معمای قتل هولناک زن ناشناس

کد خبر : ۹۷۹۴
بازدید : ۱۷۵۵
پرونده قتل تکان‌دهنده زن ناشناس با انکار متهم شماره یک پرونده، باز هم معمایی باقی ماند. این مرد که پیش از این اعتراف کرده بود زن جوان را کشته و جسدش را مثله کرده است، صبح دیروز در دادگاه منکر جنایت شد.

ششم فروردین ‌سال ٩٢ بود که کشف یک پلاستیک مشکوک داخل سطل زباله از سوی مامور شهرداری پرونده‌ای جنجالی را پیش روی پلیس و بازپرس جنایی قرار داد.

وقتی این مامور شهرداری کارآگاهان کلانتری ١١٦ مولوی را باخبر کرد، آنها بلافاصله راهی بازار پرده‌فروشان در مولوی شدند تا به بررسی ماجرا بپردازند. آنها وقتی به محل رسیدند، با تکه‌هایی از جسد یک زن جوان روبه‌رو شدند که داخل کیسه پلاستیکی بود.

تکه‌ها متعلق به سر این زن مجهول‌الهویه بود، ولی بقایای دیگر جسد وی پیدا نشد تا این‌که چند ساعت بعد خبر رسید بقایای دیگر جسد این زن ازجمله جمجمه‌اش نیز به همراه لباس‌های خونینش در سطل زباله و در نقطه دیگری پیدا شده است.

کارآگاهان جنایی با بررسی این کیسه پلاستیکی و لباس‌های زن جوان به نخستین سرنخ این جنایت هولناک رسیدند. از آنجایی که مشخص بود جنایت در محل دیگری اتفاق افتاده و بقایای جسد به سطل زباله‌ها منتقل شده است،

ماموران یک کاغذ رسید مشکوک کنار جسد مقتول پیدا کردند. با کشف این سرنخ مهم، تجسس‌های تیم تحقیق به مرحله تازه‌تری رسید. روی این برگه رسید ٢ شماره تلفن وجود داشت که پلیس با بررسی این ٢ شماره تلفن، توانست یک زن و شوهر جوان را شناسایی کند.

بنابراین ماموران به محل زندگی این زن و شوهر در جنوب تهران رفتند و نخستین تحقیقات را از آنها آغاز کردند. این زوج جوان پس از اطلاع از این حادثه به ماموران گفتند: «این برگه رسید مربوط به پرده‌فروشی است که ما چند روز پیش از آنجا سفارش پرده دادیم. ما از فروشنده خواستیم که هرچه زودتر سفارش ما را انجام و تحویل دهد. او هم قبول کرد. اما روزی که قرار بود سفارش پرده را تحویل بگیریم، مغازه فروشنده بسته بود و او پاسخگوی تلفنش هم نبود. اما چند ساعت بعد خودش آمد و سفارش ما را تحویل داد و رفت.»

با این اظهارات، ماموران پلیس به سراغ پرده‌فروش رفتند و او را به‌عنوان نخستین مظنون این پرونده بازداشت کردند. این مرد در بازجویی‌های نخست منکر هرگونه ارتباط با این زن و کشتن او شد. این مرد ادعا کرد که مقتول را اصلا نمی‌شناسد و خبری از این جنایت ندارد.

با این‌حال ماموران پلیس به خانه مرد جوان رفتند و آنجا را مورد بازرسی قرار دادند. کشف لکه‌های خون داخل حمام خانه این مرد و همچنین خالی بودن خانه و مسافرت رفتن همسر و فرزند مرد جوان باعث شد که برای کارآگاهان محرز شود این جنایت از سوی همین مرد پرده‌فروش رخ داده است.

بنابراین او تحت بازجویی‌های بیشتر قرار گرفت و این‌بار قتل را به گردن گرفت.

او با تشریح جزییات ماجرای هولناک این قتل به ماموران پلیس گفت: «از همان روز اول عید همسر و فرزندم به شهرستان‌مان در ساوه رفته بودند و من در خانه تنها بودم. روز حادثه یعنی پنجم فروردین بود که بعد از تعطیل شدن مغازه‌ام، در راه رفتن به خانه با مقتول آشنا شدم. این زن ٢٠ ساله خود را سارا معرفی کرد و بعد از آشنایی اولیه من او را به خانه‌ام دعوت کردم. اما زمانی‌که به خانه رفتیم، متوجه شدم این زن قصد دزدی پول و دستگاه چایی‌ساز از آنجا را دارد، برای همین با وی درگیر شدم. در این درگیری بود که سارا به زمین افتاد و سرش به دیوار خورد. بعد از این‌که بیهوش شد متوجه شدم که مرده است. برای همین جسدش را با اره برقی مثله کردم و داخل کیسه پلاستیکی انداختم.»

با اعتراف‌های این مرد او صحنه جنایت را هم بازسازی کرد و پرونده‌اش درحالی برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد که هویت مقتول هیچ‌گاه مشخص نشد و او به‌عنوان جسد مجهول‌الهویه دفن شد.

صبح دیروز این پرونده در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغرزاده برگزار شد. این مرد زمانی‌که در مقابل هیأت قضائی این شعبه قرار گرفت، تمام اعترافات خود را پس گرفت و به قضات دادگاه گفت: «من اصلا مقتول را نمی‌شناختم. حتی یک‌بار هم او را ندیده بودم و هیچ آشنایی قبلی هم با او نداشتم. آن روز من وقتی کارم تمام شد به خانه‌ام رفتم و نمی‌دانم آن برگه رسید که متعلق به یکی از مشتریانم بود، چطور داخل کیسه پلاستیکی رفته است. این برگه را من دور انداخته بودم و احتمالا شاگردم آن را داخل سطل زباله انداخته است. ولی هیچ اطلاعی از این جنایت ندارم.»

او ادامه داد: «در مورد لکه‌های خون هم باید بگویم که آن خون متعلق به همسرم بود که دستش بریده بود. اعترافاتم هم همه تحت فشار شکنجه بود و هیچ‌کدام‌شان را قبول ندارم.»

قاضی پرسید: «تو حتی در بازسازی صحنه نیز جزییات این جنایت را به تصویر کشیدی. در مورد جزییات قتل چطور اطلاع داشتی؟»

متهم پاسخ داد: «ماموران پلیس جزییات را گفته بودند و من هم قبول کردم، ولی هیچ اطلاع قبلی نداشتم.»

با انکار متهم وکیل او نیز از موکلش دفاع کرد و در پایان هیأت قضائی برای صدور رأی وارد شور شدند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید