گردشگری جنگ، تناقضی دوستداشتنی
جنگ شهرها و آبادیها را خراب میکند. انسانها را آواره میکند. بسیاری را به کام مرگ میکشاند. اما از طرف دیگر جنگ دستکم برای ما ایرانیان یادآور ۸سال دفاع جانانه از وطنمان است.
کد خبر :
۲۶۲۷۲
بازدید :
۱۰۹۵
فؤاد شمس در روزنامه همشهری نوشت: جنگ همواره مترادف با ویرانی و خرابی است.
جنگ شهرها و آبادیها را خراب میکند. انسانها را آواره میکند. بسیاری را به کام مرگ میکشاند. اما از طرف دیگر جنگ دستکم برای ما ایرانیان یادآور ۸سال دفاع جانانه از وطنمان است.
یادآور رشادتها و دلیری مردان و زنانی که با کمترین امکانات در مقابل یکی از وحشیترین ارتشهای جهان ایستادند. تکهتکه مناطق جنگی کشور ما میتواند برای هر بازدیدکنندهای یادآور این خاطرات غرورآفرین باشد.
ازاینرو باید برای گردشگری مناطق جنگی ایران برنامهریزی جدی داشت. گردشگری جنگ میتواند چندسویه باشد. از یک طرف سیاهی و پلیدی جنگافروزان را نشان دهد؛ در مورد مشخص ایران، جنایتهای رژیم بعثی صدام حسین را به تمام جهانیان و گردشگران خارجی نشان دهد و از طرف دیگر یادآور رشادتها و ازخودگذشتگیهای مردم ایرانزمین برای دفاع از کشورشان باشد. از اینرو باید برای گردشگری جنگ، یک برنامهریزی مدون داشت.
بهانهای برای صلح
متاسفانه در طول تاریخ، جنگ کم نبوده است. در سراسر تاریخ، ما شاهد انواع جنگها در نقاط مختلف جهان بودهایم.
اما مشخصا بزرگترین جنگ دوران معاصر، جنگ جهانی دوم بوده است. بعد از اتمام جنگ و با توجه به تغییر سبک زندگی، آرامآرام زمزمههایی شنیده شد که برخی برای گردشگری جنگی برنامهریزیهایی کردند. یکی از دلایل آن نیز این بود که بار دیگر رونق را به مناطق جنگزده برگردانند که پس از مدتی وجوه سیاسی و فرهنگی نیز به بحث اقتصادی و رونق تجارت گردشگری اضافه شد.
گردشگری جنگ، درواقع درون خود حاوی یک تناقض نیز است، چون معمولا همه انتظار دارند گردشگری همراه با شادی و فراغت باشد. گردشگران معمولا برای گذراندن اوقات خوش به جاهای دیدنی و مفرح سفر میکنند. حداقل درنهایت به دیدن آثار تاریخی میروند. اما در یک کلام گردشگران با هدف تفریح و لذتبردن از وقت خود به گردشگری میپردازند.
پس چرا اصلا گردشگری جنگی باید مطرح شود؟ پاسخ به این پرسش را باید در روحیه ماجراجویانه و تنوعطلب انسانها خصوصا گردشگران حرفهای جستوجو کرد. از طرف دیگر هدف گردشگری جنگی در این است که با نشان دادن ویرانی ناشی از جنگ، حس جنگستیزی و عواطف انساندوستانه در گردشگران را تحریک کند و از طرف دیگر موجب حفظ تاریخ حماسی یک ملت و کشور شود و درنهایت رونق دوبارهای به مناطق جنگزده بدهد. همه این اهداف میتواند در بهبود وضع زندگی مردم مناطق جنگزده کمک شایانی کند.
بهطور مثال در مورد شهرها و استانهای جنگزده باید گفت در کوچهپسکوچهها و خیابانهای این شهرها هنوز هم خانههایی هستند که سند زنده جنایتهای ارتش بعثی صدام بر در و دیوارشان وجود دارد. قطعا هر گردشگری این خانهها یا نخلهای سوخته را ببیند، پی به عمق فاجعه میبرد و حقانیت مردم ایران برایش زندهتر میشود.
