لیپار؛ فیلمی در ستایش سینما

ليپار بهتازگی در جشنواره کودک مورد توجه قرار گرفت و توانست سه جایزه کسب کند.
«لیپار» نخستین فیلم بلند داستانی حسین ریگی محسوب میشود که فیلمنامه این اثر توسط خود او و حسام فرهمندجو به نگارش درآمده است. داستان این فیلم درباره نوجوان بلوچی است که عشق به سینما دارد.
ریگی که خود اهل سیستانوبلوچستان است همواره به فیلمهایی که صرفا به مسائل قاچاق و... اشاره میکردند اعتراض میکرده و معتقد است ظرفیت فرهنگی مردم این منطقه آن چیزی نیست که در این نوع فیلم به نمایش گذاشته میشود.
حالا او با ساخت فیلمی رؤیاپردازانه ادای دینی کرده به فرهنگ و مردم این استان. فیلم او بهتازگی در جشنواره کودک مورد توجه قرار گرفت و توانست سه جایزه کسب کند.
چطور شد که چنین داستانی را برای فیلم اولتان انتخاب کردید؟
سالها در سیستانوبلوچستان فیلمهای کوتاه و مستند ساختم و معمولا محور مستندها و فیلمهای داستانی من کودکان و نوجوانان بودند. وقتی قرار شد این فیلم را بسازم تصمیم گرفتم سراغ دغدغه ذهنی خودم که همان کودکان و نوجوانان است بروم.
ایدهای به ذهنم رسید درباره پسری که عاشق سینماست که ایده قدیمی من بود. با آقای گلستانی طرحی را براساس کانسپتی که داشتیم نوشتیم و بنیاد سینمایی فارابی آن طرح را در ابتدا رد کرد و بعد با آقای شیخالاسلام و خانم نظرقربانی و خانم نادری فیلمنامه جدید را براساس کانسپت اصلی نوشتیم.
موافقت شد و ما کار را شروع کردیم. تهیهکننده جدیدی به کار اضافه شد و با آقای پایداری فیلمنامه دیگری براساس کانسپت نوشتیم و زمانی که آقای خانی قبول کردند تهیهکننده کار ما باشند در فیلمنامه تغییرات اساسی دادیم و با حضور آقای فرهمند و مشاورههای خیلی دقیق آقای محمدرضا گوهری به فیلمنامه فعلی «لیپار» رسیدیم.
از زمان ابتدای طرح که در فارابی نوشته شد، تیمی که با همکاری بنیاد سینمای فارابی و با حضور آقای حسین شیخالاسلام همراه بود با هفت، هشت نفر از تهیهکنندگان صحبت کردیم و در انتها با سپهر سیفی به توافق رسیدیم که یک ماه قبل از شروع پروژه این همکاری متوقف شد و با پیشنهاد آقای امیرحسین علمالهدی بهعنوان مشاور پروژه، آقای سعید خانی تهیهکنندگی این کار را قبول کردند. در نهایت هم فیلم ساخته شد.
یادم هست قرار بود این پروژه را با مهناز افشار پیش ببرید. چرا آن تولید ادامه پیدا نکرد؟
در مراسمی که برای بزرگداشت خانم حمیرا ریگی که به مناسبت معرفی ایشان بهعنوان سفیر برونئی گرفته بودیم خانم «مهناز افشار» بهعنوان میهمان حضور پیدا کردند و وقتی متوجه شدند من قرار است فیلمی در سیستانوبلوچستان بسازم ایشان تمایلشان را برای همکاری و حتی سرمایهگذاری اعلام کردند که در نهایت با سفر ایشان به خارج از کشور این همکاری متوقف شد!
فیلم با رویکرد ستایش «سینمای هند» کمی سانتیمانتال به نظر میرسد و ممکن است برخی از مخاطبان را جذب نکند. تحلیلتان چیست؟
من مخالف این نگاه هستم که این فیلم در ستایش سینمای هند است! حضور سینمای هند در سیستانوبلوچستان بسیار ملموس است. اگر یادتان باشد در دهههای ۶۰ و ۷۰ فیلمهای هندی به صورت چمدانی یا بستهای در مغازهها یا کنار خیابان عرضه میشد و اتفاقا بیشترین فیلمهایی که در ایران و تهران دیده میشد همین فیلمهای هندی بود.
حس میکنم سینمای هند جزئی از فرهنگ سیستانوبلوچستان است که در این فیلم به نمایش درآمده است. البته نه همه فرهنگ! بلکه سینمای هند بر فرهنگ جامعه سیستانوبلوچستان تأثیر گذاشته است؛ و البته در فیلم میبینیم که پسر یعنی «برکت» بهمرور با فیلمهای تاریخ سینما آشنا میشود. در نهایت هم فیلم به طوری در ستایش سینماست.
نام خانوادگی ریگی اغلب یادآور عبدالمالک ریگی است؛ بهطوریکه گاهی اوقات برخیها ممکن است دچار سوءتفاهم شوند. کمی دراینباره توضیح دهید.
ریگی یک طایفه بزرگ در سیستانوبلوچستان است که خاستگاه اصلیشان این استان است؛ اما پراکندگی گستردهای از بوشهر، بندرعباس، هرمزگان، سیستانوبلوچستان، خراسان جنوبی و حتی خراسان شمالی دارد و قطعا برای من با سؤالی که شما کردید، مشکلات و اتفاقات تلخ و شیرینی افتاده که تأثیرات خودش را گذاشته است.
یکی از مسائل مهم این است که ریگی را طایفه بزرگی ببینیم که انسانهای فرهیخته و عمیقی در این طایفه هستند که در سطح ملی و حتی جهان مطرح هستند.
در این فیلم برای نخستین بار با یک نوع دیگر از فرهنگ بلوچ آشنا میشویم. قبلا هم به رویکرد فیلمهای قبلی اعتراض داشتید. چرا؟
اعتراضم به فیلمهای قبلی این نیست که چرا چهره استان را جور دیگری نشان میدهند مثل طرح مسائل قاچاق، خونریزی و...؛ چون چنین شرایطی در استان وجود دارد.
بحث این است که باید تعادلی بین ساخت این نوع فیلمها و فیلمهایی که درباره میهماننوازی و آداب و رسوم این منطقه است وجود داشته باشد، چون اغلب فیلمها وجه منفی استان را نشان دادهاند، درحالیکه مردم این منطقه وجوه دیگری هم دارند که در فیلمها به آن توجه نمیشد!
موفقیت در جشنواره کودک را چگونه ارزیابی میکنید؟
فیلم «لیپار» خوشبختانه مورد توجه قرار گرفت و میان تماشاگران بزرگسال و نوجوانان بازتاب خوبی داشت. آنها فضای فیلم را دوست داشتند و خوشبختانه فیلم در اختتامیه جشنواره هم دیده شد.
خدا را شکر که سه جایزه بردیم. دیپلم افتخار برای نشاندادن چهره دیگری از جوانان سیستانوبلوچستان در سینما، از سوی دبیر جشنواره بود. جایزه دستاورد هنری را برای موسیقی فیلم آقای مسعود سخاوتدوست دریافت کرد و جایزه کارگردانی فیلم.