کرونا، تهدید همیشگیِ تمدن بشری؟!
به همین اعتبار میگویم مساله کووید ۱۹ یک مساله تمدنی است و به همین دلیل نیاز دارد که مساله بازبینی و مدیریت تمدنی را مورد اعتنا قرار دهیم.
کد خبر :
۸۱۷۲۳
بازدید :
۵۳۴۱
سید حسین امامی | جهان نظمی دارد، نظامی که فقط شیوع گسترده ویروس کرونا در جهان، تاثیرات شایانی بر بخشهای مختلفی از زندگی بشر داشته است، از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و اجتماع. عرصههای مختلفی از زندگی در دوران پساکرونا تفاوتهای چشمگیری با دوران قبل از کرونا خواهد داشت.
برای شناخت بهتر این تفاوتها به گفتگو با محمود دلفانی، آیندهپژوه و تحلیلگر مسائل خاورمیانه پرداختیم. دکتر دلفانی معتقد است هنوز زود است که حرف از جهان پس از کرونا بزنیم، اما مسلما تفاوتها را انکار نمیکند.
ویروس کرونا چه تاثیراتی بر نظم فعلی جهان خواهد گذاشت؟
نظمی که هماکنون وجود دارد و بیشتر بحث پساجنگ جهانی دوم است بیشتر بر اساس یکسری ویژگیهایی در چارچوبهایی تعریف شده مانند تعادل قدرت، مساله اقتصادی و قوانین و مواردی که روی آنها توافق شده است برای پرهیز از مناقشه و جنگهای احتمالی؛ لذا ما هنوز در زمان پساجنگ جهانی دوم به لحاظ نظم جهانی هستیم.
ویروس کرونا چه تاثیراتی بر نظم فعلی جهان خواهد گذاشت؟
نظمی که هماکنون وجود دارد و بیشتر بحث پساجنگ جهانی دوم است بیشتر بر اساس یکسری ویژگیهایی در چارچوبهایی تعریف شده مانند تعادل قدرت، مساله اقتصادی و قوانین و مواردی که روی آنها توافق شده است برای پرهیز از مناقشه و جنگهای احتمالی؛ لذا ما هنوز در زمان پساجنگ جهانی دوم به لحاظ نظم جهانی هستیم.
آن چیزهایی که پیشتر درباره نظم نوین گفته میشد در واقع جابهجاییهای جزیی است که در حوزه تعادل بین قدرتهای بزرگ تعریف میشود. بنابراین ویروس کرونا تاثیرات ریشهای و اساسی بر نظم کنونی نخواهد گذاشت، گرچه پس از روی کار آمدن ترامپ در امریکا و به راه انداختن جنگ اقتصادی در حوزههای مختلف و با کشورهای مختلف؛ چه چین و چه کشورهای اتحادیه اروپا، روسیه و حتی کانادا این هم تلاشی است در جهت ۴ پارامتری که گفتم و البته بیشتر تعادل و تقویت قدرت اقتصادی است.
بحث کرونا ویروس به نظر من قبل از اینکه یک بحث براساس نظم جهانی باشد بیشتر یک بحث تمدنی است؛ از این جهت که رویه و شیوههای فرهنگی و تمدنی بشری را تحت تاثیر جدی خود قرار خواهد داد؛ مناسبات انسانی، فرد به فرد، فرد با جامعه و فرد با خودش و مهمتر از آن ناشناخته بودن این پدیده است.
بیشتر توضیح میدهم؛ در مسائل و بحرانهای تمدنی، بسیاری از این بحرانها و حوزههایشان قابل پیشبینی هستند، اما بشر از این به بعد با مخاطراتی روبهرو میشود که اولا خیلی ناگهانی و فراگیر هستند و رویارویی با آنها باعث میشود تا بخشهای مهمی از نظام تمدنی بشریت درگیر شود و حتی از کار بیفتد. بنابراین من مساله ویروس کرونا را مبحث تمدنی میبینم تا مسالهای مبتنی بر نظم جهانی.
