چرا مردم "آنها" را دوست دارند؟
کد خبر :
۱۵۳۵۰
بازدید :
۲۵۷۳
ماندم که چه میشود که گاه یک هنرمند دیگر متعلق به خانواده خود نیست و به خانواده بزرگتر تعلق دارد. سهمداشت برخی از این هنرمندان و مقبولیت آنان بهگونهای است که ارزشهای اجتماعی و سلامت اجتماعی گاه برخاسته از رویکردهای ایشان است، بهگونهای که آفرینش هر اثر ارزشمندی، چونان مدالی است بر سینه تکتک ایرانیان و کاهش سلامت شخصی ایشان زنگ خطری است برای گسترش یأس و ناامیدی در جامعه. شجریان و کیارستمی پدیدههایی از این دست هستند. افرادی که دیگر به خود و خانواده خود تعلق ندارند. آنان تعلق به خانوادهای بزرگتر دارند. خانوادهای که همه ما اعضای آن هستیم.
یک هدیه خدادادی
محمدحسین باهر، جامعهشناس ایرانی معتقد است یکی از مسائلی که باعث میشود یک هنرمند در جامعه محبوب و درعینحال مشهور باشد بحث کاریزما یا به نوعی شخصیت یک فرد است، که این کاریزما در عباس کیارستمی و شجریان در حد علایی وجود داشته است، یعنی عباس کیارستمی و شجریان در بدو تولد کاریزمای خاص خودشان را داشتهاند و این یک هدیه خدادادی است.
باهر ادامه میدهد: برای هر کدام از ما نیز امکان دارد که این اتفاق رخ دهد، یعنی اینکه شما بیدلیل و بدون آشنایی قبل از فرد یا موضوعی خوشتان بیاید و دلیلی هم برای آن نداشتهباشید. پس کسانی که همه مردم دوستشان دارند و غالبا به آنها احترام میگذارند، افرادی هستند که کاریزماتیک هستند و افرادی عرفانی لقب میگیرند که باز جا دارد اینجا بحث جمال و جلال را نیز در نظر داشته باشیم.
او میگوید: کیارستمی و شجریان در جامعه ابهت و وجاهت اجتماعی زیادی دارند و مهمترین مسأله خدماتی است که این دوفرد به جامعه ارایه دادهاند.
کیارستمی و شجریان جاودانه شدهاند
این جامعهشناس در ادامه میگوید: کمال بر اثر تحصیلات، اطلاعات و دانایی بهدست میآید، کیارستمی و شجریان جاودانه شدهاند، یعنی در یک بازه زمانی؛ کاری را انجام دادهاند که اگر خدای ناکرده فوت کنند یا زنده بمانند، بخوانند یا بسازند، باز هم جاودانه هستند و بهگونهای قهرمان ملی محسوبمیشوند. باهر معتقد است: در این زمان مردم وظایف خاص خودشان را دارند؛ یکی وظیفه اجتماعی و دیگری وظیفه دینی است که بر گردن ما سنگینی میکند. وظیفه دینی آن است که ما برای این دو بزرگوار دعا کنیم، خدا میفرماید شما دعا کنید و من هم اجابت میکنم. اجتماعی آن هم این است که انرژی مثبت برای آنها بفرستیم.
پس جامعه کار زیادی ندارد زیرا این دونفر جاودانه هستند!
محمدحسین باهر اضافه میکند: امروز هنرمندان زیادی را در کشور داریم آیا همه محبوب هستند؟ خیر اینگونه نیست. هنرمند محبوب، هنرمندی است که اصالت داشته باشد و درعینحال رسالت هم داشته باشد که هم رسالت و هم اصالت صفات خداوند است. بحث دیگر موضوع زمان و مکان است و هنرمند باید در آن بازده زمانی بداند که چه محصولی را آماده کند و ارایه دهد. یک زمانی نیوتون بوده است و یک زمانی هم انیشتن اما از عظمت این دو به هیچوجه کم نشده، در صورتی که امروز یک دانشجوی ریاضی از انیشتن هم بیشتر میداند. او در پایان میگوید: یکسری افراد در اوج هستند و کارهایی انجام میدهند که هیچکس نمیتواند انجام دهد. ما در گیاهان هم این موضوع را داریم؛ در میوهها انگور شاگرد اول است، در فلزات طلا شاگرد اول است، در حشرات هم زنبور بهترین است، پس همواره این چرخه این گونه بوده است.
