خسارت زمینلرزهها و پیشگیری سوانح در ایران
در آستانه سالروز زمینلرزه پنجم دی ١٣٨٢ بم قرار گرفتهایم؛ روزی که سالروز پرتلفاتترین زمینلرزه ایران در قرن گذشته است و مناسبت آن بالاخره بعد از پنج سال مجددا بهعنوان «روز زلزله و ایمنی» به تقویم ایران بازگشت.
کد خبر :
۷۶۰۵
بازدید :
۱۲۷۴
مهدی زارع. استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله؛ در آستانه سالروز زمینلرزه پنجم دی ١٣٨٢ بم قرار گرفتهایم؛ روزی که سالروز پرتلفاتترین زمینلرزه ایران در قرن گذشته است و مناسبت آن بالاخره بعد از پنج سال مجددا بهعنوان «روز زلزله و ایمنی» به تقویم ایران بازگشت.
در این سالروز معمولا به جای ارزیابی علمی و واقعبینانه روی میزان آسیبپذیری کشور و مرور بر سطح ریسک در نواحی لرزهخیز ایران به یادی مختصر از جانباختگان زمینلرزه بم (عمدتا توسط خود بمیها) و همچنین برگزاری چند نشست تخصصی در مؤسسات پژوهشی و تخصصی (که آن هم بهتازگی کمتر برگزار میشود) پرداخته میشود.
سالروز زمینلرزه پنجم دی ١٣٨٢ بم زمانی مناسب برای مرور همهجانبه بر میزان آسیبپذیری کشور در مقابل خطر زمینلرزه و سایر سوانح طبیعی و ارزیابی همهجانبه دستاوردهای یکساله گذشته در زمینه کاهش ریسک زلزله و ارائه برنامهها برای سال و دهه پیشِرو در زمینههای مختلف اجرائی، آموزشی و پژوهشی است.
آمار تلفات رسمی حدود ٢٦ هزار و ٧٠٠ نفر و تعدادی از گزارشها که همچنان از آمار کشتهشدههای بیشتر و قربانیان دفنشده در محلهای دیگر که در این آمار رسمی لحاظ نشده و بعضی گزارشها مبنی بر تلفاتی از مهاجران غیرقانونی و ثبتنشده افغان که طبیعتا دفن شدهاند، ولی در آمار رسمی تلفات جای نداشتهاند، نشان از عمق فاجعه انسانی در زمینلرزه ١٣٨٢ بم دارد.
ضمنا حتی اگر از اغراقهای احساسی درباره تعداد تلفات زمینلرزه بم گذر کنیم و همچنان آمار تلفات را در گزارشهای رسمی جستوجو کنیم (که به لحاظ علمی نیز باید همین کار را انجام دهیم)، باز نمیتوانیم از این ابهامی که درباره تعداد ساکنان و تلفات بهویژه در مورد مهاجران ثبتنشده و احتمالا غیرقانونی وجود دارد، چشمپوشی کنیم. لازم است تا در یک پژوهش مستند دراینباره یکبار برای همیشه ابهامزدایی شود.
یک چالش جالب (و به نظر نگارنده عجیب! ) در زمینه سوانح در ایران همچنان نحوه نامگذاری سوانح (disasters) به فارسی است. از کلمه «بلایا» که هم دارای بار مذهبی (به دلیل کاربرد در متون مقدس) و هم به معنی امتحان و آزمون است، در بعضی از متنها و حتی گروههای آموزشی در این زمینه استفاده میشود.
ولی توجه نمیشود سانحه (disaster) به معنی سانحه در تعریف، رویداد مخربی است که در آن دستکم ١٠ نفر تلفات جانی رخ داده یا صد نفر تحتتأثیر (آسیب) باشند و میتواند منجر به اعلام حالت اضطراری توسط دولتهای مربوطه یا درخواست کمک توسط دولت ملی برای کمک بینالمللی شود و رویدادی «که منجر به از دستدادن تعداد قابلتوجهی انسان یا ایجاد درد و رنج انسان یا صدمه به او و تخریب اموال و محیطزیست شود».