نظم فعلی جهان بیشتر مبتنی بر رویکردهای لیبرالیسم و تا حدودی رئالیسم است. نقایص رویکردهای گفته شده در مواجهه با ویروس کرونا چیست؟
من فکر میکنم شما بیشتر منظورتان نظام غرب باشد در صورتی که در رویارویی با کرونا صرف نظر از دیدگاههای سیاسی و اقتصادی و ساختارهای اجتماعی و جغرافیایی، عملکرد دولتها و ملتها در مقابل با این ویروس عملکرد حساب شده، دقیق و متناسب نبوده و از نظام چین گرفته تا نظام فدراتیو روسیه، امریکا و کانادا نقایص بسیاری دارد و این ربطی به لیبرالیسم، نئولیبرالیسم یا کمونیسم ندارد و بحث نظام حکمرانی است که در مبحث کرونا متوجه شدیم بسیاری از نظامهای سیاسی؛ چه دموکراتیک، چه لیبرالیسم، چه کمونیسم و چه فدراتیو و اشکال مختلف سیاسی در مقابل این ویروس نتوانستند، پاسخ مناسب را ارایه دهند.
اگرچه شیوع ویروس، رویکردهای رئالیسم و اصل محوری این مکتب یعنی «خودیاری» را در کانون توجه قرار داده، اما نواقص رویکرد رئالیسم که مبتنی بر امنیت دولتی با موضوع امنیتی نظامی است را نشان داده است. شیوع ویروس همچنین نشان داد که اقتصادهای نظامی نیز قادر نیستند امنیت ملتها و دولتها را در دوره پسا کرونا حفظ کنند. نظر شما در این مورد چیست؟
در مواجهه با مساله کرونا تنها نباید دولتها را مورد قضاوت قرار داد، بسیاری از حوزههای تمدنی مانند مذهب، فرهنگ، آداب و رسوم، مکاتب فکری همه اینها درگیر کرونا ویروس شدند و تمام اینها که نام بردیم در مقابله با این ویروس و مهار و آگاهیرسانیاش موفق عمل نکردند و یک بار دیگر تمام حواس، امید و فکر بشریت معطوف به مساله علم و علممحوری شد.
بیشتر توضیح میدهم؛ در مسائل و بحرانهای تمدنی، بسیاری از این بحرانها و حوزههایشان قابل پیشبینی هستند، اما بشر از این به بعد با مخاطراتی روبهرو میشود که اولا خیلی ناگهانی و فراگیر هستند و رویارویی با آنها باعث میشود تا بخشهای مهمی از نظام تمدنی بشریت درگیر شود و حتی از کار بیفتد. بنابراین من مساله ویروس کرونا را مبحث تمدنی میبینم تا مسالهای مبتنی بر نظم جهانی.
نظم فعلی جهان بیشتر مبتنی بر رویکردهای لیبرالیسم و تا حدودی رئالیسم است. نقایص رویکردهای گفته شده در مواجهه با ویروس کرونا چیست؟
من فکر میکنم شما بیشتر منظورتان نظام غرب باشد در صورتی که در رویارویی با کرونا صرف نظر از دیدگاههای سیاسی و اقتصادی و ساختارهای اجتماعی و جغرافیایی، عملکرد دولتها و ملتها در مقابل با این ویروس عملکرد حساب شده، دقیق و متناسب نبوده و از نظام چین گرفته تا نظام فدراتیو روسیه، امریکا و کانادا نقایص بسیاری دارد و این ربطی به لیبرالیسم، نئولیبرالیسم یا کمونیسم ندارد و بحث نظام حکمرانی است که در مبحث کرونا متوجه شدیم بسیاری از نظامهای سیاسی؛ چه دموکراتیک، چه لیبرالیسم، چه کمونیسم و چه فدراتیو و اشکال مختلف سیاسی در مقابل این ویروس نتوانستند، پاسخ مناسب را ارایه دهند.