آنها میخواهند اینجا بهترین جای دنیا باشد
در این میان بد نیست که کمی با مرضیه برومند هم صحبتشویم و صحبتهای این کارگردان را راجع به خاطرات و الهاماتی که از عباس کیارستمی و استاد شجریان کسب کرده است، جویا شویم: البته من یک تناقضی را این میان میبینم، یعنی اگر آقای فلانی هم بیمار میشد، کل مردم میریختند و ابراز اندوه میکردند.
منظورم این است که یکسری هنرمندنما هستند که به صحنه آمدهاند و شرایط مملکت و مردم برایشان به هیچوجه مهم نیست و دوست دارند روزبهروز جیبشان پرتر از روز قبل شود همین!
این پولها را برمیدارند و میروند ویلاهای آنچنانی میخرند و میگویند مردم به ما چه ربطی دارند، این هنرمندان بار خود را میبندند و حکومت هم اینها را میشناسد اما ظواهر امر را حفظ میکند، هنرمندانی که دارای اندیشه هستند، دلسوز هستند و دلشان برای مملکتشان میتپد و کار میکنند، زیاد نیستند، هنرمندانی داریم که امکان مهاجرت را به بهترین شکل ممکن دارند و میتوانند در کشورهای دیگر به بهترین نحو زندگی کنند اما میمانند و دلسوز کشور هستند.
با افرادی مانند فرمانآرا، کیارستمی و شجریان باید بهتر رفتار میشد، اینها هنرمندان واقعی این مملکت هستند و دلشان میسوزد زیرا میخواهند اینجا بهترین جای دنیا باشد.
حالا که بیمار شدهاند یادمان افتاده آنها که بودهاند
پدر من همیشه میگفت خربزه و عسل با هم نمیسازند اما من میگفتم، نه پدر من اینگونه نیست، بلکه اینجا میسازند زیرا منافع هم را درنظر میگیرند.
امروز بودجههای فرهنگی ما را میچاپند، سلیقه فرهنگی ما افتاده دست بازار مخصوصا داخل تلویزیون، امروز اسپانسرها و سرمایهگذارها تعیین میکنند که شما چه کاری انجام دهید، نه کارگردانان!
در چنین شرایطی فیلسوفانی مانند کیارستمی و شجریان را ما بیمار میبینیم و از اینرو نیز ناراحت هستیم. خدا را شکر افرادی مانند این دو بزرگوار تا حدی میخشان در دنیا کوبیده شده است که احترامی که ما باید به آنها در ایران بگذاریم را خارجیها در جاهای دیگر دنیا این کار را انجام دادهاند.
مهمترین موضوع این است چرا تا زمانی که این افراد بودند ما نتوانستیم هیچ بهرهای از آنها ببریم و استفاده کنیم، اکنون که بیمار هستند تازه یادمان آمده که کیارستمی و شجریان چه کسانی بودند.
علی حاتمی تا زمانی که بود چه رفتاری با او کردند، تا زمانی که تفکر نداشته باشی همه با تو خوب هستند اما زمانی که دارای تفکر و ایده باشی با تو مخالفت خواهند کرد.
سینمای ایران موفقیت خارجیاش را مدیون کیارستمی است
یکی از بهترین آموزشها و ایدههایی که فکر میکنم کیارستمی به این کشور داد، استفاده از پرسوناژ و سوژهها و آدمهای پایین جامعه بود که این بهترین نوع فیلمسازی است. در فیلمهای کیارستمی همواره بارقهای از امید را شما میتوانید ببینید و درک کنید، برای مثال بچهای که میترسد و بر ترسش غلبه میکند. زبان طنزگونه کیارستمی فوقالعاده بود، یعنی میتوان گفت با استفاده از این نوع انتقال مفاهیم یاد داد که چگونه میتوان مهمترین مسائل اجتماعی را با زبان طنز و اشاره مسقیم بیان کرد. سینمای ایران موفقیت خارجیاش را مدیون کیارستمی است، سینمای انسانی، سینمایی است که کیارستمی آن را احیا کرد و به وجود آورد.