بهاینترتیب، امکان «بلا» برای چنین واژه تخصصی عملا بیمعنی به نظر میرسد. از طرف دیگر، کلمه مورد چالش (و گاه ابهام) برای متخصصان، مسئولان و گاه دانشجویان، واژه ریسک (risk) است.
این واژه در تعریف علمی و بینالمللی به اثرهای مخاطرات (hazards) بر انسان و محیط زندگی او اطلاق میشود. از استاد مهندس «محمدحسن نبوی»، اولین زمینشناس سازمان زمینشناسی کشور و فعال از سال١٣٤١، که هم تسلط بسیار زیادی بر زبان و ریشههای زبان فارسی و شاهنامه فردوسی دارند و هم اینکه بسیاری از واژههای علمی فارسی در زمینه تخصصی علوم زمین و زلزله پیشنهاد و عملا برساخته ایشان است (مانند «زمینساخت»، «گسله»، «لرزهخیزی»، «لرزه زمینساخت» و...)، درباره معادلسازی و واژهیابی برای کلمه ریسک سؤال کردم و ایشان براساس مستندات کهن فارسی، کلمه «ریسک» را اساسا یک واژه فارسی قدیمی دانستند که از ایران به اروپا رفته و به صورت و تلفظ امروزی درآمده است.
بنابراین پیشنهاد و نظر ایشان چنین بود که این کلمه را معادلسازی نکنیم و به همین صورت و شکل (ریسک) استفاده کنیم. این در صورتی است که در بعضی از متنهای تخصصی علمی در ایران همچنان این کلمه به واژه یا واژههای دیگر (مانند «خطر»، «مخاطره» یا «خطرپذیری» و...) معادلسازی میشود که به نظر میرسد مناقشهبرانگیز و حاوی ابهام باشد و عملا امکان اشتباهشدن با کلمات و اصلاحات دیگر تخصصی در این زمینه را فراهم میکند.
البته بعضی معتقدند این بحث درباره معادلسازی کلمات تخصصی بیهوده و بهتر است به اصل موضوع علمی بپردازیم (تا اینکه روی معادلسازی این کلمات در فارسی وقت بگذاریم)، ولی مسئله آن است که وقتی هنوز به لحاظ علمی در زبان خودمان کلمات مختلفی را به کار میبریم، مشخص است که در یکدستی و یکنواختی گفتار و نوشتار تخصصی در محیط علمی ایران از نظر درک و انتقال مفاهیم تخصصی نداریم و این هم متأسفانه یکی از چالشهای ما در زمینه سوانح طبیعی است!
در ایران حداقل وقوع ٣٢ نوع از سوانح طبیعی به وقوع پیوسته که مهمترین آنها سیل، زلزله، خشکسالی، تغییرات اقلیمی، سیل، ریزگردها و زمینلغزشها و فرونشست زمین است.
سوانح طبیعی موجب زیانهای مالی، کشتار، ویرانی و دیگر خسارات جانی و مادی و طبیعی میشوند که جامعه توان مقابله با آن را ندارد. سوانح طبیعی را میتوان به دو دسته سوانح زمینشناختی (زمینلرزهها، فورانهای آتشفشانی، رانشهای زمین و سیلابها) و سوانح اکولوژیک (خشکسالیها، بیابانزایی، فرسایش و جنگلزدایی) تقسیم کرد. اینکه هر کدام از این سوانح چقدر مهم هستند و میزان اثر آنها چقدر است، هنوز مطالعه و آمار دقیقی در دسترس نیست، ولی شکی نیست که زمینلرزه، خشکسالی، سیل، فرونشست زمین، زمینلغزش و تغییرات اقلیمی از مهمترین سوانح ایران است که منجر به تلفات و خسارتهای مختلف مستقیم و غیرمستقیم میشود.
