چرخ تاکسیها نمیچرخد
زاهدی نه بیمه دارد و نه شغل دیگری. تنها عایدیاش از همین کار آژانس است. حالا آنقدر مسافر کم شده که برایش ماهی حدوداً یک و نیم میلیون خالص میماند. قبلترها ماهیانه تا ۴ میلیون تومان هم درآمد داشته است.
کد خبر :
۸۲۹۲۵
بازدید :
۵۹۸۰
آمار فوتیهای روزانه کرونا همچنان سه رقمی است. خیلیها مثل رانندههای تاکسی که تا چند هفته پیش تنها نگرانیشان دخل و خرج و هزینههای زندگیشان بود و از نبود مسافر گلایه داشتند، حالا عمده هم و غمشان ابتلا به کرونا شده است؛ ترسی که وادارشان کرده ساعت کاری اغلبشان کمتر شود، چرا که هم دیده و هم شنیدهاند رانندهای که تنها سرمایهاش را برای زندهماندن هزینه کرده، اما در نهایت راهی بهشت زهرا شده است.
برخیها هم البته همچنان لجبازند و مشکلات اقتصادی را بهانهای کردهاند تا بدون ماسک در خیابانها رانندگی کنند! در چند ماه اخیر برخی رانندهها به علت بیرونقی و کسادی بازار مسافر، به فروش تاکسی خود روی آوردهاند، چرا که به علت افزایش هزینههای زندگی و بویژه اجارهخانهها چاره دیگری نداشتهاند، اما نگرانی اغلب آنها حالا موج ترسناک فوتیهای کرونایی است، بویژه آنکه آنها در ساعات طولانی روز با مسافران در ارتباطند و همین ریسک ابتلا را افزایش داده است؛ هرچند با وجود الزام به استفاده از ماسک برخی رانندهها و مسافران همچنان این قانون را جدی نمیگیرند.
آقای زاهدی ۶۸ ساله، ۲۰ سال است که راننده آژانسی در شرق تهران است. گلایهاش این است که چرا درباره همه رانندهها حرف زده میشود، اما به آژانسها بعد از کرونا توجه نشده. خودش میگوید که با وجود افزایش کرایههای حمل و نقل، نرخ آژانسها از سال گذشته تا کنون ثابت مانده و هیچ افزایش نرخی هم صورت نگرفته است:
برخیها هم البته همچنان لجبازند و مشکلات اقتصادی را بهانهای کردهاند تا بدون ماسک در خیابانها رانندگی کنند! در چند ماه اخیر برخی رانندهها به علت بیرونقی و کسادی بازار مسافر، به فروش تاکسی خود روی آوردهاند، چرا که به علت افزایش هزینههای زندگی و بویژه اجارهخانهها چاره دیگری نداشتهاند، اما نگرانی اغلب آنها حالا موج ترسناک فوتیهای کرونایی است، بویژه آنکه آنها در ساعات طولانی روز با مسافران در ارتباطند و همین ریسک ابتلا را افزایش داده است؛ هرچند با وجود الزام به استفاده از ماسک برخی رانندهها و مسافران همچنان این قانون را جدی نمیگیرند.
آقای زاهدی ۶۸ ساله، ۲۰ سال است که راننده آژانسی در شرق تهران است. گلایهاش این است که چرا درباره همه رانندهها حرف زده میشود، اما به آژانسها بعد از کرونا توجه نشده. خودش میگوید که با وجود افزایش کرایههای حمل و نقل، نرخ آژانسها از سال گذشته تا کنون ثابت مانده و هیچ افزایش نرخی هم صورت نگرفته است:
«تا به الآن به جز همان سه بار واریزی یک بار ۱۷۵ هزار و دوبار هم ۲۱۰ هزار تومان، هیچ مبلغی به عنوان کمکهزینه بنزین به حساب ما واریز نشده است. اما شما در نظر بگیرید، من اگر مسافری را از شرق تهران به فرودگاه مهرآباد ببرم، حدوداً ۷۰ هزار تومان کرایه میگیرم که فقط ۱۵ تا ۲۰ درصد آن را به آژانس کمیسیون میدهم.
حدوداً ۱۲ لیتر هم میسوزانم که میشود در حدود ۳۶ هزار تومان، وقتی هم برمیگردم، راه طولانی است و آنقدر خسته میشوم که مجبورم استراحت کنم و مسافر برگشت هم که نمیتوانم بزنم. خب در نهایت برای من چقدر باقی میماند؟»
او با بیان اینکه صاحبخانهاش ۴۰ میلیون تومان پول پیش خانه را بالا برده است و لطف کرده که اجاره را افزایش نداده، میگوید: «سمندم را برای فروش گذاشتهام. حدوداً ۴۰- ۵۰ میلیون دستم را میگیرد. چارهای ندارم. یا باید در خیابان بخوابم یا فعلاً کار نداشته باشم یا روی ماشین دیگری کار کنم. حق انتخاب زیادی ندارم. ماشینم فرسوده است و با اینکه پلاک آزاد است و تنها آرم آژانس دارد، اما همین حدودها قیمتگذاری شده است.»