از طرف دیگر این خانهها نمادی از ۸سال دفاعمقدس زنان و مردان ایرانی است که با پوست و گوشت و استخوان خود تا آخرین قطره خون از سرزمینشان دفاع کردهاند. این خود یک تبلیغ بزرگ برای روحیه تسلیمناپذیر ایرانیان در نزد هر گردشگری است.
اگر با یک برنامهریزی درست نسبت به راهاندازی تورهای گردشگری جنگ در شهرها و مناطق جنگی استانهای مرزی اقدام شود، قطعا موجب واردشدن سرمایههای بسیار برای بازسازی و بهبود وضع زندگی مردمان این منطقه میشود. گردشگرانی که به این مناطق جنگی میروند از نزدیک با مردمان خونگرم آن آشنا میشوند و همه اینها در بلندمدت به توسعه پایدار این مناطق کمک میکند.
تعریف گردشگری جنگ
درحالی که گردشگری جنگ، همانطور که از نامش پیداست قرار است گردش در مناطق جنگزده باشد، شاید در نگاه نخست چندان خوشایند نباشد اما از دو جنبه واقعا جالب توجه است؛ یکی اینکه برخی گردشگران ماجراجویی و دیدن مناطق عجیب را در دستور کار دارند و از طرف دیگر یادآور خاطرات یک ملت در دفاع از سرزمینشان است.
قطعا هر گردشگری که از شهرها و روستاهایی که روزگاری هزاران انسان برای دفاع از آن جان خود را بر کف دست گذاشتهاند، دیدن کند، متأثر خواهد شد. گردشگری جنگ در تعریف آکادمیکی که از آن ارایه میشود، در زیر مجموعه گردشگری سیاه دستهبندی میشود. در سالهای اخیر گردشگری جنگ از زیرمجموعههای تخصصی گردشگری شده است.
اگر بخواهیم به روشهای مرسوم آکادمیک، جاذبههای گردشگری جنگ را دستهبندی کنیم، در کل میتوانیم از مواردی چون جبههها و مناطق نبرد، ادوات جنگی به جا مانده، موزههای جنگ و صلح، یادمانهای جنگ و قربانیان آن و قبرستانهای کشتگان جنگ، شهرهای تخریبشده و روستاهای آسیبدیده در جنگ نام ببریم. البته در این بین بعد انسانی و معنوی گردشگری جنگی را نیز باید در نظر داشت. تاریخ، معنویت و حماسه مردمان مناطق جنگی قطعا برای گردشگران جنگ که به ایران میآیند، جالب توجه خواهد بود.
ظرفیتهای گردشگری جنگ در ایران
گردشگری جنگ در ایران ظرفیتهای فراوانی دارد. هنوز برای بسیاری از ایرانیان جنگ یک مفهوم نوستالژیک دارد و از طرف دیگر مردم دوست دارند به مناطقی بروند که از آن خاطراتی دارند یا عزیزانشان در آن منطقه شهید شدهاند.
این یک بخش مهم از گردشگری جنگ در ایران است، بخش دیگر مربوط به کسانی است که شاید در دوران جنگ نبوده یا کودکانی بودهاند که خاطره مشخصی از آن دوران ندارند. در این بخش برای گردشگران داخلی قطعا نکته دوستداشتنی این است مناطقی که سالها نامشان را در کتابها و رسانهها خوانده یا در فیلمها دیدهاند، از نزدیک بازدید کنند. برای جذب گردشگران خارجی به مناطق جنگی البته نیاز به برنامهریزی مدونتری است.