اگرچه شیوع ویروس، رویکردهای رئالیسم و اصل محوری این مکتب یعنی «خودیاری» را در کانون توجه قرار داده، اما نواقص رویکرد رئالیسم که مبتنی بر امنیت دولتی با موضوع امنیتی نظامی است را نشان داده است. شیوع ویروس همچنین نشان داد که اقتصادهای نظامی نیز قادر نیستند امنیت ملتها و دولتها را در دوره پسا کرونا حفظ کنند. نظر شما در این مورد چیست؟
در مواجهه با مساله کرونا تنها نباید دولتها را مورد قضاوت قرار داد، بسیاری از حوزههای تمدنی مانند مذهب، فرهنگ، آداب و رسوم، مکاتب فکری همه اینها درگیر کرونا ویروس شدند و تمام اینها که نام بردیم در مقابله با این ویروس و مهار و آگاهیرسانیاش موفق عمل نکردند و یک بار دیگر تمام حواس، امید و فکر بشریت معطوف به مساله علم و علممحوری شد.
به همین اعتبار میگویم مساله کووید ۱۹ یک مساله تمدنی است و به همین دلیل نیاز دارد که مساله بازبینی و مدیریت تمدنی را مورد اعتنا قرار دهیم.
اگر بپذیریم که نظم جهانی پسا کرونا نسبت به نظم فعلی متفاوت است آیا این تغییرات، ساختاری و اساسی خواهند بود؟ کدام مفاهیم تغییرات اساسی را تجربه خواهند کرد؟
[ابتدا باید سر این عنوان «پسا کرونا» قدری توضیح دهم، بنده اعتقادی به تغییر نظام جهانی پساکرونا به این اعتبار ندارم، چون اصلا وارد دوران پساکرونا نشدیم و اصولا در زمان کوتاه نمیتوانیم وارد این مرحله شویم.]بنده معتقدم رویکردهای تمدنی و فرهنگی بسیار دچار تغییر خواهند شد حتی در مسائل اقتصادی امکان دارد.
رویکردها بیشتر روی حوزههای اینترنتی و فضای مجازی اتفاق بیفتد و امکان دارد بسیاری از مشاغل از بین بروند و مشاغل دیگری به وجود بیایند و بسیاری از مفاهیم ارتباطات فردی، ارتباطات فرد با اجتماع و ارتباطات جوامع با یکدیگر دستخوش تغییر خواهد شد، اما مسالهای که بسیار مهم است اینکه بشریت این مساله را مد نظر دارد که از این به بعد مسائل پیشبینی نشده ویرانگر ناگهانی در سطح گسترده و با خسارات اقتصادی جانی بسیار روبهرو خواهد شد.
مسائلی که ویروسها به وجود میآورند، مسائل بسیار جدی هستند و از این به بعد ما درگیر آن خواهیم بود. پساکرونا زمانی است که ما این ویروس را به طور کامل مانند دیگر ویروسهایی که بشر به طور کامل نابود کرده است، نابود کنیم. ما زمانی میتوانیم بگوییم پساکرونا که این ویروس به طور کامل از بین رفته باشد و واکسنهایش تهیه شده، اما هنوز این ویروس از بین نرفته و امکان جهش و سازگاری دارد و از طرف دیگر کانونهای جدید تهدیدهای تمدنی به وجود آمده و این کانونها چیزی نیست جز آزمایشگاههایی در چین، کانادا و امریکا. اینها کانونهای خطر بالقوه هستند؛ چراکه ممکن است ویروس از این آزمایشگاهها به طور ناخواسته خارج شود و از این مهمتر مساله جنگهای بیولوژیک که پایه اصلی آن ویروس است را باید جدی گرفت.
