دوره فوق بحرانی آب در ایران

دوره فوق بحرانی آب در ایران

خلاصه کلام اینکه در قرن پانزدهم هجری شمسی از هر منظری به مسأله آب بنگریم کشورمان با مشکل جدی روبه رو خواهد بود و این کشور کهن اگر بتواند از این گردنه تاریخی به سلامت و با کمترین صدمه عبور کند، ان‌شاءالله بقیه راه برایش هموار خواهد بود.

کد خبر : ۹۲۲۳۲
بازدید : ۴۲۹۱
بحران آب در ایران
مهدی قمشی | بدون اغراق باید پذیرفت که آب تنها منبع طبیعی است که حیات کره خاکی به آن وابسته است و محدودیت آن اختلالاتی جدی در زندگی بشر ایجاد می‌کند.

متأسفانه با وجود اینکه دو سوم کره خاکی را آب پوشانده، اما تقریباً ۹۷ درصد آن همراه با املاح نمکی شور است و استفاده از آن با فرآیند‌های ساده امکان پذیر نیست و از ۳ درصد باقی مانده نیز دو سوم آن در یخچال‌های قطبی محبوس مانده است و حیات تمام مخلوقات زمین به مابقی آب که به‌صورت نزولات آسمانی سالانه در اختیار قرار می‌گیرد و حجم حدودی آن ۳۵ هزار میلیارد مترمکعب بوده، وابسته است. این مقدار آب را آب شیرین تجدید پذیر سالانه گویند.

اکنون که به سال ۱۴۰۰ رسیده‌ایم و سده چهاردهم را ترک و به سده پانزدهم هجری شمسی پا می‌گذاریم، داشتن چشم‌اندازی از آینده آب در کشورمان برای مدیریت پیش رو در این بخش و یافتن راه حل‌ها برای غلبه بر مشکلات احتمالی می‌تواند مفید باشد.
در پیش نیاز ورود به بحث اصلی باید به مؤلفه‌هایی که مقدار و مصرف آب را تحت تأثیر قرار می‌دهند اشاره شود تا خوانندگان علاوه بر بحث اصلی با مبانی تأثیر‌گذار بر وضعیت آب نیز آشنا شوند.

نخستین و مهم‌ترین مؤلفه تأثیرگذار بر وضعیت آب، جمعیت است. نکاتی که باید در این خصوص بدانیم این است که اکنون جمعیت کره زمین ۷/۷ میلیارد نفر است که نسبت به ۵۰ سال گذشته ۲ برابر شده در صورتی که در ۱۰۰ سال پیش این جمعیت ۹/۱ میلیارد نفر بوده است.
برای ۱۰۰ سال آینده پیش‌بینی شده است که جمعیت کره زمین به ۱۱ میلیارد نفر افزایش یابد. بیشترین جمعیت کره زمین در آسیا و در ۲ کشور چین و هند متمرکز شده‌اند. نرخ رشد جمعیت جهان در ۱۰۰ سال گذشته ۴/۱ درصد بوده که اکنون به ۹/۰ درصد تقلیل یافته است.

و، اما در مورد کشورمان ایران، جمعیت ایران در نخستین سرشماری انجام شده در سال ۱۳۳۵ حدود ۱۹ میلیون نفر بوده که اگر نرخ رشد همان سال‌ها (یعنی ۳ درصد) را برای گذشته تعمیم دهیم، چنین نتیجه می‌شود که در سال ۱۳۰۰ جمعیت کشور حدود ۷ میلیون نفر بوده است.

دومین مؤلفه مؤثر بر وضعیت آب، مقدار آب شیرین تجدیدپذیر سالانه است. گرچه به طور متوسط مقدار آب موجود تجدیدپذیر جهان وضعیت رضایت بخشی دارد، اما توزیع غیریکنواخت آن در قاره‌ها و کشور‌های مختلف باعث شده که در حال حاضر بین ۳۰ تا ۴۰ درصد جمعیت کره زمین که اغلب آن‌ها در خاورمیانه قرار دارند دچار تنش آبی شدید شوند که متأسفانه کشور ما نیز در سال‌های اخیر به این جرگه پیوسته است.