مسئلهای که همینجا باید به آن اشاره کنم، عنوان «مدیریت بحران» است. این عنوان معمولا به مجموعه فعالیتهایی اطلاق میشود که بعد از رخداد یک سانحه مانند زلزله برای هدایت، هماهنگی و اجرای عملیات برای جستوجو، امدادونجات و کاهش عوارض و بهینهسازی خدمترسانی به آسیبدیدگان بالقوه و بالفعل انجام میشود.
این عنوان به بسیاری از عنوانهای سازمانهای دولتی و خصوصی و حتی سازمان رسمی متولی مسئله سوانح طبیعی در ایران (سازمان مدیریت بحران کشور، زیرمجموعه وزارت کشور) نیز اطلاق شده و سالانه دهها نشست و دوره تخصصی نیز در این زمینه برگزار میشود (که بیشترشان خوب و مفیدند و باید توسعه هم بیابند).
ولی مسئلهای که در اینجا وجود دارد، آن است مجموعه فعالیتهایی که مرتبط با مخاطرات و سوانح در دنیا امروز انجام میشود، بهعنوان «مدیریت کاهش ریسک سانحه»(management of disaster risk reduction) نامیده میشود و این عنوان به مجموعهای از فعالیتها اطلاق میشود که بیشتر پیشگیرانه (حدود ٨٠ درصد) است و بخشی نیز به پاسخ (response) مربوط است که در صورت وقوع شرایط بحرانی باید در آن به «مدیریت بحران» پرداخت. اولا این مرحله «پاسخ» در بسیاری از متنها و عنوان فعالیتها به صورت «مقابله» آمده است که الزاما نمایانگر رویکردی علمی برای «پاسخ» متناسب به رخداد نیست و درضمن بیشتر در ایران در جهت «جمعکردن» عوارض ناشی از رخداد سانحه مزبور به آن پرداخته میشود.
به این صورت متأسفانه در بسیاری از مواقع تبعات واقعی رخداد را لحاظ نمیکند و مثلا پیامدهای روانی، اجتماعی و زیستمحیطی سانحهای مانند زلزله ١٣٨٢ بم عملا با چنین رویکردی (برای «مقابله» و «جمعکردن» موضوع) با کمترین توجه در بازسازی مواجه شد.
بنابراین «مدیریت بحران» فقط نام یک بخش از فعالیتهاست که آن هم در صورت وقوع «بحران» لازم است تا درباره آن اقدام علمی (به صورت «پاسخ علمی») انجام داد. طبیعی است تا نوع رویکرد به سوانح طبیعی در کشور ما همچنان از جنس مقابله و صرفا «مدیریت بحران» باشد، نشان میدهد رویکرد درست و پیشگیرانه (مدیریت کاهش ریسک سوانح) که حدود ٨٠ درصد از فعالیتها، انرژی، وقت و بودجه و نیروی انسانی ما باید صرف آن شود، همچنان در دستور کار جدی ما قرار نگرفته است.
دبیرکل سازمانملل متحد، «بان کیمون»، در نشست افتتاحیه کنفرانس جهانی سازمانملل متحد برای کاهش ریسک سانحه در ٢٣ اسفند ١٣٩٣ در سندای ژاپن گفت سالانه ٣٠٠ میلیارد دلار خسارت در اثر سوانح طبیعی به کشورها خسارت وارد میشود.
وی اعلام کرد در ١٥ سال اول قرن بیستویکم، ٢,٥ تریلیون دلار (دوهزارو ٥٠٠ میلیارد دلار) در اثر سه سانحه زلزله، سیل و خشکسالی به بشر به صورت مستقیم خسارت وارد شده است. این میزان بیانگر حدود سالی ١٦٥ میلیارد دلار خسارت سالانه از این سوانح در دنیاست. در سالهای ١٩٧٠ تا ٢٠١٤، حدود ٣.٥ میلیون انسان در اثر سوانح طبیعی در جهان کشته شدند که حدود سه میلیون نفر از این تعداد به منطقه آسیا-پاسیفیک مربوط است. جالب آن است که حدود ٨٧ درصد از جمعیت تحتتأثیر در سوانح در دنیا، مربوط به همین منطقه آسیا-پاسیفیک بوده است.