حال خود کلمه ویروس که کووید ۱۹ باشد یا هر اسم و شکل دیگری بیابد اینها از این به بعد جزیی از حیات بشری خواهند بود. همین طور که بارها شنیدهایم باید با ویروس کرونا زندگی کرد و با آن کنار آمد و با آن سازگاری به وجود آورد و من اعتقادی به دوران پساکرونا ندارم، چون معتقدم تهدید همچنان ادامه دارد و تمدن بشری از این به بعد زیر سایه تهدید دایمی قرار دارد.
تهدید در مقابل ویروسهای جهش یافته به صورت طبیعی ایجاد میشود، حال از رابطه انسان با انسان یا انسان با حیوان و تهدیدی که ساخته دستکاری انسان روی ویروسهای پیشرفته در کشورهای مدرن و در حال توسعه باشد.
بنابراین هماکنون در بحث ویروس کرونا امری که روی داد در حقیقت مساله بقای تمدنی است و این بار جنگ اقتصادی با مناقشات سیاسی و مذهبی خیلی فرق دارد و تمدنهای بشری در جغرافیاهای گوناگون بسیار جدی با مساله بقا روبهرو میشوند و از همین جاست که آن تغییرات تمدنی که شاید خیلی آرام یا ناگهانی رخ دهد، مجموعه شاکله نظامهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و حتی مذهبی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد زیرا مهمترین مساله انسان موضوع بقاست و این موضوع است که نظامهای سیاسی، توان سیاسی و نظامی و اقتصادی و مناسبات بین کشورهایشان را شکل میدهد.
مساله دیگر این است که ما وارد دوران پساکرونا نشدهایم و رسیدن به این دوران بسیار طولانی خواهد بود به این دلیل که اگر همین الان یک ویروس جدید به وجود بیاید همان ناتوانیها و عدم شفافیت و عدم سازگاری ساختارهای اقتصادی و مالی و حمایتی دولتی و غیردولتی و مشکلات فرهنگی درباره مسائل بهداشتی در خیلی جاها وجود دارد لذا اگر احتمال دهیم، ویروس جدید هماکنون به وجود بیاید و برخلاف بحرانهای تمدنی غرب که انسانها تلاش میکردند این بحرانها به وجود نیاید یا اگر به وجود آمد، مجهزتر و آمادهتر باشند و سعی کنند، سپرها و ستونهایی را به وجود بیاورند که این ساختارها فرو نریزد.
الان این آمادگی نیست و همه به شکلی درگیر کرونا هستند یعنی تصور کنید اگر همین امروز ویروسی به نام کووید ۲۰ بیاید این امر بسیار تاثیر ویرانگری خواهد داشت و ممکن است به سقوط نظامهای سیاسی بینجامد کما اینکه ناآرامیهایی در کشورها وجود داشت ولی با مهار نسبی که درباره کرونا رخ داد به همان نسبت هم ناآرامیها فروکش کرد لذا حکمرانی که یک بحث تمدنی است از همین حالا باید شروع به بازیابی خود در کشورهای مختلف کند.
حکمرانی در حوزههای مختلف؛ چه اقتصادی و چه سیاسی، مواردی است که به آنها نرسیدهایم و در داخل یک جنگ همهگیر هستیم. از یک طرف با این ویروس و از طرف دیگر با تغییر جدی که در مناسبات و چارچوبهای اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده و از طرف دیگر مناقشاتی که بین دولتها و نظامهای سیاسی و اقتصادی وجود دارد.
با وجود ضعف اتحادیه اروپا در مهار کرونا چه تهدیدی برای اتحادیه اروپا خواهد داشت؟
بحث کووید ۱۹ خاستگاه بسیاری از مناقشات و تنشها بین کشورها به خصوص در اتحادیه اروپا شد و نشان داد، اتحادیه اروپا چقدر ضعیف است؛ با وجود اینکه نزدیک ۳۰ کشور عضو آن هستند، اما در مقابل یک ویروس نه سیاست بهداشتی واحد و سیاست اقتصادی و حمایتی واحد داشته باشد و حتی نمیتواند پشتیبانی لجستیکی داشته باشد و این نشان میدهد، اتحادیه اروپا خیلی ضعیف است و طبیعی است بحث کرونا ایدههای ملیگرایی را در اتحادیه اروپا دامن خواهد زد.
