این کارگردانها هرگز به مدرسهی فیلم نرفتهاند
عدهای زیادی از مهمترین، بااستعدادترین و موفقترین کارگردانان تاریخ سینما همچون تارانتینو، جیمز کامرون و... هرگز به دانشگاه نرفتهاند و یا از آن خارج شده و این مسیر را با همت خود پیمودهاند؛ و جالب است که هر کدام از این کارگردانان به وجود آورنده موجی نو در سینما بودهاند و همیشه مرجع خیلی از اثرهای سینمایی بزرگ قرار گرفتهاند. اکثر این کارگردانان اعتقاد دارند برای فیلمساز شدن باید دوربینی را مدام همراهتان داشته باشید و البته مقداری ذوق، سلیقه، استعداد، ممارست و پیگیری. اینها تمام ابزاری هستند که شما را به فیلمسازی مطرح تبدیل میکنند.
کد خبر :
۸۸۴۲۳
بازدید :
۳۷۱۲
فرادید| در هر رشتهی هنری داشتن تخصص لازم جز لاینفک کار است و شما برای رسیدن به اوج هنری در رشتهی مورد نظرتان در بخش عمدهای نیازمند دانش هستید. اما به دست آوردن دانش ممکن است برای افراد مختلف مفهوم متفاوتی داشته باشد. عدهای آن را محدود به تحصیلات آکادمیک و عدهای هم در تجربه کردن میدانند و برخی هم این دو را در کنار هم مکمل یکدیگر میدانند. اما چیزی که عیان است فرایند مطالعهی گسترده در رشته مورد نظر همراه با آزمون و خطا کردن بصورت عملی است. چه تحصیلات، آکادمیک باشد چه نباشد.
به گزارش فرادید؛ عدهای زیادی از مهمترین، بااستعدادترین و موفقترین کارگردانان تاریخ سینما همچون تارانتینو، جیمز کامرون و... هرگز به دانشگاه نرفتهاند و یا از آن خارج شده و این مسیر را با همت خود پیمودهاند؛ و جالب است که هر کدام از این کارگردانان به وجود آورنده موجی نو در سینما بودهاند و همیشه مرجع خیلی از اثرهای سینمایی بزرگ قرار گرفتهاند. اکثر این کارگردانان اعتقاد دارند برای فیلمساز شدن باید دوربینی را مدام همراهتان داشته باشید و البته مقداری ذوق، سلیقه، استعداد، ممارست و پیگیری. اینها تمام ابزاری هستند که شما را به فیلمسازی مطرح تبدیل میکنند.
به گزارش فرادید؛ عدهای زیادی از مهمترین، بااستعدادترین و موفقترین کارگردانان تاریخ سینما همچون تارانتینو، جیمز کامرون و... هرگز به دانشگاه نرفتهاند و یا از آن خارج شده و این مسیر را با همت خود پیمودهاند؛ و جالب است که هر کدام از این کارگردانان به وجود آورنده موجی نو در سینما بودهاند و همیشه مرجع خیلی از اثرهای سینمایی بزرگ قرار گرفتهاند. اکثر این کارگردانان اعتقاد دارند برای فیلمساز شدن باید دوربینی را مدام همراهتان داشته باشید و البته مقداری ذوق، سلیقه، استعداد، ممارست و پیگیری. اینها تمام ابزاری هستند که شما را به فیلمسازی مطرح تبدیل میکنند.
در این مطلب به معرفی کارگردانان موفق و جهانی میپردازیم که هیچگاه به مدرسه و دانشگاه فیلمسازی نرفتهاند. اما هر کدام خود همگی به تنهایی مدرسهای پر از دانش و تجربه هستند.