در همین بازه زمانی ٢٠١٤-١٩٩٠م (١٣٩٣-١٣٦٩ش)، حدود ٦٠ هزار نفر از هموطنان ما در زمینلرزهها کشته شدهاند (و این تلفات حدود ٩٠ درصد کل تلفات مستقیم و فوری ما در سوانح مختلف طبیعی بوده است). گزارش پریونشن-وب نشان میدهد ایران حدودا سالی ٢٥٠ میلیون دلار از سوانح طبیعی به طور متوسط در ششساله ٢٠٠٥-٢٠١١ آسیب دیده است.
این آسیب مستقیم اقتصادی برای بازه ٢٥ساله ٢٠١٤-١٩٩٠ حدود ١٥ میلیارد دلار است. اگرچه در این مورد هنوز ارزیابی علمی و مستندی بر مبنای آمار واقعی بهخوبی ثبتشده از خسارتها وجود ندارد و از این مواردی است که باید در پژوهشهای علمی و نه در برآوردهای همچنان غیردقیق و سردستی از آمار غیرمستند انجام شود.
نکته مهم و همچنان نامشخصی در اینجا وجود دارد و آن این است که در همین بازه ٢٥ساله، ما یکی از مهمترین دورههای خشکسالی خود را تجربه کردهایم و مثلا دریاچه ارومیه و دریاچه مهارلو شیراز نیز در همین بازه زمانی خشک شدهاند.
بنابراین تلفات (و آسیبهای مستقیم و غیرمستقیم وارده به سلامتی انسانها) و همچنین خسارتهای مالی مربوط به این اتفاقات اقلیمی، معمولا در هیچیک از برآوردها وارد نمیشود که این نیز باید در پژوهشهای علمی مطالعه و اعلام شود و نکته مهمتر اینکه در هیچیک از این برآوردها آسیبهای «غیرمستقیم» که به انسان و محیط وارد میشود، مطالعه و اعلام نمیشود.
بههرحال، همین آمار نیز نشان میدهد ما در ٢٥ سال گذشته از آسیبپذیرترین کشورهای دنیا در مقابل زلزله و مخاطرات طبیعی دیگر بودهایم. در سال ٢٠١٥ سازمانملل متحد سه برنامه ١٥ساله برای ترسیم چشماندار پیشِرو منتشر کرد؛ اولی «چارچوب سندای برای کاهش ریسک سانحه» بود که در ماه مارس ٢٠١٥ و پس از کنفرانس جهانی سندای -ژاپن- برای کاهش ریسک سانحه منتشر شد.
دومی «چارچوب جهانی آموزش برای توسعه پایدار» که پس از گردهمایی بینالمللی آموزش یونسکو در ماه می ٢٠١٥ در اینچئون کرهجنوبی و در کنفرانس جهانی آموزش برای توسعه پایدار، در ناگویای ژاپن در نوامبر ٢٠١٥ منتشر شد و سومی «چارچوب سازمانملل متحد برای تغییرات اقلیمی» است که در پی کنفرانس جهانی سازمانملل متحد درباره تغییرات اقلیمی منتشر شد.
این کنفرانس در ١٢ روز (٣٠ نوامبر تا ١١ دسامبر ٢٠١٥) در بورژه در حومه پاریس بهعنوان COP٢١ برگزار شد. جالب است که در هر سه این چارچوبها، «توسعه پایدار» نگاه محوری برای تنظیم برنامههاست.
چشمانداز پیشِروی ما برای توسعه بهشدت وابسته به نوع نگاه ما به طبیعت و محیط زندگیمان در وضعیت کنونی و در سالهای پیشِروست.
