ظرفیتهای پایانناپذیر مغز
اینکه بتوانیم کل مغز را تحت تأثیر قرار داده و همه فرایندهای آن را یکسو و همزمان کنیم موضوع بسیار جالبی است که علم آینده را تشکیل میدهد.
عبدالرضا ناصرمقدس | آیا مغز ظرفیت نامحدودی دارد یا اینکه چنین ادعایی یک افسانه است؟ این فکر که ما فقط از درصد اندکی از مغزمان استفاده میکنیم فکری رایج بوده و این سؤال دائما مطرح میشود که اگر از تمام مغزمان استفاده کنیم به چه ابرانسانی بدل خواهیم شد؟
اما تصور کنید که ما بهطور همزمان بتوانیم از تمام قدرتهای مغزمان استفاده کنیم. بتوانیم هر آنچه در اطرافمان میبینیم را با تمام قدرت پردازش کنیم.
در آن صورت به چه موفقیتهایی خواهیم رسید؟ آیا اصلا موفقیتی در کار است؟ آیا مغزمان به نتیجه خارقالعادهای خواهد رسید یا نه، ممکن است این حجم پردازش از توان مغز خارج بوده و به متلاشیشدن آن منتهی شود. بهغیر از این سؤال مهم، به سؤال دیگری نیز باید پاسخ داده شود:
چگونه میتوان از تمام ظرفیتهای مغزی استفاده کرد؟ در سالهای اخیر این سؤال مورد توجه ژانر علمی-تخیلی بوده و به دو طریق به آن پاسخ داده شده است: استفاده از پروتزهای مغزی یا میکروچیپها و داروهای روانگردان. فیلم «نامحدود» به اثر داروهای روانگردان بر ظرفیت مغزی میپردازد.
با همین موضوع قبلا به بررسی فیلم «لوسی» پرداخته بودیم. به نظر من گرچه تأکید بیش از اندازه هر دو فیلم روی یک داروی روانگردان خاص و مسائل مافیایی پس از آن، سبب شده که قدرت فیلم کاهش پیدا کند، اما فیلم «لوسی» سؤالات بسیار اساسیتری را در مورد مغز و انسان بیان میکند.
به فیلم «نامحدود» بازمیگردیم. داستان در مورد یک نویسنده است که استعداد خود را از دست داده و نمیتواند حتی یک خط هم بنویسد. زندگی او از هم پاشیده است. نامزدش او را به خاطر همین وضعیت نابسامان رها میکند و او به آدم سرگردانی بدل میشود که بدون هیچ هدفی در این دنیا میچرخد.
تا اینکه دوستی قدیمی را میبیند و هدیهای را از او دریافت میکند. این هدیه یک قرص جدید روانگردان است که بنا به ادعای دوستش با تمام داروهای روانگردان دیگر متفاوت است. او پس از شک و تردیدهای بسیار تصمیم میگیرد که این قرص را بخورد. این قرص به شکل عجیبی قدرت ذهنی و ساختارهای پردازشی مغز او را افزایش میدهد.
او جهان را به شکلی دیگر میبیند و میتواند بهسرعت کتابی را که باید مینوشت تمام کند. همین سبب میشود که بخواهد دوباره از این قرص استفاده کند. او متوجه میشود که این قرص ظرفیتهای مغزی او را بهشکل غیرقابل باوری افزایش میدهد. پس دوباره سراغ همان دوست قدیمی میرود تا از او قرص بگیرد. اما با صحنهای فجیع روبهرو میشود. دوستش کشته شده و خانهاش بهطور کامل به هم ریخته است.
او متوجه میشود که مهاجمان نیز به دنبال همان قرصها بودهاند. پس حواسش را جمع میکند و میتواند قرصها را پیدا کند. از اینجا به بعد زندگی او بهصورت کامل عوض میشود. او شروع به خوردن روزانه از این قرصها میکند و به دنبال آن زندگیاش دچار تحول بسیار میشود. او از این هوش فزاینده برای بهرهوری مالی استفاده میکند. وارد بورس میشود.
