میخواهم به خانه برگردم حتی اگر بمیرم!
از اواخر دهۀ نود، چیزی حدود 28000 تبعۀ کرۀ شمالی به کرۀ جنوبی گریختهاند. از این میان، از قرار معلوم تنها یک نفر است که تا به حال خواهان بازگشت شده است.
کد خبر :
۲۶۳۴
بازدید :
۲۰۰۶
فرادید | از اواخر دهۀ نود، چیزی حدود 28000 تبعۀ کرۀ شمالی به کرۀ جنوبی گریختهاند. از این میان، از قرار معلوم تنها یک نفر است که تا به حال خواهان بازگشت شده است.
به گزارش فرادید به نقل از نیویورک تایمز، کیم رین های، خیاط چهل و پنج ساله، میگوید که فرارش به کرۀ جنوبی در چهار سال پیش یک اشتباه وحشتناک بوده است. او میگوید که از آن زمان در پی آن بوده تا به کرۀ شمالی فقیر و دچار خفقان بازگردد تا در کنار شوهر، دختر و والدین بیمارش باشد. اما تلاشهای او تا بدین جا تنها به مشکلات بیشتر، از جمله زندانی شدن به اتهام جاسوسی، منجر شده است.
خانم کیم با چشمهایی اشکبار در یک کنفرانس خبری در سئول گفت: "آزادی و مادیات و سایر انواع و اقسام وسوسهها، به اندازۀ خانواده و خانهام برایم اهمیت ندارد. میخواهم نزد خانوادۀ عزیزم بازگردم، حتی اگر بمیرم یا گرسنگی بکشم."
اما در این پروندۀ پر پیچ و خم، حالا این دولت کرۀ جنوبی است که اجازۀ ترک کشور را به او نمیدهد.
مسئولان دولتی، ضمن همدردی با رنجهای این زن، میگویند که او به عنوان یک متهم تحت عفو، مجاز به گرفتن پاسپورت نیست. علاوه بر این، او به هنگام ورود به کرۀ جنوبی شهروند این کشور شده و تحت قوانین این کشور کمک به فرار فرد به دشمن شمالی، غیرقانونی است.
پارک سوجین، سخنگوی وزارت اتحاد در سئول، میگوید: "او به ارادۀ خودش شهروند کرۀ جنوبی شده است و در نتیجه قوانینی که به سایر شهروندان کرۀ جنوبی اعمال میشود، در مورد او هم اجرا میشود."
یکی از مسئولان وزارتخانه، که به شرط ناشناس ماندن حاضر به گفتگو شده است، میگوید: "ما از ماجرای غم انگیز او مطلعیم، اما در حال حاضر کاری نمیتوانیم برایش انجام دهیم."
ماجرای عجیب خانم کیم در سال 2011 آغاز شد. زمانی که میخواست به چین سفر کند تا به خویشاوندانش سر بزند و برای بیماری کبدش مورد درمان قرار گیرد. او میگوید که در آنجا با دلالی آشنا شده که به او گفته میتواند او را به کرۀ جنوبی قاچاق تا در آنجا ظرف چند ماه پول خوبی دربیاورد و سپس دوباره به چین بازگردد.
با اینکه شوهر او در پیونگیانگ پزشک است و با استانداردهای کرۀ شمالی وضع خوبی دارد، خانم کیم میگوید که برای کمک به پرداخت صورتحساب درمانش به حرفهای قاچاقچی تن داده است.
او در میانۀ راه پیش از رسیدن به کرۀ جنوبی، دریافت که این ایدۀ بدی است اما قاچاقچیها پاسپورت او را ضبط کرده بودند و گفتند که راه برگشتی وجود ندارد.
او در یک مصاحبه گفته است: "من میترسیدم که اگر بدون پاسپورت دستگیر شوم و به کرۀ شمالی دیپورت شوم، لو میروم و در آنجا به خاطر تلاش برای فرار به کرۀ جنوبی با من مثل یک خائن برخورد خواهد شد. فکر کردم که بهترین کار این است که به کرۀ جنوبی بروم، و در آنجا کرهای مرا درک خواهند کرد و به من کمک میکنند که به خانه بازگردم."
او پس از گذشتن از تایلند، یک استشهاد دست نویس ارایه داد که در آن پذیرفته بود از کرۀ شمالی گریخته است. همۀ شمالیهایی که خواهان مجوز ورود به جنوب هستند، باید چنین استشهادی ارایه کنند.
