پایان شوم عشق ممنوع
در زدم و وارد خانه شدم. با جمال به تماشای تلویزیون مشغول شدیم. ناگهان چشمم به یک شال افتاد. آن را برداشتم، دور گردنش…
۱۳۸۳۶