عقلانیت بینالمللی، عقلانیت داخلی
کد خبر :
۹۴۵۷
بازدید :
۱۲۳۴
مسعود رایگان در شرق نوشت:
در دوسالواندی که از عمر دولت یازدهم میگذرد، تمام هموغم دولتمردان صرف حل مسئله هستهای ایران شد. شاید اگر بگویم در طول این دو سال تلاشی هرروزه و بلاانقطاع برای حل این مسئله انجام گرفت، اغراق نکرده باشیم.
واقعیت هم این است که تحریمهای وضعشده علیه ایران در طول این سالها ضربه بزرگي به ملت ایران زد؛ بههمیندلیل پس از ایجاد عزمی ملی و عقلانیتی سیاسی در عرصه بینالمللی، یکی از کارکشتهترین دیپلماتهای ایرانی، یعنی دکتر محمدجواد ظریف که بهحق میتوان او را از سرداران سیاسی ایران دانست،
برای حل این مسئله وارد عمل شد و خوشبختانه توانست از این آزمون سربلند بیرون بیاید؛ اما امروز وقت آن است که به آینده نگاه کنیم. من نه بهعنوان فردی سیاسی، بلکه بهعنوان عضوی از جامعه ایرانی معتقدم که اکنون باید سراغ مشکلات اجتماعی رفت که آنها نیز درصورت رسیدگینکردن، آسيبهايي به کشور وارد خواهند کرد.
امروز معیشت و اشتغال اولویتهایی هستند که دولت باید به آنها توجه کند. اهمیت این دو موضوع بهقدری است که میتوان گفت امروز نیازمند برجامی داخلی هستیم که همه ارادهها و تلاشها را بهخود معطوف دارد.
اما همانطور که درباره حل مسئله هستهای نیز شاهد بودیم، این اتفاق ممکن نشد؛ مگر پس از ایجاد یک عقلانیت سیاسی در عرصه بینالمللی. این عقلانیت بود که توانست حرف ما را در میان قدرتهای جهانی بهکرسی بنشاند و پیش ببرد.
پس شاید باید توصیه کنیم، عقلانیت در عرصه داخلی نیز مصرانه دنبال شود؛ چون پس از برداشتهشدن تحریمها یکی از اولین موضوعاتی که مطرح شد، ورود سرمایههای بلوکهشده ایران در خارج از کشور، به کشورمان بود و این سرمایه تنها با وجود عقلانیت میتواند مشکلاتی مثل معیشت و اشتغال را که از آن نام بردم، حلوفصل کند. این عقلانیت داخلی، هم در مردم و هم در مسئولان باید وجود داشته باشد.
مردم نباید این توقع را داشته باشند که سرمایههای واردشده به کشور قرار است تبدیل به ریال شود و مستقیما به جیب اشخاص برود و مسئولان نیز باید با کمکگرفتن از اقتصاددانهای متخصص، این سرمایهها را به بخشهای تولید و صنعت تزریق کنند تا عواید آن به همه مردم ایران برسد.
شاید بد نباشد در اینجا گریزی هم به عرصه فرهنگ بزنیم و از پیکره بیتوانی به اسم هنرهای نمایشی سخنی بگوییم.
امروز سینما، تلویزیون و تئاتر ما روزگار بسیار بدی را میگذرانند؛ درحالیکه این هنر است که خوراک معنوی جامعه را تأمین میکند.
جامعه بدون رفاه و بدون هنر هر دو آسیبپذیرند. این است که عقلانیت سیاسی در حوزه بینالمللی وقتی در حوزه داخلی نیز شکل بگیرد، مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی باید به این سؤال پاسخ دهند که سینما، تلویزیون و تئاتر میخواهند یا نه؟ اگر پاسخ مثبت است در بستر فعلی هنرهای نمایشی توان فعالیت ندارد؛ بستری بهشدت بیبضاعت از نظر مالی و بدون هیچ نوع حمایتی.
امروز اگر اکثر تولیدات سینمایی ما بهسمت لوکیشنهای آپارتمانی رفته و اگر سریالسازی در تلویزیون ما به شکلی سطحی تقلیل یافته است، این امر ناشی از نبود حمایت، اراده در حوزه فرهنگ است.
ما در عرصه بینالمللی ثابت کردیم با عقلانیت میتوانیم به بهترین نتایج ممکن برسیم، این راه مطمئنا در حوزه فرهنگ نیز به نتایج بسیار مطلوبی خواهد رسید.