یادداشت علی اکبر صالحی برای روزنامه شهروند
آن ها وارث نور و خرد و روشنیاند
در آغاز، مجددا فرا رسیدن رستاخیز طبیعت و آغاز سال جدید را به همه ایرانیان به ویژه دستاندرکاران روزنامه وزین شهروند تبریک و شادباش میگویم.
همانگونه که حضرت امام خمینی(ره) به زیبایی، دیدگاه آیین حنیف اسلام را پیرامون هنر و وظیفه هنرمند تبیین فرمودهاند، هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسانها. خوشبختانه در دوران پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، هنرمندان کشورمان بهخوبی وظیفه خود را در احیای معنویت هنر و ترویج هنر معنوی به انجام رساندهاند.
در این میان شایسته است به این نکته نیز اشاره کنم که از منظر بسیاری از متفکران و اندیشمندان معناگرا در سراسر جهان، هنر و آثار هنری در واقع، نتیجه انکشاف و تجلی ذات ربوی و امر قدسی بر دل و جان هنرمند است. از اینرو با استفاده از تعابیر شاعر فرزانه معاصر، زندهیاد سهراب سپهری، میتوان گفت که این عزیزان «وارث نور و خرد و روشنیاند».
متاسفانه در سال گذشته تعدادی از هنرمندان متعهد کشورمان از جمله هنرمند انقلابی، مرحوم فرجالله سلحشور دار فانی را وداع گفتند. همچنین بنا بر اخبار منتشر شده در سطح رسانهها، تعدادی از هنرمندان کشورمان در بستر بیماری هستند که از درگاه یگانه هستیبخش برای آنان سلامت و عافیت مسألت مینمایم.
اکنون بر همه ما فرض است تا بیش از پیش قدردان حضور هنرمندان در عرصه زندگی اجتماعی باشیم و در راه حراست از میراث هنرمندان متعهد ایرانی بکوشیم.
اینجانب بر این باورم که برای وصال حضرت دوست و پالایش روح و جان از پلشتیها و ناراستیها باید سر بر آستان اهل هنر نهیم تا دستگیر ما شوند. سلام و درود بیپایان به روان پاک خواجه شیراز که فرزندان ایران را قرنها پیش به این راه فراخواند و به بانگ بلند فرمود:
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی
علی اکبر صالحی
معاون رئیس جمهوری
و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران
یک هدیه خدادادی
محمدحسین باهر، جامعهشناس ایرانی معتقد است یکی از مسائلی که باعث میشود یک هنرمند در جامعه محبوب و درعینحال مشهور باشد بحث کاریزما یا به نوعی شخصیت یک فرد است، که این کاریزما در عباس کیارستمی و شجریان در حد علایی وجود داشته است، یعنی عباس کیارستمی و شجریان در بدو تولد کاریزمای خاص خودشان را داشتهاند و این یک هدیه خدادادی است.
باهر ادامه میدهد: برای هر کدام از ما نیز امکان دارد که این اتفاق رخ دهد، یعنی اینکه شما بیدلیل و بدون آشنایی قبل از فرد یا موضوعی خوشتان بیاید و دلیلی هم برای آن نداشتهباشید. پس کسانی که همه مردم دوستشان دارند و غالبا به آنها احترام میگذارند، افرادی هستند که کاریزماتیک هستند و افرادی عرفانی لقب میگیرند که باز جا دارد اینجا بحث جمال و جلال را نیز در نظر داشته باشیم.
او میگوید: کیارستمی و شجریان در جامعه ابهت و وجاهت اجتماعی زیادی دارند و مهمترین مسأله خدماتی است که این دوفرد به جامعه ارایه دادهاند.