یک گردشگر خارجی معمولا برای دیدن طبیعت ایران و نهایتا آثار تاریخی ایران به کشور ما سفر میکند. اما میتوان با یک برنامهریزی خوب در کنار آن با معرفی جاذبههای گردشگری جنگ آنها را با فرهنگ و تاریخ هشت سال دفاعمقدس آشنا کرد. در دوران جنگ تحمیلی که استانهای خوزستان، ایلام، کردستان و کرمانشاه بهطور جدی درگیر جنگ بودند، آسیبهای زیادی به این مناطق وارد شد که میتواند اکنون بهعنوان منطقه هدف گردشگری جنگ از آنها استفاده کرد. در سالهای اخیر نیز در قالب کاروان «راهیان نور» به آن پرداخته شده است.
در این نوع از گردشگری میتوان گردشگران را با تاریخ حماسهها و رشادتهای مردم این سرزمین آشنا کرد. فرهنگ شهادت و ایثار را میتوان بهعنوان یکی از گزینههایی که برای گردشگران اهمیت دارد به آنان معرفی کرد. استانهای خوزستان، ایلام، کرمانشاه و کردستان ازجمله استانهای درگیر در هشتسال دفاعمقدس ایران و عراق بودند، به همین دلیل مناطق جنگی و آثار زیادی از رشادتهای رزمندگان، ایثارگران و شهیدان در این استانها به یادگار مانده است.
شلمچه، طلائیه، دهلاویه، هویزه، فتحالمبین، فکه، تنگه چزابه، اروندکنار، پایگاه زید، پادگان دو کوهه، پادگان گلف، مسجد جامع خرمشهر و شهر خرمشهر ازجمله مناطقی هستند که جاذبههای بسیاری در حوزه گردشگری جنگ در اختیار دارند.
تنگه مهم چزابه در شمالغربی بستان و در مسیر جادهای که از مرز به طرف بستان کشیده شده، بین تپههای رملی و هورالهویزه قرار دارد که دو جاده نظامی در دو سوی آن است؛ جادهای در خاک ایران که چزابه را به فکه متصل میکند و جاده دیگری که به شهرالعماره عراق متصل میشود.
یکی از بخشها، شبهجزیره آبادان است که در ۴۸ کیلومتری جنوبشرق آبادان و در انتهای جاده آبادان - اروندکنار واقع شده است. این منطقه شاهد یکی از موفقترین و بزرگترین نبردهای دوران دفاعمقدس است.
در عملیات والفجر ۸ غواصان خطشکن شبانه از اروندرود گذشته، خط دشمن را شکسته و موفق به آزادسازی منطقه فاو شدند که این عملیات، ضربه مهلکی بر ارتش بعث عراق وارد کرد و در معادلات منطقهای و جهانی و روند پایان جنگ تأثیر بسیار داشت.
وقتی در جاده اهواز خرمشهر از ایستگاه حسینیه به سمت غرب (جاده شهید کاظمی) برویم، پس از طی مسافتی به مزار تعدادی از شهدای گمنام عملیات رمضان میرسیم که پاسگاه زید نام دارد. منطقه زید و ایستگاه حسینیه از محورهای مهم هجوم دشمن به خوزستان بود که عراق از این طریق به جاده اهواز - خرمشهر دست یافت. این منطقه یکی از محورهای مهم عملیاتهای بزرگی مانند بیتالمقدس و کربلای ۴ و ۵ بوده است.
مسجد جامع خرمشهر
مسجد جامع خرمشهر که نماد مقاومت خرمشهر شناخته میشود، در طول ۲۴ روز مقاومت، مرکز فرماندهی و ستاد نیروهای مردمی بود و همه هماهنگیها ازجمله تبادل اخبار، تجهیز، تسلیح و آموزش رزمندگان، مداوای اورژانسی مجروحان و نگهداری موقت شهدا، همگی در مسجد جامع صورت میپذیرفت.
مسجد جامع با وجود آنکه از آغاز جنگ زیر آتش موثر دشمن قرار داشت و از ۲۴ فروردین سال ۱۳۵۹ چندین بار در آستانه سقوط قرار گرفت اما تا آخرین روز، مقاوم باقی ماند و حتی پس از سقوط پل خرمشهر که تنها راه ارتباطی به خرمشهر بود، پناهگاه نیروهایی بود که هنوز در شهر باقی مانده بودند. اما آنگاه که آخرین مدافعان به آب زدند و از کارون گذشتند، مسجد جامع نیز خاموش شد تا در سوم خرداد ۱۳۶۱ در اشغال ارتش متجاوز بعثی بود که درنهایت به دست رزمندگان ایرانی آزاد شد.