کونتین تارانتینو
کوئِنتین جِروم تارانتینو در سال ۱۹۶۳ در ناکسویل، تنسی، ایالات متحده به دنیا آمد. وی در اوایل نوجوانی در لسآنجلس بصورت نیمه وقت وارد کلاسهای نمایش میشود. او تا دوران دبیرستانش در همین شهر ساکن بوده و در نهایت در سن ۱۵ سالگی تصمیم میگیرد برای شرکت کردن تماموقت در کلاسهای بازیگری، تحصیل در مدرسه را ترک کند؛ و همزمان در ویدیو کلوبی مشغول به کار میشود. او دیگر هیچوقت به مدرسه و دانشگاه برنمیگردد و شروع به ساخت فیلمهایی آماتوری میکند. اولین فیلم ساده و غیرحرفهایش «تولد بهترین دوستم» در سال ۱۹۸۰ بود؛ که شروعی برای نگاه جدیتر به مقوله کارگردانی در سینما بود. بعد از ۱۰ سال توانست فیلم «سگهای انباری» را بسازد که از سوی مجله امپایر این فیلم «خارقالعادهترین فیلم مستقل تمام اعصار» نامیده شد.
کارگردان، هنرپیشه و فیلمنامهنویس آمریکایی که برندهٔ جایزهٔ نخل طلایی بهترین کارگردان، همچنین برندهٔ جایزهٔ اسکار بهترین فیلمنامهنویس است. با ساخت فیلم «داستان عامه پسند» در سال ۱۹۹۴ به موفقیت تجاری دست پیدا کرد و شهرت او دو چندان شد. از دیگر فیلمهای معروف تارانتیو میتوان به «بیل را بکش ۱ و ۲»، «ضد مرگ»، «حرامزادههای لعنتی»، «جنگجوی آزاد شده»، «هشت نفرتانگیز»، ... و آخرین ساختهی او «روزی روزگاری در هالیوود» اشاره کرد. تارانتینو را کارگردان دیجی مینامند. دلیل این نام نیز بخاطر نحوه استفاده وی از موسیقی برای خلق صحنههای خاص در فیلمهایش است. وی در ابتدای دههٔ ۹۰ با ساخت فیلمهایی با ساختار غیرخطی و پست مدرن و به تصویر کشیدن خشونت تصنعی، به شهرت رسید.
تارانتیو هنر خود را با تجربه و کار بهدست آورده و تحصیلات دانشگاهی خاصی ندارد. جالب است که طی نظرسنجیای در سال ۲۰۱۳ که از مراکز آکادمیک گرفته شد، نظر افراد را در خصوص اینکه طی ۵ سال گذشته، نام کدام یک از افراد زیر در پایاننامهها و مقالات بیشتر از بقیه ذکر شدهاست؟ نتیجه نظرسنجی برتری نام تارانتینو را در مقابل افرادی، چون کریستوفر نولان، آلفرد هیچکاک، مارتین اسکورسیزی و استیون اسپیلبرگ نشان میداد. او عقیده دارد: به جای رفتن به دانشگاه فیلمسازی کار خود را آغاز کنید. لنز پنجاه و هشتاد و پنج را بیخیال شوید اگر میخواهید فیلم خوب بسازید شرایط را بهانه نکنید و یک دوربین بردارید و سعی کنید یک فیلم بسازید.
تارانتینو را کارگردان همهفنحریف هالیوود میدانند. تقریبا در هر ژانری فیلم ساخته؛ از علمی-تخیلی، تا تاریخی و کمدی. یکی از پرکارترین کارگردانان تاریخ سینما و البته موفقترین آنها از نظر تجاری و فروش فیلمها است.