زاهدی نه بیمه دارد و نه شغل دیگری. تنها عایدیاش از همین کار آژانس است. حالا آنقدر مسافر کم شده که برایش ماهی حدوداً یک و نیم میلیون خالص میماند. قبلترها ماهیانه تا ۴ میلیون تومان هم درآمد داشته: «هزینه خرید ماسک و مواد ضدعفونی هم کمرمان را شکسته.
او با بیان اینکه صاحبخانهاش ۴۰ میلیون تومان پول پیش خانه را بالا برده است و لطف کرده که اجاره را افزایش نداده، میگوید: «سمندم را برای فروش گذاشتهام. حدوداً ۴۰- ۵۰ میلیون دستم را میگیرد. چارهای ندارم. یا باید در خیابان بخوابم یا فعلاً کار نداشته باشم یا روی ماشین دیگری کار کنم. حق انتخاب زیادی ندارم. ماشینم فرسوده است و با اینکه پلاک آزاد است و تنها آرم آژانس دارد، اما همین حدودها قیمتگذاری شده است.»
زاهدی نه بیمه دارد و نه شغل دیگری. تنها عایدیاش از همین کار آژانس است. حالا آنقدر مسافر کم شده که برایش ماهی حدوداً یک و نیم میلیون خالص میماند. قبلترها ماهیانه تا ۴ میلیون تومان هم درآمد داشته: «هزینه خرید ماسک و مواد ضدعفونی هم کمرمان را شکسته.
صبحها از مترو چند بسته ماسک میخرم تا یک ماه هم استفاده میکنم، میدانم بهداشتی نیست، اما چارهای ندارم، اتحادیه حتی یکبار هم به ما مواد شوینده یا ماسک نداده است.»
آقای مهدوی هم راننده دیگری است که از هزینه بالای لوازم تاکسی گلایه دارد. او میگوید: «کرونا هم تمام شود، زندگی ما عوض نمیشود. صفحه کلاچ ۲ میلیون تومان شده است. یک شانه تخم مرغ را باید ۲۰ هزار تومان بخری! من راننده تاکسی مگر چقدر درآمد دارم؟ مسافر ترجیح میدهد این روزها کمتر تاکسی شخصی سوار شود.
آقای مهدوی هم راننده دیگری است که از هزینه بالای لوازم تاکسی گلایه دارد. او میگوید: «کرونا هم تمام شود، زندگی ما عوض نمیشود. صفحه کلاچ ۲ میلیون تومان شده است. یک شانه تخم مرغ را باید ۲۰ هزار تومان بخری! من راننده تاکسی مگر چقدر درآمد دارم؟ مسافر ترجیح میدهد این روزها کمتر تاکسی شخصی سوار شود.
سوار هم شوند، دوتا سرفه کند، تن و بدنمان میلرزد. کم همکارانمان فوت نکردهاند. ۱۵ سال است رانندهام، تا به حال وضعیتی شبیه کرونا ندیده بودم. یک زمانی نمیدانستیم چطور مسافر را از خیابانها جمع کنیم. همسرم بیماری قلبی دارد. نمیتوانم در روز زیاد کار کنم. از آن طرف قانون گذاشتهاند، صندلی عقب تاکسی ۲ نفر بنشیند.
خب تا کجا من راننده باید از جیب بدهم؟ بالاخره یکجا مجبورم از جان مسافرانم بزنم. کرایه هم هرچقدر بالا برود باور کنید با این نرخ تورم چیزی برای ما نمیماند، کافی است بخواهی دو حلقه لاستیک جدید بیندازی، دادت هوا میرود.»
ترس از هزینههای بیماری
آقای چگینی، راننده ۳۴ ساله یک تاکسی اینترنتی است. کرج زندگی میکند و با صراحت میگوید که از اسفندماه به بعد درآمدش ۵۰ درصد کاهش داشته: «ماهی برایم خیلی بماند ۲ و نیم میلیون تومان بیشتر نیست. از ترس بچههایم زیاد نمیتوانم کار کنم. میترسم مبتلا شوم، بیمه هم که ندارم.
ترس از هزینههای بیماری
آقای چگینی، راننده ۳۴ ساله یک تاکسی اینترنتی است. کرج زندگی میکند و با صراحت میگوید که از اسفندماه به بعد درآمدش ۵۰ درصد کاهش داشته: «ماهی برایم خیلی بماند ۲ و نیم میلیون تومان بیشتر نیست. از ترس بچههایم زیاد نمیتوانم کار کنم. میترسم مبتلا شوم، بیمه هم که ندارم.
فقط برای یک تست باید همانقدر بدهی. کارت به بیمارستان و دوا و دارو بکشد که بیچارهای. همکارم حدوداً ۳۰ میلیون تومان پول بیمارستان داد آخر هم فوت کرد. این حرفها الآن ترس ما را زیاد کرده، مخصوصاً اینکه آمار فوتیها هم پایین نمیآید. قبل از عید کار ساختمانی هم میکردم، اما الآن تعطیل شده، چند جا برای لکهگیری میروم وگرنه از پس اجاره خانه بر نمیآیم.»