خرمشهر یک شهر مهم استراتژیک مرزی است که هزار و ۵۰۰ کیلومترمربع مساحت دارد. خرمشهر از شمال به اهواز، از شرق به بندر ماهشهر، از جنوب به آبادان و از غرب به مرز ایران و عراق محدود است و در زمان وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ حدود ۲۲۰هزار نفر جمعیت داشت. خرمشهر در طول تاریخ خود چهار بار اشغال شد که دو بار آن با اتکا به بیگانگان یا در برابر واگذاری بخشی از سرزمین ایران به وطن بازگشت اما در آخرین بار، بدون پشتیبانی بیگانگان و بدون واگذاری حتی یک وجب از خاک کشور به میهن بازگشت.
موزههای یادآور افتخار
اگر گذرتان به موزههای شهدا بیفتد میتوانید اشیا و آثار بهجامانده از شهدای دفاعمقدس کشور را در این موزهها ببینید که در غرفهها یا در آرشیو موزه نگهداری میشوند. از سجاده و تسبیح شهدا گرفته تا پیراهن خونینی که با آن شهید شدند و البته نوارهای سخنرانی، وصیتنامهها و دستنوشتههای صدها شهید دفاعمقدس. موزه شهدا هم زیرمجموعههای دیگر گردشگری جنگ است که نمونههای آن کموبیش در شهرهای دیگر کشور دیده میشود.
خرمشهر، کرمانشاه، زنجان، قزوین، شهرکرد، اصفهان، زاهدان، بیرجند، تنکابن، تبریز و مسجد جمکران قم هر کدام یک موزه شهدا دارند که فرصت خوبی برای شناخت بیشتر حماسهسازان دفاعمقدس به گردشگران میدهند.
در تهران این موزه چند شعبه دارد که در خیابان طالقانی، بهشتزهرا، امامزاده علیاکبر چیذر، ورامین و کرج قرار گرفتهاند.
جنگ شهرها و آبادیها را خراب میکند. انسانها را آواره میکند. بسیاری را به کام مرگ میکشاند. اما از طرف دیگر جنگ دستکم برای ما ایرانیان یادآور ۸سال دفاع جانانه از وطنمان است.
یادآور رشادتها و دلیری مردان و زنانی که با کمترین امکانات در مقابل یکی از وحشیترین ارتشهای جهان ایستادند. تکهتکه مناطق جنگی کشور ما میتواند برای هر بازدیدکنندهای یادآور این خاطرات غرورآفرین باشد.
ازاینرو باید برای گردشگری مناطق جنگی ایران برنامهریزی جدی داشت. گردشگری جنگ میتواند چندسویه باشد. از یک طرف سیاهی و پلیدی جنگافروزان را نشان دهد؛ در مورد مشخص ایران، جنایتهای رژیم بعثی صدام حسین را به تمام جهانیان و گردشگران خارجی نشان دهد و از طرف دیگر یادآور رشادتها و ازخودگذشتگیهای مردم ایرانزمین برای دفاع از کشورشان باشد. از اینرو باید برای گردشگری جنگ، یک برنامهریزی مدون داشت.
بهانهای برای صلح
متاسفانه در طول تاریخ، جنگ کم نبوده است. در سراسر تاریخ، ما شاهد انواع جنگها در نقاط مختلف جهان بودهایم.
اما مشخصا بزرگترین جنگ دوران معاصر، جنگ جهانی دوم بوده است. بعد از اتمام جنگ و با توجه به تغییر سبک زندگی، آرامآرام زمزمههایی شنیده شد که برخی برای گردشگری جنگی برنامهریزیهایی کردند. یکی از دلایل آن نیز این بود که بار دیگر رونق را به مناطق جنگزده برگردانند که پس از مدتی وجوه سیاسی و فرهنگی نیز به بحث اقتصادی و رونق تجارت گردشگری اضافه شد.