ما باید این شرایط و وضعیت اقلیمی و طبیعی را که در فلات ایران داریم عاقلانه و به صورت علمی بشناسیم و با آن کنار بیاییم. یا با این واقعیتهای محیط خودمان که مخاطرات و سوانح طبیعی نیز ناشی از همین شرایط و بسیار وابسته به نوع زندگی ما با این شرایط است، کنار میآییم یا متأسفانه مخاطرات طبیعی به صورت سوانح (اتفاقات منجر به خسارتهای جانی و مالی) رخ خواهند داد و ما با افزایش جمعیت و افزایش تمرکز جمعیت در شهرهایمان بیشتر در معرض رخداد این سوانح و درنتیجه در وضعیت ریسک بالاتر قرار خواهیم گرفت.
در این سالروز معمولا به جای ارزیابی علمی و واقعبینانه روی میزان آسیبپذیری کشور و مرور بر سطح ریسک در نواحی لرزهخیز ایران به یادی مختصر از جانباختگان زمینلرزه بم (عمدتا توسط خود بمیها) و همچنین برگزاری چند نشست تخصصی در مؤسسات پژوهشی و تخصصی (که آن هم بهتازگی کمتر برگزار میشود) پرداخته میشود.
سالروز زمینلرزه پنجم دی ١٣٨٢ بم زمانی مناسب برای مرور همهجانبه بر میزان آسیبپذیری کشور در مقابل خطر زمینلرزه و سایر سوانح طبیعی و ارزیابی همهجانبه دستاوردهای یکساله گذشته در زمینه کاهش ریسک زلزله و ارائه برنامهها برای سال و دهه پیشِرو در زمینههای مختلف اجرائی، آموزشی و پژوهشی است.
آمار تلفات رسمی حدود ٢٦ هزار و ٧٠٠ نفر و تعدادی از گزارشها که همچنان از آمار کشتهشدههای بیشتر و قربانیان دفنشده در محلهای دیگر که در این آمار رسمی لحاظ نشده و بعضی گزارشها مبنی بر تلفاتی از مهاجران غیرقانونی و ثبتنشده افغان که طبیعتا دفن شدهاند، ولی در آمار رسمی تلفات جای نداشتهاند، نشان از عمق فاجعه انسانی در زمینلرزه ١٣٨٢ بم دارد.
ضمنا حتی اگر از اغراقهای احساسی درباره تعداد تلفات زمینلرزه بم گذر کنیم و همچنان آمار تلفات را در گزارشهای رسمی جستوجو کنیم (که به لحاظ علمی نیز باید همین کار را انجام دهیم)، باز نمیتوانیم از این ابهامی که درباره تعداد ساکنان و تلفات بهویژه در مورد مهاجران ثبتنشده و احتمالا غیرقانونی وجود دارد، چشمپوشی کنیم. لازم است تا در یک پژوهش مستند دراینباره یکبار برای همیشه ابهامزدایی شود.
یک چالش جالب (و به نظر نگارنده عجیب! ) در زمینه سوانح در ایران همچنان نحوه نامگذاری سوانح (disasters) به فارسی است. از کلمه «بلایا» که هم دارای بار مذهبی (به دلیل کاربرد در متون مقدس) و هم به معنی امتحان و آزمون است، در بعضی از متنها و حتی گروههای آموزشی در این زمینه استفاده میشود.
ولی توجه نمیشود سانحه (disaster) به معنی سانحه در تعریف، رویداد مخربی است که در آن دستکم ١٠ نفر تلفات جانی رخ داده یا صد نفر تحتتأثیر (آسیب) باشند و میتواند منجر به اعلام حالت اضطراری توسط دولتهای مربوطه یا درخواست کمک توسط دولت ملی برای کمک بینالمللی شود و رویدادی «که منجر به از دستدادن تعداد قابلتوجهی انسان یا ایجاد درد و رنج انسان یا صدمه به او و تخریب اموال و محیطزیست شود».
بهاینترتیب، امکان «بلا» برای چنین واژه تخصصی عملا بیمعنی به نظر میرسد. از طرف دیگر، کلمه مورد چالش (و گاه ابهام) برای متخصصان، مسئولان و گاه دانشجویان، واژه ریسک (risk) است.