در دوسالواندی که از عمر دولت یازدهم میگذرد، تمام هموغم دولتمردان صرف حل مسئله هستهای ایران شد. شاید اگر بگویم در طول این دو سال تلاشی هرروزه و بلاانقطاع برای حل این مسئله انجام گرفت، اغراق نکرده باشیم.
واقعیت هم این است که تحریمهای وضعشده علیه ایران در طول این سالها ضربه بزرگي به ملت ایران زد؛ بههمیندلیل پس از ایجاد عزمی ملی و عقلانیتی سیاسی در عرصه بینالمللی، یکی از کارکشتهترین دیپلماتهای ایرانی، یعنی دکتر محمدجواد ظریف که بهحق میتوان او را از سرداران سیاسی ایران دانست،
برای حل این مسئله وارد عمل شد و خوشبختانه توانست از این آزمون سربلند بیرون بیاید؛ اما امروز وقت آن است که به آینده نگاه کنیم. من نه بهعنوان فردی سیاسی، بلکه بهعنوان عضوی از جامعه ایرانی معتقدم که اکنون باید سراغ مشکلات اجتماعی رفت که آنها نیز درصورت رسیدگینکردن، آسيبهايي به کشور وارد خواهند کرد.
امروز معیشت و اشتغال اولویتهایی هستند که دولت باید به آنها توجه کند. اهمیت این دو موضوع بهقدری است که میتوان گفت امروز نیازمند برجامی داخلی هستیم که همه ارادهها و تلاشها را بهخود معطوف دارد.
اما همانطور که درباره حل مسئله هستهای نیز شاهد بودیم، این اتفاق ممکن نشد؛ مگر پس از ایجاد یک عقلانیت سیاسی در عرصه بینالمللی. این عقلانیت بود که توانست حرف ما را در میان قدرتهای جهانی بهکرسی بنشاند و پیش ببرد.
پس شاید باید توصیه کنیم، عقلانیت در عرصه داخلی نیز مصرانه دنبال شود؛ چون پس از برداشتهشدن تحریمها یکی از اولین موضوعاتی که مطرح شد، ورود سرمایههای بلوکهشده ایران در خارج از کشور، به کشورمان بود و این سرمایه تنها با وجود عقلانیت میتواند مشکلاتی مثل معیشت و اشتغال را که از آن نام بردم، حلوفصل کند. این عقلانیت داخلی، هم در مردم و هم در مسئولان باید وجود داشته باشد.
مردم نباید این توقع را داشته باشند که سرمایههای واردشده به کشور قرار است تبدیل به ریال شود و مستقیما به جیب اشخاص برود و مسئولان نیز باید با کمکگرفتن از اقتصاددانهای متخصص، این سرمایهها را به بخشهای تولید و صنعت تزریق کنند تا عواید آن به همه مردم ایران برسد.
شاید بد نباشد در اینجا گریزی هم به عرصه فرهنگ بزنیم و از پیکره بیتوانی به اسم هنرهای نمایشی سخنی بگوییم.
امروز سینما، تلویزیون و تئاتر ما روزگار بسیار بدی را میگذرانند؛ درحالیکه این هنر است که خوراک معنوی جامعه را تأمین میکند.
جامعه بدون رفاه و بدون هنر هر دو آسیبپذیرند. این است که عقلانیت سیاسی در حوزه بینالمللی وقتی در حوزه داخلی نیز شکل بگیرد، مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی باید به این سؤال پاسخ دهند که سینما، تلویزیون و تئاتر میخواهند یا نه؟ اگر پاسخ مثبت است در بستر فعلی هنرهای نمایشی توان فعالیت ندارد؛ بستری بهشدت بیبضاعت از نظر مالی و بدون هیچ نوع حمایتی.
امروز اگر اکثر تولیدات سینمایی ما بهسمت لوکیشنهای آپارتمانی رفته و اگر سریالسازی در تلویزیون ما به شکلی سطحی تقلیل یافته است، این امر ناشی از نبود حمایت، اراده در حوزه فرهنگ است.
ما در عرصه بینالمللی ثابت کردیم با عقلانیت میتوانیم به بهترین نتایج ممکن برسیم، این راه مطمئنا در حوزه فرهنگ نیز به نتایج بسیار مطلوبی خواهد رسید.
۰