گردشگری جنگ، درواقع درون خود حاوی یک تناقض نیز است، چون معمولا همه انتظار دارند گردشگری همراه با شادی و فراغت باشد. گردشگران معمولا برای گذراندن اوقات خوش به جاهای دیدنی و مفرح سفر میکنند. حداقل درنهایت به دیدن آثار تاریخی میروند. اما در یک کلام گردشگران با هدف تفریح و لذتبردن از وقت خود به گردشگری میپردازند.
پس چرا اصلا گردشگری جنگی باید مطرح شود؟ پاسخ به این پرسش را باید در روحیه ماجراجویانه و تنوعطلب انسانها خصوصا گردشگران حرفهای جستوجو کرد. از طرف دیگر هدف گردشگری جنگی در این است که با نشان دادن ویرانی ناشی از جنگ، حس جنگستیزی و عواطف انساندوستانه در گردشگران را تحریک کند و از طرف دیگر موجب حفظ تاریخ حماسی یک ملت و کشور شود و درنهایت رونق دوبارهای به مناطق جنگزده بدهد. همه این اهداف میتواند در بهبود وضع زندگی مردم مناطق جنگزده کمک شایانی کند.
بهطور مثال در مورد شهرها و استانهای جنگزده باید گفت در کوچهپسکوچهها و خیابانهای این شهرها هنوز هم خانههایی هستند که سند زنده جنایتهای ارتش بعثی صدام بر در و دیوارشان وجود دارد. قطعا هر گردشگری این خانهها یا نخلهای سوخته را ببیند، پی به عمق فاجعه میبرد و حقانیت مردم ایران برایش زندهتر میشود.
از طرف دیگر این خانهها نمادی از ۸سال دفاعمقدس زنان و مردان ایرانی است که با پوست و گوشت و استخوان خود تا آخرین قطره خون از سرزمینشان دفاع کردهاند. این خود یک تبلیغ بزرگ برای روحیه تسلیمناپذیر ایرانیان در نزد هر گردشگری است.
اگر با یک برنامهریزی درست نسبت به راهاندازی تورهای گردشگری جنگ در شهرها و مناطق جنگی استانهای مرزی اقدام شود، قطعا موجب واردشدن سرمایههای بسیار برای بازسازی و بهبود وضع زندگی مردمان این منطقه میشود. گردشگرانی که به این مناطق جنگی میروند از نزدیک با مردمان خونگرم آن آشنا میشوند و همه اینها در بلندمدت به توسعه پایدار این مناطق کمک میکند.
تعریف گردشگری جنگ
درحالی که گردشگری جنگ، همانطور که از نامش پیداست قرار است گردش در مناطق جنگزده باشد، شاید در نگاه نخست چندان خوشایند نباشد اما از دو جنبه واقعا جالب توجه است؛ یکی اینکه برخی گردشگران ماجراجویی و دیدن مناطق عجیب را در دستور کار دارند و از طرف دیگر یادآور خاطرات یک ملت در دفاع از سرزمینشان است.
قطعا هر گردشگری که از شهرها و روستاهایی که روزگاری هزاران انسان برای دفاع از آن جان خود را بر کف دست گذاشتهاند، دیدن کند، متأثر خواهد شد. گردشگری جنگ در تعریف آکادمیکی که از آن ارایه میشود، در زیر مجموعه گردشگری سیاه دستهبندی میشود. در سالهای اخیر گردشگری جنگ از زیرمجموعههای تخصصی گردشگری شده است.