استیون اسپیلبرگ
استیون آلن اسپیلبرگ متولد ۱۹۴۶ در آمریکا، کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس، دوران کودکی و نوجوانیاش را در شهر هدن، نیوجرسی جایی که اولین فیلم زندگیش را در یک تئاتر دید و همچنین سکاتسدیل، آریزونا که در طول نوجوانیاش یک فیلم آماتور ۸ میلیمتری ماجراجویی با دوستان خود ساخت، سپری کرد. استیون اسپیلبرگ به دانشگاه فیلمسازی نرفت. در واقع بعد از آنکه به لطف فیلم کوتاهی که ساخته بود، برای ساخت یک فیلم تلویزیونی از طرف شرکت «Universal» استخدام شد، از دانشگاه انصراف داد. «نورآتش» فیلم ماجراجویی علمیتخیلی اولین فیلم اسپیلبرگ در سال ۱۹۶۴ در سن ۱۷ سالگی بود که با بودجهای ۵۰۰ دلاری و به صورت دیالوگی ساخته شد. این اولین موفقیت تجاری اسپیلبرگ در دنیای سینمای محلی بود. بعد از تجربههای بسیار و فیلمسازی طی سالیان موفقیت جهانی اسپیلبرگ با فیلمهای «آروارهها» (۱۹۷۵)، «ئی. تی. موجود فرازمینی» (۱۹۸۲) و «پارک ژوراسیک» (۱۹۹۳) بود که رکورد فروش سینمای جهان را شکست.
دلیل موفقیتهای اسپیلبرگ مدرسهی فیلمسازی یا دانشگاه نبود. وی همهچیز را در تمام سالهای زندگیش از دریچه دوربین نگاه کرده است. او به به علاقهمندان به این رشته میگوید: اگر این فرصت نصیبتان شد، میتوانید فیلمهای کوچک زیادی بسازید و شاید آن فیلمها را افرادی تماشا کنند که شما را برای ساخت یک موزیک ویدیو، تبلیغات و برنامه تلویزیونی و یا حتی برای ساخت یک فیلم سینمایی استخدام کنند.
او هفت بار نامزد جایزه اسکار دریافت بهترین کارگردانی شده که دو بار برای فیلمهای «فهرست شیندلر» و «نجات سرباز رایان» برنده این جایزه شدهاست. استیون در سال ۲۰۰۷ در مجله فوربز، مشهورترین مجله معرفی افراد، در لیست سالیانه قدرتمندترین شخصیتها در رده دهم قرار داشت.
جیمز کامرون
جیمز فرانسیس کامرون فیلمسازی که بیشتر اثرهایش در ژانر علمی تخیلی میسازد، در سال ۱۹۵۴ در اونتاریو کانادا به دنیا آمد. وی در ۱۵ سالگی همزمان با تحصیلات متوسطه با دیدن فیلم یک ادیسه فضایی ساخته استنلی کوبریک به سینما علاقهمند شد. او یک بار در زمانی که مسئول جابجایی غذای مدارس بود به سینما رفت و فیلم جنگ ستارگان را دید و بعد به دوست خود گفت: باید این فیلم را من میساختم. چندی بعد با خواندن کتابی دربارهٔ فیلمنامهنویسی با همکاری یکی از دوستانش یک فیلمنامه ده دقیقهای نوشت، و آن را به طریقه ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری کرد. کامرون با این فیلم در رشتههای جلوههای ویژه، تمهیدات سینمایی و شیشه شفاف دست به آزمایش و تجربه زد. خودش گفتهاست: «به کتابخانه USC رفتم و هر چه مربوط به تکنولوژی فیلم بود پیدا کردم و خواندم. از صفحات کپی میگرفتم و از صفحات دیگر یادداشت برمیداشتم. در تکنولوژی سینما مجانی فارغالتحصیل شدم. در دانشکده ثبت نام نکرده بودم.» جیمز کامرون بارها تاکید کرده است: یک دوربین بردارید و شروع به فیلم گرفتن کنید. مهم نیست چقدر کوتاه باشد، مهم نیست چقدر بد و بیکیفیت باشد، مهم هم نیست که دوستان یا خواهرتان در آن بازی کند. حتی اگر مجبور هستید، روی نوار ویدیویی فیلم ضبط کنید. اسم خود را به عنوان کارگردان روی آن بنویسید. حالا شما یک کارگردان هستید. بعد از این کار، تنها برای بودجه کار و دستمزدتان مذاکره خواهید کرد.
کامرون نخستین فیلم خود را در سال ۱۹۸۱ به نام پیرانا ۲ کارگردانی کرد. پیرانا ۲ فیلمی با ساختار سینمایی ضعیف بود و در نمایش عمومی از جهت تجاری با شکست رو به رو شد.