با وجود ضعف اتحادیه اروپا در مهار کرونا چه تهدیدی برای اتحادیه اروپا خواهد داشت؟
بحث کووید ۱۹ خاستگاه بسیاری از مناقشات و تنشها بین کشورها به خصوص در اتحادیه اروپا شد و نشان داد، اتحادیه اروپا چقدر ضعیف است؛ با وجود اینکه نزدیک ۳۰ کشور عضو آن هستند، اما در مقابل یک ویروس نه سیاست بهداشتی واحد و سیاست اقتصادی و حمایتی واحد داشته باشد و حتی نمیتواند پشتیبانی لجستیکی داشته باشد و این نشان میدهد، اتحادیه اروپا خیلی ضعیف است و طبیعی است بحث کرونا ایدههای ملیگرایی را در اتحادیه اروپا دامن خواهد زد.
ملیگرایی دشمن شماره یک این اتحادیه است بنابراین در برخی از کشورهای دیگر ناکارآمدی دولتها زیر سوال است و در برخی کشورها موضوع مذهب مورد آسیب واقع شده و اعتقادات و مسائل مذهبی یا راهحلهایی که اقشار مذهبی صرف نظر از اینکه پیرو کدام دین هستند و اینها آسیبهای جدی تمدنی هستند و وقتی آسیب اینگونه به وجود میآید آن چرخشها و تغییرات تمدنی هستند که امکان دارد، زمینه برای تغییر نظم جهانی که شما در سوال اولتان مطرح کردید را به وجود بیاورد.
بنابراین هیچ نظم جهانی دچار تغییر جدی نخواهد شد مگر اینکه منتظر باشیم و ببینیم تمدنها در حوزههای جغرافیایی مختلف بر اثر بازبینی و شرایط خاص چه تغییری خواهند یافت و چه راهی را پی خواهند گرفت. ما بحثی به عنوان ایستگاههای تمدنی داریم که در آن مسیر و جهت تمدنها تغییر پیدا میکند، برخی تمدنها به سمت افول میروند و برخی به سمت بازسازی و بازیافت خودشان میروند یا توسعه تمدنیشان حرکت میکنند.
باید دید که مساله کووید ۱۹ باعث تلاقی تمدن جدی و همه جانبه خواهد شد؟ یا اینکه در حد شوک جهانی باقی خواهد ماند؟ و اینها مسائلی است که باید منتظر ماند و با دقت باید تحولات تمدنی را رصد کرد و ما هنوز در کوران این بحران قرار داریم البته از الان هم میتوان نشانههایی از چرخش تمدنی و این جابهجاییهای مرزهای فرهنگی، سیاسی و مفهومی را رصد کرد.
در مواجهه با مساله کرونا تنها نباید دولتها را مورد قضاوت قرار داد، بسیاری از حوزههای تمدنی مانند مذهب، فرهنگ، آداب و رسوم، مکاتب فکری همه اینها درگیر کرونا ویروس شدند و تمام اینها که نام بردیم در مقابله با این ویروس و مهار و آگاهیرسانیاش موفق عمل نکردند و یک بار دیگر تمام حواس، امید و فکر بشریت معطوف به مساله علم و علممحوری شد.
در مواجهه با مساله کرونا تنها نباید دولتها را مورد قضاوت قرار داد، بسیاری از حوزههای تمدنی مانند مذهب، فرهنگ، آداب و رسوم، مکاتب فکری همه اینها درگیر کرونا ویروس شدند و تمام اینها که نام بردیم در مقابله با این ویروس و مهار و آگاهیرسانیاش موفق عمل نکردند و یک بار دیگر تمام حواس، امید و فکر بشریت معطوف به مساله علم و علممحوری شد.
۰