حکمرانانی تازه در راهند؟!
چه رویکرد تازهای در جریان است که از یکسو مدیران چنین شبکههایی حاضر شدهاند وارد گود مسوولیتپذیری شوند و از سوی دیگر ریسک محدودسازی آزادی بیان و رنجش برخی مخاطبان را پذیرا شوند؟ و چه عاملی موجب این تغییر رویه شده است؟
کد خبر :
۸۹۲۶۶
بازدید :
۳۹۲۳
حمید کارگر | توقف حضور ترامپ در شبکههای اجتماعی، پرسشهای پرشماری را پیش روی کاربران این رسانههای نوپدید قرار داده است. در چند روز گذشته حسابهای کاربری رییسجمهور مستقر ایالات متحده امریکا در توییتر، فیسبوک و اینستاگرام تعلیق تا انسداد کامل را از سر گذراندند که این موضوع موجب طرح دغدغهها و پرسشهای گوناگونی درباره این شبکهها و حد و مرز آزادی بیان یا مسوولیت رسانهای شد.
در نظر آوریم که برای نمونه حساب کاربری ترامپ در توییتر با داشتن دهها میلیون دنبالکننده، برای مالکان این شرکت ارزشی چند میلیارد دلاری داشت و پس از بستن این حساب ارزش سهام توییتر دچار ریزش شد.
مالکان توییتر چگونه تن به چنین ریسکی دادند؟ اگر ادعای مالکان این سکو (پلتفرم) را مبنی بر اینکه توییتهای ترامپ به علت «تجلیل از خشونت» ناقض سیاستها و خطمشی توییتر بوده است بپذیریم، پرسش دیگری مطرح میشود که مگر این نقض سیاستها برای نخستینبار است که رخ میدهد؟!
و مگر ترامپ تنها کاربری بود که به ترویج خشونت در این بستر پرداخت؟ آیا دیگر سیاستمداران یا کاربران عادی که پیامهایی خشونتبار منتشر میکنند نیز مشمول این سیاست شده یا خواهند شد؟ اگر این ممنوعیت به سود جامعه امریکا تفسیر شده است، آیا دیگر جوامع از منظر مالکان این سکوها فاقد ارزش تلقی میشوند؟
پیش از این اعتقاد بر این بود که مالکان و مدیران شبکههای اجتماعی صرفا ایجادکننده بستری برای انتشار و تبادل پیامها هستند و در قبال آنچه در این فضا منتشر میشود مسوولیت مستقیم و مشخصی ندارند. به بیان دیگر مالکان رسانههای سنتی حدود و صغوری داشتند و ملزم به رعایت قواعدی بودند که در رسانههای اینترنتی مشهود نبود.
برای نمونه اگر مطلبی در مطبوعات انتشار مییافت که توهین یا اتهامی را به کسی وارد میکرد، مالک یا مدیر روزنامه الزام مییافت که پاسخ و توضیح فرد مورد اتهام را نیز نشر دهد، اما در رسانههای نوپدید اینترنتی، مالکان و مدیران با این توجیه که صرفا بستری تعاملی را برای همه کاربران فراهم آوردهاند، از ورود مستقیم به ستیز طرفین دعوا پرهیز داشتند.
حالا، اما مدیران این شبکههای اجتماعی مسوولیتپذیر شدهاند و اگر پیش از این به صورت موردی نسبت به برخی محتواها (که مثلا براساس گزارش کاربران دارای ناهنجاریهای اخلاقی یا سویههای خشونتبار تلقی میشدند) واکنش داشتند، اینبار در واکنشی مشهودتر و شدیدتر در برابر کلیت حضور رییسجمهور مستقر امریکا (و نه پیامی خاص) قرار گرفتهاند.
چه رویکرد تازهای در جریان است که از یکسو مدیران چنین شبکههایی حاضر شدهاند وارد گود مسوولیتپذیری شوند و از سوی دیگر ریسک محدودسازی آزادی بیان و رنجش برخی مخاطبان را پذیرا شوند؟ و چه عاملی موجب این تغییر رویه شده است؟
مگر ندیدیم که ترامپ در چند سال گذشته بارها خبرنگاران را آزرد و به رسانهها حمله کرد و اتهام زد؟ (برخی از این حملات وقتی با استقبال هوادارانش روبهرو میشد، خطراتی را نیز برای اهالی رسانه به دنبال داشت). چه شد که مدیران شبکههای اجتماعی در آن زمان واکنشی نداشتند و اکنون سکوت را جایز نمیدانند؟
این رویکرد تازه به معنای نان به نرخ روز خوردن و رها کردن شخصی است که تنها مانده و دیگر ریاست دولت را برعهده نخواهد داشت یا ورود به مسیری جدید برای تدوین و تنظیم مقرراتی نو برای فعالیت در فضای مجازی تفسیر میشود؟
آیا مدیران و مالکان شبکههای اجتماعی در حال به رخ کشیدن قدرت خود به حکمرانان نظام سیاسی هستند و به بازتعریف ارکان قدرت میپردازند یا در حال تغییر نقش از ایجادکننده بدون مسوولیت یک سکو به سمت مسوولیت پذیری رسانهای هستند؟
آیا مسیری که آغاز کردهاند در خدمت مسوولیتهای نظام رسانهای تفسیر خواهد شد یا گام برداشتن در مسیر محدودسازی آزادی بیان تعبیر خواهد شد؟ هرچه هست، مسیری تازه پیش روست.
۰