این واژه در تعریف علمی و بینالمللی به اثرهای مخاطرات (hazards) بر انسان و محیط زندگی او اطلاق میشود. از استاد مهندس «محمدحسن نبوی»، اولین زمینشناس سازمان زمینشناسی کشور و فعال از سال١٣٤١، که هم تسلط بسیار زیادی بر زبان و ریشههای زبان فارسی و شاهنامه فردوسی دارند و هم اینکه بسیاری از واژههای علمی فارسی در زمینه تخصصی علوم زمین و زلزله پیشنهاد و عملا برساخته ایشان است (مانند «زمینساخت»، «گسله»، «لرزهخیزی»، «لرزه زمینساخت» و...)، درباره معادلسازی و واژهیابی برای کلمه ریسک سؤال کردم و ایشان براساس مستندات کهن فارسی، کلمه «ریسک» را اساسا یک واژه فارسی قدیمی دانستند که از ایران به اروپا رفته و به صورت و تلفظ امروزی درآمده است.
بنابراین پیشنهاد و نظر ایشان چنین بود که این کلمه را معادلسازی نکنیم و به همین صورت و شکل (ریسک) استفاده کنیم. این در صورتی است که در بعضی از متنهای تخصصی علمی در ایران همچنان این کلمه به واژه یا واژههای دیگر (مانند «خطر»، «مخاطره» یا «خطرپذیری» و...) معادلسازی میشود که به نظر میرسد مناقشهبرانگیز و حاوی ابهام باشد و عملا امکان اشتباهشدن با کلمات و اصلاحات دیگر تخصصی در این زمینه را فراهم میکند.
البته بعضی معتقدند این بحث درباره معادلسازی کلمات تخصصی بیهوده و بهتر است به اصل موضوع علمی بپردازیم (تا اینکه روی معادلسازی این کلمات در فارسی وقت بگذاریم)، ولی مسئله آن است که وقتی هنوز به لحاظ علمی در زبان خودمان کلمات مختلفی را به کار میبریم، مشخص است که در یکدستی و یکنواختی گفتار و نوشتار تخصصی در محیط علمی ایران از نظر درک و انتقال مفاهیم تخصصی نداریم و این هم متأسفانه یکی از چالشهای ما در زمینه سوانح طبیعی است!
در ایران حداقل وقوع ٣٢ نوع از سوانح طبیعی به وقوع پیوسته که مهمترین آنها سیل، زلزله، خشکسالی، تغییرات اقلیمی، سیل، ریزگردها و زمینلغزشها و فرونشست زمین است.
سوانح طبیعی موجب زیانهای مالی، کشتار، ویرانی و دیگر خسارات جانی و مادی و طبیعی میشوند که جامعه توان مقابله با آن را ندارد. سوانح طبیعی را میتوان به دو دسته سوانح زمینشناختی (زمینلرزهها، فورانهای آتشفشانی، رانشهای زمین و سیلابها) و سوانح اکولوژیک (خشکسالیها، بیابانزایی، فرسایش و جنگلزدایی) تقسیم کرد. اینکه هر کدام از این سوانح چقدر مهم هستند و میزان اثر آنها چقدر است، هنوز مطالعه و آمار دقیقی در دسترس نیست، ولی شکی نیست که زمینلرزه، خشکسالی، سیل، فرونشست زمین، زمینلغزش و تغییرات اقلیمی از مهمترین سوانح ایران است که منجر به تلفات و خسارتهای مختلف مستقیم و غیرمستقیم میشود.
مسئلهای که همینجا باید به آن اشاره کنم، عنوان «مدیریت بحران» است. این عنوان معمولا به مجموعه فعالیتهایی اطلاق میشود که بعد از رخداد یک سانحه مانند زلزله برای هدایت، هماهنگی و اجرای عملیات برای جستوجو، امدادونجات و کاهش عوارض و بهینهسازی خدمترسانی به آسیبدیدگان بالقوه و بالفعل انجام میشود.