مقدار سرانه آب تجدیدپذیر (نسبت متوسط آب تجدیدپذیر سالانه به جمعیت کشور) کشورمان که در ابتدای قرن چهاردهم هجری شمسی (سال ۱۳۰۰) حدود ۱۹ هزار و ۵۰۰ مترمکعب بوده از سال ۱۳۸۵ به زیر حد پذیرفته شده تنش آبی (که بر اساس شاخص فالکن مارک ۱۷۰۰ مترمکعب است) کاهش یافته و اکنون به حدود یکهزار و ۲۰۰ مترمکعب تقلیل یافته که ما را به حد تنش شدید آبی نزدیک کرده است.

سومین مؤلفه، بهره‌وری آب است که خود می‌تواند از جوانب مختلف فیزیکی، اقتصادی و اشتغال مورد بررسی قرار گیرد.
اما در این مختصر می‌توان گفت که متوسط بهره‌وری اقتصادی آب در جهان به ازای هر مترمکعب آب مصرفی حدود ۹ دلار بوده و در کشورمان در حال حاضر ۶/۱ دلار است که با متوسط جهانی فاصله بسیاری دارد. دلیل عمده این بهره‌وری پایین راندمان پایین مصرف آب در بخش کشاورزی و محل مصرف آب است که در کشورمان بخش کشاورزی غالب بوده و صنعت سهم بسیار کمی از آب را به خود اختصاص داده است.

چهارمین مؤلفه، تغییر اقلیم است که در جهان اثرات متفاوتی را سبب شده است. متأسفانه این موضوع در خاورمیانه بیشترین تأثیر را بر نزولات آسمانی داشته و سبب شده است که مقدار متوسط آب تجدیدپذیر کشورمان از ۱۳۷ میلیارد مترمکعب، در سال‌های اخیر به ۱۰۰ میلیارد مترمکعب تقلیل یابد.

حال با این نگرش کلی به سراغ چشم‌انداز آینده یعنی قرن پانزدهم برویم و ببینیم وضعیت منابع آب تجدیدپذیر در سده پیش رو چگونه است؟

نخستین مسأله اثر جمعیت است. در جهان علاوه بر افزایش جمعیت به ۱۱ میلیارد نفر این نکته نیز مهم است که قشر متوسط جمعیت جهان از ۲ میلیارد نفر فعلی به حدود ۸ میلیارد نفر افزایش خواهد یافت و همین سبب رشد استفاده از آب خواهد شد.

برای آینده کشورمان با مطالعاتی که جمعیت شناسان داشته‌اند، جمعیت در سناریو‌های مختلف تا سال ۱۴۳۰ افزایشی است و جمعیت در آن سال به حدود ۱۰۰ تا ۱۱۰ میلیون نفر خواهد رسید و بعد از آن کاهشی خواهد بود و در انتهای ۱۰۰ سال آینده این روند نزولی، جمعیت را به حدود ۸۰ میلیون نفر تقلیل خواهد داد.
در این پروسه ترکیب جمعیتی به سمت افزایش سالمندان پیش خواهد رفت و شاخص سالخوردگی از ۱۰ درصد فعلی به ۴۷ درصد افزایش می‌یابد و علاوه بر این سطح زندگی اغلب جمعیت کشور به سمت قشر متوسط اقتصادی سوق می‌یابد؛ لذا به‌طور کلی مصرف آب در قرن پیش رو و بخصوص تا نیمه‌های قرن بشدت افزایشی خواهد بود و شاخص تنش آبی در کشورمان از وضعیت کنونی نیز بسیار بدتر خواهد شد. دومین مسأله، آب تجدیدپذیر است.
در سطح جهانی میزان استفاده از آب‌های تجدیدپذیر هم اکنون ۱۵ درصد است. در ۱۰۰ سال آینده تغذیه جمعیت ۱۱ میلیارد نفری جهان، نیازمند افزایش ۶۰ درصدی تولیدات کشاورزی است و تولید این مقدار محصول استفاده از آب‌های تجدیدپذیر جهان را ۲۰ درصد افزایش خواهد داد بنابراین به طور متوسط استفاده از آب‌های تجدیدپذیر جهان به ۳۵ درصد خواهد رسید و از نظر شاخص آسیب‌پذیری منابع آب (نسبت سالانه مصرف آب به کل آب تجدیدپذیر سالانه) مشکل جدی رخ نخواهد داد (تا ۴۰ درصد قابل تحمل در نظر گرفته می‌شود).