در سال ۱۹۹۷ کامرون با ساخت فیلم تایتانیک به فروش افسانهای دست یافت و وی را در مقام یکی از ثروتمندترین مردان جهان قرار داد. این فیلم همچون فیلمهای «بن هور» و «ارباب حلقهها»، «بازگشت پادشاه»، ۱۱ جایزه اسکار را به خود اختصاص داد و جیمز کامرون نیز اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرد. ساخت تایتانیک ۲۰۰ میلیون دلار هزینه در بر داشت و بعد از فیلم آواتار پرخرجترین فیلم تاریخ سینما است.
آکیرا کوروساوا
کوروساوا کارگردان، فیلمنامهنویس، تدوین گر و تهیهکنندهی معروف ژاپنی متولد ۱۹۱۰، یکی از تاثیرگذارترین فیلمسازان تاریخ سینما محسوب میشود؛ که در طول زندگی حرفهای ۵۷ سالهی خود، ۳۰ فیلم را کارگردانی کرد. او در سن ۱۷ سالگی خانه پدری را ترک کرد و به حرفهی نقاشی رفت. پس از مدتی، بهدلیل عدم توفیق در این رشته، دست از این کار کشید و با وقفهای کوتاه، در سال ۱۹۳۶ وارد عرصهی صنعت فیلمسازی ژاپن شد. او به مدرسه فیلمسازی نرفت و کار در سینما را با دستیاری کاجیرو یاماموتو در توهو استودیوز آغاز کرد و نوشتن فیلمنامه را نیز در همین زمان آغاز کرد. کوروساوا فراوان مطالعه میکرد و ذوق ادبی داشت؛ و اولین فیلم خود را در سال ۱۹۴۳ به نام «داستان جودو» کارگردانی کرد. این فیلم او را به عنوان کارگردانی بااستعداد در سینمای ژاپن مطرح کرد. کوراساوا با فیلم «راشومون» در سال ۱۹۵۱ توانست جایزه «شیر طلایی» فستیوال ونیز و جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را برنده شود.
شاید بزرگترین دستاورد کوروساوا در سینمای ژاپن تکنیک داستانگویی او باشد که به فرهنگ ژاپنی محدود نمیشود؛ او در آثار مختلف سینمایی خود، به اقتباس و استفاده از ادبیات کلاسیک غربی در سینما بسیار علاقه داشت و حاصل آن شکلگیری آثاری، چون «ابله»، «در اعماق»، «سریر خون» و «آشوب» بود. وی در روز ششم سپتامبر ۱۹۹۸ در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
کریستوفر نولان
کریستوفر ادوارد نولان متولد ۱۹۷۰ در لندن فیلمسازی را از سن ۷ سالگی و با دوربین ۸ میلیمتری پدرش آغاز کرد. او با فیلمبرداری از اسباببازیهایش فیلم میساخت؛ و بعد از آن در سن ۱۱ سالگی تصمیم قاطع گرفت که فیلمسازی حرفهای شود. اما هرگز وارد مدرسه فیلمسازی نشد. نولان در سنین جوانی به کارگردانی ویدئوهای شرکتی و تبلیغاتی روی آورد؛ و سالها بعد در سال ۱۹۹۷ فیلم کوتاه «دودلباگ» که بعدها بسیار معروف شد را ساخت. در این دوره، هیچ استودیویی پروژههای نولان را قبول نمیکرد. او خودش با عبارت «کولهباری از نامههای مردودی» از آن دوره یاد میکند که باعث جهش او به سمت فیلمسازی شد. در سال ۱۹۹۸، نولان اولین فیلم بلندش را با سرمایهٔ خودش و همکاری دوستانش ساخت. تعقیب چندین جایزه را نصیب نولان کرد. اما این فیلم «ممنتو» بود که باعث شهرت جهانی نولان و کسب جوایز بزرگی، چون اسکار و گلدن گلوب برای او شد.
کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهٔ بریتانیایی - آمریکایی یکی از مهمترین کارگردانان حال حاضر دنیاست. آخرین ساخته وی «انگاشته» (۲۰۲۰) سرو صدای زیادی به پا کرده و با استقبال بسیار تماشاگران و نقد منفی منتقدان همراه بودهاست. آثار او تاکنون بیش از ۴ میلیارد دلار فروختهاند و ۲۶ نامزدی اسکار به دست آوردهاند.
استنلی کوبریک
استنلی کوبریک انگلیسی متولد ۱۹۲۸، پدر فیلمسازان مستقل که معروف به کارگردان فیلمهای جنجالی و کمالگرا بود در کودکی یک دوربین هدیه میگیرد و بعد از آن بیشتر اوقاتش را با دوربین به عکاسی مشغول میشود. کوبریک تحصیلکرده دانشگاه نیویورک بود، اما نه در رشته فیلمسازی. وی پس از تحصیل مدت ۴ سال برای نشریه لوک عکاسی کرد. با پشتکاری که در عکاسی داشت در ۱۷ سالگی در مجله لوک به عنوان عکاس استخدام شد. او عاشق سینما بود. ۲ سال بعد نخستین فیلم کوتاهش با نام «روز مبارزه» را ساخت که داستان زندگی شماری از زنان بود. در ۱۹۵۱ میلادی فیلم «پدر روحانی پرنده» و در ۱۹۵۳ میلادی «ترس و هوس» را با مضمونی تلخ و ضد جنگ ساخت که با زمان ۶۸ دقیقهایاش به نوعی نخستین فیلم بلند کوبریک محسوب میشود، اما به هر حال این فیلم نیز آماتوری ساخته شده بود.
کوبریک فیلم «بوسه قاتل» را در ۱۹۵۵ میلادی ساخت که این فیلم را سرآغاز فیلمهای بلند او مینامند. «کشتن» اولین فیلم کوبریک با بازیگران و دستاندرکاران حرفهای بود. فیلم بهخوبی از روش داستانگویی غیرخطی استفاده کرده بود که در دههٔ ۵۰ نامتداول بود و اگرچه توفیق تجاری نیافت، ولی با تحسین منتقدان مواجه شد. کوبریک از جمله فیلمهای پر سروصدای «لولیتا»، «یک اودیسه فضایی» و «پرتقال کوکی» را ساخت که راجع به خشونت، شرارت و در عین حال قدرت، اراده و اجازه انتخاب انسان است.
کوبریک هیچوقت پایش را به مدرسه فیلمسازی نگذاشت و میگفت من در مدرسه هیچچیز یاد نگرفتم و تا ۱۹ سالگی کتابی را برای لذت نخواندم. در این باره توصیهاش به کسانی که از او میپرسیدند چیکار کنند که مانند او فیلم بسازند این بود: شاید خندهدار باشد، اما بهترین کاری که فیلمسازان کم سن و سال میتوانند انجام بدهند، این است که دوربین و فیلمی را در دست نگه دارند و هرجور فیلمی را بسازند.
استنلی کوبریک در ۱۹۹۹ خورشیدی در ۷۰ سالگی و زمانی که مشغول تکمیل سیزدهمین و آخرین فیلم خود چشمان کاملاً بسته بود از دنیا رفت. برخی از تحلیلگران و نویسندهها معتقدند که کوبریک بعد از ساخت این فیلم که به نمایش برنامهها و آیینهای مخفیانه لژهای ماسونی پرداخت، عملا راه مرگ خود را باز کرد. در حقیقت مدعیان این فرضیه میگویند که ماسونها او را به صورت مشکوک در انگلیس به قتل رساندهاند.
از دیگر کارگردانان صاحب سبکی که هیچگاه به مدرسهی فیلمسازی نرفتهاند میتوان به ریدلی اسکات، دیوید فینچر و گای ریچی اشاره کرد که هر کدام، از بزرگترین فیلمسازان تاریخ سینما هستند و تحصیل را کاری عبث و خسته کننده دانستهاند که منجر به محدود شدن افراد مستعد در قواعدی دست و پاگیر میشود.
۰