این عنوان به بسیاری از عنوانهای سازمانهای دولتی و خصوصی و حتی سازمان رسمی متولی مسئله سوانح طبیعی در ایران (سازمان مدیریت بحران کشور، زیرمجموعه وزارت کشور) نیز اطلاق شده و سالانه دهها نشست و دوره تخصصی نیز در این زمینه برگزار میشود (که بیشترشان خوب و مفیدند و باید توسعه هم بیابند).
ولی مسئلهای که در اینجا وجود دارد، آن است مجموعه فعالیتهایی که مرتبط با مخاطرات و سوانح در دنیا امروز انجام میشود، بهعنوان «مدیریت کاهش ریسک سانحه»(management of disaster risk reduction) نامیده میشود و این عنوان به مجموعهای از فعالیتها اطلاق میشود که بیشتر پیشگیرانه (حدود ٨٠ درصد) است و بخشی نیز به پاسخ (response) مربوط است که در صورت وقوع شرایط بحرانی باید در آن به «مدیریت بحران» پرداخت. اولا این مرحله «پاسخ» در بسیاری از متنها و عنوان فعالیتها به صورت «مقابله» آمده است که الزاما نمایانگر رویکردی علمی برای «پاسخ» متناسب به رخداد نیست و درضمن بیشتر در ایران در جهت «جمعکردن» عوارض ناشی از رخداد سانحه مزبور به آن پرداخته میشود.
به این صورت متأسفانه در بسیاری از مواقع تبعات واقعی رخداد را لحاظ نمیکند و مثلا پیامدهای روانی، اجتماعی و زیستمحیطی سانحهای مانند زلزله ١٣٨٢ بم عملا با چنین رویکردی (برای «مقابله» و «جمعکردن» موضوع) با کمترین توجه در بازسازی مواجه شد.
بنابراین «مدیریت بحران» فقط نام یک بخش از فعالیتهاست که آن هم در صورت وقوع «بحران» لازم است تا درباره آن اقدام علمی (به صورت «پاسخ علمی») انجام داد. طبیعی است تا نوع رویکرد به سوانح طبیعی در کشور ما همچنان از جنس مقابله و صرفا «مدیریت بحران» باشد، نشان میدهد رویکرد درست و پیشگیرانه (مدیریت کاهش ریسک سوانح) که حدود ٨٠ درصد از فعالیتها، انرژی، وقت و بودجه و نیروی انسانی ما باید صرف آن شود، همچنان در دستور کار جدی ما قرار نگرفته است.
دبیرکل سازمانملل متحد، «بان کیمون»، در نشست افتتاحیه کنفرانس جهانی سازمانملل متحد برای کاهش ریسک سانحه در ٢٣ اسفند ١٣٩٣ در سندای ژاپن گفت سالانه ٣٠٠ میلیارد دلار خسارت در اثر سوانح طبیعی به کشورها خسارت وارد میشود.
وی اعلام کرد در ١٥ سال اول قرن بیستویکم، ٢,٥ تریلیون دلار (دوهزارو ٥٠٠ میلیارد دلار) در اثر سه سانحه زلزله، سیل و خشکسالی به بشر به صورت مستقیم خسارت وارد شده است. این میزان بیانگر حدود سالی ١٦٥ میلیارد دلار خسارت سالانه از این سوانح در دنیاست. در سالهای ١٩٧٠ تا ٢٠١٤، حدود ٣.٥ میلیون انسان در اثر سوانح طبیعی در جهان کشته شدند که حدود سه میلیون نفر از این تعداد به منطقه آسیا-پاسیفیک مربوط است. جالب آن است که حدود ٨٧ درصد از جمعیت تحتتأثیر در سوانح در دنیا، مربوط به همین منطقه آسیا-پاسیفیک بوده است.
در همین بازه زمانی ٢٠١٤-١٩٩٠م (١٣٩٣-١٣٦٩ش)، حدود ٦٠ هزار نفر از هموطنان ما در زمینلرزهها کشته شدهاند (و این تلفات حدود ٩٠ درصد کل تلفات مستقیم و فوری ما در سوانح مختلف طبیعی بوده است). گزارش پریونشن-وب نشان میدهد ایران حدودا سالی ٢٥٠ میلیون دلار از سوانح طبیعی به طور متوسط در ششساله ٢٠٠٥-٢٠١١ آسیب دیده است.