اگر بخواهیم به روشهای مرسوم آکادمیک، جاذبههای گردشگری جنگ را دستهبندی کنیم، در کل میتوانیم از مواردی چون جبههها و مناطق نبرد، ادوات جنگی به جا مانده، موزههای جنگ و صلح، یادمانهای جنگ و قربانیان آن و قبرستانهای کشتگان جنگ، شهرهای تخریبشده و روستاهای آسیبدیده در جنگ نام ببریم. البته در این بین بعد انسانی و معنوی گردشگری جنگی را نیز باید در نظر داشت. تاریخ، معنویت و حماسه مردمان مناطق جنگی قطعا برای گردشگران جنگ که به ایران میآیند، جالب توجه خواهد بود.
ظرفیتهای گردشگری جنگ در ایران
گردشگری جنگ در ایران ظرفیتهای فراوانی دارد. هنوز برای بسیاری از ایرانیان جنگ یک مفهوم نوستالژیک دارد و از طرف دیگر مردم دوست دارند به مناطقی بروند که از آن خاطراتی دارند یا عزیزانشان در آن منطقه شهید شدهاند.
این یک بخش مهم از گردشگری جنگ در ایران است، بخش دیگر مربوط به کسانی است که شاید در دوران جنگ نبوده یا کودکانی بودهاند که خاطره مشخصی از آن دوران ندارند. در این بخش برای گردشگران داخلی قطعا نکته دوستداشتنی این است مناطقی که سالها نامشان را در کتابها و رسانهها خوانده یا در فیلمها دیدهاند، از نزدیک بازدید کنند. برای جذب گردشگران خارجی به مناطق جنگی البته نیاز به برنامهریزی مدونتری است.
یک گردشگر خارجی معمولا برای دیدن طبیعت ایران و نهایتا آثار تاریخی ایران به کشور ما سفر میکند. اما میتوان با یک برنامهریزی خوب در کنار آن با معرفی جاذبههای گردشگری جنگ آنها را با فرهنگ و تاریخ هشت سال دفاعمقدس آشنا کرد. در دوران جنگ تحمیلی که استانهای خوزستان، ایلام، کردستان و کرمانشاه بهطور جدی درگیر جنگ بودند، آسیبهای زیادی به این مناطق وارد شد که میتواند اکنون بهعنوان منطقه هدف گردشگری جنگ از آنها استفاده کرد. در سالهای اخیر نیز در قالب کاروان «راهیان نور» به آن پرداخته شده است.
در این نوع از گردشگری میتوان گردشگران را با تاریخ حماسهها و رشادتهای مردم این سرزمین آشنا کرد. فرهنگ شهادت و ایثار را میتوان بهعنوان یکی از گزینههایی که برای گردشگران اهمیت دارد به آنان معرفی کرد. استانهای خوزستان، ایلام، کرمانشاه و کردستان ازجمله استانهای درگیر در هشتسال دفاعمقدس ایران و عراق بودند، به همین دلیل مناطق جنگی و آثار زیادی از رشادتهای رزمندگان، ایثارگران و شهیدان در این استانها به یادگار مانده است.
شلمچه، طلائیه، دهلاویه، هویزه، فتحالمبین، فکه، تنگه چزابه، اروندکنار، پایگاه زید، پادگان دو کوهه، پادگان گلف، مسجد جامع خرمشهر و شهر خرمشهر ازجمله مناطقی هستند که جاذبههای بسیاری در حوزه گردشگری جنگ در اختیار دارند.
تنگه مهم چزابه در شمالغربی بستان و در مسیر جادهای که از مرز به طرف بستان کشیده شده، بین تپههای رملی و هورالهویزه قرار دارد که دو جاده نظامی در دو سوی آن است؛ جادهای در خاک ایران که چزابه را به فکه متصل میکند و جاده دیگری که به شهرالعماره عراق متصل میشود.
یکی از بخشها، شبهجزیره آبادان است که در ۴۸ کیلومتری جنوبشرق آبادان و در انتهای جاده آبادان - اروندکنار واقع شده است. این منطقه شاهد یکی از موفقترین و بزرگترین نبردهای دوران دفاعمقدس است.