معاملات بزرگ انجام میدهد و میتواند از لحاظ اقتصادی به رشد بسیاری برسد. این موضوع البته او را با مشکلات زیادی هم روبهرو میکند. کسان دیگری نیز به دنبال این قرص هستند و لذا فیلم به یک فیلم جنایی و پلیسی بدل میشود. فیلم «نامحدود» محصول سال ۲۰۱۱ و به کارگردانی «نیل برگر» است.
با اینکه فیلم به موضوع بسیار مهمی یعنی پتانسیل داروهای روانگردان بر افزایش قدرت مغز و پردازشهای آن میپردازد، اما در سطح بسیار نازلی باقی میماند. افزایش ظرفیت مغزی فقط برای افزایش قدرت و نیز پول بهکار میرود. البته این هم سرشت غیرقابل انکار بشر است. قدرت و ثروت چیزی نیست که بشر از آن بگذرد و هدف زندگیاش قرار ندهد.
اما فیلم در همین موضوع باقی میماند و به سؤالات عمیقتر در مورد رابطه انسان و جهان نمیپردازد. ما جهان را از طریق مغزمان میشناسیم. پس تواناییها و نیز محدودیتهای مغز ما میتواند بر این شناخت مؤثر باشد. اگر ظرفیتهای پردازشی مغز ما به میزان بسیار زیادی افزایش یابد در آن صورت این شناخت به چه مرحله و به چه میزانی خواهد رسید؟ آیا ممکن است که افزایش قدرت پردازشی سبب اشتباه در شناخت جهان شود؟
به این صورت که مغز ما همه چیز را در دست گرفته و مانع شناخت درست جهان شود؟ این فیلم به هیچ کدام از این سؤالات نپرداخته است.
موضوع بعدی خود داروی روانگردان است. چگونه میتوان کل مغز را تحت تأثیر قرار داد؟ همانطور که گفتم این راه میتواند از طریق پروتزها یا داروهای روانگردان انجام شود. اینکه بتوانیم کل مغز را تحت تأثیر قرار داده و همه فرایندهای آن را یکسو و همزمان کنیم موضوع بسیار جالبی است که علم آینده را تشکیل میدهد.
با توجه به تجربه دانشمندان از داروهای روانگردان، این داروها از کاندیداهای بسیار خوب برای انجام چنین چیزی هستند. اینکه حاصل این موضوع چه خواهد شد به همین سادگیها قابل بررسی نیست. اینگونه نیست که استفاده بیشتر از ظرفیت مغزی همواره خوب و مفید باشد.
ما ممکن است با نوعی ازدیاد مسیرهای نامناسب و به دنبال آن ایجاد حالتی همانند اسکیزوفرنی در فرد روبهرو باشیم. این موضوعی است که در بسیاری از داروهای روانگردان و نیز در مصرفکنندگان شیشه و سایر مواد مخدر میتواند دیده شود و همه میدانند که این مواد تأثیر بسیار مخربی بر روی مغز میگذارد؛ لذا یک مشکل بسیار بزرگ در این مسیر این است که چگونه میتوان از تواناییهای مثبت این داروها استفاده کرد، اما مانع تأثیر منفی آنها شد. چگونه میتوان ظرفیت پردازشی مغز را افزایش داد بدون آنکه دچار وجه منفی آن نشویم.
چه بخواهیم و چه نخواهیم علم دارد به سوی این سؤالات حرکت میکند و مثل همیشه سینما و بهطور کلی محصولات ژانر علمی-تخیلی میتواند راهنمای بزرگی برای دانشمندان محسوب شود. سینما برخلاف رمان این ظرفیت را دارد که پدیدههای بهوجودآمده را به تصویر بکشد و دنیای معوج آن را نشان دهد.
این تأکید بصری سینما میتواند به ذهن در پیداکردن راهحلهای جدید یاری برساند. قدرت سینما در تغییر علم نیز از همین جا نشئت میگیرد.