کیارستمی و شجریان جاودانه شدهاند
این جامعهشناس در ادامه میگوید: کمال بر اثر تحصیلات، اطلاعات و دانایی بهدست میآید، کیارستمی و شجریان جاودانه شدهاند، یعنی در یک بازه زمانی؛ کاری را انجام دادهاند که اگر خدای ناکرده فوت کنند یا زنده بمانند، بخوانند یا بسازند، باز هم جاودانه هستند و بهگونهای قهرمان ملی محسوبمیشوند. باهر معتقد است: در این زمان مردم وظایف خاص خودشان را دارند؛ یکی وظیفه اجتماعی و دیگری وظیفه دینی است که بر گردن ما سنگینی میکند. وظیفه دینی آن است که ما برای این دو بزرگوار دعا کنیم، خدا میفرماید شما دعا کنید و من هم اجابت میکنم. اجتماعی آن هم این است که انرژی مثبت برای آنها بفرستیم.
پس جامعه کار زیادی ندارد زیرا این دونفر جاودانه هستند!
محمدحسین باهر اضافه میکند: امروز هنرمندان زیادی را در کشور داریم آیا همه محبوب هستند؟ خیر اینگونه نیست. هنرمند محبوب، هنرمندی است که اصالت داشته باشد و درعینحال رسالت هم داشته باشد که هم رسالت و هم اصالت صفات خداوند است. بحث دیگر موضوع زمان و مکان است و هنرمند باید در آن بازده زمانی بداند که چه محصولی را آماده کند و ارایه دهد. یک زمانی نیوتون بوده است و یک زمانی هم انیشتن اما از عظمت این دو به هیچوجه کم نشده، در صورتی که امروز یک دانشجوی ریاضی از انیشتن هم بیشتر میداند. او در پایان میگوید: یکسری افراد در اوج هستند و کارهایی انجام میدهند که هیچکس نمیتواند انجام دهد. ما در گیاهان هم این موضوع را داریم؛ در میوهها انگور شاگرد اول است، در فلزات طلا شاگرد اول است، در حشرات هم زنبور بهترین است، پس همواره این چرخه این گونه بوده است.
آنها میخواهند اینجا بهترین جای دنیا باشد
در این میان بد نیست که کمی با مرضیه برومند هم صحبتشویم و صحبتهای این کارگردان را راجع به خاطرات و الهاماتی که از عباس کیارستمی و استاد شجریان کسب کرده است، جویا شویم: البته من یک تناقضی را این میان میبینم، یعنی اگر آقای فلانی هم بیمار میشد، کل مردم میریختند و ابراز اندوه میکردند.
منظورم این است که یکسری هنرمندنما هستند که به صحنه آمدهاند و شرایط مملکت و مردم برایشان به هیچوجه مهم نیست و دوست دارند روزبهروز جیبشان پرتر از روز قبل شود همین!
این پولها را برمیدارند و میروند ویلاهای آنچنانی میخرند و میگویند مردم به ما چه ربطی دارند، این هنرمندان بار خود را میبندند و حکومت هم اینها را میشناسد اما ظواهر امر را حفظ میکند، هنرمندانی که دارای اندیشه هستند، دلسوز هستند و دلشان برای مملکتشان میتپد و کار میکنند، زیاد نیستند، هنرمندانی داریم که امکان مهاجرت را به بهترین شکل ممکن دارند و میتوانند در کشورهای دیگر به بهترین نحو زندگی کنند اما میمانند و دلسوز کشور هستند.
با افرادی مانند فرمانآرا، کیارستمی و شجریان باید بهتر رفتار میشد، اینها هنرمندان واقعی این مملکت هستند و دلشان میسوزد زیرا میخواهند اینجا بهترین جای دنیا باشد.
حالا که بیمار شدهاند یادمان افتاده آنها که بودهاند
پدر من همیشه میگفت خربزه و عسل با هم نمیسازند اما من میگفتم، نه پدر من اینگونه نیست، بلکه اینجا میسازند زیرا منافع هم را درنظر میگیرند.
امروز بودجههای فرهنگی ما را میچاپند، سلیقه فرهنگی ما افتاده دست بازار مخصوصا داخل تلویزیون، امروز اسپانسرها و سرمایهگذارها تعیین میکنند که شما چه کاری انجام دهید، نه کارگردانان!