این آسیب مستقیم اقتصادی برای بازه ٢٥ساله ٢٠١٤-١٩٩٠ حدود ١٥ میلیارد دلار است. اگرچه در این مورد هنوز ارزیابی علمی و مستندی بر مبنای آمار واقعی بهخوبی ثبتشده از خسارتها وجود ندارد و از این مواردی است که باید در پژوهشهای علمی و نه در برآوردهای همچنان غیردقیق و سردستی از آمار غیرمستند انجام شود.
نکته مهم و همچنان نامشخصی در اینجا وجود دارد و آن این است که در همین بازه ٢٥ساله، ما یکی از مهمترین دورههای خشکسالی خود را تجربه کردهایم و مثلا دریاچه ارومیه و دریاچه مهارلو شیراز نیز در همین بازه زمانی خشک شدهاند.
بنابراین تلفات (و آسیبهای مستقیم و غیرمستقیم وارده به سلامتی انسانها) و همچنین خسارتهای مالی مربوط به این اتفاقات اقلیمی، معمولا در هیچیک از برآوردها وارد نمیشود که این نیز باید در پژوهشهای علمی مطالعه و اعلام شود و نکته مهمتر اینکه در هیچیک از این برآوردها آسیبهای «غیرمستقیم» که به انسان و محیط وارد میشود، مطالعه و اعلام نمیشود.
بههرحال، همین آمار نیز نشان میدهد ما در ٢٥ سال گذشته از آسیبپذیرترین کشورهای دنیا در مقابل زلزله و مخاطرات طبیعی دیگر بودهایم. در سال ٢٠١٥ سازمانملل متحد سه برنامه ١٥ساله برای ترسیم چشماندار پیشِرو منتشر کرد؛ اولی «چارچوب سندای برای کاهش ریسک سانحه» بود که در ماه مارس ٢٠١٥ و پس از کنفرانس جهانی سندای -ژاپن- برای کاهش ریسک سانحه منتشر شد.
دومی «چارچوب جهانی آموزش برای توسعه پایدار» که پس از گردهمایی بینالمللی آموزش یونسکو در ماه می ٢٠١٥ در اینچئون کرهجنوبی و در کنفرانس جهانی آموزش برای توسعه پایدار، در ناگویای ژاپن در نوامبر ٢٠١٥ منتشر شد و سومی «چارچوب سازمانملل متحد برای تغییرات اقلیمی» است که در پی کنفرانس جهانی سازمانملل متحد درباره تغییرات اقلیمی منتشر شد.
این کنفرانس در ١٢ روز (٣٠ نوامبر تا ١١ دسامبر ٢٠١٥) در بورژه در حومه پاریس بهعنوان COP٢١ برگزار شد. جالب است که در هر سه این چارچوبها، «توسعه پایدار» نگاه محوری برای تنظیم برنامههاست.
چشمانداز پیشِروی ما برای توسعه بهشدت وابسته به نوع نگاه ما به طبیعت و محیط زندگیمان در وضعیت کنونی و در سالهای پیشِروست.
ما باید این شرایط و وضعیت اقلیمی و طبیعی را که در فلات ایران داریم عاقلانه و به صورت علمی بشناسیم و با آن کنار بیاییم. یا با این واقعیتهای محیط خودمان که مخاطرات و سوانح طبیعی نیز ناشی از همین شرایط و بسیار وابسته به نوع زندگی ما با این شرایط است، کنار میآییم یا متأسفانه مخاطرات طبیعی به صورت سوانح (اتفاقات منجر به خسارتهای جانی و مالی) رخ خواهند داد و ما با افزایش جمعیت و افزایش تمرکز جمعیت در شهرهایمان بیشتر در معرض رخداد این سوانح و درنتیجه در وضعیت ریسک بالاتر قرار خواهیم گرفت.
۰