با این وجود، پس از ورود به کرۀ جنوبی، شروع به خواهش برای صدور مجوز بازگشتش به شمال شد. اما به نظر میرسد که در کرۀ جنوبی تنها فرآیندهایی برای آوردن فراریها از شمال به جنوب پیش بینی شده و راهی برای بازگشتشان پیش بینی نشده است.
تنها زمانی به او اجازۀ خروج از مرکز پناهجویان داده شد که همچون سایر فراریها از کرۀ شمالی، سندی را مبنی بر محکوم کردن کمونیسم و پذیرش شهروندی کرۀ جنوبی را امضا کرد.
او از ترس اینکه غیبت طولانی شدهاش، خانوادهاش در پیونگیانگ را به خطر انداخته باشد، دست به اقداماتی از سر ناامیدی و عجیب و غریب زد که فقط باعث بیشتر شدن مشکلاتش شدند.
او با یک قاچاقچی ملاقات کرد و در مورد رفتن با کرۀ شمالی با او صحبت کرد. او مرتباً با کنسولگری کرۀ شمالی در چین تماس گرفت تا کمک بخواهد. و وقتی که کرۀ جنوبی از دادن به پاسپورت به او امتناع نمود، سعی کرد که پاسپورت جعل کند.
سپس کاری کرد که حالا به آن را اشتباهی احمقانه میخواند، اما به نظر میرسد که مسبب اصلیش مشورتی نامناسب بوده باشد. او میگوید که شروع به جاسوسی برای کرۀ شمالی کرده و شمارۀ تلفنهای موبایل و سایر اطلاعات شخصی دیگر فراریانی که در جنوب هستند را جمع آوری کرده است.
او میگوید: "به خودم فکر کردم که اگر فکر کنند من در حال جاسوسی هستم، من را دیپورت خواهند کرد."
او حتی جاسوسی کردن خودش را به پلیس اطلاع داد و از آنها خواهش کرد که: "لطفاً عجله کنید و جلوی من را بگیرید."
اما راه مقابلۀ کرۀ جنوبی با جاسوسها دیپورت کردن نیست. او در ماه جولای سال گذشته دستگیر و به خرابکاری و جعل پاسپورت متهم شد.
در طی دادرسی، او به دادگاه گفت که کنسولگری کرۀ شمالی به او دستورالعمل جاسوسی را داده، و گفت که اطلاعات را در جریان مسابقۀ قوتبالی میان تیمهای زنان دو کره، در استادیوم به سئول به یک مامور کمونیست تحویل داده است.
او به دوسال زندان محکوم شد. در ماه آوریل، پس از نه ماه زندان، یک دادگاه تجدید نظر حکم او را معلق کرد و گفت که اعترافات وی موجب تخفیف در حکم میشود. او عفو شد و در حال حاضر تحت نظر است.
دادگاه دربارۀ حکمش اینگونه گفته است: "دلایلی هست که نشان میدهد او یک جاسوس معمولی نبوده است." دادگاه پذیرفت که خانم کیم از لحظۀ ورودش خواهان بازگشت به شمال بوده است. همچنین مشخص شده که کرۀ شمالی با تهدید خانوادۀ این زن او را مجبور به تن دادن به جاسوسی کرده است.
خانم کیم از آن زمان اظهارات خود را پس گرفته و اینکه کرۀ شمالی به او دستور جاسوسی داده و او اطلاعات را به ماموری داده است را انکار کرده است. او حالا میگوید که او فقط تظاهر به جاسوسی کرده تا دیپورت شود، و اعتراف دروغ کرده تا حکم کمتری بگیرد.
خانم کیم و هم اتاقیش در اتاقشان در کارخانۀ بازیافت
جانگ کیونگ-اوک، یک وکیل حقوق بشر که به خانم کیم کمک میکند، میگوید: "رفتار او برای جاسوس بودن زیادی مضحک است. وقت آن رسیده تا کرۀ جنوبی راهکاری برای بازگشت افرادی مثل او بیاندیشد."
کرۀ شمالی در این مورد اظهار نظر نکرده است. دولت این کشور، همۀ فراریها را "خائن" مینامد و بعضاً اعضای خانوادههای آنها را به کمپ-زندانها میفرستد.
خانم کیم در حال حاضر در یک کارخانۀ بازیافت در یئونگ چئون کار میکند، و مسئول ماشین خرد کردن سیمهای برق است. او همچنان نسبت به کرۀ شمالی ابراز عشق میکند. چیزی که شاید در کرۀ جنوبی چندان به نفعش نباشد، اما احتمالاً این کار را به خاطر آسیب نرسید به خانوادهاش در شمال انجام میدهد.
او میگوید که چهار رقم آخر شمارۀ تلفن همراهش در کرۀ جنوبی، تاریخ تولد کیم ایل سونگ، موسس کرۀ شمالی و پدربزرگ رهبر فعلی این کشور است. او میگوید که کیم ایل سونگ را میپرستیده و او را همچون پدرش میدانسته است. او در مسابقۀ فوتبال سال 2013، با چشمان اشکبار سرود ملی کشور را خوانده است.
او در مصاحبهای گفته است: "بیش از هر چیز دوست دارم که کرۀ شمالی من را یک خائن نداند و اینکه من هرگز، هرگز، و حتی برای یک لحظه هم سرزمین پدریام را فراموش نکردهام. اینکه به جرم جاسوسی دستگیر شدهام، به نظرم خود نشان میدهد که سرزمین پدریام را رها نکردهام."
یک خبرنگار اهل کرۀ جنوبی در مورد اظهارات این زن میگوید: "هراس او از اینکه بلایی سر خانوادهاش بیاورند، رفتار ظاهراً عجیب و غریب او را رمزگشایی میکند. این داستانی انسانی است که شاید تنها در شبه جزیره کره میتوان شاهدش بود."
در حال حاضر تنها امید خانم کیم برای بازگشت، شکل گیری نوعی توافق میان دولت دو کره است. کرۀ جنوبی سیاستی سختگیرانه در قبال عودت دادن محکومان به جاسوسی دارد و این اتفاق تنها دو بار در سالهای 1993 و 2000 به نشانۀ حسن نیت در گفتگوهای دوجانبه انجام شده است.
خانم کیم میگوید: "هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که تصمیم اشتباه اولیهام در اعتماد کردن به یک دلال، این همه مشکل برایم ایجاد کند. چیزی که یاد گرفتم این است که چقدر کرۀ شمالیهایی چون من نسبت به کرۀ جنوبی بیاطلاعیم، همانطور که جنوبیها درکی از کرۀ شمالی ندارند."
منبع: NYT
ترجمه از: وبسایت فرادید
به گزارش فرادید به نقل از نیویورک تایمز، کیم رین های، خیاط چهل و پنج ساله، میگوید که فرارش به کرۀ جنوبی در چهار سال پیش یک اشتباه وحشتناک بوده است. او میگوید که از آن زمان در پی آن بوده تا به کرۀ شمالی فقیر و دچار خفقان بازگردد تا در کنار شوهر، دختر و والدین بیمارش باشد. اما تلاشهای او تا بدین جا تنها به مشکلات بیشتر، از جمله زندانی شدن به اتهام جاسوسی، منجر شده است.
خانم کیم با چشمهایی اشکبار در یک کنفرانس خبری در سئول گفت: "آزادی و مادیات و سایر انواع و اقسام وسوسهها، به اندازۀ خانواده و خانهام برایم اهمیت ندارد. میخواهم نزد خانوادۀ عزیزم بازگردم، حتی اگر بمیرم یا گرسنگی بکشم."
اما در این پروندۀ پر پیچ و خم، حالا این دولت کرۀ جنوبی است که اجازۀ ترک کشور را به او نمیدهد.
مسئولان دولتی، ضمن همدردی با رنجهای این زن، میگویند که او به عنوان یک متهم تحت عفو، مجاز به گرفتن پاسپورت نیست. علاوه بر این، او به هنگام ورود به کرۀ جنوبی شهروند این کشور شده و تحت قوانین این کشور کمک به فرار فرد به دشمن شمالی، غیرقانونی است.
پارک سوجین، سخنگوی وزارت اتحاد در سئول، میگوید: "او به ارادۀ خودش شهروند کرۀ جنوبی شده است و در نتیجه قوانینی که به سایر شهروندان کرۀ جنوبی اعمال میشود، در مورد او هم اجرا میشود."
یکی از مسئولان وزارتخانه، که به شرط ناشناس ماندن حاضر به گفتگو شده است، میگوید: "ما از ماجرای غم انگیز او مطلعیم، اما در حال حاضر کاری نمیتوانیم برایش انجام دهیم."
ماجرای عجیب خانم کیم در سال 2011 آغاز شد. زمانی که میخواست به چین سفر کند تا به خویشاوندانش سر بزند و برای بیماری کبدش مورد درمان قرار گیرد. او میگوید که در آنجا با دلالی آشنا شده که به او گفته میتواند او را به کرۀ جنوبی قاچاق تا در آنجا ظرف چند ماه پول خوبی دربیاورد و سپس دوباره به چین بازگردد.
با اینکه شوهر او در پیونگیانگ پزشک است و با استانداردهای کرۀ شمالی وضع خوبی دارد، خانم کیم میگوید که برای کمک به پرداخت صورتحساب درمانش به حرفهای قاچاقچی تن داده است.
او در میانۀ راه پیش از رسیدن به کرۀ جنوبی، دریافت که این ایدۀ بدی است اما قاچاقچیها پاسپورت او را ضبط کرده بودند و گفتند که راه برگشتی وجود ندارد.
او در یک مصاحبه گفته است: "من میترسیدم که اگر بدون پاسپورت دستگیر شوم و به کرۀ شمالی دیپورت شوم، لو میروم و در آنجا به خاطر تلاش برای فرار به کرۀ جنوبی با من مثل یک خائن برخورد خواهد شد. فکر کردم که بهترین کار این است که به کرۀ جنوبی بروم، و در آنجا کرهای مرا درک خواهند کرد و به من کمک میکنند که به خانه بازگردم."
او پس از گذشتن از تایلند، یک استشهاد دست نویس ارایه داد که در آن پذیرفته بود از کرۀ شمالی گریخته است. همۀ شمالیهایی که خواهان مجوز ورود به جنوب هستند، باید چنین استشهادی ارایه کنند.
با این وجود، پس از ورود به کرۀ جنوبی، شروع به خواهش برای صدور مجوز بازگشتش به شمال شد. اما به نظر میرسد که در کرۀ جنوبی تنها فرآیندهایی برای آوردن فراریها از شمال به جنوب پیش بینی شده و راهی برای بازگشتشان پیش بینی نشده است.
تنها زمانی به او اجازۀ خروج از مرکز پناهجویان داده شد که همچون سایر فراریها از کرۀ شمالی، سندی را مبنی بر محکوم کردن کمونیسم و پذیرش شهروندی کرۀ جنوبی را امضا کرد.
او از ترس اینکه غیبت طولانی شدهاش، خانوادهاش در پیونگیانگ را به خطر انداخته باشد، دست به اقداماتی از سر ناامیدی و عجیب و غریب زد که فقط باعث بیشتر شدن مشکلاتش شدند.
او با یک قاچاقچی ملاقات کرد و در مورد رفتن با کرۀ شمالی با او صحبت کرد. او مرتباً با کنسولگری کرۀ شمالی در چین تماس گرفت تا کمک بخواهد. و وقتی که کرۀ جنوبی از دادن به پاسپورت به او امتناع نمود، سعی کرد که پاسپورت جعل کند.
سپس کاری کرد که حالا به آن را اشتباهی احمقانه میخواند، اما به نظر میرسد که مسبب اصلیش مشورتی نامناسب بوده باشد. او میگوید که شروع به جاسوسی برای کرۀ شمالی کرده و شمارۀ تلفنهای موبایل و سایر اطلاعات شخصی دیگر فراریانی که در جنوب هستند را جمع آوری کرده است.
او میگوید: "به خودم فکر کردم که اگر فکر کنند من در حال جاسوسی هستم، من را دیپورت خواهند کرد."
او حتی جاسوسی کردن خودش را به پلیس اطلاع داد و از آنها خواهش کرد که: "لطفاً عجله کنید و جلوی من را بگیرید."
اما راه مقابلۀ کرۀ جنوبی با جاسوسها دیپورت کردن نیست. او در ماه جولای سال گذشته دستگیر و به خرابکاری و جعل پاسپورت متهم شد.
در طی دادرسی، او به دادگاه گفت که کنسولگری کرۀ شمالی به او دستورالعمل جاسوسی را داده، و گفت که اطلاعات را در جریان مسابقۀ قوتبالی میان تیمهای زنان دو کره، در استادیوم به سئول به یک مامور کمونیست تحویل داده است.
او به دوسال زندان محکوم شد. در ماه آوریل، پس از نه ماه زندان، یک دادگاه تجدید نظر حکم او را معلق کرد و گفت که اعترافات وی موجب تخفیف در حکم میشود. او عفو شد و در حال حاضر تحت نظر است.
دادگاه دربارۀ حکمش اینگونه گفته است: "دلایلی هست که نشان میدهد او یک جاسوس معمولی نبوده است." دادگاه پذیرفت که خانم کیم از لحظۀ ورودش خواهان بازگشت به شمال بوده است. همچنین مشخص شده که کرۀ شمالی با تهدید خانوادۀ این زن او را مجبور به تن دادن به جاسوسی کرده است.
خانم کیم از آن زمان اظهارات خود را پس گرفته و اینکه کرۀ شمالی به او دستور جاسوسی داده و او اطلاعات را به ماموری داده است را انکار کرده است. او حالا میگوید که او فقط تظاهر به جاسوسی کرده تا دیپورت شود، و اعتراف دروغ کرده تا حکم کمتری بگیرد.
خانم کیم و هم اتاقیش در اتاقشان در کارخانۀ بازیافت
جانگ کیونگ-اوک، یک وکیل حقوق بشر که به خانم کیم کمک میکند، میگوید: "رفتار او برای جاسوس بودن زیادی مضحک است. وقت آن رسیده تا کرۀ جنوبی راهکاری برای بازگشت افرادی مثل او بیاندیشد."
کرۀ شمالی در این مورد اظهار نظر نکرده است. دولت این کشور، همۀ فراریها را "خائن" مینامد و بعضاً اعضای خانوادههای آنها را به کمپ-زندانها میفرستد.
خانم کیم در حال حاضر در یک کارخانۀ بازیافت در یئونگ چئون کار میکند، و مسئول ماشین خرد کردن سیمهای برق است. او همچنان نسبت به کرۀ شمالی ابراز عشق میکند. چیزی که شاید در کرۀ جنوبی چندان به نفعش نباشد، اما احتمالاً این کار را به خاطر آسیب نرسید به خانوادهاش در شمال انجام میدهد.
او میگوید که چهار رقم آخر شمارۀ تلفن همراهش در کرۀ جنوبی، تاریخ تولد کیم ایل سونگ، موسس کرۀ شمالی و پدربزرگ رهبر فعلی این کشور است. او میگوید که کیم ایل سونگ را میپرستیده و او را همچون پدرش میدانسته است. او در مسابقۀ فوتبال سال 2013، با چشمان اشکبار سرود ملی کشور را خوانده است.
او در مصاحبهای گفته است: "بیش از هر چیز دوست دارم که کرۀ شمالی من را یک خائن نداند و اینکه من هرگز، هرگز، و حتی برای یک لحظه هم سرزمین پدریام را فراموش نکردهام. اینکه به جرم جاسوسی دستگیر شدهام، به نظرم خود نشان میدهد که سرزمین پدریام را رها نکردهام."
یک خبرنگار اهل کرۀ جنوبی در مورد اظهارات این زن میگوید: "هراس او از اینکه بلایی سر خانوادهاش بیاورند، رفتار ظاهراً عجیب و غریب او را رمزگشایی میکند. این داستانی انسانی است که شاید تنها در شبه جزیره کره میتوان شاهدش بود."
در حال حاضر تنها امید خانم کیم برای بازگشت، شکل گیری نوعی توافق میان دولت دو کره است. کرۀ جنوبی سیاستی سختگیرانه در قبال عودت دادن محکومان به جاسوسی دارد و این اتفاق تنها دو بار در سالهای 1993 و 2000 به نشانۀ حسن نیت در گفتگوهای دوجانبه انجام شده است.
خانم کیم میگوید: "هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که تصمیم اشتباه اولیهام در اعتماد کردن به یک دلال، این همه مشکل برایم ایجاد کند. چیزی که یاد گرفتم این است که چقدر کرۀ شمالیهایی چون من نسبت به کرۀ جنوبی بیاطلاعیم، همانطور که جنوبیها درکی از کرۀ شمالی ندارند."
منبع: NYT
ترجمه از: وبسایت فرادید
۰