در چنین شرایطی فیلسوفانی مانند کیارستمی و شجریان را ما بیمار میبینیم و از اینرو نیز ناراحت هستیم. خدا را شکر افرادی مانند این دو بزرگوار تا حدی میخشان در دنیا کوبیده شده است که احترامی که ما باید به آنها در ایران بگذاریم را خارجیها در جاهای دیگر دنیا این کار را انجام دادهاند.
مهمترین موضوع این است چرا تا زمانی که این افراد بودند ما نتوانستیم هیچ بهرهای از آنها ببریم و استفاده کنیم، اکنون که بیمار هستند تازه یادمان آمده که کیارستمی و شجریان چه کسانی بودند.
علی حاتمی تا زمانی که بود چه رفتاری با او کردند، تا زمانی که تفکر نداشته باشی همه با تو خوب هستند اما زمانی که دارای تفکر و ایده باشی با تو مخالفت خواهند کرد.
سینمای ایران موفقیت خارجیاش را مدیون کیارستمی است
یکی از بهترین آموزشها و ایدههایی که فکر میکنم کیارستمی به این کشور داد، استفاده از پرسوناژ و سوژهها و آدمهای پایین جامعه بود که این بهترین نوع فیلمسازی است. در فیلمهای کیارستمی همواره بارقهای از امید را شما میتوانید ببینید و درک کنید، برای مثال بچهای که میترسد و بر ترسش غلبه میکند. زبان طنزگونه کیارستمی فوقالعاده بود، یعنی میتوان گفت با استفاده از این نوع انتقال مفاهیم یاد داد که چگونه میتوان مهمترین مسائل اجتماعی را با زبان طنز و اشاره مسقیم بیان کرد. سینمای ایران موفقیت خارجیاش را مدیون کیارستمی است، سینمای انسانی، سینمایی است که کیارستمی آن را احیا کرد و به وجود آورد.
یادداشت علی اکبر صالحی برای روزنامه شهروند
آن ها وارث نور و خرد و روشنیاند
در آغاز، مجددا فرا رسیدن رستاخیز طبیعت و آغاز سال جدید را به همه ایرانیان به ویژه دستاندرکاران روزنامه وزین شهروند تبریک و شادباش میگویم.
همانگونه که حضرت امام خمینی(ره) به زیبایی، دیدگاه آیین حنیف اسلام را پیرامون هنر و وظیفه هنرمند تبیین فرمودهاند، هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسانها. خوشبختانه در دوران پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، هنرمندان کشورمان بهخوبی وظیفه خود را در احیای معنویت هنر و ترویج هنر معنوی به انجام رساندهاند.
در این میان شایسته است به این نکته نیز اشاره کنم که از منظر بسیاری از متفکران و اندیشمندان معناگرا در سراسر جهان، هنر و آثار هنری در واقع، نتیجه انکشاف و تجلی ذات ربوی و امر قدسی بر دل و جان هنرمند است. از اینرو با استفاده از تعابیر شاعر فرزانه معاصر، زندهیاد سهراب سپهری، میتوان گفت که این عزیزان «وارث نور و خرد و روشنیاند».
متاسفانه در سال گذشته تعدادی از هنرمندان متعهد کشورمان از جمله هنرمند انقلابی، مرحوم فرجالله سلحشور دار فانی را وداع گفتند. همچنین بنا بر اخبار منتشر شده در سطح رسانهها، تعدادی از هنرمندان کشورمان در بستر بیماری هستند که از درگاه یگانه هستیبخش برای آنان سلامت و عافیت مسألت مینمایم.
اکنون بر همه ما فرض است تا بیش از پیش قدردان حضور هنرمندان در عرصه زندگی اجتماعی باشیم و در راه حراست از میراث هنرمندان متعهد ایرانی بکوشیم.
اینجانب بر این باورم که برای وصال حضرت دوست و پالایش روح و جان از پلشتیها و ناراستیها باید سر بر آستان اهل هنر نهیم تا دستگیر ما شوند. سلام و درود بیپایان به روان پاک خواجه شیراز که فرزندان ایران را قرنها پیش به این راه فراخواند و به بانگ بلند فرمود:
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی
علی اکبر صالحی
معاون رئیس جمهوری
و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران
۰