علاوه بر این، افزایش جمعیت در جهان نیاز صنعت به آب در ۱۰۰ سال آینده را ۵۰۰ درصد افزایش خواهد داد. این تغییرات سبب آن می‌شود که وضعیت کشور‌های با تنش آبی، از ۳۰ تا ۴۰ درصد تنش فعلی به ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش یابند. به نظر می‌رسد حتی امید‌های چیره شدن بر مشکلات تغییر اقلیم در ۵۰ سال آینده نمی‌تواند تغییر زیادی در این چشم‌انداز ایجاد کند.

اما در کشورمان با توجه به منحنی نشان داده شده در شکل بالا، سرانه آب تجدیدپذیر در تمام مدت قرن پیش رو بحرانی بلکه فوق بحرانی خواهد بود و شاخص آسیب‌پذیری منابع آب هم که اکنون حدود ۹۰ درصد است اجازه بهره‌برداری بیشتر از آب را نخواهد داد بنابراین در صورت اهمال در مدیریت علمی و سختگیرانه بر مدیریت منابع آب، بیم آن می‌رود که کشمکش بر تصاحب سهم بیشتر از آب تجدیدپذیر بین استان‌های درون حوضه‌های آبخیز و همین طور بین حوضه‌های فقیر و غنی از نظر منابع آب گسترش چشمگیر یابد.

سومین مسأله، بهره‌وری آب است. با نگاه مثبت به پیشرفت تکنولوژی در قرن پیش رو باید بتوان بهره‌وری آب را به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش داد.
سوق دادن برخی تولیدات گیاهی به کشت‌های گلخانه‌ای و بالا بردن کشت‌های مکانیزه و نوین، امید به بهبود بهره‌وری را افزایش خواهد داد، اما جذب نیروی کار در بخش کشاورزی را کاهش خواهد داد لذا فشار ایجاد اشتغال در بخش کشاورزی بسیار محدود خواهد شد و سایر بخش‌ها از جمله صنعت باید بتوانند نیروی طالب کار را جذب کنند.

چهارمین مسأله، مشکلات زیست‌محیطی است. از آنجا که فشار بر استفاده از آب افزایش می‌یابد، احتمال خشکسالی‌های مصنوعی و انسان ساخته بیشتر خواهد شد و نخستین جایی که صدمه این وضعیت را باید تجربه کند محیط‌زیست است و تالاب‌ها و رودخانه‌ها و آبخوان‌ها مشکلات زیست‌محیطی فراوانی را متحمل خواهند شد. شیرین‌سازی آب دریا از خلیج فارس و دریای عمان توسعه بسیار می‌یابد و پروسه شیرین‌سازی سبب ایجاد مشکلات زیست‌محیطی در خلیج فارس و دریای عمان می‌شود.

باید اضافه شود که طی قرن پیش رو خطر پُرشدن از رسوب اکثر سد‌های فعلی کشور را تهدید خواهد کرد و اگر مدیریت رسوب در آن‌ها جدی گرفته نشود به اصطلاح عمرشان به سر خواهد رسید و سد‌های جایگزین دیگری برای ذخیره سیلاب‌ها سر بر خواهند آورد.

خلاصه کلام اینکه در قرن پانزدهم هجری شمسی از هر منظری به مسأله آب بنگریم کشورمان با مشکل جدی روبه رو خواهد بود و این کشور کهن اگر بتواند از این گردنه تاریخی به سلامت و با کمترین صدمه عبور کند، ان‌شاءالله بقیه راه برایش هموار خواهد بود.

مهم‌ترین راهکار غلبه بر این مشکل در قرن پانزدهم، در پیش گرفتن اصول توسعه پایدار است و در درجه بعدی توقف بخش سنتی کشاورزی و تغییر آن به کشاورزی نوین با بهره‌وری و راندمان بالا و هدایت توسعه صنعتی به مناطق برخوردار از آب یا استفاده از آب‌های غیرمتعارف برای مصرف در این بخش است و آخرین نکته مدیریت صحیح و علمی بر منابع آب و با تأکید بر توسعه پایدار است که با پرورش نیرو‌های متخصص و متعهد میسر می‌شود.

همه راهکار‌های برشمرده فوق، تنها با کمک توان متخصصان داخلی و بالا بردن آگاهی آحاد جمعیت و افزایش فرهنگ عمومی استفاده صحیح از آب و تعامل تنگاتنگ با جامعه جهانی میسر است و امید است که این مقصود حاصل شود.
منبع: روزنامه ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید