از بیروت تا پاریس با رسانهها
آنها که اهل شبکههای اجتماعی منجمله فیسبوک هستند، پس از حوادث پاریس دیدند که بسیاری از کاربران ایرانی مانند بسیاری از کاربران دیگر نقاط جهان، تصویر شناسایی خود را به پرچم فرانسه به نشانه حمایت از مردم این کشور در غم و وحشتشان تغییر دادند.
کد خبر :
۶۲۵۱
بازدید :
۱۱۰۷
سپهر دادجوی توکلی در شرق نوشت:
آنها که اهل شبکههای اجتماعی منجمله فیسبوک هستند، پس از حوادث پاریس دیدند که بسیاری از کاربران ایرانی مانند بسیاری از کاربران دیگر نقاط جهان، تصویر شناسایی خود را به پرچم فرانسه به نشانه حمایت از مردم این کشور در غم و وحشتشان تغییر دادند.
حالا پس از چند روز بحث داغی در این شبکهها درگرفته که گروهی معتقدند مگر خون فرانسویها رنگینتر از خون لبنانیها و... است که این مقدار همدردی ایرانیها را برانگیخته! این یک «جوگیری» است؟ یک نوع «غربزدگی خفیه» است؟ چرا رسانههای دنیا خبر انفجارهای پاریس را بسیار بیشتر از لبنان پوشش دادند؟ آیا آنها به وضوح تفاوتی نژادی برای غرب قایلند؟
نحوه پوشش رسانهای فاجعه پاریس مجال خوبی برای بررسی نحوه انتقال پیام رسانههاست؛ و متعاقب آن تحت تأثیر قرار گرفتن مخاطبان در سراسر دنیا.
ابتدا ببینیم شما خبر را چگونه و از چه کانالی دنبال میکنید. آیا خبرگزاری فارس یا ایسنا در برابر سیانان و یا فرانس ۲۴ شانسی برای جذب مخاطب و متقاعد کردنش در تشریح ابعاد موضوعات دارند؟ نکته اول برمیگردد به سبقه رسانه و میزان قدرتش در متقاعد کردن مخاطب. این مشخصا همان بحث برجستهسازی agenda setting، اخلاق رسانهای media ethic و مواردی از این دست است. مشخصا رسانههایی که نگاه کوتاهمدت دارند، در مسائل مهم نمیتوانند پیام خود را بدون پارازیت به مخاطب انتقال دهند. زیرا این یک زنجیره است و فقدان حلقه باعث انقطاع پیام و اثر آن میشود.
در وهله دوم بحث ارزشهای خبری مطرح است. News values در حقیقت ویژگیهایی است که خبرنگار در انتخاب خبر آنها را ملاک عمل خود قرار میدهد. مجاورت proximity، فراگیری یا دربرگیری impact، زمان timelines، درگیری conflict، شهرت prominence، استثنا یا شگفتی oddity، بزرگی magnitude ازجمله این ویژگیها هستند. البته در عالم ارتباطات بزرگانی بودهاند که این ارزشها را به طرق دیگر پیکربندی کردهاند.
حال تصور بفرمایید شما قصد خرید روزنامه صبح را دارید. کدام تیتر برای شما پرکششتر است؟
انفجار در کابل، انفجار در نیویورک. اگر چه شما نزدیکی بیشتری به کابل دارید اما هر روز خبر انفجار و یا اخباری مشابه از کابل به گوش شما میرسد اما نیویورک خیر. خبر انفجار پاریس خبر غیرعادیتر از انفجار در جنوب بیروت است. برای همین نظر مخاطبان بیشتر به این خبر جلب میشود.
نکته بعدی دسترسی است. آیا شما در جنوب لبنان میتوانید مکرر گزارش زنده داشته باشید؟ بهعنوان یک خبرنگار میگویم: خیر. این منطقه با محدودیتهای رسانهای بهویژه برای رسانههای غربی مواجه است. شما اما در پاریس به راحتی میتوانید خبر ارسال کنید، پس حضور شما و نگاهتان به جزییات دقیقتر است. ویدیوهای بیشتری بازنشر میشود. حسابهای توییتری فعالتر است.
آنچه در مورد حادثه پاریس میبینیم، حرفهایگری رسانهای در پوشش اخبار است. کریستسن امانپور، خبرنگار سیانان درحالیکه تازه از پاریس برگشته -دقیقا روز حادثه- با گزارش آنچه پیش از حادثه اتفاق افتاده است شروع میکند. سپس بهسرعت خود را به پاریس میرساند تا حواشی حادثه را پوشش دهد. ظرافت حضورهای مستقیم، گزارشهای با دقت و سعی در تغذیه مخاطب تشنه، از مهمترین فاکتورهایی است که مخاطب را متقاعد به تعقیب خبر میکند.
خبرگزاری سرشناس داخلی پوشش خبرهای پاریس را پیش از بیبیسی آغاز میکند؛ اما این خبر را نیمهکاره رها کرده و با سوگیری bias ادامه داستان را به حریف وا میگذارد. اما بیبیسیِ کُند، فردای حادثه ماجرا را به دست میگیرد و همچنان آن را با حواشی برای مخاطب عرضه میکند.
مخاطبانی که عکس پروفایل خود را تغییر دادهاند، باور دارند حادثهای مهم صورت گرفته و جهانیان همدردیشان را رصد میکنند. این چیزی است که دههها در مورد آن در سازمانهایی نظیر یونسکو بحث شده است؛ جریان خبری شمال به جنوب.
آنها که اهل شبکههای اجتماعی منجمله فیسبوک هستند، پس از حوادث پاریس دیدند که بسیاری از کاربران ایرانی مانند بسیاری از کاربران دیگر نقاط جهان، تصویر شناسایی خود را به پرچم فرانسه به نشانه حمایت از مردم این کشور در غم و وحشتشان تغییر دادند.
حالا پس از چند روز بحث داغی در این شبکهها درگرفته که گروهی معتقدند مگر خون فرانسویها رنگینتر از خون لبنانیها و... است که این مقدار همدردی ایرانیها را برانگیخته! این یک «جوگیری» است؟ یک نوع «غربزدگی خفیه» است؟ چرا رسانههای دنیا خبر انفجارهای پاریس را بسیار بیشتر از لبنان پوشش دادند؟ آیا آنها به وضوح تفاوتی نژادی برای غرب قایلند؟
نحوه پوشش رسانهای فاجعه پاریس مجال خوبی برای بررسی نحوه انتقال پیام رسانههاست؛ و متعاقب آن تحت تأثیر قرار گرفتن مخاطبان در سراسر دنیا.
ابتدا ببینیم شما خبر را چگونه و از چه کانالی دنبال میکنید. آیا خبرگزاری فارس یا ایسنا در برابر سیانان و یا فرانس ۲۴ شانسی برای جذب مخاطب و متقاعد کردنش در تشریح ابعاد موضوعات دارند؟ نکته اول برمیگردد به سبقه رسانه و میزان قدرتش در متقاعد کردن مخاطب. این مشخصا همان بحث برجستهسازی agenda setting، اخلاق رسانهای media ethic و مواردی از این دست است. مشخصا رسانههایی که نگاه کوتاهمدت دارند، در مسائل مهم نمیتوانند پیام خود را بدون پارازیت به مخاطب انتقال دهند. زیرا این یک زنجیره است و فقدان حلقه باعث انقطاع پیام و اثر آن میشود.
در وهله دوم بحث ارزشهای خبری مطرح است. News values در حقیقت ویژگیهایی است که خبرنگار در انتخاب خبر آنها را ملاک عمل خود قرار میدهد. مجاورت proximity، فراگیری یا دربرگیری impact، زمان timelines، درگیری conflict، شهرت prominence، استثنا یا شگفتی oddity، بزرگی magnitude ازجمله این ویژگیها هستند. البته در عالم ارتباطات بزرگانی بودهاند که این ارزشها را به طرق دیگر پیکربندی کردهاند.
حال تصور بفرمایید شما قصد خرید روزنامه صبح را دارید. کدام تیتر برای شما پرکششتر است؟
انفجار در کابل، انفجار در نیویورک. اگر چه شما نزدیکی بیشتری به کابل دارید اما هر روز خبر انفجار و یا اخباری مشابه از کابل به گوش شما میرسد اما نیویورک خیر. خبر انفجار پاریس خبر غیرعادیتر از انفجار در جنوب بیروت است. برای همین نظر مخاطبان بیشتر به این خبر جلب میشود.
نکته بعدی دسترسی است. آیا شما در جنوب لبنان میتوانید مکرر گزارش زنده داشته باشید؟ بهعنوان یک خبرنگار میگویم: خیر. این منطقه با محدودیتهای رسانهای بهویژه برای رسانههای غربی مواجه است. شما اما در پاریس به راحتی میتوانید خبر ارسال کنید، پس حضور شما و نگاهتان به جزییات دقیقتر است. ویدیوهای بیشتری بازنشر میشود. حسابهای توییتری فعالتر است.
آنچه در مورد حادثه پاریس میبینیم، حرفهایگری رسانهای در پوشش اخبار است. کریستسن امانپور، خبرنگار سیانان درحالیکه تازه از پاریس برگشته -دقیقا روز حادثه- با گزارش آنچه پیش از حادثه اتفاق افتاده است شروع میکند. سپس بهسرعت خود را به پاریس میرساند تا حواشی حادثه را پوشش دهد. ظرافت حضورهای مستقیم، گزارشهای با دقت و سعی در تغذیه مخاطب تشنه، از مهمترین فاکتورهایی است که مخاطب را متقاعد به تعقیب خبر میکند.
خبرگزاری سرشناس داخلی پوشش خبرهای پاریس را پیش از بیبیسی آغاز میکند؛ اما این خبر را نیمهکاره رها کرده و با سوگیری bias ادامه داستان را به حریف وا میگذارد. اما بیبیسیِ کُند، فردای حادثه ماجرا را به دست میگیرد و همچنان آن را با حواشی برای مخاطب عرضه میکند.
مخاطبانی که عکس پروفایل خود را تغییر دادهاند، باور دارند حادثهای مهم صورت گرفته و جهانیان همدردیشان را رصد میکنند. این چیزی است که دههها در مورد آن در سازمانهایی نظیر یونسکو بحث شده است؛ جریان خبری شمال به جنوب.
۰