ماسکها را از ترس بازرسها میزنند!
خانم کرمنژادی هم در یک تاکسی اینترنتی کار میکند. از گلایه مسافران برای افزایش کرایهها خبر دارد، اما میگوید که حدوداً ۱۵ درصد نرخها تغییر کرده که پول کمیسیون هم در همین حدودهاست و چیزی از این افزایش نرخ ته جیبشان نمیماند:
ماسکها را از ترس بازرسها میزنند!
خانم کرمنژادی هم در یک تاکسی اینترنتی کار میکند. از گلایه مسافران برای افزایش کرایهها خبر دارد، اما میگوید که حدوداً ۱۵ درصد نرخها تغییر کرده که پول کمیسیون هم در همین حدودهاست و چیزی از این افزایش نرخ ته جیبشان نمیماند:
«حتی یک ریال هم کمک معیشتی نگرفتهام. ماسک و مواد ضد عفونی را هم شخصاً میخریم که همین بار هزینهها را بالا برده؛ مخصوصاً وقتی میدانید کرونا حالا حالاها هست، خب با وجود این همه اتحادیه و سازمان چرا برای این روزهای ما فکری نمیشود؟ رانندهای داشتهایم که کرونا داشته فکر کرده علائم سرماخوردگی است، پول آزمایش نداشته و همین مسأله چندین مسافر را درگیر کرده است.
اصلاً خیلیها از ترس هزینهها، مریض هم که میشوند میگویند سرما خوردهایم، زود خوب میشویم، اما خانواده خودشان را هم درگیر میکنند. ماسکها که الآن نمایشی شده، از ترس تذکر بازرسها میزنند، به خاطر گرمای هوا و عرقکردن هی میاندازند روی داشبورد و دوباره میزنند.»
سهمیه بنزین فقط برای سه روز است
آقای نامنی ۱۷ سال است که راننده آژانسی در مرکز شهر است. از اوایل اسفند دخل و خرجش حسابی بههم ریخته، میگوید به زور خودش را تا اینجای سال رسانده است. از ساعت ۸ صبح تا ۱۰ شب سرپاست، اما نهایتاً ۵ سرویس برایش میماند که میشود حدوداً روزی ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار تومان!
سهمیه بنزین فقط برای سه روز است
آقای نامنی ۱۷ سال است که راننده آژانسی در مرکز شهر است. از اوایل اسفند دخل و خرجش حسابی بههم ریخته، میگوید به زور خودش را تا اینجای سال رسانده است. از ساعت ۸ صبح تا ۱۰ شب سرپاست، اما نهایتاً ۵ سرویس برایش میماند که میشود حدوداً روزی ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار تومان!
درحالی که قبل از عید، روزی ۲۵۰ هزار به بالا کار میکرده است. ۴۵ هزار تومان پول کمیسیون میدهد و هزینه بنزین را هم سرشکن کنیم برایش ۴۰-۵۰ هزار تومان بیشتر نمیماند. میگوید دو داماد و سه نوه دارد و خجالت میکشد که ۴-۵ ماه است روی گوشت را ندیده و حتی نتوانسته جلوی بچههایش آبروداری کند: «شرمنده خانوادهام هستم.
با پول کمک معیشتی و یارانه هم اجاره خانهام را میدهم. شکر خدا صاحبخانهام پول اجاره را زیاد نکرده، اما همه فکرم این است که اگر فردا کرونا بگیرم و خانهنشین شوم چه کسی میخواهد خرج خانه را درآورد؟ پس مجبورم سر کار بروم. مردم نفسشان از جای گرم بالا میآید میگویند چرا همه جا را باز کردید.
خب امثال من چه میشوند؟ نه بیمه هستیم و نه از جای دیگری حقوق ثابت میگیریم. در نهایت اگر مریض شوم مجبورم همین پرایدم را بفروشم مثل خیلی از همکاران دیگرم که مجبور شدند و الآن بیکارند! سهمیه بنزین هم که نهایتاً ۳ روز ما را جواب میدهد.»
رانندگان تاکسی این روزها دل پر دردی دارند. با مسافران هم که صحبت میکنید از نرخ کرایهها و کمبود تاکسیها گلایه میکنند، اما هر دو در یک ترس مشترکند و آن ابتلا به کروناست! ماسک همچنان تنها راهکار کمهزینه و در دسترس است.
رانندگان تاکسی این روزها دل پر دردی دارند. با مسافران هم که صحبت میکنید از نرخ کرایهها و کمبود تاکسیها گلایه میکنند، اما هر دو در یک ترس مشترکند و آن ابتلا به کروناست! ماسک همچنان تنها راهکار کمهزینه و در دسترس است.
منبع: روزنامه ایران
۰