان کردن حقیقت یا دروغ گفتن تنها باعث میشود که افراد احساس کنند فریب خوردهاند، همچنین ناراحت و آزرده شوند و سپس از شما بپرسند چرا از ابتدا صادق نبودهاید.
دروغها به ندرت تنها میمانند، معمولا یکی پس از دیگری میآیند تا دروغ قبلی را بپوشانند و در نهایت از کنترل خارج میشوند. در نهایت این چرخه برای کسی که دروغ میگوید، پیچیدهتر میشود و برای طرف مقابل گیجکنندهتر. به علاوه، با دروغ زندگی کردن کار بسیار دشواری است. به این معنا که مجبورید خودتان نباشید و این برای هیچ کس ساده نیست. از سوی دیگر، صادق بودن در موقعیتهای دشوار ممکن است در ابتدا ناراحتکننده باشد، اما اگر روی آن کار شود، روابط را محکمتر میکند و اعتماد ایجاد میکند.