در عملیات والفجر ۸ غواصان خطشکن شبانه از اروندرود گذشته، خط دشمن را شکسته و موفق به آزادسازی منطقه فاو شدند که این عملیات، ضربه مهلکی بر ارتش بعث عراق وارد کرد و در معادلات منطقهای و جهانی و روند پایان جنگ تأثیر بسیار داشت.
وقتی در جاده اهواز خرمشهر از ایستگاه حسینیه به سمت غرب (جاده شهید کاظمی) برویم، پس از طی مسافتی به مزار تعدادی از شهدای گمنام عملیات رمضان میرسیم که پاسگاه زید نام دارد. منطقه زید و ایستگاه حسینیه از محورهای مهم هجوم دشمن به خوزستان بود که عراق از این طریق به جاده اهواز - خرمشهر دست یافت. این منطقه یکی از محورهای مهم عملیاتهای بزرگی مانند بیتالمقدس و کربلای ۴ و ۵ بوده است.
مسجد جامع خرمشهر
مسجد جامع خرمشهر که نماد مقاومت خرمشهر شناخته میشود، در طول ۲۴ روز مقاومت، مرکز فرماندهی و ستاد نیروهای مردمی بود و همه هماهنگیها ازجمله تبادل اخبار، تجهیز، تسلیح و آموزش رزمندگان، مداوای اورژانسی مجروحان و نگهداری موقت شهدا، همگی در مسجد جامع صورت میپذیرفت.
مسجد جامع با وجود آنکه از آغاز جنگ زیر آتش موثر دشمن قرار داشت و از ۲۴ فروردین سال ۱۳۵۹ چندین بار در آستانه سقوط قرار گرفت اما تا آخرین روز، مقاوم باقی ماند و حتی پس از سقوط پل خرمشهر که تنها راه ارتباطی به خرمشهر بود، پناهگاه نیروهایی بود که هنوز در شهر باقی مانده بودند. اما آنگاه که آخرین مدافعان به آب زدند و از کارون گذشتند، مسجد جامع نیز خاموش شد تا در سوم خرداد ۱۳۶۱ در اشغال ارتش متجاوز بعثی بود که درنهایت به دست رزمندگان ایرانی آزاد شد.
خرمشهر یک شهر مهم استراتژیک مرزی است که هزار و ۵۰۰ کیلومترمربع مساحت دارد. خرمشهر از شمال به اهواز، از شرق به بندر ماهشهر، از جنوب به آبادان و از غرب به مرز ایران و عراق محدود است و در زمان وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ حدود ۲۲۰هزار نفر جمعیت داشت. خرمشهر در طول تاریخ خود چهار بار اشغال شد که دو بار آن با اتکا به بیگانگان یا در برابر واگذاری بخشی از سرزمین ایران به وطن بازگشت اما در آخرین بار، بدون پشتیبانی بیگانگان و بدون واگذاری حتی یک وجب از خاک کشور به میهن بازگشت.
موزههای یادآور افتخار
اگر گذرتان به موزههای شهدا بیفتد میتوانید اشیا و آثار بهجامانده از شهدای دفاعمقدس کشور را در این موزهها ببینید که در غرفهها یا در آرشیو موزه نگهداری میشوند. از سجاده و تسبیح شهدا گرفته تا پیراهن خونینی که با آن شهید شدند و البته نوارهای سخنرانی، وصیتنامهها و دستنوشتههای صدها شهید دفاعمقدس. موزه شهدا هم زیرمجموعههای دیگر گردشگری جنگ است که نمونههای آن کموبیش در شهرهای دیگر کشور دیده میشود.
خرمشهر، کرمانشاه، زنجان، قزوین، شهرکرد، اصفهان، زاهدان، بیرجند، تنکابن، تبریز و مسجد جمکران قم هر کدام یک موزه شهدا دارند که فرصت خوبی برای شناخت بیشتر حماسهسازان دفاعمقدس به گردشگران میدهند.
در تهران این موزه چند شعبه دارد که در خیابان طالقانی، بهشتزهرا، امامزاده علیاکبر چیذر، ورامین و کرج قرار گرفتهاند.
۰